عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نخبگان نوانديش را ناگزير از رفتن به سوي پلهاي ارتباطي مثل راديو و تلويزيون با مردم دانست زيرا معتقداست: تنها نخبگان نوانديش هستند كه بين آنها و مردم فاصله افتاده است والا نخبگان سنتگرا با مردم ارتباطهاي خود را دارند.
سيدهاشم هدايتي در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، دربارهي مفهوم كلمهي نخبه گفت: در ادبيات سياسي نخبه معادل كلمهي اليت است كه به عنوان سرآمدان مطرح هستند. در ادبيات كهن هم حكومت نخبگان به گروه اقليتي گفته ميشد كه عموما هم با ماهيت تحكمي و اقتدارگرايانه وا ستبدادي بر جامعه سلطه مييافت.
وي با بيان اين كه در حال حاضر واژهي نخبهها و اليتها معناي خاص قديم خود را ندارد، اظهار داشت: امروز منظور از نخبه در عرصهي سياسي، كساني هستند كه جريانهاي سياسي را رهبري ميكنند. در عرصهي اقتصادي و مديريت نيز به تكنوكراتها، سرمايهداران و تجار نخبه گفته ميشود. نميتوان گفت نخبگان فقط سياستمداران و يا فعالان احزاب را شامل ميشوند، بلكه تاجران، بازاريان روحانيون و هنرمندان هر كدام به نوعي در شبكهي سياست تاثيرگذار هستند. لذا مشاهده ميشود كه نخبه در فضاي فعلي ما متفاوت است و هيچ جامعهاي را نميشود با نخبه بيگانه ديد. نخبه يك سر است كه مردم به او اقتدا ميكنند حال ميتواند يك ناب سياسي باشد؛ مثل بهزاد نبوي يا عسگراولادي.
هدايتي در تقسيمبندي ديگري نخبگان را به دو دستهي طرفدار سنت و تحجر و نخبگان نوانديش و متجدد تقسيم كرد و با رد اين نظر كه برخي گروههاي سياسي فاقد نخبه هستند، گفت: وقتي يك جريان سياسي پيروز ميشود نخبه دارد. وقتي يك جريان را فاقد نخبه بدانيم يعني فاقد سر و فكر و انديشه و تئوري است. انتخابات نهم رياست جمهوري بر خلاف نظر برخي كه آن را صحنهي رقابت بين نخبگان و توده ميدانستند عرصهي صف آرايي بين نخبگان بود، چون مبارزه را تودهها نميكنند بلكه آنها تنها راي ميدهند، مبارزهي اصلي بين نخبگان سنتگرا و نخبگان مدرن و طرفدار دموكراسي بود. اين كه ميگويند مردم به نخبگان راي ندادند، درست نيست. فردي كه رييسجمهور شد يك نخبه است، اما سنتگراست. انتخابات اخير مبارزه نخبگان و تودهها نبود كه فكر كنيم مثلا كساني كه به معين و يا هاشمي راي دادند جزو نخبگان بودند و هر كس كه به طرف مقابل راي داد توده، اين طور نبود كه طرف مقابل هم همگي از تودهها بوده باشند.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي تاييد كرد كه بين نخبگان نوانديش و توده فاصله افتاده است و با تاكيد بر اين كه اين فاصله به تازگي ايجاد نشده است، تصريح كرد: ميتوان گفت كه بين نخبگان نوانديش و مردم فاصله افتاده است، قبول دارم چون آنها ابزارها و روشهاي ارتباطيشان با مردم جديد(راديو و تلويزيون و روزنامه و اينترنت) است و اين براي ارتباط گرفتن با تودههاي مردم كافي نيست. اما آن كسي كه از مسجد و روضهخواني در روشهايشان استفاده ميكنند، به راحتي ميتوانند با مردم ارتباط برقرار كنند.
هدايتي دربارهي استفادهي نخبگان نوانديش از پلهاي ا رتباطي سنتي با مردم گفت: در جامعهاي كه در كل سنتي تعريف شود، عليالقاعده بايد به سراغ كانالهاي سنتي برويد. ولي اگر جامعهي جديد و تجدد خواه معرفي كرديد بايد از ابزارهاي مدرن استفاده كنيد. نخبهي نو انديش يك انديشهي نو مي آورد كه بايد بر اساس آن نهادسازي كند. در حالي كه ابزارها و روشهاي سنتي خاص جامعهي سنتي است. نميدانم ميشود دموكراسي را مثلا در مسجد كه يك پايگاه ارتباطي سنتي با مردم است تبليغ كرد. ما اين جا يك چالش داريم. مسجد فضايي است كه در آن انديشهي آسماني تبليغ ميشود، ولي شما ميخواهيد بحث زميني در آنجا مطرح كنيد. گره زدن بين اين دو مشكل است. در عين حال معتقدم اگر ما قائل به نوسازي بخشهاي سنتي جامعه هستيم، بايد وارد آن فضاها و جمعها شويم و طي صحبت با آنها تعامل برقرار كنيم و انديشهمان را با آنها در ميان بگذاريم كه البته در اين راه ظرافتهاي خود را بايد داشت.
advertisement@gooya.com |
|
وي تصريح كرد: اكتفا كردن نخبگان نوانديش به ابزارها و روشهاي مدرن مثل روزنامه و سايتهاي اينترنتي باعث شود كه نتوانند با تودهي مردم ارتباط برقرار كنند. يكي از ابزارهايي كه ميتواند بين نخبگان سنتگرا و نوانديش مشترك باشد، راديو و تلويزيون است. نوانديشان چارهاي ندارند به رسانههايي دست بيابند كه بتواند بخشهاي سنتي جامعه را مخاطب قرار دهند. لذا دستيابي به شبكههاي راديو و تلويزيوني يك ضرورت غيرقابل كتمان است.