سه شنبه 24 آذر 1383

جمال ميرصادقي: هر كسي داستان خواندن را دوست داشته باشد، مي‌تواند نويسنده شود؛ داستان‌نويسي به استعداد او ربطي ندارد، ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


جمال ميرصادقي كه سالهاي زيادي را به آموزش تئوريهاي داستان نويسي گذرانده و كتابهاي زيادي را نيز در زمينه ادبيات داستاني تاليف كرده است، معتقد است: هر كسي دوست داشته باشد داستان بخواند، مي‌تواند نويسنده شود و اين به استعداد ربطي ندارد.

اين داستان نويس به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران گفت: براي نويسنده شدن، دو عامل مورد نياز است؛ يكي علاقه و پشتكار و ديگر، شناخت داستان كه عامل اول باعث مي‌شود شخص به كلاس بيايد و شناخت نيز در همين كلاسها صورت مي‌گيرد.

او با تقسيم‌بندي افراد به دو دسته كه دوست دارند داستان بخوانند و كساني كه دوست ندارند داستان بخوانند، متذكر شد: دكترها و مهندسها هيچ وقت نويسنده نمي‌شوند و كساني مانند آرتور شينسلر، غلامحسين ساعدي، تقي مدرسي و بهرام صادقي هم شايد بتوان گفت از بد حادثه پزشك شده‌اند.

ميرصادقي در ادامه تاكيد كرد: اين از آن غلطهاي فاحشي است كه نويسندگي را موهبت الهي مي‌دانند و معتقدند نويسنده خالق كوچكي است؛ امروز در دنيا اين موضوع به‌كل باطل اعلام شده و خودم هم در عمل ديده‌ام اين موضوعي كه مي‌گويند استعداد نويسندگي بايد خداداد باشد، به كل بيراه است.

او درباره اينكه در گذشته، در نبود كارگاههاي داستان، نويسندگان چگونه كار خود را پي مي‌گرفتند، يادآور شد: زماني كه خود من هم كارم را شروع كردم، اين كارگاهها نبود؛ اما در عوض جلسات ادبي بود كه رواج داشت و در آنها داستان خوانده و نقد مي‌شد كه يكي از اين جلسات در منزل سياوش كسرايي تشكيل مي‌شد.

ميرصادقي همچنين خواندن داستان ديگران را بسيار مفيد دانست و يادآور شد: تولستوي مي‌گويد پيش از آنكه بخواهد رماني بنويسد، آثار فلوبر، بالزاك و ديگران را مي‌خواند كه طراوتي به ذهن مي‌دهند و زمينه ذهني ايجاد مي‌كنند.

نويسنده “زندگي را به آواز بخوان“ با تاكيد بر نقش شناخت در داستان نويسي در عين حال تصريح كرد: با شناختي كه امروز از داستان دارم، قطعا داستان گذشته را بهتر مي‌نوشتم و شايد داستان كوتاهي به رمان تبديل مي‌شد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

جمال ميرصادقي در ادامه گفت و گويش عنوان كرد: از 40 ، 50 سال پيش تقريبا در تمام دنيا، كشورهايي كه صاحب گذشته داستان نويسي هستند، ازجمله آمريكا،‌ به اين نتيجه رسيدند كه مي‌توان داستان‌نويسي را آموزش داد. فرانك اوكانر نيز در مؤخره كتاب “صداي تنها“ كه 60 ، 70 سال پيش درآمد، به همين موضوع اشاره مي‌كند و مي‌گويد گمان مي‌كردم نمي‌توان داستان را درس داد؛ اما در عمل متوجه شدم داستان را مي‌توان مانند طراحي و آموزش داد.

او در ادامه خاطرنشان كرد: در سفر دو سال پيشم به آمريكا ديدم اين موضوع آن قدر شايع شده كه كتابي منتشر شده و در آن با 14 استاد داستان‌نويسي صحبت شده است و هر كدام روش‌هاي خود را توضيح داده‌اند.

نويسنده “جهان داستان، ايران“ ادامه داد: آنجا علاوه بر واحد اختياري “نوشتن خلاقه“ كه در دانشگاهها تدريس مي‌شود، آموزشگاههايي نيز به اين كار اشتغال دارند و نويسنده بزرگي مانند سلينجر از دل همين كلاسها بيرون آمده است.

به گزارش ايسنا، جمال ميرصادقي كه به گفته خودش پيش از انقلاب، به صورت غير رسمي آموزش داستان را شروع كرده، پس از انقلاب و قبل از تعطيلي دانشگاهها، به توصيه دكتر شفيعي كدكني به تدريس در دانشگاه مشغول شده است. حالا نيز چند سالي است كه اين كلاسها در منزل او تشكيل مي‌شود و كساني چون هوشنگ عاشورزاده، منوچهر كريم‌زاده، حسن اصغري، فريبا وفي، روح‌انگيز شريفيان (برگزيده رمان اول امسال جايزه گلشيري)، راشين مختاري، نصرت ماسوري، زهره حكيمي، سهيلا عرفانيان و جهانبخش عصار در آنها شركت داشته‌اند. حاصل اين جلسات نيز در مجموعه‌هايي با عنوانهاي داستانهاي يكشنبه، دوشنبه، چهارشنبه و پنچ‌شنبه منتشر شده است.

ميرصادقي با بيان اينكه در اين كلاسها تاكيد بر ساختار داستان است، مي‌گويد: در اين جلسات به روي خلاقيت كاري ندارم، فقط مي‌توانم بگويم چگونه مي‌توان تخيل را قوي كرد؛ ولي آنچه سعي مي‌كنم ياد بدهم، اين است كه تخيل را چگونه مي‌توان با عناصر ساختاري داستان بازگو كرد.

Copyright: gooya.com 2016