یکشنبه 26 تیر 1384

گنجي به گردن ما حق دارد، بايد برايش كاري كنيم، عليرضا فيض

زماني كه مصباح يزدي اعلام كرد حاميان احمدي‌نژاد روز پنج‌شنبه 26 خرداد را براي پيروزي وي روزه بگيرند و روز جمعه با وضو به پاي صندوق‌هاي راي بروند، زماني كه گفتند طلبه‌هاي پيرو او دو ركعت نماز بخوانند كه در هر ركعت آن «اياك نعبد و اياك نستعين» را 100 مرتبه تكرار كردند و ذكر ركوع و سجده را هر بار 7 مرتبه خواندند تا براي پيروزي احمدي‌نژاد در انتخابات «نماز امام زمان» خوانده باشند؛ زماني كه احمدي‌نژاد را «ذخيره‌ خداوند براي مملكت» ‌ناميدند؛ زماني كه هر هفته‌ شب‌هاي جمعه دعاي كميل مي‌خواندند و در منبر آن به خاتمي بيراه مي‌گفتند؛ زماني كه محرم و صفرها بر منبر امام‌حسين دموكراسي‌خواهي اصلاح‌طلبان، آزادي‌ خواهي و «اكبر گنجي» را درشت نقد مي‌كردند؛ زماني كه به گواهي هر كوي و برزن، و هر روز و هر روز در اين مملكت دين را ملعبه‌ي دست خود مي‌كنند و با دين خدا مردم خدا را زبان مي‌بندند و خدا را در حد وجود كوچك خود پايين مي‌آورند، ما همچنان ساكت مي‌نشينيم و صحنه دين را به ايشان واگذار مي‌كنيم. دين را و ادعاي معنويت را به ايشان واگذار مي‌كنيم تا چنان به نام خود مصادره‌اش كنند كه هر كه به تحجرشان، غرض‌ورزيشان و منفعت‌طلبيشان تعرض كرد، اين اعتراض را تعرض به خدا و دين خدا بنمايانند و خود را در پناه آن معنويتي كه بيشتر متعلق به ماست تا آنها مصون كنند. دين خدا را كوچك مي‌كنند و گاه خدا را هم. اينچنين مي‌شود كه در بستر زمان نگاه مي‌كنيم و ذره ذره باور مي‌كنيم كه دين خدا تنها متعلق به «ايشان» است. يا از دين مي‌رميم، يا در خوشبينانه‌ترين حالت نسبت به آن بي‌تفاوت مي‌شويم. در هر دو حالت پاره‌اي از وجود خود را نزد آنها به غنيمت مي‌گذاريم.
تا كنون هر آنچه از دين خدا ديديم كه به رسميت از منبرهاي اينان تبليغ شد همگي تحجر، منفعت گرايي و غرض ورزي بوده است. در بستر زمان و به تدريج، تحجر و غرض‌ورزي‌اي را كه اين مردمان بكار مي‌برند، جوهر اصلي دين تصور كرده‌ايم و در زندگي براي دور بودن از اين صفات، نسبت به دين موضع‌گيري كرده‌ايم، تا آنجا كه زماني هم كه مي‌خواهيم روشنفكر بنماييم، در جهت‌گيري‌هاي اجتماعي‌ـسياسي خود ناخودآگاه نسبت به دين مرزبندي مي‌كنيم تا خواننده و شنونده اين پيش‌فرض ذهني را نداشته باشد كه چون صحبت از دين است نكند ما هم متحجر يا مغرضيم!
اينان كار خود را مي‌كنند و از مظاهر دين تنها براي تبليغ و توجيه ساده‌لوحان استفاده مي‌كنند. نماز مي‌خوانند، آن هم به جماعت و روزه مي‌گيرند آن هم به صورت تشكيلاتي و چنان اين ظواهر را تبليغ مي‌كنند كه گويي پيروزيشان تنها در گرو انجام نماز جماعتشان يا روزه سياسيشان بوده است و بس. چه بسيار مردم ساده‌انگاري كه به همين دليل به خيل طرفداران اين سيّاسان نپيوسته‌اند.
اما آيا حقانيت آناني بيشتر است كه براي دست‌اندازي به اموال بيت‌المال و خشكاندن ريشه آزادي‌خواهي در اين مملكت نماز امام زمان مي‌خوانند يا ما كه ثروت مملكت، آزادي و روشنگري را براي همگان مي‌خواهيم؟ آيا حقانيت ما بيشتر است كه آزادي بيان براي نقد قدرت مي‌خواهيم يا آناني كه براي مصون ماندن قدرت از نقد، صداها را خفه مي‌كنند؟ آيا حقانيت مدافعان آزادگي مردم اين مملكت و آنان كه به جرم روشنگري و دفاع از حقانيت و مظلوميت ايرانياني كه با سبعيت وبه جرم دگرانديش بودن به قتل رسيدند، يا در بند كنندگان اينان؟ آيا حقانيت گنجي بيشتر است يا مرتضوي و اعوان و انصارش؟
اين ما نيستيم كه بايد از دين خدا بگريزيم به اين دليل كه بد صفتان آن را تبليغ مي‌كنند. اين ما هستيم كه بايد بيرق دين خدا را بلند كنيم و با آن حقانيتمان را فرياد بزنيم. اين ما هستيم كه براي رسيدن به حقمان بايد از خداوند مدد بخواهيم و اين مددخواهي را فرياد بزنيم. فرياد بزنيم كه اين خدايي كه شما مي‌گوييد، خداي ما نيز هست. اگر نماز امام زماني قرار است خوانده شود، اين ما هستيم كه بايد اين نماز را براي سلامتي و آزادي گنجي و ديگر دربندان سياسي بخوانيم. اگر دعاي كميلي هست، براي ماست كه بايد آن را بخوانيم و از خدا آزادي و سلامتي همه آناني كه براي آزادي و آزادگي اين مملكت به گردن ما حق دارند بخواهيم. اگر دست بر آسمان بردني هست، براي ماست تا ايران را خالي از شر بدصفتانش طلب كنيم. دعاي كميل براي ماست، دعاي ندبه هم.‌ محرم و صفر و نماز امام زمان هم براي اداي حاجات ماست.
خداوند مرجع حقانيت است. آناني كه خداوندي خدا را به بازي قدرت و سياست مي‌گيرند هستند كه بايد از دين خدا و تمامي ظواهر و معنويتش بگريزند. اگر ما قدرت آن نداريم براي آزادي اين عزيزان دست به اقدام عملي بزنيم، آيا نمي‌توانيم برايشان دعا كنيم؟ آيا اگر براي آزادي گنجي در خيابان نماز جماعت بخوانيم از سلاح «اينان» بر عليه خودشان استفاده نكرده‌ايم؟ آيا زمان آن نرسيده است كه طراحي معادلات سياسي‌مان را با اقتضائات روز جامعه تطبيق دهيم؟
دوستان! اينك نوبت ماست كه نشان دهيم نماز امام ‌زمانمان، نماز جماعتمان، دعاي كميل‌مان و دعاي ندبه‌مان تا چه حد مستجاب مي‌شود و تا چه حد خلوص حقانيت‌ ما در نمازها و دعاهايمان براي سلامتي و آزادي گنجي كارگر مي‌افتد. اكنون بازي در دست ماست آن هم در موقعيتي تكرار نشدني. خواندن نماز جماعت براي آزادي گنجي در جلوي درب دانشگاه تهران ديگر يك تجمع عادي سياسي نيست كه به تجمع‌كنندگانش با كمترين هزينه‌اي تعرض شود. تعرض به نمازگزاران حامي آزادي گنجي تعرض به دين است، تعرض به نماز و اسلام است! ادبياتش براي عوام معادل حمله به امام حسين در زمان نمازگزاردن در روز عاشوراست. اداي نماز جماعت براي آزادي گنجي در جوي سياسي مانند جلوي درب دانشگاه تهران اوج يك حركت سياسي حرفه‌اي در چنين شرايطي است. اينچنين است كه اكنون بازي در دست ماست، آن هم در موقعيتي تكرار نشدني.
انجام چنين كاري كمترين كاريست كه در اين لحظات بحراني براي اكبر گنجي مي‌توانيم انجام دهيم. ابزار كار نيز چندان دست نيافتني نيست، ‹فراخواني جمعي› است توسط تمام گروه‌ها و تشكل‌هاي سياسي از تمامي مردم براي «تنها و تنها» خواندن نماز جماعت براي آزادي گنجي در جلوي درب دانشگاه تهران. از دست دادن اين فرصت خسراني است بزرگ.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

من به عنوان يك ايراني، به عنوان كسي اكبر گنجي بر گردن او دين دارد، به عنوان كسي كه از در بند بودن اكبر گنجي ناراحتم، به عنوان كسي كه از سلامتي او نگرانم و به عنوان كسي كه مظلوميت و دردمندي همسر و فرزندان اكبر گنجي را مي‌بينم و در نوع خود و به دليل نوع زندگيم كاري از دستم ساخته نيست، براي سلامتي و آزادي او فرداً دعا مي‌كنم و نماز مي‌گزارم. اما در چنين شرايطي بيش از دعاي فردي براي رهايي گنجي نيازمنديم. از تمام هم‌ميهنانم با هر مذهبي، از تمام دوستداران آزادي، از همه آناني كه از حقي كه گنجي بر گردنشان دارد آگاهند، مي‌خواهم اگر ايشان نيز كمك به اكبر گنجي از حيطه توانايي فرديشان خارج است،‌ براي آزادي او نماز گزارند و خالصانه دست به دعا بردارند.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گنجي به گردن ما حق دارد، بايد برايش كاري كنيم، عليرضا فيض' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016