مهر ماه كه مي آيد، شادي و نشاط ايران را فرا مي گيرد. همزمان با فصل خزان و بازگشايي دانشگاهها عرصه علم و انديشه رونق يافته، جامعه پوياتر و فعال تر از قبل مي شود. از اين رو هر چه دانشگاه در عرصه علم، فرهنگ و انديشه كوشا و موثرتر عمل كند، جامعه نيز سرزنده تر خواهد بود. در كشورهاي در حال گذار به توسعه و دموكراسي، دانشگاه نقش ويژه اي پيدا مي كند. در شرايط فعلي كه حاكيمت بيش از پيش از مردم دور شده است، همه اميدها و نگاهها براي توسعه همه جانبه و دموكراتيك به دانشگاه دوخته شده است. تلاش براي رسيدن به ايراني آزاد، پيشرفته و دموكراتيك در سايه اي دانشگاهي است كه فرهنگ نقاد و دموكراتيك در آن نهادينه شده باشد و از طرفي آزادي هاي آكادميك در آن به رسميت شناخته شود. دانشگاهي كه همراه با توسعه علمي و صنعتي، ترويج و تقويت انديشه آزاد و دموكراتيك را بر عهده دارد.
امسال در حالي دانشگاهها گشوده مي شود كه همچون سالهاي گذشته، تابستاني پر از محنت و رنج نبود آزادي و حقوق بشر را از سر گذرانديم و مخالفان آزادي همچون روال گذشته خود، تعطيلي دانشگاهها را غنيمت شمرده و چراغ كور سوي آزادي و حقوق بشر را خاموش كردند. جمعي از نخبگان، روشنفكران، فعالان دانشجويي، مدني، مطبوعاتي و گاركري كشور مورد ستم قرار گرفتند و حقوق فردي،اجتماعي و سياسي شان توسط حاكميت پايمال شد و با نامهرباني هاي بسياري مواجه شدند.
دفتر تحكيم وحدت آغاز سال جديد تحصيلي را به همه دانشجويان و دانشگاهيان تبريك گفته، سالي سرشار از موفقيت براي كاروان علم و انديشه كشور آرزو مي كند و ذكر مسائلي كه دانشگاهها و كشور در سال جديد با آن روبرويند را لازم ميداند. مسائلي كه با بي درايتي و يكه تازي حاكمان ايران بحران هاي زيادي را در عرصه داخلي و بين المللي براي ميهنمان پديد آورده است. وظيفه دانشجويان و دانشگاهيان است كه با قرار گرفتن در جايگاه ديده بان جامعه مدني نسبت به اين مسائل حساس باشند. از منافع ملت دفاع كنند. چراغ اميد را در ميان مردم روشن نگه دارند و مانعي در برابر بي تدبيري ها، تركتازي ها و عقده گشايي هاي حاكمان شوند و كشور را از قرار گرفتن در ورطه نيستي نجات دهند.
1- در تابستان امسال انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري در شرايطي غير آزاد، غير دموكراتيك و ناعادلانه برگزار شد و احمدي نژاد، افراطي ترين كانديداي موجود مولود انتخابات شد و دولت اصلاحات خاتمي به دولت اسلامگراي احمدي نژاد تحويل داده شد تا حاكميت كاملا يكدست شود. اولين اقدام احمدي نژاد، معرفي كابينه اي با سوابق امنيتي و نظامي بود كه از عزم جدي وي و اطرافيانش براي بستن فضاي سياسي و فرهنگي خبر مي داد. احمدي نژاد كه تلاش زيادي مي كند خود را همانند رجايي جلوه دهد به سياق وي بي تجربه ترين مديران را براي كابينه خود انتخاب كرد. از اين رو دولت جديد كه ظاهرا مشخصه ذاتي اش بحران آفريني در داخل و خارج از كشور است، مشكلات فراواني را براي مردم و به خصوص طبقه متوسط جديد به وجود خواهد آورد. احمدي نژاد كه سرداري از سپاه وزير فرهنگش است، دولت را متولي و سكاندار فرهنگ كشور مي داند و ديدگاهش هدايت جريان هاي فرهنگي كشور است. از اين رو مهترين معضل جامعه ايران به خصوص طبقه متوسط جديد، فشار فرهنگي و اجتماعي است كه اين دولت بر آنها تحميل خواهد كرد. در چنين شرايطي دانشگاهها نيز از سرهنگي هاي فرهنگي بي نصيب نخواهند ماند و مديران وي در وزارت علوم مي خواهند سبك و شيوه زندگي و روابط فردي را نيز به قانون درآورند تا بتوانند هدايت دانشگاه را بر عهده بگيرند. اينها به دنبال آنند كه علاوه بر حجاب، نوع لباس و نحوه پوشش را تعيين كنند و به دنبال طرح مضحك لباس ملي هستند تا از اين راه با پوشاندن يونيفورم بر تن جامعه، كشور را به پادگاني بزرگ تبديل كنند. در اين شرايط وظيفه جنبش دانشجويي دوچندان مي شود. تشكل هاي سياسي، صنفي و فرهنگي دانشجويي با همراهي دانشجويان بايد در برابر تركتازي ها در عرصه فرهنگي كشور مقاومت كنند و مانع فشار بر فضاي فرهنگي و اجتماعي كشور شوند. بايد دانشگاه را از حملات سياسي و فرهنگي كه سرمايه هاي معنوي آن را بر باد مي دهد، مصون نگه داشت و آن را همانند دژي مستحكم در برابر آزادي ستيزان حفظ كرد. خواسته هاي صنفي و فرهنگي دانشجويان، مي تواند عامل انسجام و همكاري تشكل هاي دانشجويي باشد. تشكل هاي دانشجويي با آگاهي بخشي به دانشجويان مي توانند آنها را از حقوقشان مطلع كنند تا نسبت به مشكلات جامعه و دانشگاه حساس تر از گذشته باشند. انسجام جامعه دانشجويي و تلاش دسته جمعي شان براي دفاع از آزاديهاي مدني و اجتماعي مانع مستحكم در برابر اقتدارگرايان براي تحقق برنامه هاي تاريك انديشان خواهد بود.
2- حاكميت ايران به واسطه نگاه ايدئولوژيك و پرخاشجويانه اش باعث انزواي سياسي و اقتصادي ايران شده است و هرروز اين وضعيت تشديد مي شود. با روي كار آمدن احمدي نژاد، بحران هاي جهاني ايران بيشتر از گذشته شده است. سخنراني احمدي نژاد با حمله به همه كشورهاي صنعتي و قدرتمند دنيا از اصولي در سياست خارجي نام برد كه نشان از بي اطلاعي كامل وي از سياست خارجي بود. دولت جديد در اولين رويارويي با جامعه جهاني در سازمان ملل متحد، چهره اي تهاجمي به جهانيان عرضه كرد و تنش هاي بيشتري را ميان خود و كشورهاي صنعتي جهان به وجود آورد. غافل از آنكه اين بحران آفريني ها و تنش زايي ها در عرصه بين المللي منافع ملت و سرمايه هاي كشور را بر باد مي دهد و باعث مي شود تصويري متخاصم و پرخاشگر حتي از مردم ايران به جهان عرضه كند. طرح ابتكاري احمدي نژاد براي مساله هسته اي ايران كه از دو ماه قبل به آن مي باليد تنها نتيجه اي كه داشت كمك به اتخاذ تصميم مشترك و فوري اتحاديه اروپا و امريكا عليه ايران بود. قطعنامه پاياني آخرين نشست شوراي حكام عليه ايران، حاصل اين رفتار حاكمان ايران بود.
امروز مساله هسته اي ايران به مهمترين معضل بين المللي ايران تبديل شده است. حاكمان ايران با دركي نادرست از شرايط داخلي و بين الملي، متوهمانه به تشديد بحران ها دامن مي زنند و منافع ملت و كشور را در پاي سياستهاي غلطشان پايمال مي كنند. مهمترين مساله تامين كننده منافع ملت، سود و زيان اقتصادي است. با توجه به شكاف عميق ميان ايران و كشورهاي بزرگ صنعتي در مورد مسائل حقوق بشر، تروريسم و انرژي هسته اي لاجرم ايران به سمت كشورهايي همانند چين، روسيه و تا حدودي هند رفته است تا با دادن امتيازهاي ويژه اقتصادي و در نتيجه فداكردن مصالح و منافع ملت در پاي مسائل ايدئولوژيك حاكميت، از حمايت آنها برخوردار شود و چين و روسيه و هند كه صرفا بر پايه منافع اقتصادي كشورشان حامي ضعيف ايران شده اند، در اثر فشارهاي بيشتر قيمتشان بالاتر مي رود.
مساله ديگر نزديك شدن پرونده ايران به شوراي امنيت است كه تحريم هايي را براي ايران در پي خواهد داشت. اين تحريم ها فشار زيادي به جامعه ايران و طبقه متوسط ايران وارد مي كند. دولت ايران براي همراه كردن مردم با خود و تقسيم مشكلاتش با جامعه، از طرفي به ناسيوناليسم كاذب و دروغين روي مي آورد و از طرف ديگر با ايجاد جو سركوب به نام منافع ملي و انرژي هسته اي هر صداي مخالفي را خاموش خواهد كرد، نمونه اش عبدالفتاح سلطاني وكيل شجاع بسياري از پرونده هاي حقوق بشري است، كه به بهانه واهي جاسوسي هسته اي چند ماهي است به حبس كشيده شده است بي آنكه دليلي و سندي بر مدعاشان ارائه كنند.
طرفه آنكه استفاده از انرژي هسته اي با اين روش، نه تنها نفعي برايمان ندارد بلكه حقوق و منافع ملت به روشهاي گوناگون پايمال مي شود. از اين رو وظيفه جنبش دانشجويي است كه نسبت به اين مسائل حساس باشد و جامعه را از بروز مصائب و مشكلاتي كه در انتظارش است آگاه كند و با وجود هزينه هاي بسياري كه در اين راه خواهد پرداخت، لحظه اي در دفاع از منافع مردم غفلت نكند و اجازه ندهد كه منافع ملت بازيچه ماجراجويي ها در عرصه خارجي شود.
3- حقوق بشر مهترين مساله داخلي ايران است. چالش اصلي فعالان مدني و سياسي ايران با حاكميت، قوانين و رفتار هاي ضد حقوق بشري حكومت است. فقط در تابستاني كه پشت سر گذرانديم مي توان ليست بلند بالايي از نقض حقوق بشر توسط حاكميت و دستگاه قضايي را برشمرد كه هر روز بر تعداد آن افزوده مي شود:
اكبر گنجي، روشنفكر آزاديخواه و روزنامه نگار شجاع كشورمان براي دفاع از آزادي انديشه و بيان و برخورداري از آزادي هاي مدني و اجتماعي به مدت 70 روز در اعتصاب غذا بود و با مرگ دست و پنجه نرم مي كرد اما مسوولان قضايي ايران حاضر نشدند حتي حقوق يك بيمار و يا زنداني عادي را براي وي به رسميت بشناسند و اكنون 21 روز است كه وي را از بيمارستان به زندان برگردانده اند بدون آنكه مكان نگهداري وي مشخص باشد. همسر و فرزندانش نسبت به سلامتي و جان وي به شدت دلنگرانند و تلاششان براي اطلاع يافتن از وضعيت گنجي بي نتيجه مانده است. عبدالفتاح سلطاني، وكيل شجاع دانشجويان و از مدافعان جدي حقوق بشر، ماههاست كه به بهانه هاي واهي توسط قوه قضاييه بازداشت شده است و قوه قضاييه بدون ارائه سند و دليل قانوني، آزادي وي را سلب كرده است.
علي افشاري، عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت و از چهره هاي شناخته شده سياسي و دانشگاهي كشور كه براي چندمين پرونده قضايي اش به دادگاه احضار شده بود، در نامه سرگشاده اي به رياست قوه قضاييه، پرده از جنايات و شكنجه هاي روا داشته در دوران بازداشت انفرادي خود برداشت. وي تنها خواسته به حقش از رييس قوه قضاييه برگزاري دادگاه به صورت علني و با حضور هيات منصفه بود تا لااقل افكار عمومي از پرونده وي اطلاع يابند. اما اين خواسته نيز بي پاسخ ماند و وي در دادگاهي غيرعلني ترجيح داد كه دفاع نكند و اكنون منتظر حكم دادگاه است. امير بلالي از اعضاي سابق دفتر تحكيم وحدت و فعال جنبش دانشجويي به جرم فعاليت در دفتر تحكيم پس از تحمل يكماه حبس انفرادي در سال 80، اكنون به يكسال حبس تعزيري محكوم شده است. 11 دانشجو و فعال دانشجويي عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهركرد، به تحمل حكم غير انساني شلاق محكوم شده اند تا سطح درك فرهنگي قوه قضاييه در مواجه با يكي از بخش هاي فرهنگي كشور به نمايش گذاشته شود. محمد علي عبادي از اعضاي انجمن دانشگاه تربيت معلم تهران و عضو سابق دفتر تحكيم به علت سازماندهي و شركت در تجمعات دانشجويي به 6 ماه زندان محكوم شد و هم اكنون دوران حبس خود را طي مي كند. مسعود باستاني، روزنامه نگار در زندان اراك دوران حبس خود را طي مي كند.
ناصر زرافشان، وكيل قتل هاي زنجيره اي براي استفاده از حق مرخصي استعلاجي مجبور شد بيش از 20 روز اعتصاب غذا كند و با مرگ دست و پنجه نرم كند تا از حق مداوا برخوردار شود. محسن سازگارا فعال سياسي كشورمان كه در سال 81 بيش از اين چند ماه در انفرادي دادگاه انقلاب بود و با اعتصاب غذاي 32 خود تا آستانه مرگ پيش رفت، به علت نوشتن نامه انتقاد آميز به رهبري به صورت غيابي به تحمل 6 سال حبس محكوم شد. حشمت الله طبرزدي از فعالان سياسي كشور به جرم دفاع از آزادي و دموكراسي به 14 سال حبس محكوم شد و هم اكنون دوران محكوميت خود را سپري مي كند. الهه كولايي، نماينده مجلس ششم به علت اظهار عقيده و انجام وظيفه نمايندگي در دفاع از حقوق ملت غير قانوني به دادگاه احضار شده است تا حاكميت ثابت كند براي رسيدن به مقاصدش و افزايش حيطه اقتدارش هيچ حدومررزي را به رسميت نمي شناسد و حتي قانون اساسي خود را نيز زير پا مي گذارد.
مناطق كردنشين كشور تابستان با رنج و مشقتي را سپري كردند. بي تدبيري حاكميت در مواجه با استانهاي كردنشين كشور، فجايع دلخراشي را به وجود آورد. تعدادي از هموطنانمان كشته شدند و حتي اعتراض هاي مدني ومسالمت آميز مردم كرد، سركوب شد. جمع زيادي از مردم عادي بازداشت شدند كه در ميان آنها بسياري از فعالان مدني و مطبوعاتي كرد نيز وجود داشتند. خانم رويا طلوعي از فعالان مدني و مدافع حقوق زنان چند ماهي است كه بازداشت شده است و در ميان زندانيان عادي نگهداري مي شود. وي كه هميشه بر مشي مسالمت آميز براي فعاليت مدني و اجتماعي و دفاع از حقوق زنان تاكيد داشته است، به بهانه هاي واهي بازداشت شده و پس از تحمل چند ماه حبس و چشم انتظاري خانواده، تاكنون زمينه آزادي و يا تبديل قرار وي به وثيقه فراهم نشده است. به فعالان كارگري اجازه تشكيل سنديكاهايي كه از حقوق صنفي شان دفاع كند داده نمي شود و سنديكاهاي كارگري براي فعاليت خود مشكلات فراواني را متحمل مي شوند. با شوراي مركزي سنديكاي اتوبوسراني كه اقدامي مدني روشن كردن چراغ هاي اتوبوس در روز را براي اعتراض به عدم دريافت حقوقشان سازماندهي كرده بودند، برخورد شد. منصور اصانلو رييس سنديكا و ديگر اعضاي شوراي مركزي بازداشت شدند.
موارد برشمرده شده خلاصه اي از نقض حقوق بشر توسط حاكميت در تابستان امسال بود كه نشان مي دهد وضع حقوق بشر در ايران رو به وخامت بيشتري خواهد رفت. تشكل ها، احزاب، افراد و نهادهاي حامي دموكراسي، آزادي و حقوق بشر تحت فشار بسياري قرار دارند. در اين شرايط وظيفه انساني و ميهني جنبش دانشجويي و دانشجويان است كه دانشگاه را كانون دفاع از حقوق بشر نگاه دارند و دانشگاه را سد مستحكمي در برابر آزادي ستيزان كنند.
4- دفتر تحكيم نقش ديده باني جامعه مدني را براي خود برگزيده است. ديده بان جامعه مدني همانند ديده باني كه مشرف به صحنه است و امكان نظارت و مراقبت همه جانبه برايش فراهم است عمل مي كند. ديده بان مشرف به صحنه نقش نظارت و نقد عملكرد، رويكردها و نگرش هاي فعالان عرصه سياسي و اجتماعي اعم از پوزيسيون و اپوزيسيون را بر عهده دارد و براي حفظ و تقويت جامعه مدني تلاش مي كند. لازمه اين جايگاه نقد رفتارها و نگرش هاي ناصوابي است كه مانعي در راه پيشرفت و توسعه دموكراتيك كشور است. ديده بان جامعه مدني براي تقويت بنيان ها و نگرش هايي كه منجر به قدرت يافتن جامعه مدني در برابر قدرت مي شود، مي كوشد و همزمان نقش آگاهي بخشي و چراغ هشدار به جامعه را بر عهده دارد.
دفتر تحكيم وحدت به منظور ايفاي نقش ديده بان جامعه مدني، دانشجويان را مخاطب خاص خود مي داند و آنها را به وظيفه شان در قبال سرنوشت خود و كشورشان آگاه مي كند. با حضور فعال و پررنگ دانشجويان در عرصه هاي فرهنگي و سياسي كشور امكان جلوگيري و كاهش بحران هاي ناشي از بي تدبيري حاكمان فراهم مي شود. انجمن هاي اسلامي دانشجويان و تشكل هاي دانشجويي بدون نياز به مجوز هيات هاي نظارت مي توانند صحن مركزي دانشگاهشان را به كانون تبادل افكار دانشجويان و محل فعاليت عرصه عمومي تبديل كنند. تشكل هاي دانشجويي مي توانند ساعتي مشترك در تمام طول سال دانشويان را به صحن مركزي فراخوانند تا در مورد مشكلات و مسائلي كه دانشگاه يا جامعه با آن روبروست به بحث بنشينند و راهكار بينديشند. آينده شغلي و اشتغال جوانان، فقر، فساد اجتماعي، پوشش هاي اجباري، حقوق بشر، آزادي هاي اجتماعي و فرهنگي و بحران سياسي ايران در عرصه بين المللي مسائلي است كه دانشگاه و جامعه به صورت روزمره با آن دست و پنجه نرم مي كنند.
از طرفي ديده بان جامعه مدني شعارهاي و برنامه هايي كه در دوران انتخابات داده مي شود را پيگيري مي كند تا اجازه بازي با كلمات را به حاكميت ندهد و از شعارپراكني هاي بيش از پيش و بدون پشتوانه حاكميت جلوگيري كند. تحقق عدالت را از احمدي نژاد طلب كند تا وي را از ابزار عوام پسند شعار عدالت كه هيچ پشتوانه تئوريك و نظري ندارد و هيچ نمود عيني در جامعه نيافته است، خلع سلاح كند. و به مردم نشان دهد كه بزرگترين بي عدالتي قدرت مطلقه و غير پاسخگو است كه فرصت هاي برابر از بين مي برد و تبعيض را در جامعه نهادينه مي كند.
با ايفاي نقش صحيح ديده باني جامعه مدني مي توان چراغ اميد را در ميان مردم روشن نگاه داشت و پايان فشار اجتماعي و اقتصادي را به آنها نويد داد.
براي رسيدن به ايراني آزاد، دموكراتيك و توسعه يافته تلاش مي كنيم و چراغ اميد را روشن نگه مي داريم.
شوراي مركز ي دفتر تحكيم وحدت
2/7/84