ئیمیلهای عاشقانهی پلنگ خانوم (شماره اولش)
ای تو که خیلی زیاد بیشتر از هر کی بگی خودم تو رو هی میتونم که بتونم دوستت همهش داشته باشم، خیلی امماکن الان تو ز من دور شدی تو زندگی که اون همهش این جوری هی بوده بوده، بعدش اون وخ من تازه خودم بازم به تنهایی بیشتر از یه عالمه دلم برات اون جوری اون جوری تهش همهش یکی جیغ میکشه، بعدش اون وخ تازه هی دلم میخوادش که بخوادش که بگیرمت زیاد چلون چلونت بکنم، امماکن بعدش اون وخ تا بیایی که خودت بازم بگی چی شد چی شد هی بچّلونت بکنم، تا که اون وخ تو خودت همون جوری چیزا بگی همهش به من که هیچ کسی اون نهبتونه که بتونه که بگه به اون یکی، بعدش اون وخ من خودم با زبون مامان جونم که خیلیام اون همیشه دانمارکی اون بوده بوده همهش بگم اوووه!
اوووه!
دِ اِ دایلید!
اوووه!
وُ اَ دِ دایلید! *
(شمارهی دومش)
ای تو که خیلی زیاد بیشتر از هر کی بگی خودم تو رو هی میتونم که بتونم دوستت همهش داشته باشم، یه دونه گلدون خیلی خیلی باز بیشترم ریزی که تو خودت برام داده بودی، بعدش اون وخ گفتی که خیلی باید همهش مواظبت کنم که اون، اون وخ هیچ نهبتونه که یه وخ مرض بگیره به تنش، زردی بیاره تو تنش برگ اونو خراب کنه، بعدش اون وخ گفتی که آب میخواد فقط همهش یه ذرّه اون وقتی که تشنگی میآدش تو تنش، حالا پس اگه دلت میخواد زیادم بدونی حال اون رُزت چه جوری میتونه اون که بتونه که باشه، من خودم برات به تنهایی میتونم که بتونم که گزارش بکنم، که اون وخ هیچ نگرانی نهبتونه که بیادش تو دلت گولّه بشه بعدش اون وخ هی تو رو درد بیاره به دلت.
گلدون ناز خودت که خیلی اون بیشترم ناز منه اون همیشه، اون دوتا غنچه که اون خیلی قشنگ داده بودش، اون دیگه حالا خودش که اون یه روزی غنچه بودش وقتی خودت این جا بودی، دیگه اون خیلی خودش بازم زیاد گونده گُله، بعدش اون وخ یه دونه غنچه دیگه که اون روزا امماکن اون تازه باز سبز بودش قد اونام خیلی زیاد یه ذرّه یعنی اون بودش، که خندهدار اون میتونستش که بتونه که باشه که هر کسی بگه بهش که غنچه هستش مثلا، امماکن بعدش اون وخ حالا دیگه یه دونه غنچه اون شده که اون تازه بازم زیاد واقعی هستش مثلا، چون که اون گفته به برگاش که اونو این جوری سفت دیگه نباید که بگیرن تو بغل، آخه اون گفته دلش خودش میخوادش که بخوادش که بیادش توی دنیا یه کمی نگا کنه به هر چی هستش مثلا.
رنگ این غنچهی ناز من که اون خیلی بازم غنچهی ناز تو بودش، بازم اگه زودی بیای غنچهی ناز خودت هستش همیشه، اگه که میخوای بدونی که اون وخ چه رنگی هستش مثلا، پس بدون خودت که اون خیلی بازم صورتی هستش عین اون که گفتمش گونده گُله، امماکن هنوز زیاد گونده گُلش گونده نمیتونه بتونه که باشه.
دیگه بای بای میکنم تا که یه دونه غنچهی دیگه که اون خواست بیادش توی دنیا من اونو برای تو قشنگ گزارش بکنم.
دیگه جون من همهش خودش برای تو بگه، روزی صدبار تازه بیشترش اگه گلدونمو من ناز نمیکرده بودم وقتی ساعت صبح می شه تا که شبش اون می رسه، اون نمیشد که بشه برگاشو هی هولش بده یه کم عقب بعدش اون وخ اون خودش این جوری یه دونه سر بیاره توی دنیا بیرون بعدش اون وخ رنگ اون صورتی باشه، که خودم خیلی زیادم بتونم که هی بگم صورتی هستش مثلاً.
دیگه جون من بگه، برگ اون هیچی هنوز زردی نداده به تنش.
پس تو ام خیلی زیاد سلامتی داشته باشی، نفست خیلی زیادم اون بتونه که همه ش داغ باشه.
(شمارهی سومش)
حالا بازم یه کمی بیشترم هی داره بارون میزنه شُرشُری یعنی مثلاً هستش اون.
پایین پنجرهی خودم که من وایساده هستم پیش اون، یه دونه خانوم میآد خیلی تازه قشنگترم را میره تق تق میکنه کفشای اون، تا که بره بعدش اون وخ تو کوچهای که اون خودش تو اون خونه داره.
بعدش اون وخ دیگه هیشکی نمیآدش که بیادش که بره، فقطش هر چی که هست بارون هستش مثلا که میپاشه همهش هی اون خودشو روی زمین، بعدش اون وخ امماکن ماشین میآد یه دونه، بعدش یکی دیگه میآدش که اون خودش اون وخ دنبال اون اولی هستش مثلا که رد میشه.
بعدش اون وخ آقا همسایه که خیلی بیشترم اون شیکمش حامله میتونه بتونه که باشه، اون میآدش شکمش امماکن اول از اون، بعدش اون وخ امماکن خودش میآدش که بره توی این کیوسک ما که هر چی آبجو بخواهی هی تازه بیشتر از خیلی زیادم داره. آقا همسایهی ما تازه اون وخ، همهش اون یه دونه پوسهام داره، که توی اون پوسه، که هستش توی دستش همیشه، بعدش اون وخ هر وختی که اون دلش میخوادش که بیادش که بره، شیشههای آبجو، هی میگه جرینگ جرینگ تو اون یه دونه پوسه که اونا هی میخورن هر یکیشون به همدیگه.
بعدش اون وخ تهِ ته، اون جا که هستش که چشمام میتونه خوبم ببینه، یه دونه آقاهه تو کوچه اون عقب، جلو، وایساده میره مثلا، بعدش اون وخ هی این جوری که اون عقب جلو وایساده میره مثلا، کلهشم اون تازه بالا میگیره، داد میکنه، یه چیز میگه که خیلی اون بیشترم مستآلو هستش امماکن، بعدش اون وخ هی دوباره اون خودش عقب میشه، جلو میشه، تازه هی خودش اسکت اسکت میکنه، بعدش اون وخ دل من، اون تهِ اون جاش که نمیدونم کجاشه مثلا، هی میخوادش که تو ام که اسکت ناز منی این بتونی که باشی، بعدش اون وخ من دلم اون جوری اون جوری که گفتم، یکی هی توی خودش جیغ میکشه برای تو، که اسکت خودم بودی، امماکن زندگی گفته نمیتونی که بتونی که تو اینجا بمونی پیش خودم، چون که باید که بری یه جایی که اون وخ من امماکن خودم به تنهایی همهش این جا باشم، بعدش اون وخ، وختی ساعت، تازه اون صبح میکنه، ظهر میآد، عصر میشه، شب میکنه، هی بشینم تازه باز بیشترم نگا کنم، بعدش اون وخ امماکن تو هیچ نیایی یه دفه، تو کوچهای که مال ماست که من خودم اون وخ بتونم که بگم، یه دونه خانوم اومد، بعدش اون وخ یه دونه همسایهمون که اون زیاد حامله میتونه بتونه که باشه، بعدش اون وخ امماکن تو اومدی.
فقطش بارون همهش هی شُرشُر هر چی اون خودش داره میتونه که بتونه که بپاشونه زمین، بعدش اون وخ تازه ظهرش حالا نیستش که تو چالهی خودم که اینجا هستش، اون ور درخت گیلاس کوچیکه، که اون وخ بارون باهاش چیز بکنه خیلی تماشایی یعنی، بعدش اون وخ حلقه هی، اون یه عالم، هزار هزار توی چالههه درست کنه تُو همدیگه با دونههاش، بعدش اون وخ حلقههای اون، اون وخ این جوری این جوری بتونه اون بره تو اون یکی دیگه که حلقه بود امماکن دیگه پاره تونسته که بتونه که بشه، بعدش اون وخ حالا اون خودش یکی حلقه شده که اون یکی میآدش میزنه زود اینو پاره میکنه خودش اون امماکن حلقه میشه، حلقه اون وخ پاره میشه، بازم اون وخ حلقه میشه،
بازم اون وخ پاره میشه،
حلقه میشه،
پاره میشه،
پاره میشه،
پاره میشه،
پاره میشه.
میشه.
میشه.
میشه.
میشه.
ای تو که خیلی زیاد بیشتر از هر کی بگی خودم تو رو هی میتونم که بتونم دوستت همهش داشته باشم، دیگه هیشکی نمیآدش که بیادش که بره، چون الان دیگه اون خیلی زیادم باز نصفه شب شده، بعدش اون وخ امماکن بارون، اون همهش میتونه که بتونه که بیادش مثلا، تو چالهمون، روی درختمون که اون هی پُر گیلاس بودش، بعدش اون وخ تو کوچه، روی ماشین همین همسایهمون که پیر هستش تازه اون خیلی زیاد، بعدش اون وخ پای اون درخت دیگهام میآدش مثلا، اون جا که جلوش چمن همیشه هی بوده بوده، بعدش اون وخ اون هی تا ته کوچهام میتونه که بتونه که بیاد.
امماکن تو هیچ نمیتونی بتونی که بیای پیش خودم که هی دلم برای تو جیغ میکشه.
(شمارهی چهارمش)
ای تو که خیلی زیاد بیشتر از هر کی بگی خودم تو رو هی میتونستم که بتونم که دوستت همهش خودم داشته باشم، امماکن اگه میخواهی که بخواهی بدونی، پس خودم حالا به تو اونو میگم، بعدش اون وخ تو باید زودی بدونی که من الان دیگه اون همه زیادم نمیتونم که بتونم تو رو دوست داشته باشم، واسه که وقتی ساعت صبح میشه، بعدش اون من یه عالم بیشترم هی تو رو دوست داشته همهش بوده بودم، حالا خستگی دیگه همهش میآدش تو تنم، بعدش اون وخ دیگه دوست داشتگییام خسته میشن از زندگی، پس نمیتونم امماکن هی تو رو دوست داشته باشم خیلی زیادم مثلاً، چون که دیگه خیلی روز رفته شده، یه عالمه شبش تازه هی اومده، غروب کرده هی همهش، ظهر شده، که تو هیچ نامه ندادی که به من خودت بگی، که چه قدر خودت منو به تنهایی دوست هنوزم تو میتونی که زیاد داشته باشی.
من دیگه بیشترم خسته شدم از همهی هر چی که اون روز و شبش بدون تو بوده بوده، ظهرم اون بوده بوده تازه اون وخ، نصف شبش بازم زیادتر از ظهر خودش بوده بوده، امماکن خودم تازه خیلی زیاد به تنهایی هی تو رو دوست داشته بودم، بعدش اون وخ امماکن اگه که خودت برای خود من نامه بدی، یه دونه، که هی توی اون نامه که هستش یه عالمه نوشتهام باشی، که منو بازم میخواهی که بخواهی که دوستم داشته باشی، بعدش اون وخ شایدش خستگییام از تو تنم تموم بشن شادی بیارن تو دلم، بعدش اون وخ پس بازم من بتونم که خودم بازم بگم خیلی میتونم که تو رو هنوز دوست داشته باشم.
دیگه من زیادترم خستگییام زیاد شده.
بعدش اون وخ تازه هیشکی نمیتونه که بتونه یکی رو بازم همهش دوستش بداره مثلا، وختی اون همهی جایی که اون داره توی تن خودش، خستگییاش زیاد باشه.
دیگه بای بایام تازه هیچی اصلاً نمیخوامش که بخوامش بکنم.
الهی خستگییایی که همهش توی خودم به تنهایی اون هستش، بریزه اونا همهش توی تن تو الان، اگه که تو هیچ نخواهی که بخواهی که به من بازم یه دونه زودترم نامه بدی.
(شمارهی پنجمش)
ای تو که خیلی زیاد بیشتر از هر کی بگی هی واسه تو نامه نوشتم همیشه، بعدش اون وخ یه عالم بیشترم خودم گزارش کردم، اون جوری که هیشکی اون هیچ نمیتونه که بتونه که گزارش بکنه یه دونه گلدون تورو که غنچه اون داده بودش، خیلی زیادم تازه اون صورتی بودش مثلا، بعدش اون وخ اون تازه اون بازم گزارش بکنه همه بارونا رو که اومدن، دنیا رو خیس کرده بودن، شب اومدش، روزم زیادش هی اومد، امماکن خود تو هیچ نیومدی تو کوچهمون که من بگم که اومدی، که بازم هی بره اون هر چی شب هستش عین یکی پیرزنی که راه اون هیچ نمیتونه که بتونه که بره، یواش یواش بره بره تا که اون بتونه بعدش یه دونه صبح بیادش مثلا، شب بکنه، غروب وختی که شدش باز تو نخواهی که بیایی پیش من که این همه برای تو نامه دادم، خستگییام تازه بازم گوندهتر از دنیا شده همین حالا، بعدش اون وخ حالا هی غم شده هر چی شده توی دل من که تنها هستش بدون خودت زیاد این همه هی بوده بوده تو تنهایی، بعدش اون وخ زندگی گفته که اون پس نمیخوادش که بخوادش که خودت بازم بخوای که بیایی پیش من هیچ یه روزی، شب که میره صبح میکنه، تو هیچ نتونی که بتونی که بگی که اومدم، چون که آخه تو اسکت ناز خودم بوده بودی، امماکن سختی آخه خیلی زیاد اون بودش که دیر کردم اسکت، چون قطار اون جوری بود زیادترش توی راه گیر کرده بودم، بعدش اون وخ هی تو بگی قطار اون جوری بودش، فشار اون جوری بودش، خیلی زیاد رنجآلو بود راه سفر، بعدش اون وخ من خودم هی تو رو هر چی که بخواهی تازه بازم یه عالمه بیشترم نازت کنم که اسکت خودم همهش بوده بودی، هر جا که تو امماکن رفته بودی که من نبودم پیش تو.
دیگه هیچی نمیگم تو کوچهمون که کی میره که کی میآدش مثلا، گوندهگُل صورتی رو، غنچههای ناز اونو هیچ نمیخوامش که بخوامش که بگم اون الان چه جوری هستش مثلا، بعدش اون وخ هیچیام من توی نامه نمیگم که برگای درخت گیلاس خودم که اون مال ما دوتا بودش حالا امماکن پس چه شکلی اون برگای زردش همه ریخته رو زمین بعدش اون وخ از تازه اون بقیهشم هیچی نمیخوام که بخوام که من بگم.
advertisement@gooya.com |
|
هیچی هیچی نمیگم.
دیگه هیچی من خودم آب نمیخوام که من بخوام که بخورم، دیگه میگو هیچی هر چی که اون قشنگ بتونه که باشه خودم امماکن میگم من نمیخوامش بخورم، بعدش اون وخ توی کوچه وایمیایستم همیشه، هیچ چی من نگا نمیکنم به هر کسی که اون بیاد، بعدش اون وخ هی میذارم که همهش باد بیفته تو تنم عین درخت خودمون که اون دیگه گیلاس نداره هیچی اصلا مثلا، امماکن همهش فقط زردی گرفته به تنش، بعدش اون هر چی من برگ دارم توی تنم، میذارم زردی بگیرن همهشون تا که وختی که بازم شُرشُر بارون میآدش هی بپاشونه همهی شُرشُراشو روی برگام همهشون کنده بشن زودی بیفتن رو زمین، چون که زندگی همهش اون میخوادش که هی بخوادش که یه دونه اسکت خودم که این همه اون مال من بوده بوده، هی خودش دوری کنه از خود من، بعدش اون وخ من همیشه یه دونه اسکتام دیگه هیچی نداشته باشم اصلاً توی دنیا هیچ وخت.
دیگه این جوری میخوام من که بخوام همهش باشم.