چهارشنبه 28 مرداد 1383

بررسي رمان "عادت مي كنيم" نوشته "زوياپيرزاد"، ايلنا

تهران-خبرگزاري كار ايران
يكصد و سي هفتيمن نشست كتاب ماه ادبيات فلسفه به نقد بررسي رمان «عادت مي كنيم» نوشته «زوياپيرزاد» اختصاص داشت كه با حضور دكتر" علي محمد حق شناس", دكتر "حسين پايبنده" ،"فتح الله بي نياز" ‌‏و"بلقيس سليماني" در خانه كتاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ادبي ايلنا دكتر "علي محمد حق شناس" نخستين سخنراني اين جلسه گفت: هر نويسنده‌‏اي را بايد در چهارچوب ديدگاه ادبي خودش بررسي كرد، نه در چهارچوب رايج در زمان ،و نه در چهارچوبي كه ما مي‌‏خواهيم.
وي گفت: ما در"رمان" به مرحله‌‏اي نرسيده‌‏ايم كه به مسايل" بنيادي بي‌‏زمان انسان" بپردازيم و به نظر مي‌‏آيددر اين عرصه بيشتر به مسايل سياسي, انحطاط اشرافيت و معرفي قهرمانان ملي و بومي پرداخته‌‏ايم.
حق شناس با اشاره به رمان "عادت مي كنيم" تصريح كرد: اين اثر دو بازرگان قديمي و تازه به دوران رسيده را روبروي هم قرار مي‌‏دهد, نويسنده در اين اثر چهره‌‏هاي مختلف زن را نشان مي‌‏دهد و نسبت به تمام شخصيت‌‏هاي داستان شفقت دارد.
دكتر حسين پاينده دومين سخنران اين جلسه گفت: يكي از خصوصيات اين اثر اين است كه زنان داستان داراي نقش‌‏هاي مضحك نيستند وزنان آن وجودي مستقل از مردها دارد.
پاينده تصريح كرد: نويسنده در اين رمان با زبان به صورت"خود آگاه" برخورد مي‌‏كند و مضمون اثر نيز فائق آمدن بر احساسات زنانه است. به نظر من اين رمان مانند يك آپارتمان نورگير و جالب است.
"فتح الله بي‌‏نياز" سومين منتقد اين نشست اثرمذكور را يك "رمانس" دانست و گفت: شخصيت‌‏پردازي در اين اثر خوب صورت نگرفته واز لحاظ رويكرد ساختاري يكسويه است.
وي گفت: من اين داستان راتركيبي از داستان كلاسيك بارمانس مي دانم و از نظر تراز بندي درحد رمانهاي عام مي دانم . فضا سازي و شخصيت پردازي ضعيف است و نمي توان آن راجزء ادبيات جدي قرار داد.
"بلقيس سليماني" چهارمين سخنراني اين نشست اظهار داشت: اين اثر يك رمان خوب براي نويسندگان جوان و تازه كار است ،كه مي توانند از آن چيزهاي زيادي ياد بگيرند. از طرفي يك راهنما است براي كساني كه دوست دارند آثارفمنيستي بنويسند.
----------------------------------------

دكتر علي محمد حق شناس:
زبان عادت مي‌‏كنيم عميقا شهري و بازاري است

زبان رمان " عادت مي‌‏كنيم عميقا شهري و بازاري است؛ اين زبان متعلق به جامعه‌‏اي شهري و پرشتاب است.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا دكتر علي محمد حق شناس منتقد و زبان شناس در صدو سي و هفتمين نشست خانه كتاب ماه ادبيات و فلسفه با بيان اين مطلب كه زويا پرزاد نويسنده‌‏اي است بسيار كلاسيك است و داستان را در خط مستقيم مي‌‏نويسد, گفت: متاسفانه در دنياي امروزي در ايران هنوز به مرحله‌‏اي نرسيده‌‏ايم كه به مسايل متعالي در رمان بپردازيم و در اين عرصه يا مسايل سياسي را مطرح كرده‌‏ايم و يا سراغ روستا و قهرمان ادبي ملي رفته‌‏ايم؛ البته اگر در رمان به جامعه شهري پرداخته‌‏ايم بيشتر از بعد انحطاط به جامعه نگريسته
‌‏ايم و چه بسا به دليل مسايل سياسي و اجتماعي در رمان به جامعه شهري بهايي داده نشده است.
وي در ادامه با بيان اين مطلب كه پيرزاد در" رمان عادت مي‌‏كنيم" به جامعه بارزگان و بورژوازي ملي مي‌‏پردازد, گفت: اين طبقه تاكنون در داستان‌‏ها مطرح نشده‌‏اند. در اين رمان پيرزاد دو گروه از افراد بازرگان را پيش روي هم قرار مي‌‏دهد: نوكيسه‌‏ها و صاحبان پول كهنه و با قدرتي خيره كننده, او آداب و رفتار اين دو گروه را مورد بررسي قرار مي‌‏دهد.
حق شناس در ادامه افزود: نمايندگان گروه دارنده پول كهنه, آرزو و سهراب هستند و نمايندگان نوكيسه‌‏ها آقاي گرانيت كساني كه تمام خانه‌‏هاي كلنگي را مي‌‏خرند و خراب مي‌‏كنند و ساختمان چند طبقه مي‌‏سازند.
وي در ادامه با اشاره به اينكه پيرزاد از طبقه بازرگان جا افتاده دفاع مي‌‏كند, گفت: دفاع او در اين اثر نمايشي است و از طريق نوع لباسي كه مي‌‏پوشند, علاقه به حفظ آثار ملي و جنبه‌‏هاي تاريخي اين گروه را پاسداران فرهنگ ملي معرفي مي‌‏كنند و اين گروه را در تقابل با اشراف و كارمندان قرار مي‌‏دهد.
حق شناس با تصريح به اينكه پيرزاد جنبه‌‏هاي مختلف شخصيت زن را در اين رمان نشان مي‌‏دهد, گفت: او تنها يك نمونه از زن ايراني كه نماينده آن آرزو است را برجسته مي‌‏كند, زني كه اصلا ادعاي فمينستي ندارند ولي ‌‏به قول كتاب "شير زن" است و وارد ميدان عمل مي‌‏شود, آرزو كه نماينده اين گروه است پس از بازگشت به ايران بنگاه معاملاتي پدرش را به راه مي‌‏اندازند, او در اين راه يك بازاري تمام عيار است.
وي در ادامه افزود: آرزو با تمام مشكلاتي كه دارد خم به ابرو نمي‌‏آورد, او نمونه‌‏اي از زنان ايراني است كه در جامعه كم نيستند؛ زناني كه اهل عمل هستند و حضور اين زنان در جامعه بسيار اميد بخش است.
وي در ادامه افزود: پيرزاد براي تكميل شخصيت آرزو در اين رمان از سهراب كه او هم نماينده بورژواي ملي است كمك مي‌‏گيرد, سهراب كه در سويس پزشكي مي‌خوانده درس را رها كرده است و به ايران بازگشته تا شغل پدر را كه قفل و كليد سازي است ادامه دهد.
حق شناس در ادامه با بيان اين مطلب كه عادت مي‌‏كنيم با آثار ديگر پيرزاد تفاوتي ندارد, گفت: زباني كه پيرزاد براي اين رمان انتخاب مي‌‏كند, زباني ساده و روان است و اين زبان منطبق با فرهنگ بوژوازي ملي كه اهل حساب و كتاب است؛ اهل قر و اطوارهاي زباني ساختار گرا نيست و ساخت رئاليستي زبان با موضوع همخواني دارد.
وي در ادامه افزود: زبان پيرزاد از نظر زبان شناسي بي‌‏نقش است, زباني كه از سلامت دستوري برخوردار است و از ظرافت متني و گفتمان برخوردار است او بازي زباني را كنار مي‌‏گذارد و گرايشي هم به كهنه‌‏گرايي از خود نشان نمي‌‏دهد, دو زبان را به زبان مردم نزديك مي‌‏كند و شايد دليل اقبال اين اثر نيز همين باشد.
حق شناس در ادامه افزود: شخصيت‌‏هاي رمان يا پيرزاد در هر مقالي كه قرار مي‌‏گيرند, زبان شناس منطبق بر همان فرهنگ است كه اين از نظر زويا پيرزاد بسيار موفق عمل كرد ه است.
وي در ادامه گفت: از ديدگاه من اين اثر ايرادهايي هم داردكه غير قابل انكار هستند, مثلا من شخصيت سهراب را نمي‌‏پسندم, سهراب بيش از حد بي‌‏نقص است , اما هدف پيرزاد شايد به تصوير كشيدن مرد اثيري باشد كه زن در همه دوران‌‏ها درانتظار اين مرد باشد.
----------------------------------

دكتر حسين پاينده:"عادت مي‌‏كنيم" گفتمان مردانه را بهم مي‌‏ريزد

زويا پيرزاد در رمان عادت مي‌‏كنيم كه دومين رمان او محسوب مي‌‏شود گفتمان مردانه را بهم مي‌‏ريزد و زنان منحصر به فردي را مي‌‏آفريند.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران، ايلنا، دكتر حسين پاينده در صدوسي و هفتمين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه گفت: زويا پيرزاد با انتشار 3 مجموعه داستان و 2 رمان،بسيار زود مسيري را طي كرد كه يك نويسنده پس از چندين اثر طي كرده است و جوايزي كه به آثار او تعلق گرفت، دليلي بر اين ادعاست.
وي در ادامه به نقد اين رمان پرداخت وگفت: عادت مي‌‏كنيم رماني است زنانه كه حول محور زن مي‌‏چرخد و صداي راويي كه از اين رمان به گوش مي‌‏رسد صداي يك زن است. شايد اين رمان برخوردي نقادانه از منظري فمينيستي باشد.
پاينده در ادامه با بيان اينكه بيشتر خوانندگان آثار "زويا پيرزاد" زنان يا مرداني هستند كه مي خواهند شناخت بيشتري نسبت به شخصيت زن داشته باشند, گفت: پيرزاد در"عادت مي‌‏كنيم" وارد نوعي گفتمان انتقادي شده‌‏است, كه تا به امروز اين صدا در ادبيات ما نارسا بوده است، حتي در بين نويسندگان زن نيز كمتر نويسنده‌‏اي را مي بينيم كه صدايي كه از اعماق اثر او بلند مي‌‏شود كاملا زنانه باشد.
وي در ادامه افزود: از ديدگاه "سيكسو" بهترين راه نگارش زنانه پشت كردن به سنت مردانه در زبان و شكستن فرهنگ مرداوده مردانه است .پيرزاد در اين راه موفق عمل كرده است در اين رمان زن‌‏ها سوژه هستند نه ابژه و پيرزاد شكل جديدي از نگارش زنانه را پيش روي خواننده مي‌‏گذارد.
پاينده در ادامه با بيان اين مطلب كه راوي اين رمان خود آرزو نيست بلكه راوي گمنامي است كه جهان را از منظر آرزو مي‌‏ببيند, گفت: از نكات مثبت اين رمان انتخاب زاويه ديد محدود به شخصيت اصلي است و اين از زياده‌‏گويي راوي و اظهار نظرهاي او اگر در مقام داناي كل ظهور مي‌‏كرد, مي‌‏كاهد.
وي در ادامه افزود: يكي ديگر از مواردي كه به اين متن قوت و غناي بيشتري داده, استفاده از تمهيد وبلاگ نويسي است كه خواننده دراين قسمت بدون نفوذ به ذهن آيه مي‌‏تواند با خواندن و بلاگ او به مكنوتات شخصي او پي ببرد.
همچنين در جاي ديگر از رمان، آرزو با ديدن يك عكس, به روابطه خودش با همسر سابق‌‏اش نقب مي‌‏زند و بدون اين كه راوي خواننده را به دردسر بيندازد گذشته آرزو را مرور مي‌‏كند.
پاينده در ادامه با تصريح بر اينكه در مجموع زنِ كتاب پيرزاد زني ، معقول نيست گفت:شخصيت زن در كانون و محور روايت قرار دارد, اما زنِ" عادت مي‌‏كنيم" زني مضحك و پرت‌‏وپلاگو نيست. كليشه‌‏اي كه درباره زن در ذهن‌‏ها وجود دارد در اين رمان شكسته مي‌‏شود و شكسته شدن روايت درباره زن در اين رمان حكم دعوت خواننده به تامل ثانوي براي شناختن زن امروز دارد.
وي در ادامه افزود: در اين رمان رويدادها بي‌‏دليل ذكر نمي‌‏شوند و به قول هنري جيمز رويداردها در خدمت شخصيت‌‏پردازي هستند و دستاوردهاي رمان منحصر به مردان نمي‌‏شود در اين رمان زنان شخصيتي مستقل و منحصر از مردان دارند.
پاينده در ادامه گفت: رمان عادت مي‌‏كنيم حس همدلي خواننده را بر مي‌‏انگيزد و بسياري از تجربه‌‏هايي را كه مخاطب در زندگي شخصي نداشته است را در اختيار او مي‌‏گذارد.
پاينده در ادامه با بيان اين مطلب كه مضمون اصلي اين رمان فائق آمدن بر احساس زنانه و دو دلي است, گفت: البته در پايان اين رمان هنوز ازدواجي صورت نگرفته است و رمان مبهم تمام مي‌‏شود, اما كاويدن احساس مبهم اين رمان در پايان از ارزش‌‏هاي فرهنگي اين رمان است.
پاينده در پايان در مقايسه "رمان چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم" با رمان "عادت مي‌‏كنيم", گفت: رمان چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم از ساختار منسجمي برخوردار بود, چون شخصيت‌‏ها با كاوش درون ذهني معرفي مي‌‏شوند و طرح داستان كشش و تعليق روشني داشت, اما رمان عادت مي‌‏كنيم از ساختار ساده‌‏تري برخوردار است و شخصيت‌‏ها پيچيدگي چنداي ندارند.به نظر من" چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم" مانند يك عمارت چند طبقه با معماري تفكر برانگيز است, اما "عادت مي‌‏كنيم" شبيه به يك آپارتمان نورگيراست.
-----------------------------------------

بلقيس سليماني:"عادت مي كنيم" گزينه مناسبي براي پُر كردن اوقات فراغت است


رمان "عادت مي‌‏كنيم" شايد گزينه مناسبي براي پر كردن اوقات فراغت خوانندگاني كه از رمان هيچ انتظاري ندارند, باشد.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران, ايلنا, بلقيس سليماني, در صدوسي و هفتمين نشست خانه كتاب ادبيات و فلسفه گفت: "عادت مي‌‏كنيم" پاسخي در مقابل رمان‌‏هاي خود شيفته پست مدرن كه مثل قصر يخ بي‌‏مانند و آينه‌‏اي كه آينه‌‏ها ديگر را بازتاب مي‌‏دهند و در دوره ما شايع شده است, نيست.
وي در ادامه افزود:"عادت مي‌‏كنيم" راهنماي خوبي براي نويسندگان جوان است, اما اين كتاب نمي‌‏تواند الگوي مناسبي براي نويسندگان فعال در اين عرصه باشد." عادت مي كنيم" البته شايد يكي از راهنماها براي نوشتن يك رمان فيمينستي باشد.
"بلقيس سليماني" در ادامه با بيان اين مطلب كه رمان عادت مي‌‏كنيم نه تنها ادامه" چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم" نيست, بلكه براي اين نويسنده پس رفت نيز, محسوب مي‌‏شود, گفت: اين كتاب تنها مي‌‏تواند خواننده متوسط را يك قدم جلو ببرد, اما كاري براي خواننده حرفه‌‏اي نمي‌‏كند.
وي در ادامه افزود: در كتاب "چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم" از شگردهاي داستاني به خوبي استفاده شده بود, اما در اين رمان بسياري از قابليت‌‏هايي كه نويسنده مي‌‏توانست به آن بپردازد , ناديده گرفته شده‌‏اند.
سليماني در ادامه با بيان اين مطلب كه موضوع اين كتاب بورژوازي سنتي نيست, گفت: موضوع اين كتاب تنهايي يك زن است كه نويسنده مي‌‏خواهد با هر شكل ممكن اين موضوع را به خواننده نشان بدهد. شخصيت "آرزو" بر خلاف كلاريس در رمان "چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم" كه كاري نمي‌‏كند و خود را ناديده مي گيرد, با تمام همدلي‌‏ها و كارهاي كه مي‌‏كند, بازهم تنهاست و تنهايي تم اصلي كتاب است.
وي در ادامه افزود: رويا پيرزاد در كتاب "عادت مي‌‏كنيم" كاري در عرصه زبان و ساختار و مفهوم نكرده است و اين اثر در مقايسه با رمان چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم در مرتبه پايين‌‏تر قرار دارد.
پيرزاد در ادامه با بيان اين مطلب كه رويا پيرزاد نويسنده محافظه كار است, گفت: پنهان كاري پيرزاد بيشتر از آن چيزي است كه فكر مي‌‏كنيم, چهره واقعي شخصيت‌‏هاي رمان او با پنهان كاري‌‏هاي, نويسنده براي ما روشن نيست, مثلا با تمام توضيحات نويسنده, نمي‌‏توانيم نوع رابطه سهراب و آرزو را درك كنيم ,شايد يكي از دلايل برگزيده شدن "چراغ‌‏ها را من خاموش مي‌‏كنم" همين پنهان‌‏كاري نويسنده و خارج نشدن از عرف جامعه باشد, چرا كه اگر نويسنده پا را از عرف فراتر مي‌‏گذاشت, كسي او را ديگر قبول نداشت چه برسد به اينكه از اثر او تقدير شود.
--------------------------------------

محمود معتقدي:"عادت مي‌‏كنيم" يك قصه ساده و بدون تمهيدات جدي داستاني است

"رمان عادت مي‌‏كنيم" به نوعي بازنمايي زندگي 3 نسل است كه شرايط اجتماعي و اقتصادي آنان را در برابر هم قرار داده است.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا, محمود معتقدي در صدوسي‌‏وهفتمين نشست خانه كتاب ماه و فلسفه گفت‌‏: رمان عادت مي‌‏كنيم در كارنامه زويا پيرزاد اثري است با ساختاري واقع گرايانه و زباني خطي, كه با كشش‌‏هاي موضوعي متوسط مخاطب را به فضاهايي كاملا آشنا و بدون هيچ پيچ و خمي به پايان داستان رهنمون مي‌‏شود و تنها صحنه درخشان اين رمان, لحظه پاياني قصه است كه در باران زمستاني با همه ناكامي‌‏ها سرانجام آرزو و شيرين به جمع كامروايان صحنه‌‏هاي زندگي بر مي‌‏گردند.
وي در ادامه با بيان اين مطلب كه در رمان عادت مي‌‏كنيم مخاطب با دو جبهه از رفتار و خاستگاه‌‏هاي زنانه روبرو است گفت: در جبهه اول با آرزو و حتي تا حدي شيرين و در جبهه دوم پيوند نوه و مادر آرزو است كه عرصه هر نوع تصميم‌‏گيري را از سوي آرزو تنگ و تنگ‌‏تر مي‌‏كند.
معتقدي در ادامه افزود‌‏: عادت مي‌‏كنيم حكايت عشق, ناكامي، اضطراب, خود محوري و تنهايي زناني است كه در اين كتاب حضور دارند و ناگزير براي ادامه بقاي خود بايد عادت كنند. چرا كه تن دادن به شرايط موجود با همه دشواري‌‏هايش , سرانجام براي آدم‌‏هاي متن, خود نوعي عادت به بودن را به دنبال دارد.
معتقدي در پايان با بيان اين مطلب كه"عادت مي‌‏كنيم" يك قصه ساده و بدون تمهيدات جدي داستاني است, گفت‌‏: مسير حوادث در فضاي شكننده و به شدت زنانه جريان دارد كه به لحاظ ارزش‌‏هاي تكنيكي و زباني, بي‌‏گمان اتفاق تازه‌‏اي در عرصه رمان‌‏نويسي نيست.
--------------------------------------


تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

فتح الله بي نياز:"عادت مي‌‏كنيم" در حوزه ادبيات جدي جايگاهي ندارد


تهران-خبرگزاري كار ايران
رمان عادت مي‌‏كنيم هم رديف رمان‌‏هايي نظير"بامداد خمار" است,كه از ديدگاه من جايگاهي در عرصه ادبيات جدي ايران ندارد.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا, فتح الله بي نياز در صدو سي و هفتمين نشست خانه كتاب ادبيات و فلسفه گفت: براي اولين بار ناديده انگاشتن جباريت پلات در اوايل قرن توسط ويرجيناولف و ميلان كوندرا و... مطرح شد؛ آنها معتقد بودند كه داستان مي‌‏تواند فاقد طرح باشد, اما در قبال آن به شخصيت پردازي مجال بيشتري داده شود.
وي در ادامه افزود: پيرزاد با ناديده گرفتن پلات در100 صفحه اول داستان، نتوانسته به شخصيت بپردازند. وقتي در رمان پلات حضوري كم رنگ دارد نويسنده سعي مي‌‏كند با تكنيك‌‏هايي نظير درتقابل قراردادن ذهن و عين به فضا سازي بپردازد كه در اين مورد هم پيرزاد موفق عمل نمي‌‏كند.
نويسنده كتاب "دريا سالار بي‌‏دريا" در ادامه افزود:" عادت مي‌‏كنيم" از لحاظ رويكرد روايتي يك سويه است كه با رجعت به گذشته به كار بردن موتيف‌‏هاي ضعيف سعي مي‌‏كند شخصيتي فارغ از زمان بسازد.
وي در ادامه گفت: عادت مي‌‏كنيم تركيبي از داستان كلاسيك و رمانس است. رمان‌‏هايي كه حد فاصل بين رمان عامه‌‏پسند و رمان جدي قراردارند. البته منظور من از رمانس "دن كيشوت" نيست، بلكه نويسنده در رمانس به مفهوم امروز در عين حال كه به سبك رئاليسم مي‌‏نويسد اما به قواعد اين سبك بها نمي‌‏دهد.
بي‌‏نياز در ادامه با بيان اين مطلب كه عادت مي‌‏كنيم در سيطره رمانس قرار دارد, گفت: راوي نيز با موضوع همخواني دارد, راوي انسان موجهي است و در شرايطي كه بايدمطالبي را عنوان كند خواننده را نايده مي‌‏گيرد, بسياري از مسايل در اين رمان ناگفته مي‌‏ماند مثل رابطه آرزو با سهراب.
وي در ادامه افزود: مدرنيسم بايد در انديشه اتفاق بيفتد، نه در بهره‌‏برداري از عناصر دنياي مدرن، شايد هدف پيرزاد از به تصوير كشيدن آيه،آفريدن شخصيتي بي‌‏هويت باشد اما آيه به هيچ وجه نمي‌‏تواند نماينده نسل مدرن باشد. اگر هدف پيرزاد به تصوير كشيدن شخصيتي بي‌‏هويت باشد به راستي او موفق بوده است.
بي‌‏نيازشخصيت سهراب را غيرموجه وغير قابل تامل دانست و گفت: پيرزاد با ساختن انساني بازاري كه در كار معامله است و حسي عجيب و نوستالوژيك به فرهنگ ما دارد ،عارف و عامل خير هم هست مي‌‏خواهد سهراب را براي ما باور پذير كند اما در عالم واقع چنين شخصيتي نمي‌‏تواند وجود داشته باشد و شخصيت سهراب اصلا باور پذير نيست.
بي‌‏نياز در پايان تصريح كرد: نويسنده در فضا سازي و شخصيت‌‏پردازي موفق نبوده است و بسياري از اموري كه نويسنده به آن مي‌‏پردازد آرايه‌‏هايي هستند كه كاري در مجموع از پيش نمي‌‏برنند و در نهايت پيرزاد تنها توانسته با بهره‌‏برداري ازامكانات زباني و... تنها رماني عامه‌‏پسند بنويسيد.

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11018

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بررسي رمان "عادت مي كنيم" نوشته "زوياپيرزاد"، ايلنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016