شيرين عبادى: به اعتقاد من آقای سلطانی صددرصد بیگناه است و در حقیقت ایشان کفارهی چیز دیگری را میدهد.
امروز تعدادى از شخصيتهاى سياسى، فرهنگى و مدافع حقوق بشر، به عنوان اعتراض به عدم رسيدگى به پرونده عبدالفتاح سلطانى وكيل زندانى، و با خواست آزادى او در منزل خانواده سلطانى جمع شدند. صداى آلمان در مورد علل برگزارى اين نشست اعتراضى و نيز موانع موجود بر سر راه رسيدگى به پرونده عبدالفتاح سلطانى، با نرگس محمدى از اعضاى «كانون مدافعان حقوق بشر» و شيرين عبادى رييس اين كانون و از سخنرانان نشست مذكور گفتگو كرده است.
مصاحبه گر: بهنام باوندپور
دویچه وله: خانم نرگس محمدی، گویا امروز صبح عدهای از چهرههای سرشناس سیاسی و مدافع حقوق بشر در منزل آقای عبدالفتاح سلطانی جمع شدند. ممکن است بفرمایید هدف از دیدار از خانوادهی سلطانی چه بود و چه شخصیتها و از چه نهادهایی در این جمع حضور داشتند؟
نرگس محمدى: با گذشت ١٠٤ روز از بازداشت آقای عبدالفتاح سلطانی، وکیل و عضو «کانون مدافعان حقوق بشر» و «کانون وکلای دادگستری ایران»، جمعی از فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر و دانشجویان، امروز در منزل آقای سلطانی بمدت ۲ ساعت یک نشست اعتراضی داشتند. در این نشست از جریانات سیاسی از «نهضت آزادی» آقای دکتر ابراهیم یزدی، از جریانات ملی مذهبی آقایان یوسف اشکوری، سعید مدنی، رحمانی و از «کانون مدافعان حقوق بشر» خانم عبادی، آقای سیف زاده، آقای دادخواه و من بودم، و از «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» آقای باقی و آقای یداله اسلامی، از «انجمن معلمان ایران» ۵ نفر به نمایندگی از سازمان شان تشریف آورده بودند و از سوی دانشجویان و «دفتر تحکیم وحدت» آقایان عبداله مومنی، مهدی امین زاده و از فعالان سیاسی آقای کیوان صمیمی و آقای فریبرز رییس دانا از «کانون نویسندگان ایران» در این نشست حضور داشتند. و جمعی از دوستان آقای سلطانی از «کانون وکلای دادگستری» و وکلای کمیسیون حقوق بشر در «کانون وکلای دادگستری» آقای اسماعیلی و آقای كاكوانى نیز تشریف داشتند.
دویچه وله: در منزل آقای سلطانی چه صحبتهایی شد و آیا شخصیتهای شرکت کننده به توافق نظری برای اقدامهای بعدیشان رسیدند؟
نرگس محمدى: در مجموع این نشست نشستی اعتراضی بود. یعنی دوستان و فعالان سیاسی و حقوق بشری برای اعلام اعتراض برای تداوم بازداشت آقای سلطانی و همراهی و همدردی با همسر ایشان تجمع کرده بودند و برنامهی دیگری انجام نشد.
دویچه وله: خانم محمدی الان تقریبا آن مهلت حدود یکهفته یا ۱۰ روزی که طرفداران آزادی آقای سلطانی برای رسیدگی به وضعیت ایشان معین کرده بودند و قرار بود اگر به پروندهی آقای سلطانی رسیدگی نشود، دست به تجمع اعتراضی بزنند به سر آمده است. آیا حالا در فکر برگزاری آن تجمع اعتراضی هستید؟
نرگس محمدى: بله، آرام آرام فکر میکنم با توجه به قولهایی که داده شده بود از سوی قوه قضاییه، مبنی بر آزادی آقای سلطانی و پیگیری وضعیت ایشان، حالا که نتیجهای خاصی نداده فکر میکنم که فعالان حقوق بشر و فعالان سیاسی اقدامات دیگری را مد نظر قرار بدهند.
با تشکر از خانم نرگس محمدی. حالا پرسشهایی را در همین رابطه با خانم شیرین عبادی در میان میگذاریم:
دویچه وله: سرکار خانم عبادی، امروز صبح شما هم در نشست اعتراضی در منزل آقای عبدالفتاح سلطانی شرکت داشتید و سخنرانی کردید. ممکن است رئوس سخنرانی خود را بربشمرید؟
شیرین عبادی: من بعنوان یکی از وکلای آقای سلطانی خلاصهای از پروندهی حقوقی ایشان را به اطلاع حاضرین که برای اعلام همبستگی با آقای سلطانی و خانواده شان گردهم آمده بودند بیان کردم و اعتقاد خودم را هم گفتم. به اعتقاد من آقای سلطانی صددرصد بیگناه است و در حقیقت ایشان کفارهی چیز دیگری را میدهد.
دویچه وله: ممکن است بگویید این «چیز دیگر» چه چیزیست؟
شیرین عبادی: آقای سلطانی سالهاست از زندانیان سیاسی ـ عقیدتی با شهامت کامل و مجانا دفاع میکند و متاسفانه از دید برخی از افراد اینطور است که کسی که از زندانی سیاسی دفاع میکند الزاما باید با او هم همسو باشد. در حالیکه اینطور نیست. مگر یک وکیلی که از قاتل دفاع میکند، آیا در قتل شریک است! آقای سلطانی از گروههای مختلف سیاسی تا بحال دفاع کرده است و هدفشان هم در حقیقت دفاع از آزادی عقیده و بیان در ایران است و بس. آقای سلطانی به هیچ حزب و گروه و دستهای متعلق نیستند و کاملا مستقل اند، و صرفا به آزادی بیان و اندیشه میاندیشند و از بنیانگذاران «کانون مدافعان حقوق بشر» هستند. یعنی تنها جایی که آقای سلطانی عضو است همین «کانون مدافعان حقوق بشر» است که یک موسسهای ست مربوط به حقوق بشر. اما، متاسفانه، برخی از مقامات این مسئله را بخوبی درک نمیکنند و فکر میکنند وقتی از یک متهم مربوط به «براندازى» و یا متهم به «جاسوسی» کسی دفاع میکند، الزاما همسو با اوست.
دویچه وله: خانم عبادی، آیا شما ارتباطی میان دستگیری و زندانی شدن آقای سلطانی با پروندهی قتل خانم زهرا کاظمی میبینید؟
شیرین عبادی: آنچه من گفتم بطور کلی بود. یعنی هم در ارتباط با پروندهی قتل زهرا کاظمی ست و هم در ارتباط با تمام پروندههایی که آقای سلطانی با شجاعت تمام از آنها دفاع کردهاند و یادمان باشد، ۳ سال قبل هم باز مجددا آقای سلطانی به اتهام دفاع از گروه ملی ـ مذهبی زندان رفتند و آقای دادخواه هم محکوم به زندان شدند. یعنی در واقع دومین بار است که آقای سلطانی برای دفاع از موکلین اش به زندان میرود.
دویچه وله: خانم عبادی، آقای سلطانی از وکلای خودشان خواسته بودند تا علیه قضاتی که برایشان پرونده ساختهاند اعلام جرم کنند. آیا وکلای آقای سلطانی دست به چنین کاری زدهاند یا میخواهند بزنند؟
شیرین عبادی: آقای سلطانی قبل از اینکه به زندان اعزام شوند متنی را نوشته بودند، دائر بر اعلام جرم علیه برخی که اتهاماتی متوجه آنها بود از باب عدم رعایت قوانین و گفتند كه هر زمانی که اعلام کردم شما اين را مطرح بکنید و طی فاکسی، که روز قبل به منزل شان از زندان آمده بود، ایشان اعلام کردند که به وکلا بگویید پروندهی من را به جریان بیندازند. و در نتیجه گروه وکلا حسب دستور آقای سلطانی دائر بر اعلام جرم مبنی بر عدم رعایت نظامات قانونی، اینکار را باید انجام بدهد.
دویچه وله: خانم عبادی، فکر میکنید مانع اصلی را در راه رسیدگی به پروندهی آقای سلطانی در کجا باید جست؟
شیرین عبادی: مانع اصلی را در اینجا باید جست و جو بکنیم که عدهای خود را فراتر از قانون میدانند و فکر میکنند در موقعیتی هستند که میتوانند قوانین را نادیده بگیرند، و دقیقا خطاب آقای سلطانی هم به این افراد است و اعلام جرم هم به این مناسبت.
دویچه وله: خانم عبادی، آیا رییس قوه قضاییه، آقای شاهرودی، برای رسیدگی به پروندهی آقای سلطانی نفوذی دارند؟ تجربهی تاکنونی شما چه هست؟
شیرین عبادی: من به آقای شاهرودی نزدیک نیستم که ببینم نفوذ ایشان چقدر است و اساسا دستگاهی بنام «نفوذسنج» اختراع نشده است. من فقط این را میدانم که در مواردی چند آقای شاهرودی بخشنامههایی صادر کردند و دستوراتی دادند که مورد توجه مقامات اجراکننده قرار نگرفته است.
دویچه وله: پس شما پاسخ مرا دادید. یعنی آقای شاهرودی از نفوذ چندانی برخوردار نیستند!
شیرین عبادی: من پاسخ شما را به همان صورتی که گفتید تکرار میکنم، برای اینکه بایستی دید که دستوردهنده تا چه میزان برای اجرای دستورهایش هم پافشاری میکند. فراموش نکنید، گاهی اوقات رییسی به مرئوس اش دستوری میدهد برای اجرا و وقتی که مرئوس اجرا نمیکند، اساسا کار را به بالاتر میکشند و رییس میگوید، من دیگر از امروز کار نمیکنم در ادارهای که کارمندها حرف من را نمیخوانند. اما، گاهی از اوقات خود رییس هم مدارا میکند. اینست که من دقیقا نمیتوانم به شما بگویم که کدامیک از این شقوق است و گفتم که پاسخ من به این سوال، با توجه به اینکه دستگاهی هنوز مبنی بر «نفوذسنجی» اختراع نشده، دشوار است. من فقط از آنچه اتفاق افتاده تاکنون صحبت میکنم.
دویچه وله: ولی خانم عبادی، شما با توضیح و تحلیلی که ارائه دادید، نشان دادید که راههای هم برای «نفوذسنجی» وجود دارند. سرکار خانم عبادی سپاسگزارم.