سه شنبه 13 بهمن 1383

مرورى بر رفتار آمريكا در برابر انقلاب ايران؛ آنچه پيش بينى نشده بود، مهدى غنى، شرق

رفتار آمريكا در برابر انقلاب ايران يكى از سرفصل هاى تاريخ معاصر ايران است كه هنوز در پرده هايى از ابهام پوشيده است. درحالى كه تا ماه هاى آخر رژيم پهلوى، آمريكا محمدرضا شاه را متحد واقعى خود مى دانست و از حاكميت او دفاع مى كرد، در چهار ماه آخر ناگهان با تغييرى اساسى در موضعگيرى آمريكاييان روبه رو مى شويم كه جاى تامل دارد. آمريكا به شاه توصيه مى كند از ايران برود، از انقلاب اسلامى حمايت مى كند و باب رابطه با رهبران انقلاب را مى گشايد. بعد از واقعه ۱۷ شهريور كه نظاميان در ميدان ژاله به سوى مردم تيراندازى كردند و عده اى از تظاهركنندگان كشته شدند، گرچه در برخى شهرها حكومت نظامى برقرار شد اما اوضاع بيشتر روبه ناآرامى رفت. موج مخالفت و درگيرى مردم با نيروهاى نظامى روز به روز گسترش يافت.
مقامات آمريكايى هنوز به تصميم واحدى نرسيده بودند. كيسينجر ديپلمات برجسته جمهوريخواه از روش كارتر انتقاد مى كرد و بر حمايت جدى از شاه اصرار داشت.
•كيسينجر در برابر كارتر
دو روز قبل از استعفاى شريف امامى و سركار آمدن دولت نظامى ازهارى در ايران، خبرگزارى آسوشيتدپرس از قول كيسينجر اعلام كرد: «تاكيد دولت كارتر بر سياست حقوق بشر به ايجاد ناآرامى هاى ايران كمك كرد و ممكن است چشم انداز صلح خاورميانه را تيره سازد.» وى همچنين وضعيت شاه را چنين توصيف كرد: «شاهنشاه ايران بين آنهايى كه فكر مى كنند ايشان در جهت مدرنيزه كردن كشور بيش از حد سريع پيش رفته اند و آنهايى كه عقيده دارند ايشان به اندازه كافى سريع نبوده اند گرفتار آمده اند.» به گفته آسوشيتدپرس كيسينجر شعارهاى خشك و غيرعملى مربوط به حقوق بشر توسط كارتر را علت اين وضعيت دانست.۱
در همين زمان دولت كارتر ضمن پشتيبانى از حكومت شاه بر همان سياست هاى اعلام شده خود پاى مى فشرد. ونس وزير خارجه آمريكا طى بيانيه اى اعلام اميدوارى كرد كه شاه به رغم ادامه تشنجات به برنامه اصلاحات سياسى و اقتصادى خود ادامه دهد. او در اين بيانيه ضمن اينكه شاه را متحدى بسيار صميمى و گرانقدر خواند گفت: «ما كاملاً از تلاش هاى شاهنشاه به منظور اعاده نظم و ادامه برنامه اعطاى آزادى هاى سياسى كاملاً جانبدارى مى كنيم.»۲
•منافع درازمدت
اما آنها در كنار اين حمايت ها به فكر منافع درازمدت خود بودند. حوادث احتمالى كه ممكن بود ثبات ايران و سلطنت را به هم بزند را در نظر گرفته و براى هركدام راه حلى انديشيده بودند. حتى بيمارى هاى شاه را كاملاً تحت نظر داشتند، براى مرگ احتمالى او نيز برنامه هايى تدارك ديده بودند.۳
همزمان يك سرى روان شناس و تحليلگر در سازمان سيا درباره شخصيت فردى شاه تحقيق مى كردند تا با شناخت ضعف هاى وى عكس العمل وى را در برابر بحران هاى سياسى آينده پيش بينى كنند. ۱۸ مهر ماه ۵۷ هنرى پرشت از وزارت خارجه آمريكا به سوليوان سفير آمريكا در تهران پيامى مخابره مى كند و در آن دكتر جرالد ام پست را معرفى مى كند كه در زمينه پرونده روانپزشكى شاه در سيا كار مى كند. در اين پيام سئوالاتى درباره سوابق دوره هاى افسردگى شاه، اثرات اين افسردگى در تصميم گيرى هايش، ميزان اتكاى او به همسرش فرح و... طرح شده است و از سوليوان خواسته شده براى پاسخ به اين سئوالات به دكتر مربوطه كمك كند.۴
اين درحالى بود كه مبارزان ايرانى كمتر به اين نوع پژوهش ها و تحقيقات علمى و حسابگرى ها بها مى دادند و براى ساختن آينده، بيشتر بر آرمان ها و اراده هاى پولادين تكيه مى كردند. آنها تنها به يك راه مى انديشيدند و براى رسيدن به آن حاضر به هر نوع فداكارى و جانفشانى بودند.
•حمايت آمريكا از دولت نظامى
روز۱۴ آبان درگيرى وسيع و خشونت بارى در تهران و برخى شهرستان ها به وقوع پيوست كه بر وخامت اوضاع به شدت افزود. شريف امامى از نخست وزيرى استعفا كرد. شاه در يك نطق تلويزيونى تغيير موضع داد و براى اولين بار به برخى اشتباهات اعتراف كرد و به مردم گفت صداى انقلاب آنها را شنيده است و خواسته هاى آنها را حق مى داند و قول مى دهد كه مقصرين را تنبيه كند. در همين زمان شاه از سپهبد ازهارى خواست كه دولت نظامى تشكيل دهد و نظم را به كشور بازگرداند. چند روز پس از اين واقعه دست اندركاران مطبوعات دست به اعتصاب زدند و روزنامه اطلاعات و كيهان تا ۱۶ دى ماه تعطيل شدند.
كاخ سفيد هنوز در فكر مكانيسمى بود كه بتواند موج اعتراضات مردمى را كاهش داده و رژيم سلطنت را از اين بحران نجات دهد. آنها از اين بيم داشتند كه در ادامه اين بحران جريان هاى راديكال و ضدغرب در ايران حاكم شوند و منافع آمريكا به خطر افتد. ۱۷ آبان ونس وزير خارجه آمريكا موضع رسمى دولتش را نسبت به رژيم شاه اعلام كرده و در ۹ محور به سفارتخانه هاى آمريكا در سراسر جهان مخابره كرد تا به اطلاع مقامات كشورها برسد. او نوشت: «...اميدواريم تشكيل دولت موقت جديد كه روز ۶ نوامبر اعلام گرديد (دولت ازهارى) تسهيلات اعاده جو منظم و آرام را كه لازمه كار دولت در هر جامعه اى است فراهم آورد.»۵


•پيش بينى هاى سوليوان
اما سوليوان سفير آمريكا در ايران مدت ها قبل از اين به ديدگاهى ديگر رسيده بود. در ۱۸ آبان ۱۳۵۷ او گزارش مفصلى درباره اوضاع ايران براى مقامات آمريكا فرستاد. او خود عنوان اين گزارش را «فكركردن به آنچه فكر نكردنى است!» گذاشت. سوليوان در اين گزارش به وضعيت متزلزل رژيم شاه اشاره كرد و به مقامات آمريكايى پيشنهاد كرد در خط مشى حمايت از شاه تجديدنظر كرده و براى حفظ منافع آمريكا روشى جديد اتخاذ كنند. يكى از توصيه هاى وى برقرارى ارتباط ميان ارتش شاهنشاهى با رهبران مذهبى انقلاب بود. او خود متن گزارش را چنين شرح مى دهد: «براى پايان بخشيدن به بحران فعلى و استقرار يك نظم جديد در ايران بين نيروهاى انقلابى و نيروهاى مسلح سازش به وجود آيد و براى حصول چنين سازشى نيز مى بايست نه فقط شاه بلكه بسيارى از فرماندهان و افسران ارشد نيروهاى مسلح ايران هم از صحنه خارج شوند.»۶
در آن تاريخ هنوز صحبتى از رفتن شاه نبود و دولت نظامى ازهارى تازه سررشته امور را به دست گرفته بود. اما سوليوان هيچ كدام از اين راه حل ها را نتيجه بخش نمى ديد و در گزارش خود برنامه ديگرى براى آينده ايران پيش بينى كرد، برنامه اى كه واقع بينانه تر بود و بعدها هم عملى شد: «پس از خروج شاه و افسران ارشد وى از كشور، حصول توافقى بين نيروهاى انقلابى و فرماندهان جوان و تازه نيروهاى مسلح به اين صورت امكان پذير بود كه آيت الله خمينى شخصيت معتدلى مانند بازرگان يا ميناچى را به نخست وزيرى انتخاب كند و بدين وسيله از روى كارآمدن حكومتى از نوع (ناصر _ قذافى) جلوگيرى به عمل آيد. توافق مى بايست انجام انتخابات و تشكيل يك مجلس موسسان را براى تعيين رژيم آينده كشور دربرگيرد.»۷
در اين تاريخ سوليوان خود به عملى بودن اين پيشنهادات بسيار خوش بين بود. دلايل اين مسئله را او چنين ارزيابى مى كرد: «حدس من اين بود كه رهبران مذهبى و شخص آيت الله خمينى چنين راه حلى را خواهند پذيرفت، زيرا هدف اصلى آنها كه حذف شاه بود در چارچوب چنين توافقى عملى مى شد و در عين حال از يك حمام خون جلوگيرى به عمل مى آمد و نيروهاى مسلح نيز وظيفه استقرار نظم و قانون را از طرف رژيم جديد به عهده مى گرفتند.»
سوليوان اين راه را براى منافع آمريكا مفيد و كم خطرتر از ادامه آن وضع مى دانست: «از نقطه نظر ما هم چنين راه حلى رضايت بخش بود، زيرا از ادامه آشوب و هرج و مرج جلوگيرى مى كرد، استقلال و تماميت ارضى ايران را محفوظ نگاه مى داشت، از روى كارآمدن يك رژيم افراطى جلوگيرى به عمل مى آورد و راه نفوذ و سلطه شوروى را هم در اين منطقه حساس سد مى كرد. در مقابل روابط خاص و همكارى نزديك نظامى و امنيتى ما با ايران كاهش مى يافت و سياست ايران در منطقه از سياست همكارى با اسرائيل به يك سياست ضداسرائيلى تغيير جهت مى داد. هرچند اين وضع در مقايسه با امتيازاتى كه در دوران حكومت شاه از آن برخوردار بوديم چندان خوشايند نبود، معهذا بر پيروزى يك انقلاب خام و ناشناخته كه به قيمت از هم پاشيدن نيروهاى مسلح ايران تمام مى شد رجحان داشت.»۸
اين گزارش در ميان مقامات كاخ سفيد واكنش هاى شديدى را برانگيخت. اما كارتر از اين گزارش نتيجه گرفت كه بررسى جدى ترى از اوضاع ايران ضرورى است. چندى بعد رمزى كلارك وزير پيشين دادگسترى آمريكا در راس هياتى به ايران آمد تا درباره اوضاع داخلى ايران تحقيق كند. آنها بيشتر با مخالفان تماس گرفتند و پس از آن به پاريس رفته و گفت وگويى نيز با رهبر انقلاب در پاريس به عمل آوردند.
•گزارش جورج بال
در اين زمان اوضاع داخلى ايران روز به روز وخيم تر مى شد و دولت نظامى ازهارى هم كارى از پيش نبرد. كارتر جورج بال يكى از سياستمداران قديمى آمريكا را در راس هياتى مامور بررسى اوضاع ايران كرد تا پس از تحقيق، راه حل هاى پيشنهادى براى حل بحران ايران را ارائه دهند.
جورج بال پس از سفر به ايران در ۲۲ آذر ۱۳۵۷ گزارش خود را به كميته هماهنگى كاخ سفيد تقديم كرد. او پنج حالت مختلف براى آينده پيش بينى كرده بود و براى هركدام مشخص كرده بود كه آمريكا چه برخوردى در پيش بگيرد تا منافعش را در اين منطقه از دست ندهد. حالت چهارم پيش بينى شده تشكيل جمهورى اسلامى به رهبرى آيت الله خمينى بود.
در اين زمان كاخ سفيد به اين نتيجه رسيده بود كه به بقاى شاه اميدى نيست و بايستى به دنبال شكل هاى ديگرى براى جايگزينى شاه و حفظ ثبات ايران گشت.
•كنفرانس گوادلوپ
۱۴ تا ۱۷ دى ماه ۵۷ سران چهار كشور آمريكا، انگليس، فرانسه و آلمان دور هم جمع شدند تا درباره مسائل مهم جهانى به ويژه اوضاع ايران تبادل نظر كنند. اين نشست در گوادلوپ جزيره اى در درياى كارائيب برگزار شد. يك هفته قبل از برگزارى اين كنفرانس، از وزارت خارجه فرانسه با صادق قطب زاده در پاريس تماس گرفتند و از قول ژيسكاردستن گفتند كه آيت الله خمينى مى تواند نظرات و برنامه هاى آينده خود را به طور مشخص در نوشته اى براى ما بفرستد تا رئيس جمهور فرانسه آن را در كنفرانس گوادلوپ با رهبران سه كشور ديگر درميان گذارد. صادق قطب زاده از جانب امام خمينى اين نوشته را تهيه كرده و به فرانسوى ها مى دهد. زمان برگزارى كنفرانس گوادلوپ، امام خمينى از قطب زاده مى خواهد كه موضوع را پيگيرى كند و مطمئن شود كه نوشته به دست ژيسكاردستن رسيده است يا نه و آيا او اين نوشته را در كنفرانس گوادلوپ مطرح خواهد كرد؟
نماينده وزارت خارجه در پاسخ به قطب زاده مى گويد تحليل فوق ژيسكاردستن را شديداً تحت تاثير قرار داده است و حتماً در كنفرانس مطرح خواهد شد. ۹
در كنفرانس گوادلوپ كه هفتم ژانويه (۱۷ دى ماه) پايان يافت، سران چهار كشور به اين نتيجه رسيدند كه شاه ماندنى نيست و بايستى با رهبر انقلاب وارد مذاكره شد.
•درخواست آمريكا
با قطع اميد كردن آمريكا از ماندگارى شاه، مقامات آمريكايى از كانال هاى مختلف وارد مذاكره با رهبران انقلاب شدند. در اين مسير مذاكراتى در داخل ايران با چهره هاى سرشناس صورت گرفت ازجمله سوليوان از ملاقاتى با مهندس بازرگان و آيت الله موسوى اردبيلى در يك منزل ياد مى كند.
همچنين شخصيت هاى سياسى آمريكا هركدام به مناسبتى در پاريس به ديدار آيت الله خمينى مى رفتند و از نزديك با ايشان و افكارشان آشنا مى شدند. مثلاً ريچارد كاتم كارشناس مسائل ايران و استاد علوم سياسى دانشگاه پتسبورگ در دى ماه با آيت الله خمينى ديدار كرد و ارزيابى مثبتى پس از ديدار ارائه داد.۱۰
مهمترين بخش مذاكرات فيمابين در پاريس صورت گرفت. ۱۸ دى ماه ۱۳۵۷ دو نفر از طرف ژيسكاردستن رياست جمهور فرانسه براى ديدن امام خمينى به نوفل لوشاتو مى روند. آنها در ملاقاتى با امام خمينى كه دكتر ابراهيم يزدى نيز حضور داشته است پيامى از سوى جيمى كارتر رئيس جمهور آمريكا براى ايشان آوردند.
كارتر از امام خمينى خواسته بود كه كمك كند تا آرامش به كشور بازگردد. ضمن اينكه از رفتن شاه خبر داده بود و پيش بينى كرده بود ارتش عكس العمل نشان دهد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ضمناً كارتر پيشنهاد كرده بود كه پيام كاملاً مخفى و محرمانه بماند تا ادامه ارتباط امكان پذير گردد.۱۱
امام خمينى نكاتى را به طرف آمريكايى گوشزد مى كند. اما در عين تاكيد بر مخفى ماندن مذاكرات، مسائلى كم و بيش آشكار در مطبوعات در اين باره منعكس مى شد. ازجمله: روزنامه لوموند در۲۱ دى ماه ۵۷ نوشت: «براى اولين بار آمريكا لزوم تماس و مذاكره با امام خمينى را مورد توجه قرار داده است.»۱۲ در همين رابطه خبرنگار اطلاعات در پاريس اعلام كرد: «از يك هفته پيش گروهى از چهره هاى پشت پرده و آگاه سياست آمريكا و متخصصان مسائل ايران به پاريس و تهران آمده اند تا در تماس با مخالفان رژيم به يك نتيجه كلى كه سياست آينده غرب در برابر رژيم مبتنى برآن خواهد بود برسند.»۱۳
پى نوشت ها:
۱- روزنامه اطلاعات، ۱۳ آبان ،۱۳۵۷ ص ۲
۲ - همان
۳- از ظهور تا سقوط، مجموعه اسناد لانه جاسوسى آمريكا، جلد يك، بخش دوم، چاپ،۱۳۶۶ مركز نشر اسناد لانه
۴- همان، ص ۳۴۹ و۳۵۰
۵- همان، ص ۳۵۷ و ۳۵۸
۶- ويليام سوليوان، ماموريت در ايران، انتشارات هفته، چاپ دوم، ص ۱۴۴
۷- همان
۸- همان ص ۱۴۴ و ۱۴۵
۹- ابراهيم يزدى، آخرين تلاش ها و آخرين روزها، انتشارات قلم، چاپ اول، ص ۹۷ و ۹۸
۱۰- روزنامه اطلاعات، ۲۰ دى ماه ،۱۳۵۷ صفحه ۸
۱۱- ابراهيم يزدى، آخرين تلاش ها و آخرين روزها، انتشارات قلم، چاپ اول، ص۹۷ و ۹۸
۱۲- روزنامه اطلاعات، ۲۱ دى ماه ،۱۳۵۷ صفحه ۲
۱۳- همان

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17698

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مرورى بر رفتار آمريكا در برابر انقلاب ايران؛ آنچه پيش بينى نشده بود، مهدى غنى، شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016