مدتی است که دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در اعتراض به پذیرش دانشجو با دریافت شهریه به جای قبولی در کنکور دست به اعتراض و تحصن زده اند و به تازگی این تحصن به تهران و مقابل مجلس کشیده شده و عده ای از دانشجویان دانشگاه های تهران را نیز با خود همراه کرده اند.
در جاهای مختلفی که امکان ارتباط با ایشان برایم فراهم بوده به ارایه انتقاداتی از عملکرد ایشان پرداخته بودم که متاسفانه به جای شنیدن پاسخی مستدل و منطقی افترا و توهین شنیدم. فکر می کنم برای خود این عزیزان نیز نقد حرکت و شفاف کردن آن در جهت زودتر و صحیح تر رسیدن به مطالبات مفید می باشد. منتظر شنیدن نظرات دیگران می باشم.
نگرانی و ناراحتی دانشجویان محترم از دو جنبه قابل بررسی است و قبل از اینکه به بیان آنها بپردازم تاکید می کنم که من به تازگی فارغ التحصیل شده ام و در این نوع جوها بوده ام و بر اساس مشاهداتم به این نتایج رسیده ام:
1- روز به روز عبور از سر کنکور برای جوانان مستعد این مرز و بوم سخت تر می شود و وضعیت به گونه ای شده که عبور کنند گان واقعاً احساس قهرمانی می کنند بویژه آنان که در دانشگاه معتبر و اسم و رسم داری همانند دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته می شوند . یکی از بحثهایی که مشاهده کردم بعد از جریان پذیرش بدون کنکور دانشجویان جریان دارد ( و در مورد موسسات نوع دوم نیز کمابیش اتفاق افتاد) این است که برخی عزیزان میگویند ما اینهمه زحمت کشیده ایم و وارد دانشگاه شده ایم و دیگرانی که پذیرفته نشده اند نیز نام دانشجوی این دانشگاه را به خود می گیرند! یعنی صرفا این نام برای ایشان مهم است و اینکه نباید عده بیشتری از این نام سهم ببرند! اگر چنین دیدی وجود داشته باشد که پاسخی برای آن وجود ندارد.دست کم من پاسخی برای آن ندارم جز اینکه چنین دیدگاهی بیشتر به خودخواهی نزدیک است تا منطق.
آیا واقعاً کسی می تواند ادعا کند که با چنین رقابت فشرده ای فقط افرادی که پذیرفته می شوند دارای استعداد و هوش و ذکاوت هستند؟ بویژه که دانشجویان دیگر (از قبیل دانشجویان دانشگاه آزاد) با وجود اینکه از کیفیت آموزشی که این عزیزان در بهترین دانشگاه های کشور از آن برخوردارند محروم هستند تا به حال در عرصه های مختلف علمی نظیر المپیاد ها کنکور کارشناسی ارشد مسابقات عملی و ... حضور چشمگیر و موفقی داشته اند و اینهمه نشان داده که استعداد و توان و در نتیجه حق برخورداری از آموزش عالی فقط به 20 درصدی که پذیرفته می شوند محدود نمی شود.
2- اما آن نگرانی که دانشجویان محترم در بیانیه و سخنرانی های رسمی خود نشان داده اند حکایت از توجه به بحث اختلاف طبقاتی و گسترش این باور که با پول می شود همه چیز به دست آورد دارد. این دغدغه قابل توجه است و همچنین قابل تقدیر اما به نظر من این دوستان راه را به اشتباه رفته اند و نقد جدی به حرکت ایشان دارم.دلایل من به شرح زیر می باشند:
- اول در مورد این دوره ها این بحث که با پول می شود مدرک گرفت کاملا مردود است . روشهای پذیرش و همچنین ارزیابی علمی ایشان آنقدر مشکل است که دست کمی از کنکور ندارد و دانشجوی متقاضی باید دست کم از یک یا دو فیلتر علمی مستحکم عبور نماید. فقط در صورتی می توان گفت که مدرک با پول اعطا می شود که مسوولین دانشگاه مربوط و یا اساتید محترم از قانون تخطی کرده و با رشوه اقدام به دادن نمره و مدرک نمایند که با توجه به شناختی که از مسوولین این دانشگاه و بویژه آشنایی زیادی که با اساتید آن دارم چنین چیزی بسیار دور است و حتی مطرح کردن آن نیز توهین بسیار بزرگی به ایشان است.
پس به هیچ وجه نمی توان ادعا کرد که این افراد مدرک خود را با پول می گیرند.
- امروز هیچ شکی نیست که امکانات آموزشی و فنی دانشگاه های دولتی کشور بسیار بیشتر از تعداد دانشجویانی است که پذیرش می شوند ولی بودجه ای که در حال حاضر دولت می تواند اختصاص دهد همین تعداد دانشجو را می تواند در بر بگیرد و حالا هم که بسیاری از از ایشان حتی قبل از فارغ التحصیلی و وارد شدن به بازار کار و جامعه و مواجه شدن با نا امیدی ها گوشه چشم به پذیرش و اقامت در دانشگاه ها و کشورهای خارجی دارند . دست کم آنها که با هزینه خود تحصیل می کنند شاید (تا کید می کنم شاید) بتوانند بگویند که از این نظر مسئولیتی از بیت المال بر گردن شان نیست!
خب اکنون دولت برنامه ریزی کرده که از عده ای که می توانند تامین هزینه کنند برای استفاده از این پتانسیل های آموزشی پذیرش کند و تا حدودی جلوی فرار سرمایه ها را که به قو ل وزیر علوم دانشگاه های خارجی با آنها آباد شده است را بگیرد.(خیلی ها را هم می شناسم که با وجود کسب رتبه های دو و یا سه رقمی از همان ابتدا به تحصیل در دانشگاه های خارجی روی آورده اند). این مساله وقتی تبعیض است که از ظرفیت عادی کاسته شود تا به تعداد پذیرش شد گان پولی افزوده شود.
- این چه برداشتی است که هرکه توان مالی بالا دارد مرفه بی درد است و مال مردم را خورده است؟ البته این تفکر خطرناک متاسفانه دارد در جامعه گسترش پیدا می کند و بارها در طول فعالیتهای اجتماعی ام با آن مواجه شده ام که البته پرداختن به آن خود بحثی جدا و کامل را می طلبد. البته هیچ کسی شک ندارد که فاصله زیادی بین اقشار جامعه شکل گرفته و در حالیکه محرومین زیادی داریم اما افرادی هم هستند که سرمایه های آنها سر به فلک می کشد و معلوم نیست که واقعاً چگونه توانسته اند چنین ثروت عظیمی گردآوری نمایند. اما قشر های دیگری هم در اینجا هستند فشری که میلیاردر نیستند اما وضعیت مالی مناسبی هم دارند و مرفه بی درد هم نیستند و در راه کمک به محرومین و انجام فعالیتهای اجتماعی مثبت هم فعال هستند.
3- و اما در مورد اقشار محروم و اینکه آنها نمی توانند از این امکانات بهره ببرند باید بگویم که این نگرانی کاملا درست است و اینکه قشری در جامعه وجود داشته باشد که به خاطر مشکلات اقتصادی از برخی امتیازات اجتماعی محروم شود کاملا مردود و محکوم است . چه از دیدگاه انسانی و از چه از دیدگاه مذهبی.آخر کجای چنین وضعیتی به جامعه علوی شباهت دارد؟ منظور این نیست که همه افراد اجتماع دقیقا سطح اقتصادی برابری داشته باشند . چنین چیزی ممکن نیست و یک دید سوسیالیستی است. اما باید اقشار مختلف به تناسب درآمد شان امکانات مناسب خود را داشته باشند. در بدترین حالت این است که کیفیت برخورداری انها ممکن است پایین تر باشند ولی به هرحال برخودارند و نه کلا محروم! اما اینکه این دوستان معترض روی پذیرش دانشجو بدین روش دست گذاشته اند به نظر من راه درستی انتخاب نکرده اند. اگر واقعاً این حس در دانشجویان ما بیدار شده که فقط به دانشگاه نیامده ایم که درس بخوانیم و برویم و باید نسبت به مسایل اجتماعی حساس و مسئول باشیم ( به نظر من که پنج سال دانشجو بوده ام این حس در بین اغلب دانشجویان دارد به فراموشی سپرده می شود) پس باید عمیق و ریشه ای و عادلانه برخورد کنند؟ پس چرا در اعتراض و تحصن ایشان نامی از دانشگاه های شبانه برده نمی شود؟ به خصوص این اواخر که هزینه های انها نیز بصورت سرسام آوری بالا رفته است.آیا این روش باعث شکافت طبقاتی نمی شود؟ فقط چون از سد کنکور عبور کرده اند؟ چند مورد مثال و نمونه می خواهید از کسانیکه رتبه مناسب پذیرش شبانه را کسب کرده اند و فقط و فقط بخاطر مسایل مالی ثبت نام نکرده اند. جوانان بسیار با هوش و با استعداد که بسیاری اوقات از دیدن غم ناراحتی ایشان در تنهایی خود گریسته ام. اگر قرار است که به این بحثها توجه شود من نظر شما و خوانندگان را به مساله ای مهم تر و عمیق تر جلب می کنم:
4- فرآیندی که در حال حاضر دارد گسترش پیدا می کند این است که افراد آسیب پذیر روز به روز از داشتن آموزشهای مناسب و با کیفیت دور و دورتر می شوند.از دبستان گرفته تا دبیرستان . از دروس مدرسه ای گرفته تا مهارتهای فنی نظیر کار با کامپیوتر و هنر و یا مهارتهای تئوریک مانند فراگیری زبان در کلاسهای با کیفیت و ... . نتیجه آن چیست؟ افرادی که محروم بوده اند بواسطه همین محرومیتها از کسب مهارتهایی که می تواند در جامعه به آنها کمک کند تا جایگاه اقتصادی بهتری کسب کنند محروم می مانند و دوباره منجر به حفظ و گسترش محرومیت می شود و این دور ادامه دارد.
advertisement@gooya.com |
|
هیچ چیز به عقیده من وحشتناک از این نیست که قشری در جامعه دچار محرومیت آموزشی باشند.زمانی بود که والدین ما افراد محرومی را به ما نشان می دادند که با تلاش فراوان توانسته بودند رتبه های عالی در کنکور بیاورند و می گفتند که از اینها یاد بگیرید! اما آن چیزی که در سالهای اخیر می بینیم خلاف این است .ببینید الان عمده رتبه های بالا از محرومین هستند؟ کاش نهادی بررسی می کرد و نتیجه را اعلام می کرد تا واقعاً مشخص شود که آنقدر فشار محرومیت زیاد شده که دیگر از اینگونه نمونه ها که با نشان می دادند زیاد خبری نیست. با این رقابت فوقالعاده فشرده ای که در حال حاضر وجود دارد عمدتا افراد با بهره گیری از آموزشها و مشاوره های عالی ( البته نه همه ایشان) به موفقیت می رسند و سطح کار و آموزش مدارس عادی آنقدرها کفایت نمی کند . شخصا حداقل ده مورد از رتبه های دو رقمی می شناسم که در مدارس ویژه درس خوانده اند. این مدارس کدامند؟ این مدارس که به خصوص در تهران تعدادشان رو به ازدیاد است دانش آموزان را در کمپ قرار می دهند و در طول یکسال و یا یکسال و نیم قبل از کنکور دانش آموزان بیشتر اوقات شان را در این مدارس سپری می کنند و این مدارس به خوابگاه و امکانات مناسب رفاهی آموزشی مجهزند و حتی از سه ماه مانده به کنکور دانش آموزان را شبانه روزی در اختیار می گیرند. هزینه ای هم که دریافت می کنند در حدود همان رشته های پولی دانشگاه است .(تا 6 میلیون هم می رسد.) آیا تا به حال صدایی بر آمده که بدین ترتیب تبعیض در حال گسترش است؟ من به آنها که این پولها را پرداخت می کنند توهین نمی کنم . شاید برخی مرفه بی درد باشند و شاید دارای درآمدهای درست. اما اصل سیستمی که در حال گسترش است آسیبهای عمیقی به اجتماع وارد می کند و اگر کمی مسوولین بیشتر در اجتماع بودند با درک عمق فاجعه ای که در حال شکل گیری است تمام روز را به خود و به ایمان و مسئولیت خود می لرزیدند.
پس بهتر است مساله حل شود و نه صورت مساله پاک شود. اگر همگان نمی توانند در رشته های پولی ثبت نام کنند مشکل از ایشان و یا این دوره ها نیست. مشکل از این است که اصولا چرا باید برخی (که البته نباید گفت برخی عمده جامعه ما اینگونه شده است) از بدیهی ترین امکانات محروم باشند؟ حال بیاییم اینها را که دست کم امکان مالی دارند و در ضمن حتما علاقه و استعداد نیز دارند(چه در غیر اینصورت موفق نخواهند شد درسشان رابه پایان ببرند) نیز محروم کنیم؟ از کجا معلوم که این عده نتوانند با توجه به کسب یک تخصص و داشتن امکان مالی مثمر ثمرات فراوانی در جامعه شوند که نمونه های آن نیز کم نیستند.پس اگر می خواهیم به دور از خودخواهی ها نگاهی سازنده به اجتماع و مشکلات آن داشته باشیم باید عمیق تر و دقیق تر و صادقانه تر به مسایل نگاه کنیم.
موفق باشید.