سه شنبه 14 اسفند 1386

رو در رو با محمدعلي نجفي، مگر كار غيرسفارشي هم وجود دارد؟!، ایسنا

بعد از جشنواره‌ي سال گذشته از جريانات سينمايي فاصله گرفتم

mohammad-ali-najafi-isna-interview.jpg
محمدعلي نجفي از سي‌سال‌ فعاليت فيلم‌سازيش، حضورش به‌عنوان اولين مدير سينمايي بعد از انقلاب اسلامي و شرايط امروز سينماي ايران سخن گفت.

او كه متولد 1324 در اصفهان و داراي فوق‌ليسانس معماري و شهرسازي از دانشگاه ملي تهران است، اين روزها فيلم سينمايي «زاگرس» كه دو سال از ساخت آن سپري مي‌شود را بر پرده‌ي سينماها دارد.

شروع فيلم‌سازي

او در گفت‌وگويي تفصيلي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت:كار فيلم‌سازي را در قبل از انقلاب با ساخت فيلم‌هاي كوتاه آغاز كردم و هم‌زمان با مبارزات مردمي عليه رژيم پهلوي با نام مستعار علي رائه فيلم‌هاي زيرزميني زيادي ساختم كه در خارج از ايران به نمايش درمي‌آمد.

* تئاتر سربداران

در همان سال‌ها به همراه جمعي كه در حسينيه ارشاد فعاليت سياسي داشتيم، نمايش «سربداران» را راه‌انداختيم كه عبدالله اسفندياري، فخرالدين انوار، مصطفي هاشمي‌طبا و امير اسفندياري در آن بازي مي‌كردند و بروشور آن را هم دكتر علي شريعتي نوشت و درحالي‌كه تا 15 شب بليط را به قيمت دو تومان پيش‌فروش كرده بوديم، بعد از اولين اجرا ساواك جلوي كار را گرفت كه الآن تنها يك بروشور از اين نمايش به جا مانده است.

* جنگ اطهر

اولين فيلم بلندم را در سال 56 به نام «جنگ اطهر» ساختم. در اين فيلم براي اولين‌بار زني را نشان دادم كه فعاليت بيروني داشت، روشنفكر بود و حجاب هم داشت كه نقش آن را همسرم بازي مي‌كرد و فرامرز قريبيان هم نقش معلمي را داشت كه با دانش‌آموزانش كارهاي فوق برنامه انجام مي‌داد و نمايشي را تمرين مي‌كردند كه در نهايت اجازه اجرا نگرفت.

«جنگ اطهر» در قبل از انقلاب يك نمايش خصوصي در «ايران فيلم» محل فعلي خانه سينما داشت و در بعدا از انقلاب اكران عمومي شد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

* اولين مدير سينمايي

در اوايل انقلاب «ليله القدر» را درباره جريانات انقلاب ساختم و مصاحبه‌اي هم با امام (ره) در نوفل لوشاتو داشتم و در فيلم آوردم كه كار در سال 58 اكران شد. در اواخر فروردين 58 مهندس بازرگان از من خواست مديريت سينما را قبول كنم كه من گفتم روحيه اداري ندارم و در نهايت به امر بزرگان وقت پذيرفتم. آن هنگام وزارت علوم قسمتي را به نام هنري داشت كه من مدير بخش سينمايي آن بودم و تا خرداد 59 اين مسووليت را داشتم و بعد با مرحوم بهرام ري‌پور و چند فرد ديگر حسين ترابي را به عنوان سرپرست امور سينمايي انتخاب كرديم و من براي مطالعه جدي روي پلاتو و دكورهاي سريال «سربداران» به ايتاليا رفتم.

* سربداران

خرداد 58 ساخت «سربداران» در تلويزيون مطرح شد. دكتر خرازي مدير شبكه يك مي‌دانست اين‌كار را قبلا به صورت نمايش اجرا كرده‌ام و از ساخت آن استقبال كرد.

فروردين 59 به طور جدي پيش‌توليد را با مرحوم كيهان رهگذر شروع كرديم و شهريور 60 فيلم‌برداري در شهرك سينمايي آغاز شد و آبان 62 به پايان رسيد و 26 دي 62 ، پخش مجموعه از تلويزيون آغاز شد. من در اين سريال نقش محمد هندو هم بازي كردم و بازيگراني چون امين تارخ و افسانه بايگان با اين سريال مطرح شدند. ضمن آن‌كه جلوه‌هاي ويژه، گريم و طراحي لباس و دكور بعد از اين‌كار به راه افتادند و شهركي ساختيم كه تا امروز از آن استفاده مي‌شود. من همان موقع مي‌ديدم، نمي‌شود يك كار بزرگ ساخت و ريخت و پاش نداشت آن‌هم در دوره‌اي كه همه تجربه مي‌كردند خودم را اين‌گونه قانع كردم كه شرايطي را مثل دانشگاه پيش بياورم و كساني كه از كار بيرون مي‌روند دست پر بروند كه هر سه دستيارم علي ژكان، كيهان رهگذر و اصغر هاشمي فيلم‌ساز شدند و فيلم‌هاي خوبي هم ساختند.

«سربداران» براي اين موفق شد، چون كاركترهايي داشت كه قبلا ديده نشده بود و چيزي عايد تماشاگر مي‌شد.

* ساير فيلم‌ها

سال 64 فيلم كوتاهي در 27 دقيقه به نام «لوحه صفورا» ساختم و در سال 65 «گزارش يك قتل» را مقابل دوربين بردم، سال 66 «پرستار شب» را ساختم، 73 «زمين آسماني» و 77 هم «عشق طاهر» را كه معتقدم خيلي كار من نيست و نمي‌دانم چرا آن را ساختم. از فيلم ناراضي نيستم اما به سبك و سياق كارهاي من نمي‌خورد. سريالي هم به نام «زمان شوريدگي» دارم كه از آن هم راضي نيستم. چون خيلي باعجله كار كرديم و هم به محتوا و هم به فرم ضربه خورد. بايد يك‌سال پيش توليد مي‌شد و روي متن كار مي‌كرديم و اين از اشتباهات جبران‌ناپذير من بود و با اين‌كه علي نصيريان و مريلا زارعي در فيلم بازي‌هاي بسيار درخشاني داشتند و زحمت‌هاي زيادي كشيده شد با وجود تعريف‌هاي زيادي كه از كار شد، اما خودم ناراضي بودم. فيلم اكران نشده‌ي هم به نام «افسانه شهر لاجوردي» دارم كه در سال 70 دراصفهان ساختم و در آن ارحام صدر و سرور نجات‌اللهي بازي كردند كه متأسفانه نسخه‌اي از را آن ندارم.

اين فيلم به همراه «گزارش يك قتل» و «لوحه صفورا» از كارهايي هستند كه بسيار به آن‌ها علاقه دارم.

* زاگرس

اوايل سال 83 از سوي دكتر امراللهي قائم مقام وقت وزارت نيرو براي ديدن سد كارون 3 دعوت شدم و وقتي اين پروژه عظيم را ديدم، پيشنهاد ساخت فيلمي را دادم كه بعد پشيمان شدم، چون امكان ايجاد يك فضاي داراماتيك وجود نداشت. از تير 83 كار را شروع كرديم و هر 45 روز يك‌بار با فيلم‌نامه‌نويساني يك هفته به آن‌جا مي‌رفتم و طرح‌هاي مختلفي نوشته شد و قصه‌هايي هم بودند كه به سد ربطي نداشتند تا در نهايت فروردين 84 ، شادمهر راستين فيلم‌نامه اصلي را با محوريت سد نوشت كه خيلي شخصيت‌ها و اتفاقات از واقعيت گرفته شده است.

در طول فيلم‌برداري هم سكانس‌ها كامل مي‌شدند كه رضا كيانيان كمك زيادي به كامل‌شدن فيلم‌نامه كرد و علي نصيريان هم در نگارش سكانسي كه خودش بازي كرد نقش زيادي داشت.

يكي از انگيزه‌هايم براي ساخت «زاگرس» همين متفاوت‌بودنش بود و براي ساخت اين فيلم تا حد مرگ جلو رفتيم و زمان زيادي را تا كمر در كنار برق سه فاز در آب بوديم و مدام استرس داشتم كه اتفاق بدي رخ ندهد و تلاشم اين بود كاري باشد كه مديوم سينما تغيير كند. در فيلم تصاويري است كه فقط در لانگ شات نشان داده مي‌شود و اين يعني سينما.

نمي‌توان تصور كرد حفظ 8،7 بازيگر حرفه‌اي سينما در گرماي تيرماه يعني چه؟ به خصوص اين‌كه همه بازيگران به فضاي شهري عادت كرده‌اند.

رضا كيانيان در «زاگرس» يك بازي متفاوت دارد كه براي اولين‌بار مي‌بينم و در واقع مهندسي است كه برخلاف آن‌چه كه قبلا ديده بوديم به طور حرفه‌اي بازي مي‌كنند. بسيار دوست داشتم رضا كيانيان و قاسم زارع نقشي را كه در «آژانس شيشه‌اي» داشتند را در اين فيلم ايفا كنند و باز تكرار شوند.

* ساخت فيلم سفارشي

اين كلمه سفارشي قابل توجه است. مگر كار غيرسفارشي هم وجود دارد؟ وقتي يك تهيه‌كننده به كارگردان سناريو مي‌دهد، مگر سفارشي نيست؟ اين‌ها را باب مي‌كنند براي اين‌كه از ارزش كار كم كنند. موضوع اين است كه سدي ساخته شده كه به نظر من يك بار ديگر تخت جمشيد در ايران ساخته شده است. از بالا كه نگاه مي‌شود چيزي پيدا نيست، اما وقتي زيرزمين مي‌رويد مي‌بينيد چه شهري در 120 متري زمين ساخته‌اند كه 90درصد آن توسط متخصصين ايراني اتفاق افتاده و احساس غرور به آدم دست مي‌دهد. ساخت اين فيلم ريسكي بود كه من كردم و گفتم براي نشان‌دادن همچنين حسي، هركاري كه شده بايد انجام بدهم اين كجايش سفارشي است؟ وضعيت فعلي سينما چه‌قدر خوب است؟! پس بايد چنين ارگان‌هايي بيايند و سرمايه‌گذاري كنند كه فيلم‌هاي متفاوت داشته باشيم.

* خاتمي در سينما

در تاريخ سينما «زاگرس» اولين فيلم حرفه‌اي است كه يك رييس‌جمهور واقعي در آن حضور دارد. براي همين هم هست كه متهم به ساخت فيلم سفارشي مي‌شويم. مشغول نگارش فيلم‌نامه‌ بوديم كه سد افتتاح شد و به همراه مريلا زارعي به آن‌جا رفتيم و حضور آقاي خاتمي رييس جمهور وقت را در آنجا تصويربرداري كرديم.

* اكران زاگرس

فيلم بسيار مهجور در 6 سينما در حال نمايش است و اصلا در جريان فروش فيلم هم نيستم. وقتي بي‌تفاوت مي‌شوم ديگر در هيچ چيز از اين فيلم دخالت نمي‌كنم، در واقع وقتي با كليت مشكل داري با جزء ديگر كاري نداري. الآن هم از سوي شركت آب وزارت نيرو نامه‌اي آمده كه به دليل رعايت‌نكردن يك‌سري مفاهيم در فيلم سريع آن را از اكران برداريم و من گفتم كارگردانم و به من مربوط نيست و به پخش‌كننده بگوييد. مي‌گويند فيلم ملي ساخته شود. سوال من اين است زاگرس ملي است يا نه؟

* رياست هيأت مديره خانه سينما

در زمان مديريت ابوالحسن داوودي خانه سينما دچار يك بازي سياسي شده بود كه با مسايلي كه در جشن خانه سينما رخ داد، به از بين رفتن سينما داشت منجر مي‌شد كه خوشبختانه با درايت و همكاري اهالي سينما و معاونت وقت سينمايي خانه سينما را نجات داديم.

دوران ما شبيه اول انقلاب كه مسوول امور سينمايي بودم بود و در آشفتگي كه وجود داشت، فقط مي‌خواستيم كاري كنيم كه سينما باشد و من و ضياء هاشمي همه نيروهايمان را گداشتيم تا خانه سينما دوباره خانه سينما شود و بعد از اين‌كه كارها روي غلتك افتاد احساس كردم مي‌تواند هيأت مديره ديگري متناسب با خانه سينما انتخاب شود و شرايطي ايجاد كردم و كل اعضاء هيأت مديره خانه سينما استعفا داديم و هيأت مديره جديد انتخاب شد و الآن يكي از بهترين هيأت مديره‌ها مشغول كار است.

من از شهريور 83 تا اوايل سال 85 رييس هيأت مديره خانه سينما بودم.

* داوري جشنواره بيست‌وپنجم

من به نوعي رييس هيأت داوران جشنواره بيست‌وپنجم فيلم فجر بودم و بابت خيلي چيزها پافشاري كردم، اما تهمتي نبود كه به من نزنند. حتا كميسيون فرهنگي مجلس گفت: داوران را بايد محاكمه كرد و همان موقع گفتم ظاهرا كميسيون فرهنگي تعريف جشنواره را نمي‌داند. آن‌ها عقيده داشتند در حق يكي از فيلم‌ها اجحاف شده است؟ حرفي كه مردم در تاكسي بزنند در فيلم آورد اين را مي‌توان سينما ناميد؟ اين‌كه حرف‌هاي لمپني‌ زد كجايش جذابيت دارد. همان سال «روز سوم» هم بود كه جنگ را يادآوري كرد و اين‌كه ناموس ما در خطر بود كه بسيار خوش‌ساخت بود چه‌طور من آن را نبينم.

سنتوري هم فيلم خوبي بود، اما نه در حد جشنواره و كاري نبود كه هيأت داوران روي آن متمركز شود، آن‌چيزهايش مثل بازي رادان كه توأمان سه نقش را بازي كرده بود ديده شد. «خون بازي» و «پابرهنه دربهشت» هم ديگر فيلم‌هاي خوبي بودند آيا هيأت داوران مي‌توانست به راحتي از كنار آن‌ها رد شود؟ انتقاد باعث رشد مي‌شود، اما حرف‌هايي كه آن زمان مطرح مي‌شد، بگونه‌اي بود كه گويا اصلا جشنواره را نمي‌شناختند. اين‌ها همه عواملي است كه باعث مي‌شود آدم از سينما فاصله بگيرد بنابراين بعد از جشنواره‌ي سال گذشته از همه جريانات سينمايي فاصله گرفتم.

* وضعيت امروز سينما

امروزه فرهنگ گويا براي ما مهم نيست و آن‌قدر يك نوع سياست خاص بر همه‌چيز حاكم است و همه‌چيز را خط‌كشي مي‌كنند كه كاري نمي‌توان انجام داد. سينما فصل مشترك هنر و صنعت است و سرمايه‌گذاري و خلاقيت لازم دارد و نمي‌شود با متر همه را به يك‌ اندازه گرفت. الآن انديشيدن جرم شده و ميزان اين‌كه فيلم‌ها تهي باشد موفق‌تر است و پشت سرهم هم توليد مي‌شود. شرايط به گونه‌اي شده كه من و بسياري ديگر انگيزه فيلم‌سازي نداريم. يك‌سري عوامل اين انگيزه را به وجود مي‌آورد و بايد برنامه فرهنگي داشت و آن را از سياست جدا كرد. امروز كلماتي مطرح مي‌كنند و خودشان را پشت آن مخفي مي‌كنند. اين كلمات را كه به كار مي‌بريم بايد مفهوم داشته باشد بعد كه مي‌خواهيم آن‌ها را در جامعه پياده كنيم نمي‌دانيم چي هست. من با اين روحيه‌اي كه دارم فعلا در سينما نخواهم بود و خوشبختانه شغل ديگري دارم و زندگي‌ام را از طريق معماري تامين مي‌كنم.

* تلويزيون

تلويزيون در شرايط فعلي وضعيتش بهتر از سينما است،‌ به همين دليل همه كارگردان‌هاي سينما سراغ تلويزيون رفته‌اند. خود من با مهدي شيرزاد درحال كار روي سناريوي اجتماعي هستم كه اگر سناريو خوب شود به تهيه‌كنندگي احمد عزيزي براي شبكه 3 كار خواهم كرد. براي ساخت سريال ديگري هم در ارتباط با اصحاب سيدالشهداء (ع) صحبت شده كه اگر سناريو درآيد حاضرم آن را بسازم و اميدوارم بيشتر محتواي قضايا را ببينم.

* خداوند الموت

پنج سال بر روي فيلم‌نامه‌ي «خداوند الموت» كار كردم تا آماده شد. اين فيلم‌نامه متعلق به الآن و درباره آدم‌هايي است كه قرباني ذهنيت‌ها مي‌شوند، اما فعلا كنار گذاشته‌ام و به جايي رسيده‌ام كه اصلا فكر ساخت آن را در سينما نمي‌كنم، اما امكان دارد آن را در قالب سريال بسازم.

* بازيگري و طراحي صحنه

من علاوه بر فيلم‌هاي خودم در «طپش»، «قرمز» و «شيدا» طراح صحنه بودم و در كارهايي هم بازي كردم. از جمله «آن سوي مه»، «زمين آسماني» و اخيرا هم نقش كوتاهي در فيلم جديد كمال تبريزي پيشنهاد شده و اگر موارد خاصي باشد كه دوست داشته باشم حتما بازي خواهم كرد.

* خانواده

ما در خانواده سعي كرده‌ايم بيشتر وقتمان را صرف كارهاي فرهنگي بكنيم. همسرم در بخش توليد كمك من مي‌كند و در كارهايي هم به عنوان بازيگر حضور داشته است. صالح پسر بزرگم در چند كارم بازي داشته و سناريو «زمان شوريدگي من» را او نوشته است. بعد از اين‌كه رشته‌اش را از معماري به ادبيات تغيير داد الآن فقط مي‌خواند و مي‌نويسند و تفسير فيلم مي‌كند. پسر ديگرم هم «آيت»، فيلم كوتاه مي‌سازد و امسال در جشنواره برلين سه جايزه دريافت كرد. رشته اصلي‌اش تئاتر است و در نمايش «دايره گچي قفقازي» حضور داشته است. سارا دخترم هم كار موسيقي مي‌كند و موسيقي «زاگرس» را او ساخته است.

* جامانده از صحبت‌هاي محمدعلي نجفي

_ الآن مديوم سينما اشكال پيدا كرده و تمام فيلم‌هاي سينمايي، تلويزيوني شده است.

_كارهاي عظيم تاريخي ساخته مي‌شوند، اما هيچ‌چيز بيشتر از دانش تماشاگر ارايه نمي‌شود.

_ در هنگام ساخت شهرك سينمايي براي «سربداران» حاتمي هم مشغول ساخت آن براي هزاردستان بود و به كار من اعتراض داشت كه گفتم جوري مي‌سازيم كه براي كار شما هم مورد استفاده باشد.

_ آن‌زمان سربداران و هزاردستان ساخته شد، چون فرهنگ مساله بود و خيلي از آدم‌ها هنوز به فكر از دست‌رفتن ميزشان نبودند.

_«زمين آسماني» مهجور شد چون موضوعش متفاوت بود و تهيه‌كننده خصوصي پشت فيلم نبود.

بيشتر به ساخت كارهايي كه يك نوع مسايل اجتماعي را مطرح مي‌كند علاقه‌مندم و اين مي‌تواند شكل تاريخي يا غيرتاريخي داشته باشد.

_ براي كارم به اصفهان مي‌روم و حدود 6 ماه از سال را آن‌جا هستم.

_ اميدوارم زودتر از آن‌كه روزي دير شود، هوشيار بشويم.

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/36098

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'رو در رو با محمدعلي نجفي، مگر كار غيرسفارشي هم وجود دارد؟!، ایسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016