شنبه 30 شهريور 1387

نقاشي‌های مدرن زير‌ آفتاب داغ ‌اميرنشين، همشهری

سهيلا نياكان

نمايشگاه بزرگ آثار پابلو پيكاسو شامل بيش از 80 اثر از شاهكارهاي اين هنرمند شهير در ابوظبي برپا شده است.

اين نمايشگاه فرصت گرانبهايي براي علاقه‌مندان فراهم آورده است تا بتوانند مرور كاملي بر دوره‌هاي فعاليت پيكاسو از سبك كلاسيك تا كوبيسم او داشته باشند.به همين مناسبت و با توجه به اهميت جنبه‌هاي مختلف چنين نمايشگاهي، گزارشي از برپايي آن تهيه شده است كه در پي مي‌آيد.

كشورهاي حاشيه خليج‌فارس به‌خصوص امارات متحده عربي در ظرف 30 سال گذشته توانسته‌اند به‌رشد و توسعه قابل قبولي در تجارت، خدمات بازرگاني، صنعت توريسم، صنعت آموزش و توليدات رسانه‌اي دست يابند. با اين حال هنوز از مرحله اجتماع‌انساني به يك جامعه متمدن نرسيده‌اند. از اين رو برنامه‌ريزان اقتصادي و اجتماعي اين كشورها مي‌دانند زماني امر توسعه به‌طور پايدار و پويا مي‌تواند ادامه يابد و مستقر شود كه با شركت مردم در امور فرهنگي و انجام برنامه‌هاي هنري، داراي نوعي همبستگي ذاتي شوند و به فعاليت‌هاي مدني به دوران متمدن و جامعه‌شدن‌شان پا گذارند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

با اين حال، برنامه‌ريزان كشورهاي عربي براساس مباني فكري و آيين‌هاي سنتي هر اميرنشيني نوعي ويژگي فرهنگي در آن قوم يافته‌اند و سعي مي‌كنند برنامه‌هاي پيشرفت هر اجتماعي را بر مبناي قابليت‌هاي نهفته آن گروه تنظيم و اجرا كنند. به اين جهت است كه در دبي به‌خاطر سابقه تجاري توريستي، حراج كريستي و خريد و فروش آثار هنري محور فعاليت‌هاي فرهنگي- هنري مي‌شود و در ابوظبي به‌خاطر احترام به سنن قديمي و آشنايي و احترام مردمش به امر آموزش، نمايشگاه و كارگاه آموزشي و دانشگاه هنري در دستور كار مسئولان فرهنگي و هنري ابوظبي قرار مي‌گيرد.

نمايشـــــگاه پيكاسوي ابوظبي، گران‌قيمت‌ترين نمايشگاه نقاشي سال در جهان لقب گرفت و كامل‌ترين مجموعه آثاري است كه از يك هنرمند تجسمي در كشورهاي خارج از زادگاهش و يا فرانسه و انگليس برپا شده است.

به‌لحاظ برنامه‌ريزي، چيدمان، هدفمند كردن بازديد، طراحي مسير بازديد‌كنندگان، طراحي نور، امنيت، حفاظت و مراقبت از تابلوها، اين نمايشگاه در رده‌بندي فدراسيون بين‌المللي نمايشگاه‌هاي هنرهاي تجسمي رتبه عالي را در سال 2008 به‌دست آورده و هيچ رقيبي نيز نداشته است. چگونه ابوظبي توانسته ترتيب چنين نمايشگاهي را بدهد؟

صرف هزينه‌هاي گزاف نمي‌تواند تنها عامل جمع‌آوري بيش از 80 اثر پيكاسو در اميرنشيني كه حتي كشور هم نيست و كمتر از 30 سال قدمت حضور جهاني دارد، باشد، بلكه ترغيب مديران هنري جهان به اين نكته كه فضاي فرهنگي جديدي در ابوظبي در حال شكل‌گرفتن است و امكان تازه‌اي براي حضور فرهنگ و تمدن غرب در خاورميانه ايجاد شده و شايد اين فرصت تكرار نشدني باشد، عاملي است تا مديران فرهنگي فرانسه به نمايندگي اروپا در كمتر از يك سال مقدمات برگزاري نمايشگاه ابوظبي را فراهم كنند؛ آن‌هم با رويكرد آموزشي درك آثار مدرني چون آثار كوبيسم پابلو پيكاسو.

سير تحول پيكاسو

در بدو ورود به نمايشگاه كه در بهترين هتل امارات به‌لحاظ معماري و طراحي داخلي يعني هتل پالاس ابوظبي برپا شده، 3 تابلوي خود‌چهره (سلف پرتره) پيكاسو، كاملاً هدفمند در كنار يكديگر قرار گرفته‌اند و هر يك به دوره‌اي از فعاليت پيكاسو يعني كلاسيك، سوررئال و كوبيسم مربوط مي‌شوند.به گفته راهنماي كودكان در نمايشگاه كه به‌نظر مي‌رسد ساده‌ترين و كامل‌ترين تعريف از سير تحول نقاشي‌هاي پيكاسو است در مرحله اول، پيكاسو جهان را مي‌بيند و خودش را همچون جهان پيرامونش مي‌بيند، اما هيچ واكنشي نسبت به آن ندارد. مثل آئينه؛ البته آئينه پيكاسو خيلي هم صيقلي و شفاف و صاف نيست، اما هرچه هست طبق سنت كلاسيك آنچه ديده مي‌شود، همان است كه بر روي بوم كشيده مي‌شود.

پيكاسو بعداً جهان را مي‌ديد اما به‌جاي آنكه همان كه مي‌ديد را بكشد، صبر مي‌كرد به‌خواب برود و سپس خواب آنچه را كه ديده بود مي‌كشيد. بنابراين كارهاي سوررئال پيكاسو مثل خواب ديدن از طبيعت است. حتي وقتي خودش را نقاشي مي‌كند، تصوير خواب‌آلودش را كشيده (خنده بچه‌ها از ديدن تابلوي سوررئال پيكاسو). اما بعد، پيكاسو جهان و طبيعت را هضم مي‌كرد و به‌جاي آنكه طبيعت را همانگونه كه هست بكشد يا خوابش را ببيند، جزئي از جهان مي‌شد و تمامي تصويري كه از طبيعت مي‌ديد، بخش‌هايي از وجود پيكاسو را شكل مي‌دادند.

براي همين است كه در تابلوهاي دوران كوبيسم پيكاسو، دست به جاي پا و چشم به جاي دهان است (راهنما روبه كودكان كرده مي‌گويد) شبيه نقاشي خواهر و برادر كوچك‌تر شما نيست؟ (بچه‌ها با لبخند حرف او را تاييد مي‌كنند) و حالا راهنما با اطمينان به كودكاني از نژادها و مليت‌هاي مختلف كه به بازديد نمايشگاه آمده‌اند، كاملاً جدي مي‌گويد: «پس شما از پيكاسو بزرگتريد.»با چنين روحيه آموزشي براساس ارتباط هنرمند با بازديد‌كنندگان و چيدمان آثار به‌طوري‌كه امكان تحليل و بررسي و به‌خصوص استنباط فردي و استنتاج گروهي فراهم آورد، نمايشگاه بيشتر از آنكه فضاي خشك و بي‌روح همچون يك موزه قديمي باشد به فضايي شاداب و پرانرژي براي درك هنري بدل مي‌شود تا در نهايت به پرورش استعداد خلاقانه بازديد‌كنندگان جوان و نوجوان كمك كرده و يا راهنمايي خاموش اما بخشنده براي استادان و محقق جدي آثار هنري قلمداد شود.

مشخصات نمايشگاه‌

6 گالري در اين نمايشگاه به طراحي‌ها، نقاشي‌ها و آثار مجسمه‌هاي پيكاسو اختصاص يافته‌اند.

گالري شماره 1 شامل آثار مربوط به سال‌هاي 1909-1901 (دوره‌هاي آبي و صورتي) و پايه‌گذاري سبك كوبيسم است.

در گالري شماره 2، دو دسته آثار مربوط به سال‌هاي 1914-1910 به‌سبك كوبيسم و 1923-1915 سبك كلاسيسم به‌نمايش گذاشته شده‌اند. گالري شماره 3 نيز شاهد آثار سال‌هاي 1935-1924 سوررئاليسم و كاليگرافي‌هاي شاعرانه است.

گالري‌ شماره 4، آثار سال‌هاي 1939-1935 ‌ را دربردارد. آثار مربوط به سال‌هاي 1951-1939 پيكاسو يعني نقاشي‌هاي جنگ درگالري شماره 5 قرار گرفته‌اند و بالاخره گالري شماره 6، نقاشي‌هاي عمده و شاهكارهاي ديگر پيكاسو را كه مربوط به سال‌هاي 1972-1952 است، به تماشا گذاشته است.

تحليل چند اثر برجسته

جوانان فلوت‌نواز(1923): اين تابلو از آن جهت حائز اهميت است كه مي‌توان در آن بارقه‌هاي درك حجمي پيكاسو از سطوح را ديد. دركي كه درنهايت به كوبسيم پيكاسويي مي‌انجامد. دستان و پاهاي جوانان فلوت‌زن ظاهراً تناسبي با اندام آنها ندارد، اما مهم‌ترين نقاط تأكيد در تابلو هستند. علت را فقط نبايد در آناتومي جديد اندام جواناني كه پيكاسو كشيده جست‌وجو كرد، بلكه تركيب غريب آبي زنگاري با زردهايي متمايل به خاكستري- آبي و نيز تضاد بين خطوط افقي دريا با خطوط عمودي ساحل چشم را به‌طور ناخودآگاه به سمت سه محور پاها، دست‌هاي جوانان فلوت‌نواز و جوان ايستاده معطوف مي‌كند كه آنها نيز مانند خطوط دريا با خطوط عمودي پاها و بالاتنه در تضاد هستند و نقطه آرام‌بخش اين اثر، همان رديف لوله‌هاي فلوت است كه با ته‌مايه قرمزش كاملاً مشخص و مشهود، مي‌شود، گويي تابلو صدا دارد.

طبيعت بيجان و پالت نقاشي (1932): برخلاف تابلوي قبلي اينجا با تنوع رنگي مواجه هستيم؛ تجربه پيكاسو براي ايجاد حس تعادل در تضاد كه تأثير حسي حركت در فضا را در ذهن مخاطب القاء مي‌كند. همين‌طور قاب‌بندي‌هاي مربع و مربع مستعطيل كه رنگ‌هاي يكدست سبز مغزپسته‌اي و قهوه‌اي و قهوه‌اي و سياه آنها را پر كرده‌اند، سطوحي را ايجاد مي‌كنند كه بيننده ميوه‌هاي دايره‌اي و زرد‌رنگ، صورت و بدن سفيد و لباس كار آبي را كه منحني شكل‌ هستند، بهتر ببيند. اما محل اصلي تابلو جايي است كه چهره و پيشاني نقاش محل تركيب رنگ‌هاي سبز و زرد و قهوه‌اي شده و درست متضاد با رنگ پالت آويزان به ديوار است. در اين تابلو طنزي نيز ديده مي‌شود و‌ آن، تضاد بين پالت تك‌رنگ بيكار و آويخته به ميخ و سيني پر از ميوه‌هاي الوان است كه در وسط تابلو قرار گرفته‌اند؛ گويي رنگ‌هاي اصلي روي ميوه‌ها هستند تا روي پالت.

ژاكلين با دست‌هاي چليپا (1954): كوبيسم مي‌خواهد از دل سوررئاليسم بيرون بيايد. ژاكلين و دست‌هايش با ساده‌ترين خطوط تيز و پررنگ تصوير شده‌اند. پاها با كفش‌ها درهم‌ آميخته‌اند. اين خطوط، راه راه زرد لباس است كه ژاكلين را از فضاي سياه و قرمز و آبي جدا كرده است. چگونه پيكاسو گيسوان مجعد و مواج ژاكلين را همچون جعبه‌هاي خاكستري و بي‌روح ديده است؟ كوبيسم متولد مي‌شود.

بز (1950): پيكاسو ديگر آن نگاه هنرمندانه را يافته و براي تكامل‌بخشي‌اش هر موجود جاندار و بي‌جاني را كه مي‌بيند دوباره از ديد خودش آن را هضم كرده، اثر هنري جديدي خلق مي‌كند. مجسمه بز ساخته شده از برنز با خطوط فلزي تيز و فاصله‌دارش با افتادگي خطوط منحني بدن روي پاهاي قوي و محكم با پوزه، ريش، شاخ‌ها و گوش‌هايش كه در تعادلي وزني با دم كار مي‌كنند و تقارن سر در بالاي بدن با پا در پايين بدن، بزي را مي‌آفريند يگانه، زنده و البته كوبيسم.

استوديو در كاليفرنيا(1956): چه كسي به‌جز پيكاسو جرأت مي‌كند در بهترين نقطه تابلو، بومي سفيد بگذارد؟ ديوارهاي خاكستري و سياه، در چوبي، پنجره‌هايي كه نخل‌هاي كاليفرنيا را بي‌قرار نشان مي‌دهند، تابلوهاي نيمه‌تمام مانده روي زمين، مبلماني كه معلوم نيست ميز است يا صندلي، لوستري كه كيك است يا سفينه فضايي. گويي در كاليفرنيا خلاقيت خشك مي‌شود و تابلوي روي بوم هميشه سفيد مي‌ماند. استوديو در كاليفرنيا نياز پيكاسو را به دگرگوني دروني نشان مي‌دهد. شايد راز جاودانگي پيكاسو فقط در درك زمان در نقاشي نيست، شايد تداوم ‌ او در تغيير باشد چرا كه پيكاسو بيشتر از هر چيزي لذت بردن از زندگي را دوست داشت، آن هم واقعي و هيجاني نه همچون در كاليفرنيا رويايي اما مصنوعي.

نقاش جوان(1972): اين آخرين تابلوي پيكاسو در تضادي آشكار با اولين كارهاي اوست. با ديدن نقاشي‌هاي پيكاسو از سال 1901 تا 1972 يعني مشاهده 70سال خلاقيت مدام نقاشي بي‌مانند مثل پيكاسو اين نتيجه به‌دست مي‌آيد كه پيكاسو مدام درتعريف كردن شخصي خود از جهان بيرون است. نگاه و ويژگي تفكر پيكاسو كه به‌جاي تصويركردن ظاهر و واقعيت اشياء، سعي وافر دارد درون و عمق آنها را تعريف كند باعث مي‌شود كه پيكاسو دائماً بخواهد جهان پيرامونش را دوباره تعريف و آشنا كند. پيكاسو به‌واقع جهان را چگونه مي‌ديد؟

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/38388

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نقاشي‌های مدرن زير‌ آفتاب داغ ‌اميرنشين، همشهری' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016