چهارشنبه 5 بهمن 1384

آقای مرتضوی! مگر حکم دادی که می خواهی بگیری؟، سیدابراهیم نبوی


از مسوولان محترم شعبه سوم دادگاه انقلاب درخواست می کنم که از این به بعد کلیه احضاریه ها را به آدرس من در بروکسل بفرستند، آدرس من هم چنین است، بروکسل، خیابان پراگ، 1060، شماره 30 و از این به بعد مزاحم آقای نعمت احمدی نشوند، این دکتر هزارتا کار دارد.

سه روز قبل یک احضاریه از طریق وکیل سابقم آقای نعمت احمدی برای من فاکس شد. در این احضاریه نوشته شده است که

آقای دکتر نعمت احمدی
وکیل آقای سیدابراهیم نبوی
وقت حضور: یک هفته پس از رویت
مکان حضور: شعبه سوم دادگاه انقلاب مرکز
مقتضی است ظرف مهلت فوق با در دست داشتن حکم شعبه 1410 دادگاه عمومی در این دادگاه حاضر شوید.
امضا: مدیر دفتر شعبه سوم دادگاه انقلاب

روز سوم بهمن، آقای نعمت احمدی به دادسرای مذکور مراجعه کرد و چون کسی آماده رسیدگی به پرونده من نبود، قرار شد ایشان فردا به دادگاه برود. روز چهارم بهمن نیز آقای نعمت احمدی به دادگاه مراجعه کرد و معلوم شد که ظاهرا دستور رسیدگی از سه سال پیش صادر شده بود، اما ظاهرا نامه ها دیر رسیده و چند روز پیش موضوع مطرح شد. وکیل من هم توضیح داد که من هیچ مشکلی برای رفتن به دادگاه ندارم و فقط چون فعلا در خارج هستم، تا برسم به دادگاه ممکن است چندماهی طول می کشد( بین دو ماه تا چهل ماه) بنابراین به محض رسیدن به تهران، اول سراغ کارهایم می روم و بعدا حتما به دادگاه سرمی زنم. موارد زیر را با توجه به احضاریه فوق سه روز قبل توضیح دادم:

اول: من، سیدابراهیم نبوی، چنان که در دادگاه خودم هم اعلام کردم، این آقای نعمت احمدی را به عنوان وکیل خودم قبول ندارم، چون از یک طرف این آدم کسی را لازم دارد که از او دفاع کند، از طرف دیگر در دادگاه خودم نیز با تمام اظهارات وکیلم مخالفت کردم، از جمله اینکه وی معتقد بود که دادگاه باید هیات منصفه داشته باشد، در حالی که من معتقد بودم دادگاه نباید هیات منصفه داشته باشد، چون در دادگاه های ایران وقتی هیات منصفه وجود داشته باشد، آدم به جای اینکه توسط یک نفر کتک بخورد، توسط 13 نفر( هیات منصفه باضافه قاضی) کتک می خورد. به همین دلیل اصلا معلوم نیست برای چی احضاریه مرا برای این متهم دائم الاحضار می فرستند.
دوم: اگر قرار است به بهانه من کسی را دراز کنند، من بدم نمی آید نعمت احمدی را زندانی کنند، ضمنا آدرس خانه اش را هم در خیابان ولی عصر شماره 483 اعلام می کنم، حتما او را به جای من بگیرید، اما با توجه به اینکه با دکتر حسین آبادی و عبدالفتاح سلطانی و مولایی و خانم عبادی هم مشکل دارم، اعلام می کنم که این افراد همه شان وکیل من هستند. هرچه زودتر آنها را دستگیر کنید( در مورد آقای سلطانی مشکلی وجود ندارد، چون او خودش دستگیر شده هست).
سوم: من فکر می کنم این احضاریه اشتباها فرستاده شده، چون من حداقل سه سال است که در ایران نیستم، احتمالا این احضاریه باید برای آقای بهزاد نبوی یا مرتضی نبوی یا محسن نبوی یا اکبر نبوی ارسال می شد، وگرنه چه ربطی دارد که بعد از سه سال که نه به دار است و نه به بار است و نه به جاهای دیگر، ما را احضار کنند.
چهارم: من سه ماه قبل تلفنی با آقای مرتضوی تماس تلفنی گرفتم و از ایشان پرسیدم که اگر به ایران برگردم و شش ماه زندان بروم می توانم بعد از آن به زندگی عادی ام ادامه دهم؟ آقای مرتضوی هم گفت: اگر بیایی از همان فرودگاه دستگیرت می کنیم، به همین دلیل( ... این بخش از مذاکرات حذف شده است.) واقعیت این است که من می ترسم بروم به ایران و به بیش از شش ماه زندان محکوم بشوم، آن وقت کی می خواهد در مورد احمدی نژاد طنز بنویسد؟ به همین دلیل من تا زمانی که یک سوژه به این خوبی دارم برنمی گردم، شما اول احمدی نژاد را کنار بگذارید، تا من به ایران برگردم و زندانی بشوم.
پنجم: من در طول دو سال گذشته با تعدادی از مقامات عالیرتبه نظام مشورت کردم، همه شان گفتند برنگرد چون ما نمی توانیم از تو حمایت کنیم، همه آنها به من گفتند اوضاع خراب است و اگر بروی به زندان حالا حالا ها بیرون نمی آیی. من هم که آدم ترسو...
ششم: به نظر من این احضاریه اصلا جدی نیست و کاملا تصادفی صادر شده است، چون اگر قرار بود جدا مرا دستگیر کنند، کیهان باید هر روز چیزی علیه من می نوشت، در حالی که در طول چهارماه گذشته کیهان فقط سه مطلب علیه من نوشته است.
هفتم: از مسوولان محترم شعبه سوم دادگاه انقلاب درخواست می کنم که از این به بعد کلیه احضاریه ها را به آدرس من در بروکسل بفرستند، آدرس من هم چنین است، بروکسل، خیابان پراگ، 1060، شماره 30 و از این به بعد مزاحم آقای نعمت احمدی نشوند، این دکتر هزارتا کار دارد.
هشتم: از همین جا به آقای احمدی اعلام می کنم که این احضاریه تقلبی است و واقعیت ندارد، چون در احضاریه اعلام شده که وکیل من باید همراه با حکم صادره شعبه 1410 در مورد من به دادگاه مراجعت کند. در حالی که چنین حکمی وجود ندارد و هرگز صادر نشده است. من وقتی در تهران زندگی می کردم صد بار به آقای مرتضوی اصرار کردم که حکم مرا بدهید، آقای مرتضوی گفت: حکم رو می خوای چی کار کنی؟ حالا مرد حسابی! مگر شما به من حکم دادی که آنرا از من می خواهی؟
نهم: من پسر خوبی هستم و کاری با کسی ندارم و از صبح ساعت هشت تا شب ساعت دوازده شب، دومین کار من رعایت خطوط قرمزی است که در فاصله 3000 کیلومتری من وجود دارد، آدمی به این خوبی دیده بودید که این همه از خط قرمز فاصله بگیرد؟
با احترامات فائقه( غیر آتشین)
سیدابراهیم نبوی
سی ام دی ماه 1384


رونوشت: از کلیه وب سایت های اینترنتی خواهشمندم این نوشته مرا روی سایت شان بگذارند، وگرنه دق می کنم و حناق می گیرم.

مطالب ديگر:

دنبالک: http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/28522

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آقای مرتضوی! مگر حکم دادی که می خواهی بگیری؟، سیدابراهیم نبوی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2008