جمعه 18 شهریور 1384

عبدالله قاسمي به مرگ تهديد شد! هر اتفاقي براي من و خانواده من بيافتد، مسئول آن جمهوري اسلامي ايران خواهد بود، خسرو شميراني، شهروند

شهروند - شماره ۱۰۱۶ ۹ سپتامبر ۲۰۰۵ - جمعه ۱۸ شهريور ۱۳۸۴


09092005-ff-01.gif
علي رحماني (با فلش مشخص شده است) در كنار
خامنه اي و عبدالله قاسمي (سال 1359)

09092005-ff-02.jpg
مامور وزارت اطلاعات در تجمع شانزده آذر
در مقابل دانشگاه (علي رحماني با فلش مشخص شده است).


در روز 22 آگوست 2005، 4 روز قبل از انتشار سومين قسمت گفتگوهاي شهروند با عبدالله قاسمي، او طبق ادعاي خودش، طي چند تماس تلفني به مرگ تهديد شده است. اين عضو سابق واحد حفاظت مسئولان در جمهوري اسلامي ايران، پس از ترک سپاه پاسداران وارد فعاليت هاي تجاري شد و در عين حال تماس هاي خود با دوستان و همکاران سابقش را حفظ کرد. آقاي قاسمي که در عرصه تجارت لوازم الکترونيک و بويژه موبايل فعال بود، ادعا ميکند که در رابطه با يکي از معاملات خود، با افراد با نفوذ سياسي در ايران، وارد ناملايماتي شد که وي را تا "شکنجه گاه بيت رهبري" کشاند.

خ ــ ش


آقاي قاسمي گفتيد تهديد به مرگ شديد، چگونه و کي اين تهديد صورت گرفت؟
ــ روز 22 آگوست 2005ساعت تقريبا 7 شب به وقت ايران وقتي که خارج از خانه بودم به تلفن موبايل من زنگ زدند.

چه کسي؟ و چه ميگفت؟
ــ علي رحماني بود. از من سئوال کرد آيا با کسي مصاحبه کرده ام. پاسخ دادم بله مصاحبه کرده ام. گفت "اين چرت و پرت ها چيست که گفته اي". من توضيح دادم که تنها بخشي از بلاهايي را که به سرم آورده اند گفته ام.

دقيقا جمله تهديد آميز او چه بود؟
ــ گفت "برو بچه هايي را که از آنها نام برده اي، تماس گرفته اند و گفته اند که حسابت را خواهند رسيد."

اين لزوما تهديد به قتل نيست ...
ــ من زبان آنها را ميشناسم. آنچه او گفت بجز تهديد به قتل معناي ديگري ندارد.

آقاي علي رحماني که ميگوييد شما را تهديد به قتل کرده است، چه کاره است؟
ــ در وزارت اطلاعات کار ميکند و ميدانم که باجناق او از مسئولان عاليرتبه وزارت اطلاعات است.

آيا اين تنها تماس تلفني آنها با شما بود؟
ــ دو روز پيش (24 آگوست 2005) دوباره تلفن زنگ زد. شماره فرد تلفن کننده مشخص نبود به همين دليل پاسخ ندادم. خط به پيام گير منتقل شد.

چه کسي زنگ ميزد؟ آيا پيام گذاشتند؟
ــ بله پيام ضبط شده است. در ابتدا صداي علي رحماني ميآيد که رو به فردي ميگويد که خط به پيام گير وصل شده است و از او سئوال ميکند چه کار کند. سپس صداي داريوش باريکاني از دورتر شنيده ميشود که ميگويد: "تو پيغام خودت را بگذار" بعد صداي علي رحماني ضبط شده است که سخنان بي نهايت رکيک را نسبت به من و خانواده ام ادا ميکند.

چگونه به شماره تلفن شما دست يافتند؟
ــ تا قبل از آغاز مصاحبه هايم با شهروند با برخي همکاران سابق خود در تماس بودم. حدس ميزنم که آنها شماره مرا از طريق همين افراد به دست آورده اند. البته الان ديگر هيچکدام جرأت نميکنند با من صحبت کنند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

آيا تماس هاي آنها با شما به همين ختم شد؟
ــ خير. داريوش باريکاني از طريق يک شخص ثالث به من پيغام رساند که به او زنگ بزنم. در ضمن اين شخص ثالث را قسم داده بود از من بخواهد که انتشار مصاحبه ها را متوقف کنم.
در روز 26 آگوست ساعت 8 شب به وقت ايران من با داريوش باريکاني تماس گرفتم. براي من مهم بود به آنها بگويم که حق ندارند پاي افراد ديگر را به اين ماجرا بکشند.
او از من پرسيد:"تا کي اين قصه ادامه دارد؟" من گفتم تا زماني که تمام داستان گفته شود. او در مقابل به من گفت که من با زندگي آنها بازي ميکنم و بايد اين کار را متوقف کنم.
من نميدانم که چگونه با زندگي آنها بازي ميکنم. آنها زندگي مرا به روز سياه نشاندند و چندين بار مرا تا پاي مرگ پيش بردند. من در اين نظام به هيچکس بدي نکردم اما آنها از حرص سودِ بيشتر، آن بلاها را سر من آوردند. من اينها را به آقاي داريوش باريکاني گفتم.
همه دارو ندار من را با کلاهبرداري در روز روشن از من گرفتند و بعد از رهايي از زندان و شکنجه، الان بايد با خانواده خود در ترس هميشگي زندگي کنم.

اين آخرين تماس بود؟
ــ بله! تا امروز ديگر تماسي نگرفته اند. من براي جان خانواده ام، خودم، بويژه براي پسرم نگران هستم. او هنوز در ايران است و در وضعيت خطرناکي قرار دارد. و از همين تريبون اعلام ميکنم هر اتفاقي براي ما بيافتد مسئول آن جمهوري اسلامي ايران خواهد بود.

Copyright: gooya.com 2016