اين سوکشان سوی خوشان وان سوکشان با ناخوشان
يــا بگــــذرد يـا بشکند کشتی در اين گرداب هــــــــا
« مولوی »
[email protected]
آری : بهاری در راه است وچهارشنبه سوری دیگری نوید به پایان رسیدن زمستان جان سخت را در پی دارد!
آغاز بهار، لحظه روانی مناسبی بوده واست برای درنگی پیرامون نو شدن زمین و زمان ، اندیشیدن به نقشه مندی طرح های نو و کوشش برای پیشروی نیروهای جوان زندگی بسوی روشنایی!!
جمهوری اسلامی بعد از سالها مقاومت با بهانه تراشی ها و جلوگيری از بروز «خطرات احتمالی» برای جوانان و نونهالان و «غير اسلامی» و «مجوسی» قلمداد کردن سنت برگزاری چهارشنبه سوری، مراسم عيد و سيزده بدر، بعد از قیام بهمن 57 به این سو در تمامیت جامعه، به خشن ترین شکل مقابله کرده است۰
جمهوری اسلامی از آغاز پیدایش نحس اش با هرگونه مظاهر شادی آفرين، اعياد و سنت های ديرينه و يا هر مراسمی که خارج از اختيار، اراده و کنترل او بود، در افتاده يا به آن رنگ مذهبی بخشيده تا آن را منتصب به خودگرداند۰ ولی در برابر مقاومت ديرپای مردمان ما و بويژه جوانان چند سالی است که به برپايی اينگونه مراسم در داخل کشور، به اجبار تن داده است۰
بر این پایه رژيم هر سال قبل از چهارشنبه سوری، با صدور دستور عمل هایی از کانال وزارت کشور، شهرداری ها، نيروی انتظامی، سپاه و شهربانی، آتش نشانی ها و به صحنه کشاندن عناصر انصارالله و مزدوران «امر به معروف و نهی از منکر» با هشدار از قبل به ترقه فروشان و محدود کردن شعاع عمل آنان و بويژه جوانان، بر پايی آتش بازی را در محلات، تنها زير کنترل عوامل خود با ده ها اما و اگر مجاز اعلام می دارند.
امسال بهانه ماه محرم، سينه زنی، عزا و ماتم، به عنوان يک حربه «محرمات» از سردمداران نظام و ائمه جماعاتش گرفته شده است و آنچه را که ما در دو سال پيش در سطح شهرها و استان های کشور شاهد بوديم، يعنی تماشای صحنه های گسترده به خيابان آمدن جوانان، رودررويی ها و موج دستگيری جوانان بويژه در تهران، کردستان، تبريز، مشهد، گيلان، ساری، اروميه، مراغه و جای جای کشور دو سوی نبرد را به نمايش می گذاشت.
در يک سو: جوانان دختر و پسر عاصی، طرفدار شادی و دوست داشتن زندگی، جانبدار رقص، هلهله، نشاط، عشق ورزی و دوری گزينی از عزا و ماتم و سينه زنی صف کشيده اند.
جوانان دختر و پسری که به دليل سرکوب و کشتار هم نسلان و نسل گذشته اش، توحش نظام را با چشمان خود ديدند۰ هر چند خود از امکانات ورزشی، هنری و تفريحی کافی برخوردار نبوده و نيستند ولی هريک از آنان امروز فارغ از هرگونه خرافات و سنت های عقب مانده، خود را تعريف می کنند۰
جوانانی که ديگر شستشوی مغزی مدارس و کتاب های درسی در آن ها تاثيرگذار نيست و با آن ها وداع کرده و طی هر فرصتی به خيابان می آيند تا شادی بيافريند و زندگی، سرور، مهر را با رقص، پايکوبی و با اعتراضات، جنگ و گريزهای خيابانی و شعاردهی همراه گردانند، سنت چهارشنبه سوری را با خواسته ها و مطالبات همنسلان خود از کوپه کوپه آتش پريدن در محلات و معابر تبديل به شعله های مقاومت سازند!
آن سوی ديگر : نيروی انصار حزب الله با قمه، زنحير، تيغ موکت بری، دشنه و کارد به عنوان پاسداران توحش و تاريک انديشی، بعنوان جاده صاف کنان کميته، سپاه و نيروی انتظامی، لباس شخصی های وزارت اطلاعات به صف مي گردند تا با ايجاد رعب و وحشت، دستگيری، زندان و شکنجه از جوانان و مردمان طالب شادی و رقص و پايکوبی انتقام بگيرند۰
آنچه که ما امسال( 1383 ) طی ماه های گذشته بويژه در ۱۶ آذر شاهد بوديم جلو افتادن توده جوانان دانشجو و محکوم کردن هر نوع زد و بندی بوده که در سال های پيش، ديگران برای آنان (دانشجویان) از پيش تصمیم می گرفتند تا به خط شوند. امسال جوانان دانشگاهی به همراه استادان مترقی و دانش آموزان با معلمان آگاه خويش در روزهای اعتراض و تعطيلی مدارس يک صف شدند و متحد به خيابان آمدند!
هم اينان، دختران و پسران جوان به همراه هزاران کودک از جای جای کردستان، «جشن آدم برفی ها» را در سنندج به کارناوالی شادی آفرين و توده ای بدل کردند و طی چند هفته گذشته در شب های تاسوعا و عاشورا در ميدان محسنی تهران شايد پارتی شبانه جوانانی بوديم که با توجه به حضور «سردار قاليباف» در جمع جوانان، رژيم ره به جايی نبرد۰ جوانان خود را از خيابانی به خيابان ديگر رساندند و پای می کوبيدند!
اگر يک سوی شهر، سينه زنی و قمه زنی و بر پايی سنت عزا و ماتم بود، سوی ديگر شهر، پايکوبی و عصيان جوانان دختر و پسر توامان، نشانه لگدزدن بر تماميت چيزی بوده و است که امروز ديگر جوان ايرانی حاضر به پذيرش باورها و هنجارهای عقب مانده پدران و مادران و سنت های نهادينه شده واپس مانده درون جامعه نيست۰ امروز برای جوانان ما، هرفرصتی، بهانه خيابان آمدن و رودررويی با اين عقب ماندگی هاست تا از خود، خودی نشان دهند و بر آرزوهای خويش، که جهانی آزاد و رهاست، پای کوبند و ما شاهد صدها گزارش از این همه تجمعات در وبلاگ های شخصی خبرسازان سیار این صحنه ها بوده و هستیم. موج دستگیری ها در هفته های اخیر در برابر اوج اعتراضات، خود نشانه وحشت و ترس نظام از خیابانی شدن تحرکات گروه بندی های مخالف رژیم است!
با آغاز فرارسیدن سال نو، چون هر سال اپوزیسیون راست (سلطنت طلبان) مثلا از طریق بلندگوهای خود، در حال بسیج جوانان برای آماده سازی روانی جا بجایی ها خودی هستند. نیومحافظه کاران ایالات متحده آمریکا از طریق بوش و متحدین اروپایی اش و عواملشان یک نوع جنگ روانی می آفرینند و سلطنت طلبان، خود جاده صاف کنان آنانند در برابر حاکمیت و انقلاب و خود حکومتی مردم.
اگر رژیم ضدانسانی جمهوری اسلامی بر روی جوانان کشور چماق می کشند سلطنت طلبان خود، ازطریق رسانه هایشان، هورا کش همین سرکوب اند، بدون این که کمترین رهنمود با پشتوانه و اجرایی را برای جوانان عاصی فراهم آورند. این که آتش بیفروزید، چراغ ماشین ها را روشن نگهدارید، فکل و کراوات بزنید و گل به دست نیروی انتظامی بدهید وغیره وغیره. تکرار و تکرار. مکرر در مکرر کردن همان دستار بندی ها تقویت «اصلاح طلب» های دیروزی و بویژه شخص «خاتمی» توسط امثال علیرضا نوری زاده ها و « یاران » شان، در همان رسانه های مشاطه گرنظام اند که هر روز در بوق های تبلیغاتی خویش می دمند که همانا تکراریست باطل!
در ادامه آن چه طی سال1383 در جامعه جوان ما گذشت، باید پرسید: چگونه می توان برای به میدان آمدن مردمان برای نبردی نا برابر، نقشه داشت و چگونه می توان جریانات قیم مآب بیرون از حکومت را پس زد تا نیروهای اعماق خود به صحنه آیند و برای پیکارهای بزرگ پیش رو، سنگر بندی نمایند؟
به گمانم: می توان و باید طرح و نقشه همه جانبه داشت. باید در نظر داشته باشیم که می توان، چهارشنبه سوری امسال را به بیان اعتراض و ابزار گسترده ترین سطح رابطه با دیگر جنبش های مطالباتی کشور، نشان داد و آن را تا اعماق جامعه پیش برد!
پیام هر جوان دانشجو، محصل، بیکار خیابانی که از روی آتش چهارشنبه سوری می پرد، می تواند تقویت روحیه شادی، عشق و آزادی خواهی و مبارزه با بیداد دین سالاری در ابعاد گسترده درون مدارس، محلات و محیط کار و محیط های آموزشی و جنبش خیابانی باشد!
هر زنی که از روی آتش می پرد، می تواند مشت خود را نه تنها علیه ستم مرد سالارانه و آپارتاید جنسی، بلکه در طلب برابر حقوقی در خانه، محیط کار، اجتماع، محیط آموزشی و جنبش ضد جنگ و غیره نشانه گیرد!
پیام هر کارگری که پریدن از بوته آتش چهارشنبه سوری را برای شکستن دیواره زردی رو از سرخی آتش و پیشواز نوروز شادمانه در کنار فرزندانش را نوید می بخشد، می تواند مبارزه برای وصول حق کار، مبارزه علیه پرداخت دستمزد های معوقه، حق اعتصاب و حق تشکل آزاد و مستقل و همسنگری با دیگر جنبش های اجتماعی و ضد استبدادی سرمایه دارانه باشد!
هر جوان، هر دانش آموز، هر پرستار، هر معلم و هر روستایی که از بوته آتش می پرد، می تواند دوست بدارد یاران را و سرخی آتش را گلوله ای سازد برای دامن گستر کردن، خشم و اعتراضات خویش بر علیه یورش، خشونت و تبهکاری نظام!
در جای جای ایران هر بلوچ، ترکمن، عرب، ترک آذری، کرد و فارسی که در کنار هم از بوته های آتش می پرند، می توانند خواسته های ویژه ی ملی شان را از دل گدازه های آتش شعله ور نمایند، که آزاد زیستن و برابر حقوقی مردمان با حق انتخاب آزاد وهمگرایی در شان انسانی یکایک ملیت ها و بدون تحقیر شدگی هیچ یک از ملیت ها معنی پیدا می کند!
و اگر انجام تمامی این موارد امکان پذیر است می توان از امروز برای گرامی داشت مراسم 8 مارس (روز جهانی زن)، مراسم چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بدر امسال سرور و مهرورزی شادمانه را در جنب لذت دیدارهای شادی آفرین به سکوی پرشی برای هماهنگ کردن مبارزات گسترده توده ای تبدیل کرد. از فرصت های فراهم آمده این ایام برای مستحکم کردن ارتباطات همه اقشار و طبقات محروم جامعه جوان ما بهره گرفت و با ایجاد شبکه های وسیع ارتباطی اطلاع رسانی در کنار تدارک کمیته های محلی، شهری، منطقه ای مقاومت همه جانبه ای را بر علیه تمامیت نظام جمهوری اسلامی ایران سازمان داد!
چهارشنبه سوری میدان عظیم و وسیع رودررویی هاست و می توان و باید از خانه تا مدرسه، از دانشگاه تا کارخانه، از دستگیری تا زندان را به جولانگاه مقاومت هزاران هزار و میلیون ها میلیون دختر و پسر، پیر و جوان بدل کرد.
می توان هر کوی و برزن را به میدان همبستگی با خواسته های کارگران، بویژه در شرایطی که خود کارگران اکنون برای ایجاد تشکل های آزاد و مستقل شان دست به اقدامی معین زده اند. مبارزات خود را به صحنه رویارویی مستقل از دولت، کارفرما، نهاد های شبه دولتی، احزاب و سازمان های راست و چپ، بدون حذف هیچ گرایش اعم از: مدافعان اتحادیه، سندیکاها، شوراهای کارگری و غیرو، به صحنه نبردی رویاروی تبدیل کرد!
می توان چهارشنبه سوری امسال را به عرصه حمایت از پایه مبارزات طبقاتی کارگران و زحمتکشان در راستای زدودن هر گونه فقر، بد بختی، بی خانمانی، بیکاری، گرانی، بیکارسازی ها به جشنی برای پرکردن سفره خالی تمامی تهیدستان و محرومین جامعه تبدیل نمود!
می توان از خیابان تا مدرسه، دانشگاه تا کارخانه را عرصه وصول خواسته های سرکوب شده مردمان جامعه، به پیکار همگانی علیه اخراج ها و دفاع از حق تعیین دستمزد عادلانه در برابر گرانی، سبد هزینه ها و نرخ تورم در مقابل سفره و قابلمه های خالی کارگران به جنبشی سراسری تبدیل نمود!
می توان و باید در برابر استبداد حاکم و دستگاه سرکوب تمامی نظام، مقاومت مستقل مردمان درون کشور را سازمان داد و ابتکار عمل در صحنه سیاست را از بالایی ها ستاند و قدرت بسیج و اعمال نظر پایینی ها را نشان داد.
می توان با مشارکت و همگامی توده میلیونی بیکاران، کارگران شهر و روستا، جوانان دختر و پسر، زنان بیداد دل، دانشجویان، استادان مترقی، توده معلمان، پرستاران و روشنفکران مترقی و تحول طلب که حاضرند مقاومت ورزند و از منزلت خود دفاع کنند و حاضر نیستند بر سر سفره خون آلود نظامی بنشینند که سراسر ایران زمین را طی 26 سال حاکمیت سیاه شان به قهقراه کشانده اند. باید ایران را برای کلیت نظام و برای حکومت گران رژیم اسلامی، غیر قابل حکومت کرد.
ما می توانیم چنین کنیم. بیداری بزرگ مردمان ایران آغازشده است. پس آتش چهارشنبه سوری را بیفروزیم!
اسفند1383 – مارس 2005