دوشنبه 5 بهمن 1383

گزارشی از فیلم های بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فجر؛ فیلم ها را قبل از جشنواره بخوانید، سينا

تهران - خبرگزاری سینا
جشنواره فیلم فجر امسال در غیبت فیلمسازان قدیمی و نسل اول سینمای ایران همچون مسعود کیمیایی ،عباس کیارستمی ، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و....میزبان سینماگران جوان تر است ،سینماگرانی از نسل بعد از انقلاب چون حاتمی کیا،مجیدی،تبریزی،میلانی و...
به گزارش سیناشناسنامه کامل فیلم های راه یافته به بخش سینمای ایران جشنواره فیلم فجر ،همراه خلاصه فیلم ها و همچنین شناسنامه ای از کارگردان ها اعلام شد که به شرح زیر است.


بابا عزيز
کارگردان: ناصر خمير
فيلمنامه‌نويس: ن. خمير
تهيه‌کننده: عليرضا شجاع‌نوري، سيريال اوريول
فيلمبردار: محمود كلاري
موسيقي: آرمند آمار
تدوين: ايزابل رشيدي
صدابردار: رابرت استوارت ويلسون، احمد بني اردلان
صداگذار: فرانك دسمولينس
طراح صحنه و لباس: مود پرل
چهره‌پرداز: يوحنا حکيمي
جلوه‌هاي ويژه: حسين ترکمان
بازيگران: پرويز شاهين‌خو، حسين پناهي، گلشيفته فراهاني و مريم محيد.
98دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
پيرمرد درويش عارفي به نام بابا عزيز در بيابان به سوي مقصدي در حركت است. او كه نابيناست و پياده طي طريق مي‌كند، نوه خود را كه دختربچه‌اي هفت ساله به نام ايشتار است، به همراه دارد تا دستگير و راهنمايش باشد.
ايشتار در طول راه، همواره پرسش‌هايي از بابا عزيز مي‌پرسد و بابا عزيز كه با وجود نابينايي و كهنسالي كاملاً هوشيار است به پرسش‌هاي او پاسخ مي‌گويد. از خلال پرسش و پاسخ‌هاي بابا عزيز و ايشتار فهميده مي‌شود كه بابا عزيز به سمت يك گردهمايي مي‌رود كه نه او و نه هيچ كدام از شركت‌كنندگان گردهمايي، از مكان و زمان دقيق آن اطلاعي ندارند، گردهمايي بزرگ درويشان كه هر شش سال يك بار برپا مي‌شود.

ناصر خمير:
متولد 1948 تونس. اولين فيلم او Le Histoire dupaysdubon Dieu در 1975 ساخته شد. فيلم بعدي او Le Baliseurs du desert بسيار با استقبال روبه‌رو شد.

باغ‌هاي کندلوس
کارگردان: ايرج کريمي
فيلمنامه‌نويس: ا. کريمي
تهيه‌کننده: عليرضا شجاع‌نوري
فيلمبردار: محمدرضا سکوت
موسيقي: سينا سليمي
تدوين: ا. کريمي، رضا شيرواني
صدابردار: مرتضي اصلان‌زاده، سعيد احمدي
صداگذار: محمد حقيقي
طراح صحنه و لباس: فرشته يميني‌شريف
چهره‌پرداز: مهين نويدي، بابك شعاعي
بازيگران: محمدرضا فروتن، خزر معصومي، مسعود کرامتي، بهناز جعفري، احسان اماني، محمدرضا ناجي شاهرخ فروتنيان و فريبا کامران.
85 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
کاوه و آبان زوج جواني که در اوج عشق، قهرمان‌هاي قصه ما را ترک کرده‌اند، بهانه‌اي مي‌شوند تا بيژن، علي و سعيد به ياد روزگار با عشق سپري شده آن‌ها در باغ‌هاي کندلوس به جستجوي‌ آن‌ها باشند. اين سفر پر رمزوراز ما را به لايه‌هاي دروني‌تر عشق مي‌رساند.

ايرج كريمي:
متولد 1332 تهران. فارغ‌التحصيل رشته مهندسي مكانيك از دانشگاه پلي‌تكنيك. فعاليت فيلمسازي را از 1360 با ساخت فيلم‌هاي كوتاه آغاز كرد. از 1363 نيز به عنوان نويسنده سينمايي و منتقد، فعاليت مطبوعاتي را پي گرفت و به ترجمه كتاب‌هاي سينمايي نيز پرداخت. كتاب عباس كيارستمي فيلمساز رئاليست، (1365)، يانچو (1365)، شناخت سينما (1369) و فيلمنامه روكو و برادرانش (1377) از جمله ترجمه‌هاي اوست. كريمي فيلمنامه مداد قديمي را نيز نوشته است كه در 1369 ابوالحسن داودي فيلم سفر جادويي را بر اساس آن ساخت. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان از كنار هم مي‌گذريم (1381) و چند تار مو (1382 ( نام برد.

بشارت منجي
کارگردان: نادر طالب‌زاده
فيلمنامه‌نويس: ن. طالب‌زاده
تهيه‌کننده: ن. طالب‌زاده (سرمايه‌گذار شبکه اول سيما)
فيلمبردار: صادق ميانجي
موسيقي: لوريس چکناواريان
تدوين: مهدي مختاري
صداگذار: بهروز شهامت
طراح صحنه و لباس: احمد سليمان‌نيا، مسعود قندي، ايرج رامين‌فر
چهره‌پرداز: مرتضي ضرابي
بازيگران: احمد سليمان‌نيا، سيروس اسنقي، ولي‌اله مؤمني، فتحعلي اويسي، احمد نجفي، مينا باقري و مرتضي ضرابي.
120دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
فلسطين، سال 29 ميلادي. در عصري که جهان متمدن آن روزگار به صورت آوردگاه دو قدرت برتر ايران و روم درآمده، متحدان فلسطين، شامل جليل، سامريه و يهوديه، در حوزه استيلاي امپراتوري روم قرار دارند. انحطاط و تباهي بر تمام عرصه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، و اقتصادي عبرانيان سايه افکن شده و در اين آشفته بازار، فساد سکه رايج است: چه در دربار هيرودس پادشاه دست نشانده روم و چه در تالارهاي معبد مجلل سليمان. يحيي بن زکريا (ع) پيامبر بني‌اسراييل، برآشفته و خشمناک نزديکي نزول قهر الهي را به مردمان خبر مي‌دهد.

نادر طالب‌زاده:
متولد 1332 تهران. او فارغ‌التحصيل كارشناسي ادبيات انگليسي و كارشناسي ارشد كارگرداني سينما از دانشگاه كلمبياي امريكاست. وي فعاليت در عرصه فيلم‌هاي مستند را از 1348 آغاز كرد و با آغاز جنگ تحميلي در ستاد پشتيباني جنگ جهاد به ساخت مستندهاي جنگي پرداخت. پس از جنگ كار مستندسازي را به صورت مجموعه در سيما و حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ادامه داد و به تدريس در مركز اسلامي آموزش فيلمسازي پرداخت. از فيلم‌هاي مستند او مي‌توان مجموعه واقعيت خوزستان، شوش، شهر شهيدان گمنام (59-1360)، والعصر (1362)، فتح 1 (1365)، فتح 2 (1366)، بشير عشق در شهر كوران (1368)، ساعت 25 (1371)، خنجر و شقايق (1372)، رويش در آتش (1373)، عصر انتظار (72-1375)، ظلمت در نيمروز (1377) و بيداد خاموش (1378) را نام برد. بشارت منجي (1383) نخستين فيلم بلند داستاني اوست.

به رنگ ارغوان
كارگردان: ابراهيم حاتمي‌كيا
فيلمنامه‌نويس: ا. حاتمي‌كيا
تهيه‌كننده: مؤسسه بشرا فيلم
فيلمبردار: حسن كريمي
موسيقي: فردين خلعتبري
تدوين: سهراب خسروي، ا. حاتمي‌كيا
صدابردار: مهران ملكوتي
صداگذار: حسن روشن
طراح صحنه و لباس: محسن شاه‌ابراهيمي
چهره‌پرداز: عبداله اسكندري
جلوه‌هاي ويژه: محمدجواد شريفي‌راد
بازيگردان: حبيب رضايي
بازيگران: حميد فرخ‌نژاد، خزر معصومي، فرهاد قائميان، كوروش تهامي، رضا بابك، مزدك رستمي، بهناز توكلي به همراه جمعي از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد سوادكوه.
97 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
روايتي از تولد يك رابطه عاطفي ميان زن و مردي جوان ... يعني همان قصه ابدي و ازلي انسان.

ابراهيم حاتمي‌كيا:
متولد 1340 تهران. او فارغ‌التحصيل رشته فيلمنامه‌نويسي از دانشكده سينما تئاتر دانشگاه هنر است. فعاليت سينمايي‌اش را با شروع جنگ تحميلي آغاز كرد و به عنوان فيلمبردار گروه «روايت فتح» نيز در جبهه‌ها حضور يافت. نخستين فيلم بلندش را با نام هويت براي تلويزيون ساخت. فيلم بعدي‌اش ديده‌بان هنوز اثري متفاوت در عرصه سينماي جنگ محسوب مي‌شود. فيلم‌هاي بلند او مي‌توان هويت (1366)، ديده‌بان (1368)، مهاجر (1369)، وصل نيكان (1371)، از كرخه تا راين (1372)، خاكستر سبز (1373)، بوي پيراهن يوسف (1375)، برج مينو (1375)، آژانس شيشه‌اي (1377)، روبان قرمز (1378)، موج مرده (1379)، ارتفاع پست (1380) و خاك سرخ (مجموعه تلويزيوني 1382) را نام برد.

بيدار شو آرزو
كارگردان: كيانوش عياري
فيلمنامه‌نويس: ك. عياري
تهيه‌كننده: ك. عياري
فيلمبردار: منصور آذرگل
موسيقي: اميد رييس‌دانا
تدوين: كيانوش عياري
صدابردار: مسعود شاهوردي، سعيد صالحي
صداگذار: حسين مهدوي
طراح لباس: مهسا عظيمي
چهره‌پرداز: حسين صالحيان، اعظم روحاني
بازيگران: بهناز جعفري، مهران رجبي، محمدحسين اكبري، مهدي جعفري، احسان رضواني، سحر سالاري، زينب زماني و بازيگران محلي بم و كرمان.
90 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
دقايقي بعد از وقوع زلزله، آموزگار جوان روستايي در حاشيه شهر بم، پس از بيرون آمدن از زير آوار پي مي‌برد كه همكارش جان سپرده است، او به سوي شهر راه مي‌افتد تا براي اهالي كمك بياورد، اما با رسيدن به شهر ناباورانه در مي‌يابد كه فاجعه اصلي در آنجا روي داده و از هر گوشه و كناري فرياد شيون و زاري و درخواست كمك بلند است؛ در بيمارستان ويران و پر از مجروح و كشته‌ها به توصيه و راهنمايي فردي روحاني به گورستان شهر رفته و به كار غسل‌دادن زن‌ها و دفن آن‌ها مي‌پردازد. مردي زنداني كه در اثر ويراني زندان خود را به شهر رسانده، براي غسل‌دادن زن، مادر و فرزندش «آرزو» از او كمك مي‌خواهد.

كيانوش عياري:
متولد 1330 اهواز. او فعاليت در سينما را از 1349 در سينماي آزاد اهواز و ساخت فيلم‌هاي هشت ميلي‌متري آغاز كرد و از 1355 با نبض قطار وارد سينماي حرفه‌اي شد. آثارش در جشنواره‌هاي بين‌المللي جوايز متعددي را به خود اختصاص داده است. از فيلم‌هاي كوتاهش بايد به انعكاس (1350)، دام (1351)، آن سوي آتش (1352)، شكار (1353)، ديوانه و بچه (1354)، رود زهر (1354)، خاك باران (1355)، آواز تابستاني (1356)، نفس‌ها (1358) مجموعه سه قسمتي خاك شيرين (1359) و پويانمايي مقابله (1362) اشاره كرد. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان تنوره ديو (1364)، شبح كژدم (1365)، آن سوي آتش (1366)، آباداني‌ها (1371)، شاخ گاو (1370)، بودن يا نبودن (1378)و سفره ايراني (1380) را نام برد.

بيد مجنون
كارگردان: مجيد مجيدي
فيلمنامه‌نويس: م. مجيدي
تهيه‌كننده: حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي
فيلمبردار: محمود كلاري
موسيقي: احمد پژمان
تدوين: حسن حسن‌دوست
صدابردار: يداله نجفي
صداگذار: محمدرضا دلپاك
طراح صحنه و لباس: بهزاد كزازي، محسن موسوي
چهره‌پرداز: م. موسوي
جلوه‌هاي ويژه: محسن روزبهاني
بازيگران: پرويز پرستويي، رويا تيموريان، صغري عبيسي، مليكا اسلافي، ليلا اوتادي و محمود بهرازنيا.
95 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
مرد نابينايي، پس از سال‌ها طي عمل جراحي كه در خارج از كشور انجام مي‌دهد بينايي خود را باز مي‌يابد، اما پس از بازيابي بينايي‌اش با مشكلاتي مواجه مي‌شود و...

مجيد مجيدي:
متولد 1338 تهران. نام كامل او مجيد طالش‌مجيدي است. فعاليت هنري خود را به عنوان بازيگر آغاز كرد. پس از ساخت چند فيلم كوتاه، نخستين فيلم بلندش را در 1370 با نام بدوك كارگرداني كرد. با اين فيلم، مجيدي خود را به عنوان يك كارگردان متفاوت مطرح كرد. فيلم‌هايش در جشنواره‌هاي معتبر داخلي و خارجي، جوايز بسياري به دست آورده‌اند. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان هودج (1363)، بدوك (1370)، پدر (1374)، بچه‌هاي آسمان (1375) رنگ خدا (1378) و باران (1379) را نام برد.

پشت پرده مه
كارگردان: پرويز شيخ‌طادي
فيلمنامه‌نويس: پ. شيخ‌طادي، حسين يادگاري (براساس طرحي از سيدرضا ميركريمي)
تهيه‌كننده: محمد خزاعي (محصول سيمافيلم)
فيلمبردار: ناصر محمودكلايه
موسيقي: عليرضا كهن‌ديري
تدوين: يعقوب غفاري
صدابردار: محمد امامي
طراح صحنه: پ. شيخ‌طادي، بابك پناهي
طراح لباس: غزاله معتمد
چهره‌پرداز: بابك شعاعي
جلوه‌هاي ويژه: حسين طلابيگي
بازيگران: رزيتا غفاري، جهانگير الماسي، عليرضا شيخ‌الاسلامي، فاطمه طاهري، محمدرضا فرهمند و بابك پيرنيا.
96 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
مرتضي پسر بچه روستايي و ناشنوا با آموزگار تازه وارد دبستان، بر سر عشق او به مادرش دچار توهم و بحران روحي مي‌شود. دوستان او در ادامه كشمكش ميان آن‌ها نقش اساسي را ايفا مي‌كنند تا جايي‌كه آن دو را به سوي يك دوئل تلخ و غم‌انگيز سوق مي‌دهند.

پرويز شيخ‌طادي:
متولد 1340 آبادان. او فارغ‌التحصيل رشته بازرگاني است. از 1368 فعاليت‌هاي هنري خود را آغاز كرد و به عنوان طراح صحنه در بيش‌تر فيلم‌هاي حاتمي‌كيا (وصل نيكان، از كرخه تا راين، سجاده آتش، برج مينو و...) با وي همكاري داشت. از 1374 با ساخت فيلم‌هاي كوتاه وارد عرصه كارگرداني شد. از فيلم‌هايش مي‌توان زندگي برنده، دفتري از آسمان، سرزمين پدربزرگ، چتري براي كارگردان و پر عقاب را نام برد.

تنهايي باد
کارگردان: وحيد موسائيان
فيلمنامه‌نويس: مسعود رايگان، و. موسائيان
تهيه‌کننده: غلامرضا موسوي، رسانه فيلمسازان، مركز گسترش سينماي مستند و تجربي
فيلمبردار: تورج اصلاني
موسيقي: فريدون شهبازيان
تدوين: حسن ايوبي
صدابردار: مسعود شاهوردي ، محمد شاهوردي
صداگذار: سيدمحمود موسوي‌نژاد
طراح لباس: نگين موسوي
جلوه‌هاي ويژه: داوود رسوليان
بازيگران: ناهيد صيام‌دوست، نصرت‌اله مسعودي، ايوب رضايي، جليل رحماني‌زاده و نرگس محمدي.
82 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
در سال 1988، يکصد و هشتاد و چهار هزار نفر از کردهاي شمال عراق از سوي حکومت اين کشور، با هدف نسل‌کشي، از شهرها و روستاها ربوده مي‌شوند. بعد از آزادي کردستان و در سال 1991، هانا از طرف سازمان ملل متحد مأموريت مي‌يابد تا درباره‌ اين گمشدگان تحقيق کند. او با انبوهي از شناسنامه‌ها و اوراق هويت بدون صاحب روبه‌رو مي‌شود و در اين سرنوشت غمناک خود را مي‌يابد.

وحيد موساييان:
متولد 1348 خرم‌آباد. او فارغ‌التحصيل رشته نمايش از دانشگاه آزاد است و فيلمسازي را از سال 1365 در انجمن سينماي جوان خرم‌آباد شروع كرد. چند فيلم كوتاه در مركز گسترش سينماي مستند و تجربي ساخت و چند جايزه از جشنواره‌هاي خارجي و داخلي گرفت. در سينماي حرفه‌اي به عنوان دستيار كارگردان و برنامه‌ريز فعاليت داشته است. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان آرزوهاي زمين (1380) و خاموشي دريا (1381) را نام برد.

جايي براي زندگي
كارگردان: محمدرضا بزرگ‌نيا
فيلمنامه‌نويس: م. ر. بزرگ‌نيا (بر اساس طرحي از جمال اميد)
تهيه‌كننده: مركز سيما فيلم
فيلمبردار: حسين جعفريان
موسيقي: مجيد انتظامي
تدوين: عباس گنجوي
صدابردار: ساسان نخعي
صداگذار: پرويز آبنار
طراح صحنه و لباس: پروين صفري
چهره‌پرداز: مهرداد ميركياني
جلوه‌هاي ويژه: نجف فتاحي
عكاس: بابك برزويه
بازيگران: عزت‌اله انتظامي، هديه تهراني، آتيلا پسياني، هانيه توسلي، فردوس كاوياني، مهدي ميامي و عمار دهقاني‌تفتي.
100 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
با شروع جنگ تحميلي، خانواده بزرگ عيدي‌محمد از هم مي‌پاشد و خانه و املاك آن‌ها به اشغال نيروهاي دشمن درمي‌آيد. بيم، اميد، مقاومت، عشق‌ها و دلبستگي‌هاي از دست رفته تا نبرد نهايي و آزادسازي منطقه براي هر كدام از افراد خانواده سرنوشت جديدي را به وجود مي‌آورد.

محمدرضا بزرگ‌نيا:
متولد 1323 تهران. او پس از فارغ‌التحصيلي از مدرسه عالي تلويزيون و سينما، كار در تلويزيون را آغاز كرد. طي سال‌ها، شمار زيادي فيلم مستند ساخت و از سال 1351 سينما را با دستياري كارگرداني تجربه كرد. نخستين فيلم بلندش را در نخستين سال‌هاي پيروزي انقلاب اسلامي با نام 1936 (1359) ساخت كه به نمايش عمومي درنيامد، اما نخستين فيلم سينمايي بزرگ‌نيا به عنوان كارگردان، كشتي آنجليكا (1368) نام دارد كه اثري خوش‌ساخت و حرفه‌اي محسوب مي‌شود. فيلم بعدي او با نام جنگ نفتكش‌ها (1373) علاوه بر نامزدي در چند رشته، سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني و بهترين فيلم دوم را از دوازدهمين جشنواره فيلم فجر دريافت كرد.

حيات
كارگردان: غلامرضا رمضاني
فيلمنامه‌نويس: مجتبي خشك دامن (بر اساس طرحي از غلامرضا رمضاني)
تهيه‌كننده: محمدباقر آشتياني
فيلمبردار: ساعد نيك ذات
موسيقي: حميدرضا صدري
تدوين: سعيد شاهسواري
صدابردار: حسين بشاش
صداگذار: حسين مهدوي
طراح صحنه و لباس: غ. رمضاني
چهره‌پرداز: علي صديقي
بازيگران: غزاله پارسافر، مهرداد حسني، محمدسعيد باباخانلو، معصومه غياث‌آبادي، پريسا ديناري، خاطره مسلمي، صفر علي كوهي.
80 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
حيات دانش‌آموز كلاس پنجم است. او بايد در آزمون تيزهوشان روستاييان شركت كند. صبح روز امتحان پدرش دچار تنگي نفس مي‌شود. مادر، پدر را براي درمان به شهر مي‌برد و حيات در غياب مادر بايد از برادر هشت ساله و خواهر نه ماهه‌اش نگه‌داري كند. او برادر را به مدرسه مي‌فرستد، ولي نمي‌تواند كسي را پيدا كند كه از خواهر كوچكش نگه‌داري كند.

غلامرضا رمضاني:
متولد 1339 اراك. نزديك ده سال در زمينه‌تئاتر، بازيگري، نويسندگي و كارگرداني كار كرده است. دستيار كارگردان در فيلم دونده (امير نادري) بوده است و تا 1371 شماري فيلم كوتاه ازجمله حبيب، آب انبار، آخرين تكليف شب، پنج داستان، پسرك، قايق شكسته را ساخته است. از فيلم‌هايش مي‌توان عبور از تله 1372 و چرخ (1377) را نام برد.

خيلي دور خيلي نزديك
كارگردان: رضا ميركريمي
فيلمنامه‌نويس: ر. ميركريمي، محمدرضا گوهري
تهيه‌كننده: ر. ميركريمي
فيلمبردار: حميد خضوعي‌ابيانه
موسيقي: محمدرضا عليقلي
تدوين: بهرام دهقاني
صدابردار: بهمن اردلان
صداگذار: ب. اردلان
طراح صحنه و لباس: امير اثباتي
چهره‌پرداز: محمدرضا قومي
جلوه‌هاي ويژه: محسن روزبهاني
بازيگران: مسعود رايگان، افشين هاشمي و الهام حميدي.
130 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
دكتر عالم متخصص برجسته مغز و اعصاب كه غرق در روابط كاري و اجتماعي است، فرزندش سامان را فراموش كرده است. آسمان بي‌انتهاي كوير، انبوهي از ستاره‌ها را در آغوش خود جاي داده و سامان در دل كوير به رصدكردن ستاره‌ها مشغول است. بر اثر حادثه‌اي دكتر موفقيت‌هاي حرفه‌اي خود را رها مي‌كند و از ميان كوير مي‌گذرد تا به فرزندش نزديك شود.

سيد رضا ميركريمي:
متولد 1345 تهران. تحصيلاتش را در رشته گرافيك دانشگاه تهران به پايان برد. كارگرداني را با ساختن چند فيلم كوتاه، از جمله براي او، يك روز باراني و خروس آغاز كرد. همچنين دو مجموعه تلويزيوني آفتاب و عزيز خانم و بچه‌هاي مدرسه همت را نيز ساخته است. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان كودك و سرباز (1378)، زير نور ماه (1380)، اينجا چراغي روشن است (1381) را نام برد.

ديشب باباتو ديدم آيدا
كارگردان: رسول صدرعاملي
فيلمنامه‌نويس: ر. صدرعاملي، كامبوزيا پرتوي (براساس داستان «باباي نورا» نوشته مرجان شيرمحمدي، مجموعه «بعد از آن شب»)
تهيه‌كننده: ر. صدرعاملي، علي سرتيپي
فيلمبردار: بهرام بدخشاني
موسيقي: فريبرز لاچيني
تدوين: معصومه شاه‌‌نظري
صدابردار: محمد مختاري
صداگذار: محمود موسوي‌نژاد
طراح صحنه و لباس: امير اثباتي
چهره‌پرداز: پارميس زند
جلوه‌هاي ويژه: عباس شوقي
عکاس: مقداد شمس‌الواعظين
بازيگران: هانيه اكراد، راحله پارسا، پريچهر پاكزاد، علي جوادي پيروز، بيتا پرورنده، نويد داوودي و طناز دشتي.
110 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
... يه اسم، يه قيافه، يه كلمه، يه زن كه يه دفعه به‌شدت پرتاب مي‌شه به درون ذهن آيدا كه هفده سال دارد، بارها و بارها آيدا آن را از فكرش خارج مي‌كند؛ اما دوباره زشت‌تر و بدتر برمي‌گردد سر جايش و مثل خوره به جان آيدا مي‌افتد، او شخصيتي تاريك و دور و شايد هم نه چندان بد دارد؛ زن غريبه‌اي كه به ناخن‌هايش لاك قرمز مي‌زند و موهايش را طلايي مي‌كند و آيدا را راحت نمي‌گذارد، اما سرانجام آن زن واقعي است و آيدا براي اولين‌بار «ترديد» را به‌شكلي آگاهانه تجربه مي‌كند و مي‌فهمد كه زيبايي و درد دو جزء تفكيك‌ناپذيرند و درنهايت آيدا به اميدي فكر مي‌كند كه براي يك لحظه در صورت پدر و مادرش، هردو، مي‌بيند. سپس در وجود خودش «اميد» به چيزي در آينده كه نمي‌داند چيست. براي يك لحظه است كه مي‌فهمد و همين يك لحظه بسيار مهم است.

رسول صدرعاملي:
متولد 1332 اصفهان. با خبرنگاري فعاليتش را آغاز كرد و تا 1359 به عنوان گزارشگر، قصه‌نويس و دبير بخش حوادث با روزنامه اطلاعات همكاري داشت. فعاليت حرفه‌اي در سينما را با تهيه‌كنندگي فيلم خونبارش آغاز كرد و نخستين فيلمش را به عنوان كارگردان با نام رهايي ساخت. در 1363 با مشاركت اكبر صادقي دفتر توليد فيلم ايران‌ميلاد را تاسيس كرد كه پس از چند سال تعطيل شد. وي هم اكنون مديريت دفتر توليد ميلادفيلم را بر عهده دارد. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان رهايي (1361)، گل‌هاي داودي (1363)، قرباني (1370) سمفوني تهران (1372)، دختري با كفش‌هاي كتاني (1378) و من ترانه پانزده سال دارم (1380) و مجموعه‌هاي قرباني (1370) و خاطرات يك خبرنگار (77-1375) را نام برد.
رازها
كارگردان: محمدرضا اعلامي
فيلمنامه‌نويس: م. ر. اعلامي
تهيه‌كننده: م. ر. اعلامي
فيلمبردار: محمدرضا سكوت
موسيقي: بهرام دهقانيار
تدوين: م. ر. اعلامي
صدابردار: مهران ملكوتي، عليرضا برومند
طراح صحنه و لباس: م. ر. اعلامي
چهره‌پرداز: مهين نويدي، بابك شعاعي
جلوه‌هاي ويژه: عباس شوقي
عكاس: غزال اعلامي
بازيگران: امين تارخ، ميترا حجار، ايرج نوذري، فهيمه راستكار، فريبرز ميثاقي و بهيه كيميايي.
118 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
پيام صادقي چهره سرشناس تلويزيون كه مرد ثروتمندي است به‌وسيله همسرش و با همكاري پسرعمويش، كشته مي‌شود. همه چيز به خوبي و طبق نقشه پيش مي‌رود تا اين كه اتفاق عجيبي پيش مي‌آيد. پيام با قاتلان خود تماس مي‌گيرد و به آن‌ها هشدار مي‌دهد كه نتيجه جنايت خود را خواهند ديد.

محمدرضا اعلامي:
متولد 1335 تهران. تحصيلات ناتمام در رشته سينما و تلويزيون در كالج رويال آرت لندن. از 1354 با ساختن فيلم‌هاي كوتاه براي كودكان، نويسندگي و تهيه‌كنندگي برنامه‌هاي كودك در تلويزيون به فيلمسازي روي آورد. در اوايل انقلاب مدتي مسووليت پخش شبكه اول را بر عهده داشت. فعاليت حرفه‌اي را در عرصه سينما با دستياري كارگرداني در خط قرمز آغاز كرد و نخستين تجربه كارگرداني‌اش را با نقطه ضعف به دست آورد. فيلم افعي از ساخته‌هاي او يكي از فيلم‌هاي پر مخاطب سال نمايش خود بود. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان نقطه ضعف (1362)، ترنج (1365)، شناسايي (1366)، عشق و مرگ (1369)، افعي (1371)، آن سوي آيينه (1376)، آشوبگران (1377) و مجموعه تلويزيوني زندگي (75-1376) را نام برد.

رستگاري در هشت و بيست دقيقه
كارگردان: سيروس الوند
فيلمنامه‌نويس: محمدهادي كريمي
تهيه‌كننده: س. الوند
فيلمبردار: علي اللهياري
موسيقي: سامان احتشامي
تدوين: حسن ايوبي
صدابردار: جهانگير ميرشكاري، امين ميرشکاري
صداگذار: علي ابوالصدق، ج. ميرشکاري
طراح صحنه و لباس: مجيد نيامراد
چهره‌پرداز: سودابه خسروي
جلوه‌هاي ويژه: اصغر پورهاجريان
بازيگران: بهرام رادان، مهتاب كرامتي، شهاب حسيني، سياوش تهمورث، آفرين عبيسي، صدرالدين حجازي و ثريا قاسمي.
107 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
دو جوان، با يك خواست دروني كه آن دو را بيش از آشنايي‌ها و صميميت‌هاي پيشين به يكديگر نزديك مي‌سازد، با آرامش در وضعيتي كه ناپاكي‌ها و نادرستي‌ها رخت بربسته است، هم پيمان با هم قدم به وادي‌اي مي‌گذارند كه دوراهي‌اش در قدم‌هاي نخست، آن دو را از يكديگر دور مي‌سازد. راه رستگاري كدام است؟ هر يك راهي را برمي‌گزيند. اما سرانجام، تلاقي اين دو راه در يك نقطه حساس است.

سيروس الوند:
متولد 1329 تهران. او پس از پايان تحصيلات متوسطه از 1348 نوشتن مقالات سينمايي و نقد فيلم را آغاز كرد. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان شب آفتابي (1354)، فرياد زير آب (1355)، نفس بريده (1356)، ريشه در خون (1362)، آوار (1362)، محموله (1366)، شب حادثه (1367) برخورد (1370)، يكبار براي هميشه (1371)، چهره (1374)، هتل كارتن (1375)، ساغر (1377)، دست‌هاي آلوده (1378)، مزاحم (1380) و برگ برنده (1382) را نام برد.


تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

زن زيادي
كارگردان: تهمينه ميلاني
فيلمنامه‌نويس: ت. ميلاني
تهيه‌كننده: محمد نيك‌بين
فيلمبردار: فرج حيدري
موسيقي: امير معيني
تدوين: شهرزاد پويا
صدابردار: اسحاق خانزادي
صداگذار: حسين ابوالصدق
طراح صحنه و لباس: كيوان مقدم
چهره‌پرداز: مهري شيرازي
جلوه‌هاي ويژه: داوود رسوليان
بازيگران: امين حيايي، مريلا زارعي، پارسا پيروزفر، السا فيروزآذر، كيكاوس ياكيده، مهدي اميني‌خواه، الناز فيروزآذر و آرميتا مرادي
103 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
سيما زن جوان سي و پنج ساله‌اي است كه به همراه شوهرش و دختر پنج ساله‌اش براي رساندن زن جوان بيوه‌اي كه همسرش را به تازگي از دست داده است، راهي سفر مي‌شوند. در طول سفر سيما به رابطه صبا با شوهرش مشكوك مي‌شود. آن‌ها به خاطر توفان ناگزير مي‌شوند در شهر كوچكي در وسط راه اطراق كنند. در اين شهر كوچك پليس در جست‌وجوي قاتلي است كه همسرش را به قتل رسانده است.

تهمينه ميلاني:
متولد 1339 تبريز. او فارغ‌التحصيل رشته معماري از دانشگاه علم و صنعت (1365) است. فعاليت سينمايي‌اش را از 1358 در كارگاه آزاد فيلم در زمينه تحقيق براي فيلمنامه آغاز كرد و به عنوان منشي صحنه و دستيار كارگردان كارش را ادامه داد كه در عنوان‌بندي برخي از فيلم‌ها نام «بيتا ميلاني» نيز قيد شده است. فيلمنامه اوليه فيلم عشق و مرگ (محمدرضا اعلامي) با نام اگر فردا بيايد از جمله كارهايش در زمينه فيلمنامه‌نويسي است. فيلمنامه دوستت دارم مادر نوشته ديگرش، از جشنواره هنري ادبي روستا برنده ديپلم افتخار شده است. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان بچه‌هاي طلاق (1368)، افسانه آه (1369)، ديگه چه خبر؟ (1370)، كاكادو (1373)، دو زن (1378)، نيمه پنهان (380) و واكنش پنجم (1382) را نام برد.

سالاد فصل
كارگردان: فريدون جيراني
فيلمنامه‌نويس: ف. جيراني، خسرو شكيبايي
تهيه‌كننده: سيدكمال طباطبايي
فيلمبردار: حسين ملكي
موسيقي: كارن همايونفر
تدوين: نازنين مفخم
صدابردار: محمود سماك‌باشي
صداگذار: م. سماك‌باشي
طراح صحنه و لباس: مشكين مهرگان
چهره‌پرداز: مهرداد ميركياني
جلوه‌هاي ويژه: محسن روزبهاني
بازيگران: خسرو شكيبايي، ليلا حاتمي، محمدرضا شريفي‌نيا، مهناز افشار، رضا كرم‌رضايي، زهرا سعيدي، علي طباطبايي
110 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
ليلا با فردي به‌نام حميد دوستدار آشنا مي‌شود. اين آشنايي مسير جديدي را پيش روي او قرار مي‌دهد، اما او بي‌خبر از اين موضوع است كه عادل مشرقي دلبسته اوست.

فريدون جيراني:
متولد 1330 كاشمر. او فعاليت هنري را از سال 1351 با بازي در نمايش عصمت آغاز كرد و فعاليت سينمايي را در همان سال‌ها در انجمن سينماي آزاد مشهد پي گرفت. حضورش در عرصه سينماي حرفه‌اي به عنوان فيلمنامه‌نويس و با فيلم آفتاب‌نشين‌ها (مهدي صباغ‌زاده) است. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان صعود (1366)، قرمز (1378)، آب و آتش (1380)، شام آخر (1381) را نام برد.

شکوفه‌هاي سنگي
کارگردان: عزيزاله حميدنژاد
فيلمنامه‌نويس: ع. حميدنژاد
تهيه‌کننده: مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي با مشارکت بخش خصوصي
فيلمبردار: حميدرضا لطفيان
موسيقي: برديا کيارس
تدوين: ايرج شفاهي
صدابردار: فرزام منطقي
چهره‌پرداز: سعيد ملكان
بازيگران: کامران حمزه‌آقايي، ليلي عبداللهي، حسين اميني، محمد بابک دري و رژين عبداله‌زاده.
80 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
در يکي از شهرهاي کوچک مرزي کردستان يک آموزگار دبستان که زندگي‌اش را با زندگي دانش‌آموزانش در هم آميخته متوجه مي‌شود که يکي از بچه‌ها براي گذران زندگي و نيز تعهد مالي که دارد، برخلاف ميلش در يک مرغ‌فروشي کار مي‌کند. آموزگار براي حل مشکلات دبستان و بچه‌ها از يک مرد ثروتمند کمک مي‌خواهد و در نهايت با فروش تابلوهايش به او مي‌كوشد مشکلات دبستان و بچه‌ها را حل کند.

عزيزاله حميدنژاد:
متولد 1338 گرمسار. كار سينما را در سال 56 با كارگرداني فيلم‌هاي كوتاه در سينماي آزاد تهران شروع كرد و ساخت فيلم‌هاي مستند زندگي در ارتفاعات، مرثيه حلبچه و فيلم‌هاي سينمايي هور در آتش، ستارگان خاك، تله دنيا و اشك سرما از ديگر فعاليت‌هاي وي است.

غروب شد بيا
كارگردان: انسيه شاه‌حسيني
فيلمنامه‌نويس: ا. شاه‌حسيني
تهيه‌كننده: حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي
فيلمبردار: محمد احمدي
موسيقي: محمدرضا عليقلي
تدوين: کاوه ايماني
صدابردار: ساسان باقرپور، بهمن حيدري، بابک اخوان
صداگذار: محسن روشن
طراح صحنه و لباس: داريوش پيرو
چهره‌پرداز: عبداله اسكندري
بازيگران: لادن مستوفي، فرهاد اصلاني، فرهاد قائميان، بيژن امكانيان و عليرضا اوسيوند.
90 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
ساحل‌نشيناني كه به‌سادگي در زير بار مشكلات روزگار شانه تسليم خم نمي‌كنند؛ در بازار دادوستدشان سكه تمام عيار رفاقت، همچنان رونق ديرينه دارد، تا آن‌جا كه در آن مبارك دم حادثه، در مصاف نابرابر مهر و كين، با توجه به شرايط غيرت جناب عشق، شير، بلاگردان آهو مي‌شود و مرد تنها با برگ برنده‌اش مي‌بازد.

انسيه شاه‌حسيني:
متولد 1333 گرگان. داراي مدرك كارشناسي كارگرداني سينماست، همچنين نويسنده داستان‌هاي كوتاه، رمان‌نويس، فيلمنامه‌نويس و فيلمساز مستند و داستاني است و رمان توپچنار كه برنده جايزه ويژه بيست سال ادبيات داستاني ايران شد از آثار اوست. در عرصه فيلمنامه‌نويسي فيلمنامه‌هاي آب را گل نكنيد، دل نمك، اوينار، پورياي ولي و مجروح جنگي از ديگر آثار مكتوب اوست. غروب شد بيا نخستين فيلم او در مقام كارگردان است. وي فيلمنامه شب به‌خير فرمانده را نيز به نگارش درآورده كه در حال ساخت است. او چند فيلم كوتاه داستاني و مستند نيز در پرونده هنري خود دارد.

ما همه خوبيم
كارگردان: بيژن مير‌باقري
فيلمنامه‌نويس: مژگان فرح‌آورمقدم
تهيه‌كننده: محمدرضا تخت‌كشيان
فيلمبردار: مهدي جعفري
موسيقي: حميدرضا صدري
تدوين: سعيد شاهسواري
صدابردار: عباس رستگارپور
صداگذار: مسعود بهنام
طراح صحنه و لباس: فرهاد ويلكيجي
چهره‌پرداز: علي عابديني
بازيگران: آهو خردمند، محسن قاضي مرادي، پرويز شاهين خو، ليلا زارع، مليكا امامي، علي رشوند، آيدا كيخاني.
75 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
جمشيد پسر خانواده عباس سخايي كه مدتي است خارج از كشور زندگي مي‌كند، براي خانواده‌اش پيغامي مي‌فرستد كه به موجب آن خانواده تصميم مي‌گيرند از خودشان فيلمي تهيه كنند و براي او بفرستند. اميد پسر كوچك خانواده دوربيني كرايه مي‌كند و تك تك افراد خانواده حرف‌هاي خود را جلوي دوربين مي‌گويند.

بيژن ميرباقري:
متولد 1347 تهران. او فارغ‌التحصيل رشته فيلمبرداري سينما از دانشگاه هنر است. فعاليت خود را از 1364 آغاز و به عنوان مربي نقاشي در مركز آفرينش‌هاي هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان به كار پرداخت. وي همچنين انيماتور فيلم نقلي و بلورهاي برف و دستيار عروسك‌ساز در فيلم همبازي (محمدرضا عابدي) بوده است. از ديگر آثارش مي‌توان فيلم‌هاي آفتاب مي‌شود (1367)، گل (1376)، مرد و سايه (1376)، پسرك آبي (1378)، مه‌سا (1381)، دوخواهر (1378)، پرنده (1379)، پدربزرگ‌ها شعر نو بلد نيستند (1379)، نامه نانوشته (1380) و خاموشي (1382) را نام برد.

ماهي‌ها عاشق مي‌شوند
كارگردان:علي رفيعي
فيلمنامه‌نويس: ع. رفيعي
تهيه‌كننده: حسن كلامي
فيلمبردار: محمود كلاري
موسيقي: علي صمدپور
تدوين: واروژ كريم مسيحي
صدابردار: ساسان نخعي
صداگذار: محسن روشن
طراح صحنه و لباس: ع. رفيعي
چهره‌پرداز: علي عابديني
بازيگران: رضا كيانيان، رويا نونهالي، گلشيفته فراهاني، مريم سعادت، مائده طهماسبي، مهدي پاكدل و سينا رازاني.
75 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
عزيز براي تملك و فروش باقي مانده مايملك پدري خود كه بيست و پنج سال پيش ناخواسته بجا گذاشته و سفر كرده برمي‌گردد، اما هنگام ورود آتيه را در برابر خود مي‌بيند.

علي رفيعي:
متولد 1317 اصفهان. او داراي كارشناسي و كارشناسي ارشد جامعه‌شناسي از دانشگاه سوربن، كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتراي تئاتر از دانشگاه سوربن، ديپلم عالي كارگرداني از دانشگاه بين‌المللي تئاتر فرانسه، ديپلم بازيگري از مدرسه شارل دولن فرانسه، بازيگري در فيلم‌هاي سينمايي و تلويزيوني فرانسه و انگليس، استاديار دانشگاه تهران (1354)، رييس تئاتر شهر (1357-1354) و رييس دانشكده هنرهاي دراماتيك (1359- 1356) است و به عنوان بازيگر در نمايشنامه‌هاي آنتيگون، خاطرات و كابوس‌هاي يك جامه‌دار از زندگي و قتل ميرزا تقي خان فراهاني، جنايت و مكافات، يادگار سال‌هاي شن، يك روز خاطره‌انگيز براي دانشمند بزرگ، عروس خون، رومئو و ژوليت، كلفت‌ها و در مصر برف نمي‌بارد به ايفاي نقش پرداخته است.

مرثيه برف
كارگردان: جميل رستمي
فيلمنامه‌نويس: شعله شريعتي (براساس طرحي از ج. رستمي)
تهيه‌كننده: سيداحمد ميرعلايي
فيلمبردار: مرتضي پورصمدي
موسيقي: فريبرز لاچيني
تدوين: حسن ايوبي
صدابردار: محمد امامي
صداگذار: اسحاق خانزادي
طراح صحنه و لباس: آزاده صادقي
چهره‌پرداز: محسن بابايي
جلوه‌هاي ويژه: حسين طلابيگي ، اميررضا معتمدي
بازيگران: شادي ورياني، محي‌الدين ورياني، مسعود يوسفي، عبداله احمدي، جليل محمدويسي، دلنيا فرج پور و انور فرج‌پور.
90 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
مردم در تمناي باران ... روستا خشك و ساكت... برف... روژين در خيال گريز از تقديري ناخواسته... پناه روژين به آشنايي غريب... و اين پايان ماجرا نيست.

جميل رستمي:
متولد 1350 سنندج. او از 1366 فعاليت حرفه‌اي خود را در سينما با سمت‌هاي دستيار فيلمبردار، دستيار كارگردان و برنامه‌ريز آغاز نموده است و او در 1381 اولين فيلم كوتاه خود با عنوان دردسر پسر بودن را ساخت كه در بيست و چهار جشنواره داخلي و خارجي موفق به دريافت جوايزي شد. مرثيه برف (1383) نخستين فيلم بلند اوست.

يك تكه نان
كارگردان: كمال تبريزي
فيلمنامه‌نويس: محمدرضا گوهري
تهيه‌كننده: ناصر عنصري
فيلمبردار: حسين جعفريان
موسيقي: پيمان يزدانيان
تدوين: حسين زندباف
صدابردار: يداله نجفي، ناصر شكوهي‌نيا
صداگذار: اميرحسين قاسمي، محمدرضا دلپاك
طراح صحنه و لباس: بهزاد كزازي
چهره‌پرداز: عبداله اسكندري، مجيد اسكندري
جلوه‌هاي ويژه: جواد شريفي
بازيگران: رضا كيانيان، رويا نونهالي، اسماعيل خلج، احمد آقالو، هومن سيدي، مريم بوباني و پيام دهكردي.
100 دقيقه، رنگي، 35 ميلي‌متري.

خلاصه داستان:
امروز صبح جواناني جوياي كار در انتظار آغاز رقابتي هستند كه نتيجه‌اش بعد از طي مسافتي حدود پنجاه كيلومتر استخدام دو محيط‌بان است. امروز صبح مريم هم مثل هر روز با پاي ناراحت خود، لنگ‌لنگان راه مدرسه را در پيش گرفته است. امروز صبح گروهبان به همراه يك سرباز، براي انجام ماموريت در جاده‌هاي سنگلاخ با شكوه و شكايت به راه افتاده است. آن‌ها بايد كربلايي را نيز كه از معتمدين شهر است با خود همراه كنند. كربلايي امروز صبح در زير سايه درختي قديمي با بقچه و عصا و تسبيح منتظر نشسته است او بايد در انتهاي راهي طولاني ادعاي عزيزي را تاييد كند.

كمال تبريزي:
متولد 1338 تهران. او فارغ‌التحصيل رشته سينما و تلويزيون از مجتمع دانشگاهي هنر است. فعاليت هنري خود را از سال 1356 با كميته فرهنگي سازمان دانشجويان مسلمان پلي‌تكنيك آغاز كرد و پس از آن وارد بخش فعاليت‌هاي فرهنگي سازمان صدا و سيما شد. چند كار كوتاه و بلند مستند و داستاني تلويزيوني، حاصل اين دوره از فعاليت اوست. از فيلم‌هاي بلند او مي‌توان عبور (1367)، در مسلخ عشق (1369)، پايان كودكي (1372)، ليلي با من است (1374)، مهر مادري (1377)، شيدا (1379)، فرش باد و گاهي به آسمان نگاه كن (1381) و مارمولك (1382) را نام برد. تبريزي، كارگرداني دو مجموعه تلويزيوني را نيز در كارنامه‌اش دارد: مجموعه قصه‌هاي رودخانه (1378) و دوران سركشي (1382).

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17356

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گزارشی از فیلم های بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فجر؛ فیلم ها را قبل از جشنواره بخوانید، سينا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016