پنجشنبه 28 آبان 1383

عليرضا رجايي:جرياني که هميشه به دنبال بسيج ميليوني براي مبارزه با دشمن خارجي بوده در يک مبارزه پارلماني جايگاهي ندارد، ايلنا

تهران- خبرگزاري کار ايران

عليرضا رجايي گفت: پروژه دموکراتيزاسيون به دليل تعارض‌‏هاي موجود ساختاري بلوک قدرت در ايران اجتناب ناپذير است و اين پرژه هرگز در ايران متوقف نخواهد شد؛

به گزارش خبرنگار ايلنا, عليرضا رجايي کارشناس مسائل سياسي در سخناني با عنوان"بررسي تبارشناسي نيروهاي سياسي ايران" که از سوي انجمن اسلامي دانشگاه اميرکبير برگزار شد, گفت: حزب کارگزارن سازندگي پديده جديدي پس از انقلاب بود, به اين معنا که اولين حزبي بود که بدون عنوان اسلامي فعاليت مي‌‏کرد. اگر در دوران هاشمي حزب کارگزاران خلق شد در زمان خاتمي جبهه مشارکت ايران اسلامي جلوه کرد و آنچه که با عنوان انصار حزب الله در زمان هاشمي پديد آمده بود کمرنگ شد و آبادگران خود را نشان دادند.
وي با بيان اينکه کل جريان‌‏هاي سياسي فعلي جمهوري اسلامي از دل دولت اقتدارگراي دهه 60 بيرون آمده‌‏اند, افزود: اگر راديکاليسم دهه 60 و دولت ميرحسين موسوي را مورد بررسي قرار دهيم, با نوعي راديکاليسم خرده‌‏بورژوايي مواجه مي‌‏شويم که بيشتر از نوع خرده بورژوازي سنتي فاقد برنامه بوده‌‏است. اگر عناصر و نشانه‌‏هاي فرهنگي آن تاريخ را نيز بنگريم مي‌‏بينيم که بيشتر به دنبال نفي مظاهر تجدد بوده که به شکل نفي امپرياليزم جلوه مي‌‏کرده‌‏است. بورژواي بازار نيز در اين دوران به صورت جمعيت موتلفه وجود داشت.
رجايي تصريح کرد: دولت دهه 60 ايران يک دولت پويوليستي بود و با يک رهبري کاريزماتيک, احزاب که دچار تعارض شديدي بودند در کنار هم قرار مي‌‏گرفتند و فعاليت مي‌‏کردند.
ي با بيان اين مطلب که بسياري از شهردارهايي که در اواخر دوره هاشمي محاکم شدند, افرادي بودند که قبلاً از نيروهاي اطلاعاتي و سپاه پاسداران بودند,اظهار داشت: هاشمي گردش کارکرد براي نيروهاي خط مقدم نظام ايجاد کرد و آنها را به سوي توسعه اقتصادي هدايت کرد که مي توان گفت" از اين دوران بورژوازي دولتي در کشور به وجود آمد".
وي در ادامه يادآور شد: پايگاه اصلي کارگزاران سازندگي به عنوان پديده‌‏اي کاملاً منحصربه فرد در ميان طبقه متوسط جديدي است که از اوايل انقلاب تا سال‌‏هاي 62-61 تقريباً سرخورده بودند, با روي کار آمدن هاشمي از فشارهاي وارد بر اين افراد کاسته شد. بر اين اساس کاهش فشار سياسي در دوره اول هاشمي ادعاي باطلي نيست؛ ورود به دانشگاه‌‏ها و حوزه‌‏هاي اداري دولت آسانتر شده بود و راديکاليسم که در اين دوران منحل شده بود باعث به وجود آمدن گروه انصار حزب الله شد.
اين کارشناس مسائل سياسي ادامه داد: اگر بورژوازي دولتي در دهه 60 و به خاطر سياست‌‏هاي اقتصادي هاشمي شکل گرفت در دوره دوم رياست جمهوري هاشمي به خاطر فشارهاي وارد شده از سوي جريان راست بسياري از افرادي که ابزار تحقق سياست‌‏هاي توسعه هاشمي بودند حذف شدند. حزب مشارکت نيز در دوران دولتي دموکراتيک‌‏تر و بر مبناي توسعه سياسي به وجودآمد.
وي در ادامه خاطرنشان کرد: در دوره خاتمي نيروهاي دموکرات در کشور پديد آمدند و براي اولين بار پس از انقلاب اسلامي رفتارهاي دموکراتيک ديده شد.
رجايي با تحليل شرايط درباره به وجود آمدن جريان آبادگران ايران اسلامي, گفت: روشن است که پديده‌‏اي به نام آبادگران پايگاه اجتماعي ندارند و جرياني که هميشه به دنبال بسيج ميليوني براي مبارزه با دشمن خارجي ـ که همواره در صدد توطئه است ـ بوده در يک مبارزه پارلماني جايگاهي ندارد.
وي در ادامه با تقسيم بندي جريان سياسي کلي کشور گفت: يک جريان, جرياني است که پايگاه مردمي مشخص دارد, مانند حزب مشارکت ايران اسلامي که چنين حزبي مي‌‏تواند در شرايط فعال و سياسي عمل کنند و موتلفه اسلامي هم حزبي است که جايگاه مشخصي در بازار دارد که اگر چنين حزبي نباشد حزب مشابهي بايد نمايندگي اين گروه را به دست گيرد. يک جريان ديگر جريان نظامي و امنيتي است که پايگاه اجتماعي ندارد و اگر آن را از رانتهاي سياسي جدا کنند هيچ جايگاهي نخواهد داشت,مانند برخي از جريانهاي سياسي نوظهور که به دليل برخورداري از رانت‌‏ها با در دست داشتن بخش‌‏هاي مديريتي و اقتصادي به شکل دولت سايه در ايران عمل مي‌‏کنند, اين جريان زماني قدرت مي‌‏گيرد که يک پروژه اصلاحي و دموکراتيزاسيون در ايران آغاز شود که نه آنقدر قدرتمند شود که فضا را به دست گيرد و نه آنقدر هم ضعيف شود که عرصه را به اقتدارگرايان واگذار کند, در اين شرايط به نوعي فضاي کودتا پيش مي‌‏آيد.
وي در ادامه يادآور شد: نيروهاي مختلف ايران حتي نيروهاي اپوزيسيون تحولات کشور را به شکل ساختار شکنانه دنبال نمي‌‏کنند و در صدد عبور از نظم حاکم به نام جمهوري اسلامي نيستند. از سوي ديگر فشارهاي بين المللي وجود دارد که حتي راديکالترين بخش‌‏هاي جمهوري اسلامي هم حاضر به مقاومت در مقابل آن نيستند. طرح برخي مسائل که اکنون در کشور ما مطرح مي‌‏شود نشانگر نوعي تناقض و تعارض فکري موجود در کشور است.
اين کارشناس مسائل سياسي گفت: ايران به ميزان قابل توجهي نبست به دهه 60 وارد برنامه‌‏هاي توسعه اقتصادي شده و به ميزان پيشرفت و عمق اين برنامه رقابت بين بلوک قدرت بر سر اين قضيه شدت يافته‌‏است.
وي با اشاره به اينکه يکي از ابزارهاي مقابله با اصلاحات در سال‌‏هاي اخير دستگاه قضايي بوده است, افزود: اين دستگاه قضايي با مجلس هفتم نيز مشکل پيدا کرده است, ضمن اينکه قوه قضائيه اختلافاتي هم با شوراي نگهبان پيدا داد. نمونه اين تعارض‌‏ها در اختلاف نظر ميان علي آقا محمدي و حسين شريعتمداري بر سر توافقات هسته‌‏اي ايران است که آقا محمدي دفاع مي‌‏کند ولي شريعتمداري در کيهان به شدت به توافقات انجام شده انتقاد مي‌‏کند. اينها نشانگر جمع شدن و يکپارچه شدن نظام جمهوري اسلامي است؛ اين نظام در سال 60 که احزاب هم چندان حضور نداشتند دچار تعارض شديد شده‌‏بود اما در شرايط کنوني بافت متعارض موجود در ميان بلوک قدرت ايران مانع از يک دست شدن نظام خواهد شد.
وي با اشاره به اينکه زماني حزب مشارکت طرح خروج خود از حاکميت را مطرح کرده بود, گفت: جايگاه سياسي حزب مشارکت در قدرت ايران به گونه‌‏اي نيست که بتواند هر وقت که خواست طرحي مثل خروج از حاکميت را مطرح کند؛ چرا که بخش حاکم و بخش مسلط هميشه يکسان نيستند, مشارکت به نوعي اپوزيسيون داخل نظام است. حزب مشارکت يا سازمان مجاهدين به دليل اينکه در بخش ساختاري نظام حکومتي حضور دارند, نمي‌‏توانند با صدور يک بيانيه, خروج از حاکميت را اعلام کنند.
وي در ادامه تاکيد کرد: هر نظام سياسي بايد يکپارچه باشد, به اين معنا که نهادهايش يکديگر را دفع نکنند. چون اگر قرار باشد همديگر را دفع کنند سنگ روي سنگ بند نخواهد شد کما اينکه در اين سال‌‏ها بند نشده‌‏است.
رجايي با تاکيد بر اينکه پروژه دموکراسي در متن نظام سياسي ايران به خاطر تعارض‌‏هاي ساختاري بلوک قدرت اجتناب ناپذيراست, گفت: علي رغم شرايط جديد که جرياني به ورطه تصرف قوا هم افتاده است, پروژه دموکراتيزاسيون در ايران متوقف نخواهد شد.
وي در ادامه در پاسخ به سئوالي تاکيد کرد: حزبي مثل مشارکت که از درون ساختار سياسي جوشيده‌‏است نمي‌‏تواند از حاکميت خارج شود. هيچ يک از احزابي که در فرآيندهاي نظام سياسي به وجود آمده‌‏اند نمي توانند نمايندگي جامعه مدني را به عهده بگيرند, چون اساساً به صورت خودجوش از ميان جامعه مدني بر نخاسته‌‏اند.
رجايي در پاسخ به سئوال ديگري در مورد بافت دولت خاتمي گفت: تبديل پايگاه اجتماعي دولت خاتمي به پايگاه اجتماعي کل نظام مستلزم جابه‌‏جايي بلوک قدرت در کشور بود و اگر قرار بود دولت خاتمي اين‌‏کار را بکند بايد يک شبه انقلاب به وجود مي‌‏آورد و ابزارهاي زور و قدرت را نيز به دست مي‌‏گرفت.
وي در ادامه اظهار داشت: دوم خرداد بيش از يک "جنبش" قابل تعريف نيست, چون ما به ازاي سياسي براي آن تعريف نشده است. آنچه به عنوان دوم خرداد اتفاق افتاد مي‌‏تواند بار ديگر هم اتفاق بيفتد.
رجايي با اشاره به وضعيت و ساختار حاکميت نظام جمهوري اسلامي اظهار داشت: راست‌‏ترين گرايش جمهوري اسلامي هم وقتي در جايگاه حکومت قرار مي‌‏گيرد, مي‌‏گويد"رهبري هم زير لواي قانون اساسي باشد". بر خلاف آن جريان غيرحکومتي که حدي براي رهبري قائل نيست. اين مساله هم مي‌‏تواند تغيير کند اما آن هم نياز به يک حرکت شبه انقلابي دارد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اين کارشناس مسائل سياسي با بيان اين مطلب که نظام روحانيت فوق العاده پيچيده و ناشناخته است, گفت: بدون روحانيت انقلاب اسلامي پيروز نمي‌‏شد, نقطه اوج روحانيت شيعي در تاريخ ايران در دوره قاچار است. گفتمان روحانيت در دوره قاچار با همه رقباي خود شروع به نزاع مي‌‏کند, اخباري‌‏ها, دراويش و بابي‌‏ها را قلع و قمع مي‌‏کند. گفتمان روحانيت در دوره قاچار مشتمل بر دو عنصر اساسي گرايش اصولي و گرايش فلسفه صدرايي بوده‌‏است و به دليل داشتن گرايش عقلي و اصولي با نظام مشروطه همراهي کرد و بخشي از گرايش فلسفه صدرايي در نظام سياسي جمهوري اسلامي وارد شد, روحانيت با نظام مشروطه همراهي کرد اما نهايتاً دولت روحانيت به دست نيامد, بلکه با تاخيري طولاني مدت دولت روحانيت در انقلاب اسلامي به وجود آمد. به هر حال گفتمان روحانيت گفتمان مهم و تاثيرگذار تاريخي است.

Copyright: gooya.com 2016