یکشنبه 28 فروردین 1384

قالیباف وارد می شود


از امروز نوشته های این صفحه به انتخابات ریاست جمهوری اختصاص خواهد داشت و به دلیل علاقه شخصی نویسنده تلاش می کنم تا سردار قالیباف را مورد عنایات خاصه خود قرار دهم.

کسانی که قالیباف را نمی شناسند معتقدند او بزرگترین فرمانده نیروی انتظامی در سالهای 1383 تا 1384 بوده است، اما کسانی که او را می شناسند می گویند این طبیعی است، چون جز او کسی فرمانده نیروی انتظامی نبوده است. یکی از طرفدارانش در مورد او گفته است: « آقای قاليباف به عنوان كارآمدترين مدير نسل دوم انقلاب هستند كه از 15 سالگی در سمت‌های مختلف فرماندهی مشغول به خدمت بود و در حال حاضر با حدود 43 سال سن از عهده فرماندهی كل ناجا به خوبی برآمده‌اند.» کارشناسان چنین نتیجه می گیرند که بعد از انقلاب نه تنها در ایران از کودکان زیر 18 سال در پلیس و نیروهای نظامی استفاده می شده است، بلکه یکی از این 15 ساله ها فرمانده نظامی بوده است.


کوچک زاده: خدا دهان قالیباف را خرد کند
آیا قالیباف نظامی است؟ تا کنون هشت دلیل منطقی برای اینکه قالیباف یک شخصیت نظامی است پیدا شده است. کارشناسان معتقدند که اگر آدمی به مدت 25 سال در ارتش کار کند و یا جنگ کند و یا فرمانده پلیس باشد و در تمام عمرش با لباس نظامی سرکار برود به او نظامی می گویند. بنا براین چند دلیل برای نظامی بودن قالیباف وجود دارد:
1) قالیباف در تمام سالهای عمرش یا در ارتش کار کرده است یا در پلیس و نیروی انتظامی
2) قالیباف فرمانده نیروی هوایی سپاه بوده است و طبیعی است که حتی دربان نیروی هوایی سپاه هم نظامی است چه برسد به فرمانده آن.
3) قالیباف خلبان هم هست، البته بعضی ها در این مورد شک دارند، چون اگر خلبان بود تا به حال سقوط کرده بود، اما در هر حال به او خلبان می گویند، آدم هم یا خلبان هواپیمای مسافربری است و یا خلبان هواپیمای جنگی، و چون قالیباف خلبان هواپیمای مسافربری نیست، خلبان هواپیمای جنگی محسوب می شود، بنا براین نظامی است.
4) قالیباف نویسنده نامه و یکی از 24 سپاهی بود که روز 31 تیرماه سال 1378 نامه ای علیه خاتمی منتشر کردند و از او خواستند که علیه دانشجویان و روزنامه نگاران واکنش شدید نشان دهد، در نتیجه می توان چنین ادعا کرد که اگر کسی یکی از 24 نفر فرماندهان اصلی سپاه باشد، بنابراین معلوم می شود که سپاهی است و اگر سپاهی باشد، معلوم می شود نظامی است.
5) یکی از روشهای اینکه آدم می فهمد کسی نظامی است، این است که کسی که نظامی است اعلام می کند که من نظامی هستم و در این شرایط تا وقتی اثبات نشده که او نظامی نیست باید بپذیریم که او نظامی است. سردار قاليباف می گوید: به رياست جمهوری فكر می‌‏كنم؛ نظاميان حق نامزد شدن برای رياست‌‏جمهوری را دارند.( توضیح: از این جمله از یک طرف می توان دریافت که قالیباف نظامی است، چون برای اثبات اینکه بگوید می تواند در انتخابات شرکت کند استدلال کرده است که نظامیان حق شرکت در انتخابات را دارند، اما از طرف دیگر وقتی قالیباف در این جمله می گوید:« به ریاست جمهوری فکر می کنم»، با توجه به اینکه او« فکر می کند» ممکن است در نظامی بودن او تردید کنیم.)
6) روش اعتراف غیرمستقیم: با توجه به اینکه ما ایرانی ها آدم های تعارفی هستیم، گاهی وقت ها رویمان نمی شود چیزی را بگوئیم، مثلا یک خانه چهارصد متری در خیابان فرشته داریم، اما به دوستمان می گوئیم یک کلبه خرابه داریم، به همین دلیل در ایران نظامی ها هم چون تعارف می کنند مستقیما نمی گویند نظامی هستند. قالیباف در این مورد می گوید: نظامی‌گری شغل شريفی است. خود را يك نظامی نمی‌دانم بلكه من يك مجاهد بودم كه در عرصه‌های مختلف نظام همچون دوران دفاع مقدس، دوران آبادانی و سازندگی فعاليت داشتم.( نتیجه گیری: اولا اگر قالیباف نظامی نبود نمی گفت این شغل شریف است، چون یک ایرانی شغل دیگران را همیشه مزخرف می داند و فقط شغل خودش را شریف می داند، ثانیا: وقتی یک فرمانده سپاه می گوید که من مجاهد هستم و در دوران دفاع مقدس کار کردم، معنی اش این است که یک کاخ دوهزار متری در خیابان مقصودبیک دارد ولی به آن می گوید کلبه خرابه، ثالثا: برای اینکه در روزهای انتخابات در کشوری که دخالت نظامیان در سیاست ممنوع است کافی نیست که یک نظامی خودش بگوید که من خودم را نظامی نمی دانم، چون ممکن است یک آدم بی ادب پیدا شود و به او بگوید تو بیجا می کنی وقتی 28 سال در سپاه و نیروی انتظامی فرمانده بودی خودت را نظامی نمی دانی. )
7) روش فس فس کردن: در این روش یک فرمانده نظامی بطور غیرمستقیم اعلام می کند که نظامی است، اما چون خجالتی است این را مستقیما نمی گوید. به این جملات سردار خلبان و فرمانده نظامی قالیباف دقت کنید: بحث بر سر اين است که نيروهای نظامی نبايد در سياست دخالت کنند، اما اين به آن معنا نيست که محدوديتی در فراگيری دانش سياست وجود داشته باشد و من اين دانش را دارم.( نکته قابل توجه: معنی عدم دخالت نظامی در سیاست در ایران این است که نظامی می تواند رئیس جمهور شود، چون ریاست جمهوری شغل نظامی نیست، بلکه یک کار فنی است مانند لوله کشی و تعمیر ماشین لباسشویی.) قالیباف گفت: در کشورهای مدرن هم افرادی که سابقه نظامی دارند در مسند هستند.( برای مثال می توان به کشورهای مدرنی مانند پاکستان، بنگلادش، یمن شمالی، بولیوی، کلمبیا و بورکینافاسو اشاره کرد.)
8) روش معکوس: یک ضرب المثل قدیمی می گوید: حرف راست را باید از بچه شنید. در همین راستا مهدی كوچك زاده ،عضو نامعقول فراكسيون اصول گرايان مجلس که به نام نماینده حسنی در تهران نامیده می شود، گفت: خدا خرد كند دهان كسانی كه افرادی مانند قاليباف و رضايی را چكمه پوش و نظامی می دانند. وی در حالی که بشدت قاط زده بود و متوجه نبود چه حرفی می زند گفت: اينها نظامی و مجاهدين راه خدا هستند كه درس ايثار و فداكاری به همه آموختند.( نتیجه گیری فلسفی: چیزی بدتر از این نیست که یک موجود عصبی مدافع یک نظامی که می خواهد نشان دهد نظامی نیست بشود.)

قالیباف: من لوس و ننر نیستم که استعفا بدهم
قالیباف اعلام کرد: اگر به عنوان رییس جمهور برگزیده شوم اما در مقطعی احساس کنم که بی خاصیت شده ام و نمی توانم این مسئولیت را انجام دهم به طور قطع کنار خواهم رفت... وی در ادامه گفت: از انسان های بی ظرفیتی نیستم که در مقابله با کوچک ترین مشکلات و بحران ها استعفا دهم.
نتیجه گیری اخلاقی: فکر می کنید روی حرف و نظر کسی که در عرض ده دقیقه نظرش کاملا تغییر می کند تا چه حد می شود حساب کرد؟

واقعیت تلخ و یک نمایشنامه یک پرده ای
سردار خلبان قالیباف گفت: امروز یک واقعیت در کشور وجود دارد که نمی توانیم آن را مخفی نگه د اریم و آن این است که وقتی با مردم تماس می گیریم؛ متوجه می شویم آن چیزی که در ذهن مردم می گذرد با آن چیزی که در ذهن سیاستمداران وجود دارد، متفاوت است.
روز، خارجی، خیابان: سردار قالیباف با مردم تماس گرفته و در حالی که مردم روبروی او ایستاده اند دارد متوجه می شود که در ذهن مردم چه چیزی است که این همه با چیزی که در ذهن سیاستمداران است، متفاوت است.
سردار قالیباف( با خودش): این مردم یک آدمی رو می خوان که خوب حرف بزنه و ادای رضاشاه رو در بیاره و جوری نشون بده که کاری به زندگی اونا نداره.
آقای مردم( با خودش): برو بینیم اوشکول بابا، مرتیکه ادای رضاشاه رو درمیآره و فکر می کنه ما نمی دونیم وقتی سرکار بیاد چه بلایی سرمون می آره.
سردار قالیباف( با خودش): مردم نباید احساس کنند که با یک سپاهی یا یک پلیس طرف هستند، باید آدم تمیز و خوش لباس باشه و با لبخند با مردم برخورد کنه.
آقای مردم( با خودش): مرتیکه درداهاتی فکر می کنه با این لباس سبز جواد آدم گول می خوره، ببند گاله رو! اگه راست می گی یه فکری برای اون سر کچلت بکن.
سردار قالیباف( با خودش): نباید جوری نشون داد که مردم فکر کنند من ضد آمریکایی هستم و یا با تفریح مردم مخالفم و می خوام جلوی اینترنت و روزنامه ها رو بگیرم.
آقای مردم( با خودش): اگه راست می گی بگو با آمریکا چی کار می کنی؟ مگه تو نبودی که توی اون کمیته اماکن صد تا آدم رو گرفتی و دهنشون رو آسفالت کردی؟
سردار قالیباف( با خودش): مردم باید احساس کنند که من یک آدم ساده هستم و با موتورسیکلت می رم سرکار و هیچ وابستگی به کسی ندارم.
آقای مردم( با خودش): نکبت عوض اینکه یه ماشین درست و حسابی سوار بشه مثل این حزب اللهی ها سوار موتور می شه و آدم رو می ترسونه.

تعامل میان پلیس و دانشجو
سردار قالیباف گفت: زمانی که من وارد ناجا شدم فضایی یخ زده بین پلیس و دانشگاه حاکم بود اما مجموعه عملکرد من در برقراری تعامل بین دانشجو و پلیس مطلوب بوده است. وی دامنه مشکلات در سال 82 را بسیار بیش از سال 78 دانست و گفت: نیروی انتظامی در سال 82 توانست این حوادث را جمع کند و به طور قطع می گویم من اگر در سال 78 فرمانده نیروی انتظامی بودم اتفاقات 18 تیر کوی دانشگاه تهران رخ نمی داد.
چند روش برای تعامل میان پلیس و دانشجویان:
1) روش انفرادی: دانشجویان را جذب می کنیم و آنها را به کمیته اماکن می بریم و با همین تعامل چنان توی سرشان می زنیم که روابط پلیس و دانشجویان بهبود پیدا کند.
2) روش گفتگو: برای تعامل میان پلیس و دانشجویان همانطور که امید معماریان در بازداشتگاه اماکن نیروی انتظامی بالاخره مجبور شد تعامل کند تا مادرش که بیمار بود از نگرانی حال پسرش بدتر نشود، دانشجویان هم تعامل می کنند، بعد تعاملشان را در تلویزیون اعلام می کنند و بعد آزاد می شوند و برای تعامل بیشتر هر روز به آنها زنگ می زنیم و آنها را تهدید به تعامل می کنیم.
3) تعامل به شیوه پورزند: یکی از روشهای تعامل در دوران قالیباف این بود که سیامک پورزند که سالها بود تعامل نکرده بود دستگیر شد و به زندان افتاد و بعد از مدتی تعامل بیست کیلو از وزنش کم شد.
4) تعامل به شیوه پاریس: یکی از روشهای تعامل میان پلیس و دیگران این است که نوشابه امیری را احضار می کنند و آنقدر در بازجویی او را مورد تعامل قرار می دهند که برای ادامه تعامل به پاریس می رود و در همانجا به تعامل ادامه می دهد.

رابطه نوع اول، رابطه نوع دوم
یکی از مسائل مهم در جامعه ایران شناسنامه است که در شناسنامه معمولا نام همسر و فرزندان و تاریخ ازدواج و وفات و محل ولادت نوشته شده است. در همان شناسنامه نام شخص و پدر و مادرش هم نوشته شده است، اما یکی از چیزهایی که در شناسنامه نوشته شده است تاریخ تولد است که از روی این تاریخ تولد می فهمیم که یک نفر چند سال از سنش می گذرد. مثلا وقتی یک نفر مثل آقای قالیباف در حال حاضر 43 سال از سنش می گذرد متوجه می شویم که او در سال های انقلاب چهارده یا پانزده ساله بوده است.
سردار قالیباف در مورد رابطه اش با مقام معظم رهبری می گوید: دو نوع ارتباط با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشته ام، رابطه ای که به پیش از انقلاب باز می گردد و پس از انقلاب نیز در حوزه کاری با ایشان رابطه داشته ام و مقام معظم رهبری فرمانده من بوده اند.
سوال اساسی: چه ارتباطی می تواند بین یک بچه پانزده ساله و یک روحانی بزرگ و مهم وجود داشته باشد؟ چرا آدم باید برای انتخاب شدن مسائلی را مورد اشاره قرار دهد که اصلا ضرورت ندارد؟ یعنی واقعا انتخابات ریاست جمهوری اینقدر مهم است که شما همه چیزتان را لو بدهید و بگوئید، آنهم بخاطر وجیزه ناچیز دنیوی؟

سیاست ما و آمریکا
قالیباف در مورد رابطه با جهان می گوید: در رابطه با سياست خارجی ساز و کارها در قانون اساسی پيش بيني شده است و بر اساس منافع ملي و مشترک می توان با همه کشورها ارتباط برقرار کرد و اين ارتباط نياز دنیای امروز است. وی در ادامه گفت: رابطه با آمريكا راه حل تمام مشكلات نيست.
نتیجه گیری اخلاقی: من نمی خواهم در این وضعیت در مورد آمریکا نظر بدهم، چون اگر نظر واقعی ام را بگویم مرا انتخاب نمی کنید و اگر چیزی را که مردم می خواهند بگویم تازه می شود همان حرفی که همه نامزدها می زنند.

وبلاگ نویسان
قالیباف که یکی از ادارات زیر نظرش یعنی کمیته اماکن در طول سه سال گذشته حدود صد روزنامه نگار را احضار و حدود ده نویسنده را زندانی کرده و زندانیان مربوطه اعلام کرده اند که در مدت زندان کتک خورده اند و آقای قالیباف هم بعدا از آنان معذرتخواهی کرده است، اما هنوز نام مسوول اداره اماکن اعلام نشده است، در پاسخ به چند سوال در خصوص بحث پرونده وبلاگ نويسان و بستن سايتهای اينترنتی گفت: افتخار ايران اين است که بعد از انقلاب رشد زيادی در حوزه مطبوعات داشته ايم. وی با کمال فروتنی اظهار داشت: مسدود شدن سايتها نيز نشان از فضای باز کشور دارد.
وی جوری اظهار نظر کرد انگار کسانی که وبلاگ نویسان را بازداشت کرده و زندانی کرده و کتک زده اند کارکنان اداره اماکن نیروی انتظامی نبودند: پليس تنها به عنوان ضابط قضايی عمل می كند و خود حق بازداشت، نگه داشتن و بازجويی از هيچکس را ندارد و اگر اينکار را انجام دهد خلاف است حال آن که شخصا بحث وبلاگ نويسان را پيگيری کرده ام و با تمامی آنها جلساتی داشته ام.
نتیجه گیری اخلاقی: پررویی یکی از شرایط لازمه شرکت در انتخابات ریاست جمهوری است.

چند جمله قصار از سردار قالیباف

- اصولگرايی را راست گرايی نمی دانم و اصولگرايی يک حزب و جناح نيست، بلکه انديشه متمايل به عمل گرايی است. ( برای اینکه معلوم شود کسی راست است از خودش نمی پرسند که تو راست هستی یا نه، بلکه در موردش می گویند از اون راست هاست.)

- من هميشه برای خدمت به مردم با صداقت و شفافيت فكر می‌‏كنم و محل خدمت چندان مهم نيست.( مثلا برای شفافیت بیشتر به مدت یک سال معلوم نبود سیامک پورزند که توسط نیروی انتظامی زندانی است در کجا هست و به چه جرمی زندانی است و بخاطر شفافیت بیشتر فرشته قاضی مجبور شد دماغش را عمل کند.)

- ایران کشور بزرگی است و ایرانی دچار مشكلاتی شده است.( در این لحظه ما می فهمیم که با یک فیلسوف طرف هستیم)

- چگونه می‌شود همه مسئولين و مردم بی عيب و نقص باشند و اين همه مسئله و مشكل و بحران هم داشته باشيم.( و در این لحظه متوجه می شویم وقتی کسی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد همان سووالاتی را که باید به آن جواب بدهد از مردم می پرسد، انگار مردم فرمانده نیروی انتظامی بودند و قالیباف را کتک زدند.)

- بايد وطن دوستی و عشق به ميهن در بين همه ايرانيان ترويج شود.( قرار است اسم اداره اماکن نیروی انتظامی را بگذارند اداره ترویج وطن دوستی و عشق به میهن)

- فقرا و پولدار ها با هم اختلاف دارند و این اختلاف باید برطرف شود.( بخش اعظم مشکلات اقتصادی ایران در سالهای گذشته به دلیل عدم درک این موضوع بود.)

- برای دست يافتن به « زندگی خوب » بايد « تعارف » را كنار گذاشت و صريح ، شفاف و صادق بود. ( هر کسی فکر می کند من برای دست انداختن قالیباف این جمله را از خودم درآوردم و برخلاف آنچه به نظر می رسد ایشان موجود معقولی است، اشتباه می کند. واقعا من اینقدر پست و رذل نیستم.)

- آنهایی که فقط انتقاد می کنند یا مشکلات کشور را نادیده می گیرند آنهایی هستند که جانشان را در طبق اخلاص نگذاشته اند ولی آنها که هر لحظه در جنگ، امکان شهادتشان بود، قدر این فرصت خدمت را می دانند.( توضیح کوتاه: نفس انتقاد کردن در جمهوری اسلامی به این معنی است که آدم جانش را در طبق اخلاص گذاشته است.)

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/21189

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'قالیباف وارد می شود' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2008