موقعیت و مواضع سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در میان دو طیف مدرن و سنتی اصلاح طلبان یعنی حزب "مشارکت" و "مجمع روحانیون مبارز" قابل تعریف و شناسایی است، به نظر می رسد بعد از سه شکست متوالی حزب مشارکت در انتخابات اخیر و آراء و اقبال غیرمنتظره به "مهدی کروبی" در انتخابات نهم باعث شده است که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، به بازتعریف موقعیت خود بپردازد.
خبرگزاری "مهر" در ادامه سلسله گفت وگوهای خود در خصوص تحلیل پیامدهای انتخابات نهم و بررسی آخرین آرایش نیروهای سیاسی با صاحبنظران مختلف، به سراغ " دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" رفته است؛ گروهی که اگر ادعا شود، "کلیدی ترین عضو جبهه اصلاحات" است، سخنی به گزافه نیست. "محمد سلامتی" را در طبقه چهارم وزارت کار و امور اجتماعی- در حالی که مشغول مشاهده توضیحات "محمد جهرمی" وزیر پیشنهادی کار در جلسه رای اعتماد بود- ملاقات کردیم؛ متن این گفت وگو را از نظر می گذرانید:
مهر: آقای سلامتی ! عوامل حضور گسترده مردم در انتخابات نهم ریاست جمهوری را برخلاف تحریم های داخلی و خارجی و بسیاری از گمانه ها در خصوص عدم شرکت مردم، چه می دانید؟
سلامتی: معمولا وقتی در آستانه انتخابات جوی مساعد حاکم باشد موجب می شود که گروه ها و احزاب و اقشار مختلف مردم حضور خوبی را به هم برسانند. در آستانه انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری این شرایط به وجود آمد. یکی از مهمترین دلایل شرکت گسترده مردم در انتخابات این بود که صدا وسیما برخلاف رویه گذشته خود شیوه خوبی را در پیش گرفت.
دستگاه های مختلف و مسئولین هم به خوبی عمل کردند و این موجب شد گروه های سیاسی از هر طیف و جناحی در انتخابات حضور داشته باشند ومردم هم تشویق به حضورشوند و اقلیت های قومی و مذهبی نیز دلیلی برای شرکت در انتخابات پیدا کنند. قشرهای مختلف مردم نیز با تبلیغات خوبی که شد و حضور گسترده ای که احزاب داشتند تشویق شدند که در انتخابات حضور دانشجویان، کارگران، کشاورزان و غیره با شعارهایی که داده می شد و مطالبی که ارائه می شد تشویق به حضور شدند و می توان گفت که نشاط سیاسی که لازم بود در انتخابات داشته باشیم به وجود آمد و همین موجب گستردگی حضور شد و خوشبختانه دیدیم که مردم با این احساس که کاندیدای مورد نظرشان در انتخابات حضور دارد و مطالباتی که دارند توسط این کاندیدا می تواند پیگیری شود در صحنه حاضر شدند.
این می تواند تجربه خوبی برای انتخابات آینده باشد. به این شکل که اگر بخواهیم انتخابات خوبی داشته باشیم باید با سعه صدر برخورد کنیم و اجازه دهیم که همه گروهها احساس کنند کاندیدای مورد نظرشان در صحنه است و می توانند به او رای دهند. رسانه های گروهی، به خصوص رسانه هایی که از بیت المال تغذیه می شوند باید بی طرفانه برخورد کنند و از همه طیف ها دعوت کنند که مواضع خود را اعلام کنند و میزگردهایی که می تواند مردم را به انتخابات حساس تر کند، تشکیل داده شود. در این انتخابات دیدیم که این موارد اجرا شد و تاثیر آن را هم دیدیم.البته مسائل منفی هم در این انتخابات کم نبود. تخریب هایی که به شکل گسترده در عرصه انتخابات صورت گرفت برخلاف تمامی موازین اخلاقی، مذهبی و روابط انسانی بود.
مهر: منظورتان از تخریب ها، تخریب چه کسی است؟ هاشمی، معین، قالیباف یا احمدی نژاد؟
سلامتی: تخریب هایی در مورد افراد و گروه های مختلف بود که البته لازم به نام بردن از آنها نیست. بر هم زدن جلسات، میتینگ ها و سخنرانی ها و برخورد با سخنران ها که از طرف گروه ها و احزاب مشکوک و یا گروه هایی که وابسته به یک طیف خاص بودند که باعث لطمه زدن به گروه و حزب خاصی شد که متاسفانه لطمات کمی هم نبود ولی به هر حال جو مساعد به این تخریب ها غلبه کرد .
مهر: آقای سلامتی! برخی از "آراء سازمان یافته" در انتخابات صحبت می کنند، آیا این موضوع به نظر شما صحت دارد؟
سلامتی: دخالت سازمان داده شده، روحیه مردم و گروه ها را بسیار تخریب کرد و انتخابات را از مسیر خود خارج کرد که کار نادرستی بود و به خصوص که در این کار از بودجه های نهادهای خاص هم استفاده شد و باعث خدشه در انتخابات شد. انتخاباتی که به خوبی می توانست نشاط و جو سالم سیاسی را تقویت کند، اعتماد عمومی را به وجود بیاورد و همبستگی ملی را تقویت کند، با این نوع مسائل خدشه دار شد.
مهر: یعنی سازمان مجاهدین انقلاب این انتخابات را مخدوش تلقی می کند؟
سلامتی: نه! عده ای به دنبال سوءاستفاده از نوع برگزاری انتخابات به نفع جریان خودشان بودند. در مرحله اول با همین رای نادرست عده ای رشد کردند اما در مرحله دوم علی رغم اینکه به انتخابات خدشه هایی وارد شد اما مشخص شد که رای مردم به چه کسی است و رای مردم شفاف تر و قاطع تر بود. نکته مهم دیگر پیامد این نوع آراء است، یعنی آرای ساماندهی شده، این می تواند بدبینی گروه ها به بخشی از حکومت که قدرت را در دست دارد، به وجود آورد که اینها از هر امکان و نهادی سعی می کنند به نفع خودشان استفاده کنند و سرخوردگی بخشی از جامعه به قسمتی از حاکمیت که در امر انتخابات دخالت کرده و همینطور سرخوردگی بعضی از شخصیتهاست که این سرخوردگی ها و یاس ها کارایی نظام را پایین می آورد؛ اعتماد ملی را کاهش می دهد و امنیت ملی را تضعیف می کند و در آینده از این ظرفیت و پتانسیل نظام نمی شود به خوبی استفاده کرد. آن بخش از حاکمیت که این شیوه را پیش گرفته باید آن را ترمیم کند، اعتماد عمومی را جلب کند و با تقویت دمکراسی و آزادی و به رسمیت شناختن حقوق شهروندی ، افراد و گروه ها و به خصوص توجه زیاد به مطالبات آن قشر از مردم که احساس می کنند به آنها توجه زیادی نشده است، این مسائل را رفع کند.
مهر: خوب با فرض ادعای شما، این ترمیم و بازسازی چگونه می تواند رخ دهد تا در انتخابات بعدی مردم و گروهها این اطمینان را داشته باشند که دیگر چنین مواردی رخ نخواهد داد؟
سلامتی: در حال حاضر، حاکمیت یکدست شده است و در واقع طیف گسترده ای از جناح مقابل، اصلاحات کارهای سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی، امنیتی و غیره را در اختیار دارند. اینها برای اینکه بتوانند اعتماد بخش دیگری از جامعه را جلب کنند باید اولا به شعارهایی که دادند پای بند باشند و درثانی بر خلاف آن چیزی که در سابقه آنها مشخص شده عمل کنند به این مفهوم که آنها آزادی های شهروندی، مدنی، سیاسی و گروهی را رعایت نمی کردند.
سعی می کردند در ارتباط با نفوذ قوه قضاییه با جناح مخالف برخورد کنند و برای به وجود آوردن اعتماد نباید این مسائل را ادامه دهند. نباید از طریق نهادهایی که در آنها نفوذ نسبی یا مسلط دارند سوءاستفاده کنند و نباید دنبال پرونده سازی برای گروه ها و اشخاص باشند. نباید بگیر و ببند داشته باشند. نباید آزادی ها را محدود کنند. اجازه داشتن نشریه به گروه ها و تشکیلات سیاسی بدهند و آزادی بیان را تقویت کنند و با سعه صدر برخورد کنند و نهادهای عمومی را تقویت کنند. حق شهروندی را رعایت کنند و نهادهای مدنی را تقویت کنند. اینها لازمه یک نظام انقلابی و اسلامی است و در چارچوب قانون اساسی است.
سابقه اکثریت اینها این را نشان نمی دهد اما الان که حاکمیت را به طور کامل در دست دارند باید این کارها را انجام دهند که اعتماد عمومی را جلب کنند و وحدت ملی را تقویت کرده و مقاومت مردم را در مقابل بیگانگان افزایش دهند و اگر این کار را نکنند خدای نکرده جامعه روز به روز از درون تهی می شود، موضع گیری های گروه ها، احزاب و شخصیت ها علیه هم افزایش پیدا می کند و به همین نسبت امنیت ملی کاهش پیدا می کند و مقاومت ملی در مقابل برخورد و تجاوز بیگانگان تضعیف می شود.
من آنچه که به اینها توصیه و مجددا تاکید می کنم این است که آزادی بیان و مطبوعات و قلم را رعایت کنند ، حرمت اشخاص را رعایت کرده و دنبال پرونده سازی برای اشخاص و گروه ها نروند . دنبال این باشند که نشاط سیاسی و رقابت سیاسی سالم در جامعه حاکم شود و اجازه دهند انتقاد از حکومت و مسوولین تقویت شود و عادی تلقی شود. اگر این کار را بکنند هم موضع خود را مستحکم کرده اند و هم دوام خود را بیشتر می کنند وهم رقیب خود را به موضعی منطقی تر می کشانند و حتی رقیبشان را به سمتی می برند که به آنها کمک کند و جو همدلی در جامعه بوجود می آید اما در غیر این صورت وضع بسیار اسف باری خواهیم داشت.
مهر: بحث دیگری که در مورد انتخابات مطرح است، انتخاب آقای معین به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان است، بعضی ها می گویند دلیل شکست اصلاح طلبان این است که آقای معین کاندیدای مناسبی برای حزب شما نبود و آن مقبولیت و کاریزمای لازم را نداشت، آیا شما این گفته را قبول دارید؟
سلامتی: این را قبول دارم که گروه ها باید کسی را کاندیدا کنند که از حضور فعال سیاسی در اجتماع برخوردار و بیشتر کار کرده باشند و هر چه کمتر کار کرده باشند پوئن منفی دارد و کمتر موفقیت آمیز است.اما همه این مسائل در این خلاصه نمی شود کما اینکه کاندیدای پیروز شده جناح مقابل از معروفیت بیشتری برخوردار نبود و در مرحله دوم به دلیل شعارهایی که داد پشتوانه پیدا کرد و بسیاری از کسانی هم که در عرصه انتخابات حضور به هم رساندند مطرح نبودند. آقای معین هم با اینکه مطرح نبود، ولی انتخاب شد البته ممکن بود که کاندیدای مناسبتری از طرف سازمان پیدا شود و این هم جای نگرانی داشت که ممکن بود کسی بتواند بیشتر رای بیاورد اما رد صلاحیت شود که این هم یک نقطه ضعف بود برای کسانی که می توانند در عرصه انتخابات حضور به هم برسانند، یک طیف به راحتی آنها را رد صلاحیت کنند.
مهر: آقای سلامتی به دلیل اینکه سازمان شما آقای معین را به عنوان کاندیدا معرفی کرد آیا حزب شما می تواند مسولیت این شکست و ناکامی را خود به عهده بگیرد؟
سلامتی: آقای معین را سازمان و مشارکت با هم انتخاب کردند و ابتدا مشارکت، ایشان را معرفی کرد و سپس سازمان. ولی به هرحال گروه هایی که کاندیدایی را مطرح می کنند و آن نامزد رای نمی آورد، مسولیتش از طرف گروه حمایت شده و پذیرفته می شود. اما عرض کردم همه شکست طیف اصلاحات مربوط به این قضیه نبود بخشی از آن مربوط می شود به شیوه طرف مقابل که از راهکارهای غیرقانونی استفاده کرد و توانست کاندیدای خاص خود را به مرحله دوم برساند.من قبول دارم که آقای معین با توجه به شعارهایی که داد و اینکه بیشتر طیف نخبگان را نماینده فکری می کرد بیشترین رای که می توانست بیاورد را آورد. ولی طیف اصلاحات رای بیشتری داشت. آقای کروبی حضور داشتند و بخش مهمی از آراء هم برای آقای هاشمی بود و بخشی هم برای آقای مهرعلیزاده بود و در مجموع آرایی که به جبهه اصلاحات داده شد با مجموعه آرایی که به طیف مقابل داده شد آنطور که من اطلاع دارم تقریبا کمتر نبود که بیشتر بود اما آراء شکسته شد و آن هم به این دلیل بود که جبهه اصلاحات نتوانست کاندیدای واحدی را ارائه کند که البته همین موضوع در جناح مقابل هم رخ داد و ما به تدریج باید آماده باشیم که این طور قضایا در آستانه انتخابات امری غیرطبیعی تلقی نشود.
تجربه انتخابات دوره نهم، مجلس هفتم و دومین دوره شوراها به ما می آموزد که توقعمان از جناح این باشد که تمام مواضعشان در امر انتخابات باهم منطبق باشد و اینکه حتما یک کاندیدا یا کاندیداهای مشترک داشته باشد مثلا در انتخابات مجلس یا شوراها و این را باید بپذیریم که در انتخابات چون دیدگاه ها متفاوت است و طیف گسترده ای را تشکیل می دهد. هر جناح دیدگاه خاص خود را دنبال می کند و درست است که در مقاطع مختلف نظرهای واحدی برای موضع گیری های خاص در امور معین دارند اما در امر انتخابات نباید انتظار داشت مشترکا یک حرف را بزنند.
مهر: فکر می کنید اگر مهندس موسوی کاندیدا می شد، رای می آورد؟
سلامتی: به نظر من به دلیل اینکه اکثر احزاب در این قضیه متفق القول بودند و مردم هم ایشان را قبول داشتند، رای می آوردند.
مهر: بحث دیگری که در مورد انتخابات مطرح شد این بود که اصولگرایان برای فریب اصلاح طلبان، ابتدا آقای قالیباف را به صحنه آوردند یا او را متقاعد به حضور در صحنه کردند و اصلاح طلبان، بخصوص بخش مطبوعاتی و رسانه ای آنها، شروع به تخریب قالیباف کرد و از احمدی نژاد غافل شدند و آقای احمدی نژاد در این حاشیه امن رشد کرد و نهایتا با یک جهش بزرگ در روزهای آخر پیروز مرحله اول شد. آیا شما با این تحلیل موافق هستید؟
سلامتی: بعضا گفته می شود که این مورد از ابتدا یک نقشه بوده ولی من نمی توانم این را به طور کامل بپذیرم . طیف مقابل فکر می کرد که آقای قالیباف با سبک و سیاقی که در پیش می گیرد می تواند ایشان را خوب پیش ببرد و در این مورد هم جدی بودند. اما وقتی که مسائلی پیش آمد که این مسائل هم در اینجا قابل طرح نیست، نظر آنها برگشت و با یک شیوه سازمان داده شده به آقای احمدی نژاد کمک کردند وبا این کمک ایشان به مرحله دوم رسیدند.
در مرحله دوم هم با اینکه به شکل سازمان داده شده به ایشان کمک شد اما اصل رای که ایشان آوردند از ناحیه شعارهایی بود از طرف ایشان داده شد و کارساز هم بود. طیف وسیعی از جامعه نسبت به عملکردها ناراحت بود و شعارهای عدالت طلبانه از قبیل طرفداری از قشر ضعیف و محروم اثر خود را به جا گذاشت و در حقیقت مرحله دوم یک مرحله رقابت قابل درکی بود و فقط کار سازمان داده شده نتوانست موثر واقع شود بلکه شعارها توانست موثرتر باشد. آقای هاشمی نمادی تجربه شده بود و این تجربه پاسخگوی نیاز طبقه محروم و متوسط جامعه نبود. طیف هایی که از ایشان هم حمایت کرده بودند شعارهایی نداده بودند که بتواند پاسخگوی قشر ضعیف باشد و جناح مخالف از این خلا استفاده کرد.
مهر: آیا شکست آقای هاشمی به معنای خداحافظی روحانیت با منصب ریاست جمهوری است؟ و مثلا همانطور که آقای حداد عادل برای اولین بار به جای یک منصبی که از ابتدای انقلاب، روحانیون بر آن تکیه داشتند، یعنی ریاست مجلس، نشست در بقیه مناسب و پست ها هم به همین شکل پیش خواهد رفت. به نظر شما این گمانه چقدر می تواند منطقی باشد؟
سلامتی: ببینید من شکی ندارم که به دلیل عملکرد بعضی از روحانیون لطمه شدیدی به روحانیت و حتی به اسلام وارد شد. شیوه های بی تقوایی، شیوه غلط مدیریتی و ناسازگار با مفاهیم اسلامی به شکل جدی لطمه زده است. اما لطمه جدی آنطور نیست که به اشخاص روحانی بی اعتمادی کامل باشد. کما اینکه ما در این انتخابات هم دیدیم که هم روحانی بود هم مکلا. در دور اول آقای کروبی رای قابل قبولی آورد و خود آقای هاشمی هم همینطور و مکلاها به مراتب کمتر رای آوردند این نشان می دهد که هنوز هم بین اشخاص و مواضع کلی که ممکن است به یک طیف نسبت داده شود تمایز وجود دارد.
مردم به شخص نگاه می کنند که ببینند برنامه، دیدگاه ها و وعده هایی که می دهد چیست و با توجه به این موارد و سابقه اجرایی که شخص دارد گرایش پیدا می کنند و رای می دهند و به این مورد که شخص مورد نظر مکلا است یا روحانی کاری ندارند. اما به هر صورت، شیوه های عملی که برخی از روحانیون در پیش گرفتند لطمه زیادی به روحانیت و اعتقادات مردم زده است.
مهر: با توجه به نتایج انتخابات نهم آیا شما با این نظر موافق هستید که بعضی ها می گویند رفتار سیاسی مردم ایران قابل پیش بینی نیست و روندی علمی ندارد؟
سلامتی: نه این درست نیست. به نظر من اگر تعبیر درستی وجود داشته باشد آراء مردم قابل پیش بینی است. من بارها می گفتم که نظرسنجی هایی که یک تا دو ماه قبل از انتخابات میشد دقیق نیست. به این دلیل که قشرهای خاصی از جامعه را پوشش می دهد و به عمق جامعه نفوذ نکرده زیرا عمق جامعه و توده مردم هنوز مساله انتخابات برایشان جا نیفتاده است و عکس العمل خاصی را نشان نداده اند و با حساسیت به انتخابات نگاه نمی کنند و زمانی می توان نظرسنجی ها را دقیقتر تلقی کنیم که یک هفته تا 10 روز به انتخابات مانده که مردم در آن زمان نسبت به انتخابات حساس تر شده اند.
خوشبختانه بعد از سالهای زیادی که از انقلاب گذشته مردم نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی ازجمله انتخابات حساستر شده اند. آنها آگاهانه تر تصمیم می گیرند گرچه هنوز هم که هنوزه چه در کشور ما چه در کشورهای دیگر، اقشاری از جامعه تحت تاثیر نخبگان خود قرار می گیرند و با آگاهی کامل رای نمی دهند اما آنها روز به روز کمتر شده اند. به نظر من، مردم در این انتخابات آگاهانه تر رای دادند به این معنی که مثلا در دور اول، گذشته از کار سازمان داده شده ای که انجام شد ما ملاحظه کردیم که قشر وسیعی از نخبگان به اشخاص خاصی رای دادند، قشر وسیعی از توده مردم با توجه به شعارهایی که ازسوی کاندیداها داده شد به آنها رای دادند. مثلا آقای کروبی با توجه به شعارها و دیدگاه خاصی که ارائه کرد از مقبولیت خاصی بین محرومین جامعه برخوردار شد و علی رغم نظرسنجی هایی که شده بود رای قابل ملاحظه ای را داشت. این رای با توجه به برنامه ایشان داده شد. در مورد دیگر کاندیداها هم همینطور بود که بر اساس شعارهایی که دادند رای آوردند که این را می توان رای آگاهانه نامید. البته مردم ممکن است گاهی به دلیل عدم انجام قولهای داده شده از طرف مسوولین به آنها بدبین شوند و یا مسیر دیگری را غیر از آنچه نظام و قانون اساسی اقتضا می کند در پیش بگیرند اما این نمی تواند نهادینه شود و مردم همیشه به مسوولین بدبین شوند.
در آستانه انتخابات به دلیل جوی که بوجود آمد مردم آن را یک جو متفاوت و با نشاط و متعادل احساس کردند و به این نتیجه رسیدند که صداقت این جو بیشتر از ناصداقتی آن است و رقابت منطقی بر آن حاکم است. مردم مجذوب این جو شدند و توجه شان به برنامه ها، شعارها و شخصیت کاندیداها شد و به هر کدام از اینها اعتماد کردند. هر قشری که دنبال مطالبات خود بود این صداقت را در نامزد خود یافت. روشنفکران به یک شکل و توده مردم هم به شکلی و تنوع کاندیداها نیز اعتماد عمومی را بیشتر کرد و دولتمردان باید به این نکته هم توجه خاص داشته باشند که وقتی کاندیداها از طیف های مختلف حضور به هم می رسانند اعتماد عمومی بیشتر به کل حرکت نظام و کشور جلب می شود.
وقتی این اعتماد جلب شد دیدیم که 30 میلیون نفر حضور به هم رساندند به خصوص در دور دوم که تعداد رای دهندگان در این دوره نشان داد که در مردم، اعتماد به وجود آمده است و مردم احساس کردند کسانی پیدا شده اند که می خواهند مطالبات آنها را پیگیری کنند. پس ما هرچه اعتماد عمومی را بوجود بیاوریم مردم هر چه بیشتر تحریک می شوند که در مسائل سیاسی و اجتماعی حضور داشته باشند پس باید به گروه ها و اشخاص میدان داد. جو خوبی را ایجاد کنیم، جو بگیر و ببند و تخریب نباشد. جو پلیسی بوجود نیاوریم چون اگر جو پلیسی بوجود بیاوریم جامعه به سمتی سوق پیدا خواهد کرد که قابل کنترل نخواهد بود.
مهر: آرای مردم رای به "اشخاص" بود و یا "احزاب و گروه ها"؟ و آیا اصولا احزاب در این انتخابات موفق بودند؟
سلامتی: به نظر من، رای توده مردم به شعارها بود و این شعارها می توانست در اشخاص انعکاس پیدا کند و پتانسیل و ظرفیت این اشخاص می توانست ملاک بهتری باشد و برای این برنامه ها و این شعارها می تواند پیگیری شود. در واقع مردم به اشخاص و برنامه ها توامان رای دادند.
مهر: فکر نمی کنید که شعارهای بسیاری از کاندیداها در بیشتر موارد شبیه به هم بود؟ شعارهایی که برای رفع نیازهای مردم و یا رفع مشکلات جامعه داده می شد؟
سلامتی: نه شعارها کاملا یکی نبود. مثلا آقای معین بیشتر شعارهای دمکراسی و حقوق بشری داد.آقای هاشمی شعارهای رشد تولید می داد و در آخر توجهی هم به قشر متوسط داشت اما نه به آن شدت و غلظتی که آقای احمدی نژاد داشتند. شعارهای هر کدام از نامزدها با هم متفاوت بود و اگر هم شما احساس کنید که مجموعه شعارها یکی بود، غلظت بیان هر کدام با هم فرق داشت. یکی غلظت شعارهای دمکراسیش بیشتر بود و یکی محرومین و طبقات متوسط را بیشتر مد نظر داشت و یکی تولید را که هر کدام از کاندیداها با این عناوین بیشتر شناخته می شدند. بنابراین مردم اول به شعارها رای می دهند و سپس به خود شخص که آیا می توانند به او اعتماد کنند یا نه؟ و به هر دوی اینها رای می دهند ممکن است بعضی از اینها شعارهایشان به هم نزدیکتر باشد ولی به این بستگی داشت که مردم چقدر به آنها اعتماد دارند.
مهر: آیا شما قبول دارید که حمایت اصلاح طلبان در دور دوم از آقای هاشمی اشتباه بود؟ از این حمایت پشیمان هستید؟
سلامتی: وقتی آقای هاشمی کاندیدا شد چند تا از گروه های جبهه دوم خرداد نیز ایشان را کاندیدا کردند. همانطور که چند نفر از گروههای اصلاحات، آقای کروبی و معین را کاندیدا کردند. بنابراین وقتی در مرحله دوم این یک امر عادی بود که اصلاح طلبان از آقای هاشمی حمایت کردند به این دلیل که بخشی از اصلاح طلبان از ایشان حمایت کرده بودند. در واقع، اصلاح طلبان سه کاندیدا داشتند و در مرحله اول هر چند گروهها از کاندیدای خود حمایت کردند و در مرحله دوم وقتی از اصلاح طلبان یک کاندیدا باقی ماند همه سراغ حمایت از ایشان رفتند به خصوص که می خواستند در مقابل طیف محافظه کار قرار بگیرند و این امر عادی و طبیعی بود که همه اصلاح طلبان از آقای هاشمی حمایت کنند و اشتباه هم تلقی نمی شود.
مهر: شما در مورد دلایل پیروزی آقای احمدی نژاد به آرای ساماندهی شده و شعارهای جذابی که در طول رقابت ها داد، اشاره کردید، آیا صرفا همین دو دلیل باعث پیروزی احمدی نژاد شد؟
سلامتی: دلایل را می توان از هر دو سمت بیان کرد. اینکه جبهه اصلاحات ضعف هایی داشته است . در مدت این هشت سال که دولت و مجلس را در دست داشته قاعدتا کارهایی را انجام نداده است که بتواند اقشار مختلف مردم را به سمت خود جلب کند.
advertisement@gooya.com |
|
مهر: نمونه ای از کارهایی را که باید انجام میداده و نداده را می توانید نام ببرید؟
سلامتی: به طور مثال باید محرومین را به طرف خود جلب می کرد و کارگران را نسبت به خود معتمد می ساخت و یا به قشر متوسط کمک می کرد و مشکلات قشر محروم و کشاورز را حل می کرد، باید کارهایی برای این اقشار انجام می داد که ملموس بود و ارتباط منظم با آنها داشت که هیچ کدام از این کارها انجام نشد. اینها ضعف هایی بود که طیف اصلاحات داشت و باعث شد که مردم از آنها ناراضی شدند و در ادامه این نارضایتی مردم به سمت شعارهایی رفتند که می توانست مطالبات آنها را تامین کند.
مهر: دلایل حضور خاص و تمایل نظامیان به حضور در صحنه انتخابات چه بود؟ چون دو نفر از نامزدها، یعنی آقایان رضایی و قالیباف نظامی بودند، گفته می شود که نظامیان در ایران یکی از گروههای محذوف بودند و در این دوره، میدانی برای عرضه خود پیدا کردند و جامعه هم تقریبا به آنها اقبال نشان داد، آیا به نظر شما حضور این قشر به طور خاص قابل بررسی است؟
سلامتی: من فکر می کنم که ما نباید در ارتباط با این قشر خاص بگوییم نظامیان این حضور را داشتند زیرا اولا اگر نظامیان در عرصه سیاسی حضور داشته باشند بسیار فاجعه خواهد بود . یعنی اگر سپاه، نیروی انتظامی، بسیج و ارتش در عرصه سیاسی حضور داشته باشند جناحی عمل می کنند و طیف گسترده ای از جناح مقابلشان را به خودشان بی اعتماد می کنند و این به لحاظ امنیتی فاجعه خواهد بود و به همین دلیل هم بود که امام (ره) این قشر را بر حضر داشت که موضع گیری سیاسی داشته باشند و هر کس که این کار را بکند به کشور خیانت می کند .
اما بعضی نظامیان که می خواهند در عرصه سیاسی حاضر شوند می توانند استعفا داده و در این عرصه فعالیت کنند . بنابراین وقتی آقای قالیباف و آقای رضایی در این عرصه حاضر شدند بعد از استعفا دادنشان بود پس نمی توان گفت نظامی بودند. دیگر بعد از استعفا دادن نظامی نبودند دیگر موضع آن شخص مطرح است که از چه توانایی برخوردار است و وقتی این شخص ، حتی اگر قبلا نظامی هم بوده ، وارد صحنه می شود مردم نگاه می کنند که ببینند این شخص چه برنامه هایی دارد و چه شعارهایی می دهد، اگر به شعارها اعتماد کردند روی سابقه آن شخص تحقیق می کنند که آیا در سابقه خود قولی داده که عمل کند و مدیریت خوبی داشته یا نه. اینجا دیگر مدیریت را ارزیابی می کنند و رایی که داده می شود به توان مدیریتی آنهاست.
مهر: مهمترین چالش ها و فرصت های پیش روی دولت آقای احمدی نژاد چیست؟
سلامتی: مهمترین چالشها عمل به شعارهای داده شده از طرف ایشان است زیرا مردم انتظار دارند که این شعارها دقیقا و در اسرع وقت اجرا شود و توقع کامل هم دارند و تحلیل من این است که هیچ بهانه ای هم وجود ندارد. اینها نمی توانند بگویند که کسانی نگذاشتند ما فلان کار را انجام دهیم چون همه چیز در کنترل خودشان است. وقتی جبهه اصلاحات می گفت که نگذاشتند ما کاری انجام دهیم منظورشان این بود که برای مثال از طریق نفوذ در قوه قضائیه یا ارگان های دیگر اجازه انجام کار به آنها داده نشد . ولی اینها نمی توانند این حرفها را بزنند یعنی جبهه اصلاحات در وضعی است که هیچ ابزاری برای کارشکنی ندارد و البته جبهه اصلاحات هم چون این شعارها را شعارهای مردمی تلقی کرده می گوید ما آرزو می کنیم این شعارها عملی شود.
بنابراین هیچ بهانه ای برای عملی نکردن این شعارها ندارد. بخصوص که از لحاظ امکانات هم در وضع بی سابقه ای هستند به طوری که هنوز چهار پنج ماه از اول سال که نگذشته، کل بودجه پیش بینی شده تحصیل شده و بقیه آن هر چه که باشد اضافه است. پس اماکانات بسیار وسیع است، یکپارچگی کامل است ، ابزارها همه در اختیارشان است و باید بتوانند کار انجام دهند و اگر نتوانند بسیار نگران کننده است. شعارهای مختلف دادند ، هم شعارهای عدالت جویانه و هم شعارهایی مبنی بر قدرتمندتر کردن کشور و ایجاد شرایط بهتر و رعایت آزادیها، پس با توجه به وجود امکانات برای عمل کردن به این شعارها اگر نتوانند به آنها عمل کنند شرایط بدی به وجود می آید. پس مهمترین چالش همین است.