روزنامه سياست روز در صفحه سوم شماره ديروز خود، نامه اي را با عنوان «نامه سرگشاده جمعي از طلاب و فضلاي حوزه علميه قم خطاب به آقاي هاشمي رفسنجاني» درج كرده است كه با توجه به شناخت نگارنده از تعهد و ايمان برادر عزيزم جناب آقاي يوسف پور، بي ترديد ايشان نامه مورد اشاره را بدون مطالعه و اطلاع از مفهوم ضدانقلابي آن به دست چاپ سپرده است.
در اين نامه كه غير از عنوان كلي و به يقين جعلي، «جمعي از طلاب و فضلاي حوزه علميه قم» هيچ نام و امضايي ندارد، به بهانه انتقاد از عملكرد آقاي هاشمي رفسنجاني، نظام جمهوري اسلامي ايران به گونه اي موذيانه زير سؤال كشيده شده و تهديدكنندگان ضمن همنوايي شرم آور با ادعاي بوش كه جمهوري اسلامي ايران را «محور شرارت»! ناميده بود، تلاش كرده اند اتهام آمريكا و متحدانش و مخصوصا رژيم اشغالگر قدس مبني بر تروريستي بودن نظام اسلامي ايران را به اثبات برسانند!
به بخشي از اين نامه سرگشاده توجه كنيد كه در آن خطاب به آقاي رفسنجاني آمده است؛
«آسايش و همزيستي مسالمت آميز با جهانيان را مسير حركت و تنش زدايي و اصل اوليه همكاري با ديگران شمرده ايد و خود را محتاج قدرت بي كران هوش، عقلانيت و دوربيني همه، حتي ايرانيان خارج مي دانيد ولي چه بسيار مايه شگفتي است كه سابقا حتي عده اي از ايرانيان داخل را به جرم استفاده از كراوات با زشت ترين الفاظ رانده ايد و با پيشنهاد بمب گذاري در هواپيماهاي مسافربري به فلسطينيان و اصرار بر آن نظريه، علي رغم مخالفت بسياري از مسئولان عالي رتبه، با اين موضع گيري در اوج يكي از مديريت هاي خود در ربع قرن اخير، نقش جدي در ارتقاء رتبه ايران به رتبه اول تروريسم و محور شرارت در تصور جهانيان داشته ايد»!!
كدام انسان كم شعور- بخوانيد، حتي بي شعوري- باور مي كند كه هاشمي رفسنجاني پيشنهاد بمب گذاري در هواپيماهاي مسافربري را داده باشد؟! و غير از اسرائيل و آمريكا چه كساني اينگونه اتهامات را- نه فقط به هاشمي- كه نسبت به نظام اسلامي ايران روا مي دارند؟
حضرت امام(ره) در اوائل انقلاب با صراحت اعلام فرمودند كه هواپيماربايي با دستورات متعالي و انسان دوستانه اسلام در تضاد است تا آنجا كه تاكيد داشتند، اگر يك مسافر به خاطر هواپيماربايي دچار اضطراب شود، هواپيماربايان نزد خدا مورد سؤال قرار گرفته و مؤاخذه خواهند شد. در پي اين اظهارات امام راحل(ره)، تاكنون هيچ يك از دشمنان تابلودار نظام- غير از اسرائيل- به خود اجازه نداده است كه ايران اسلامي را به هواپيماربايي متهم كند. نه آن كه از ايراد اين اتهام واهمه اي داشته باشند، بلكه با توجه به فرمايش حضرت امام (ره) هيچكس اين اتهام را باور نمي كند. بنابراين چگونه مي توان پذيرفت كه آقاي هاشمي علي رغم دستور صريح حضرت امام (ره)، دستور بمب گذاري- آن هم نه هواپيماربايي- را صادر كرده باشد؟
نگارنده با تجربه و مطالعاتي كه در اين زمينه ها دارم بدون كمترين ترديدي بر اين باورم كه تهيه و ارسال نامه مورد اشاره تنها از سوي عوامل موساد و سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس امكان پذير است و البته اين احتمال را نيز نمي توان از نظر دور داشت كه بخش هاي ياد شده از نامه فوق الذكر توسط عوامل بيگانه به تعدادي از افراد ساده لوح- بخوانيد كم شعور- القاء شده باشد.
نگارنده چه در دوران دولت آقاي هاشمي رفسنجاني و چه در حال حاضر انتقاداتي- مخصوصا در عرصه سياست هاي اقتصادي و فرهنگي- به ايشان داشته و دارم و بارها در يادداشت ها، مصاحبه ها و حتي در مناظره تلويزيوني چندساعته با ايشان، انتقادات خود را مطرح كرده و بر آن اصرار ورزيده ام. بنابراين نوشته پيش روي را به قلم روزنامه نگاري مي خوانيد كه خود منتقد برخي از سياستهاي هاشمي رفسنجاني است. اما، چه كسي- غير از دشمنان اسلام و نظام- مي توانند با او كه شاگرد وفادار و يار ديرين امام (ره) و رهبر معظم انقلاب بوده است، برخوردي اينچنين ناجوانمردانه داشته باشند؟!
و باز هم به عنوان يك روزنامه نگار بايد بر اين نكته تأكيد كنم كه احتمال خطا در ورود يك مقاله يا خبر به صفحات روزنامه، دور از انتظار نيست و به يقين برادر عزيزم آقاي يوسف پور در اين ماجرا كمتر قابل ملامت است ولي تهيه كنندگان نامه ياد شده، بدون تعارف و رودربايستي، اگر عامل بيگانه نباشند بي ترديد افراد كم شعوري هستند كه آلت دست عوامل بيگانه قرار گرفته اند.