پنجشنبه 28 آبان 1383

بازگشت به وطن ؛ بازخوانی مجيد شريف در گفت وگو با امير رضايی، پروين بختيارنژاد-عبدالرضا تاجيک، شرق

امير رضايی نويسنده و مترجم و از اعضای «دفتر تدوين و تنظيم آثار دکتر شريعتی» و از نزديکان مجيد شريف که او نيز عضو اين دفتر بوده است در گفت وگوی کوتاهی به بازخوانی دوست و همراهش پرداخت.
•••
• با توجه به ناآشنا بودن ايرانيان با مجيد شريف، از آشنايی خود با او بگوييد.
من در سال ۵۵ با مجيد شريف آشنا شدم. قبل از انقلاب و زمانی که در اروپا بودم، اسم مجيد شريف را شنيدم. در آن سال ها مجيد کتابی به نام «اسلام تولدی دوباره می يابد» را در آمريکا منتشر کرده بود. در آن سال ها با خود مجيد آشنا نبودم، پس از انقلاب در سال ۵۸ با او آشنا شدم و اين آشنايی ما منجر به همکاری در دفتر تدوين مجموعه آثار شريعتی شد. اين همکاری از سال ۵۸ تا ۶۲ ادامه داشت. در اين چهار سال ۲۷ مجلد از ۳۵ مجلد آثار شريعتی تدوين شد. پس از آن مجيد شريف به خارج از کشور رفت که حدود ۱۲ سال در فرانسه بود. او در آبان ۷۴ به ايران بازگشت تا اينکه در آبان ۷۷ به صورت نابهنگام درگذشت.
• آشنايی مجيد شريف با دکتر شريعتی از کجا شروع شد؟
گويا مجيد زمانی که در ايران مشغول به تحصيل بوده با آثار دکتر شريعتی آشنا شده و گاهاً در کلاس های حسينيه ارشاد نيز شرکت می کرده است. در آن زمان به شدت تحت تاثير آرای دکتر شريعتی قرار می گيرد و از آن زمان به بعد از شاگردان جدی شريعتی می شود. در نتيجه آشنايی او با شريعتی مربوط به دوره دانشجويی او می شود.
• چطور شد که شريف به جمع آوری آثار دکتر شريعتی می پردازد؟
سال ۱۳۵۸ ما جلساتی به همراه مجيد شريف و برخی ديگر از دوستان داشتيم و بر روی آثار دکتر شريعتی مطالعه و سعی می کرديم آن آثار را بازخوانی کنيم. در همين دوران بود که احسان شريعتی (فرزند دکتر شريعتی) با اين جلسه ارتباط برقرار کرد. در آن سال ها من در تحريريه نشريه «امت» کار می کردم، ديدم احسان به آنجا آمد و به من گفت که کادر اوليه تدوين آثار شريعتی در اروپا وقتی برای ادامه کار ندارند و ضروری ترين کار تدوين آثار شريعتی است.
• کادر قبلی تدوين آثار دکتر شريعتی چه کسانی بودند؟
آقای حسن حبيبی و آقای نواب و چند نفر ديگر بودند که اين کادر ۸ مجموعه آثار را تدوين کردند و به دنبال اين پيشنهاد دفتر تدوين آثار شريعتی با مديريت خانم دکتر پوران شريعت رضوی تاسيس شد.
• در چه سالی اين دفتر تاسيس شد؟
در سال ۱۳۵۸ اين دفتر تاسيس شد.
• مجموعه آثار دکتر شريعتی را چگونه جمع آوری کرديد؟
در آن سال ها من و مجيد به طور تمام وقت بر روی آثار شريعتی کار می کرديم و دوستان ديگری هم بودند که به صورت نيمه وقت و پاره وقت به ما کمک می کردند که نتيجه آن ۲۷ مجموعه آثار است که برخی از آنها نيز ۲ جلدی است. کار شاقی بود، روزی ۱۸ _ ۱۷ ساعت کار می کرديم. يادم می آيد در سال ۶۳ مرحوم دکتر کاظم سامی مرا ديد و گفت: «کار شما به واقع يک انقلاب فرهنگی است.» ما طی چهار سال، ۲۷ مجموعه آثار را تدوين کرديم. بخشی از آثار دکتر به صورت نوار بود و بايد آنها پياده می شد و تا مکتوب شدن آن راهی طولانی لازم بود.
• مجيد شريف چه ضرورتی برای تدوين مجموعه آثار زنده ياد شريعتی می ديد، آيا او ضرورتی را احساس می کرد؟
علاوه بر علاقه و کشش درونی احساس ضرورتی نيز در ما به وجود آمده بود زيرا شريعتی را يکی از روشنفکران نوانديش دينی می دانستيم و اصرار داشتيم که آثار و آرای ايشان به دست علاقه مندان و نسل جوان آن زمان برسد. لازم به توضيح است که بيش از ۵۰ درصد آثار شريعتی بعد از انقلاب برای اولين بار تدوين و منتشر شد. شريعتی عميق ترين و دقيق ترين بازخوانی ها را از اسلام ارائه کرده بود و ما نيز مصر بوديم که اين آرا محفوظ باقی بماند. اگر دقت کرده باشيد در برخی از آثار پاورقی هايی زده شده بود که گردآوردندگان آن پاورقی ها را جمع کردند. افکار شريعتی تشنگی بسياری از مخاطبانش را رفع می کرد و هر اثری که از شريعتی منتشر می شد، فضايی را برای خوانندگان باز می کرد.
• آيا در تدوين آثار شريعتی خاطره خاصی از مجيد به ياد داريد؟
به طور مشخص ويژگی های مجيد بود که روز به روز علاقه افراد را به او زياد می کرد. دقت نظر مجيد، توانايی ذهنی، توانايی قلمی او، نظم او و قدرت ذهنی و تحليلی او بسيار بالا بود. مجموعه اين ويژگی ها باعث شد که تدوين اين مجموعه آثار، آسان شود و اگر آن ويژگی ها نبود تدوين آثار شريعتی به زمان های بعدی موکول می شد و حتی خطراتی آثار او را تهديد می کرد.
• مجيد در حين فعاليت های اجتماعی، آيا از اول با اولويت کار فرهنگی، فعاليت می کرد يا اينکه طی گذر زمان به کار فرهنگی رسيده بود؟
واقعيت اين است که مجيد يک تلفيقی از کار فرهنگی و کار سياسی بود و همواره اين دو را به موازات هم انجام می داد. البته يک کشش سياسی در او ديده می شد ولی او نه فردی مطلقاً سياسی بود و نه فردی مطلقاً فرهنگی، ترکيبی بود از شورمندی سياسی و علاقه مندی فرهنگی.
• در سه سال آخر عمر چگونه بود و زمانی که از مسافرت خارج از کشور بازگشته بود؟
در آن سه سالی که در ايران بود کار فرهنگی بيشتر از کار سياسی انجام داد و در شش ماه ورودش به ايران کاری نکرد، ولی در ۵/۲ سال بعد حدود ۷ کتاب ترجمه و منتشر کرد. او قدرت فوق العاده در ترجمه داشت به طوری که هشت ساعت ترجمه می کرد و هشت صفحه می نوشت. او به دليل توانايی بالای ذهنی که داشت، قدرت استنباط و فهم بالا و قلم قوی می توانست به راحتی هشت صفحه در روز ترجمه کند. به همين دليل در عرض ۵/۲ سال بهترين کتاب ها را ترجمه کرد و ترجمه های او نيز تاييد شده است و برخی از کتاب هايی را که ترجمه کرده بسيار قطور است مانند اراده قدرت نيچه، زن شورشی. در اين سه سال کار فرهنگی او برجستگی بيشتری داشت هر چند از کار سياسی نيز غافل نبود. در آن سال ها در يک ميزگرد به همراه مهندس سحابی شرکت کرد و جسته گريخته با مطبوعات نيز مصاحبه های سياسی انجام داد. در اين اواخر تصميم گرفته بود که ديوان غربی و شرقی گوته را از آلمانی به زبان فارسی ترجمه کند. حدود ۶۰ درصد آشنا به زبان روسی بود. حدود ،۶۰ ۷۰ درصد عربی می دانست و می توان گفت که به ۵ زبان آشنايی داشت و به دو زبان انگليسی و فرانسه مسلط بود.
• البته از نگاه شريعتی به قدرت، اين برمی آيد که روشنفکر بايد به عنوان نهاد نقاد باقی بماند و وارد حوزه قدرت نشود؟
اتفاقاً همين بحث را هم با مجيد داشتم. من به او می گفتم از منظر شريعتی در دوره گذار، روشنفکر بايد به عنوان نهادی آگاهی بخش خارج از حوزه قدرت بماند ولی او قرائت ديگری از اين مباحث داشت. اين اختلاف نظر وجود داشت و ما بر سر اين موضوع با هم بحث و گفت وگو داشتيم.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

• آيا تجربه ۱۲ سال زندگی در خارج از کشور بر انديشه و عمل او موثر بود؟
مجيد شريف در طی ۱۲ سالی که در خارج از کشور بود به يک سرخوردگی سياسی از جريان های سياسی رسيده بود، در عين حال به يک پختگی فکری نيز دست پيدا کرده بود. او در زمانی که در خارج از کشور بود به يک انزوای سياسی پناه برده بود و در شهر استراسبورگ بيتوته کرده بود که در آنجا هم دو کتاب ترجمه کرده بود، کتاب «جبران خليل جبران» و کتاب «پيامبر» که به طور آهنگين ترجمه شد. مجيد خود خيلی علاقه مند به اين کتاب بود. يا کتاب کشمکش ها و قدرت در همين سال ها توسط او ترجمه می شود. در واقع او با پشت کردن به يک افراطی گری سياسی به يک کار فرهنگی پناه برده ولی او آن بستر فرهنگی را در غرب نمی يابد و اين بستر در ايران برای او فراهم بود که متاسفانه او در اوج شکوفايی ناباورانه از اين جهان رخت بر بست. در اين اواخر به من می گفت که من ديگر از ترجمه خسته شده ام و بايد به توليد انديشه بپردازم و او اين خلاقيت و توانايی را نيز داشت و خيز برداشته بود به اين سمت که درخت تنومند او با مرگش بار نداد.
• چه موضوعاتی دغدغه ذهن در سال های پايانی عمرش بود؟
دغدغه آزادی، عدالت و معنويت جويی همواره با مجيد و از دغدغه های جدی او بوده و اين ميراث شريعتی برای او بود. بحث تحول فکری و فرهنگی و نياز مبرم جامعه به آن، جزء دغدغه های او بود، حتی رويکرد او به ترجمه نيز از همين منظر بوده است. او بر اين تفکر بود که چهره های اثرگذار غرب را به جامعه بشناساند.
• مجيد شريف وقتی وارد ايران شد با کدام يک از گرايشات سياسی موجود در ايران همدلی و همفکری داشت؟
مجيد يک روشنفکر سياسی و مستقل بود اما با نيروهای ملی _ مذهبی همدلی داشت و با آنها يک نزديکی فکری و سياسی را احساس می کرد ولی با ديگر جريانات سياسی چنين ارتباطی را احساس نمی کرد. او با طيف «ايران فردا» احساس همسويی بيشتری داشت و از موسسين دفتر «پژوهش های دکتر علی شريعتی» بود.
• يکی از دغدغه های مجيد شريف بازگشت ايرانيان خارج از کشور به ايران بوده است؛ مرگ او چه تاثيری بر اين ايده داشت؟
يکی از پيامدهای آن مسدود شدن راه ورود ايرانيان خارج از کشور بود. حتماً می دانيد که دوستان خارج از کشور مجيد موافق بازگشت او به ايران نبودند؛ او در آنجا شعری را می سرايد با عنوان «ورای فاجعه و رسوايی» منظور اين بوده که ماندن در غرب رسوايی است، او در آنجا روشنفکری بی مخاطب بود و بازگشت نيز گونه ای ديگر. او می گفت من در آن روزها کشمکش و چالش درونی بين ماندن و رفتن داشتم، «عقل می گفت بمان و احساس می گفت برو.» او در اين چالش از احساسش پيروی می کند و به رغم همه مخالفت هايی که با بازگشت او می شود، او برمی گردد و خود اين بازگشت يک بازگشت شجاعانه بود.

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/14548

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بازگشت به وطن ؛ بازخوانی مجيد شريف در گفت وگو با امير رضايی، پروين بختيارنژاد-عبدالرضا تاجيک، شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016