تهران-خبرگزاري كار ايران
يكصد و سي هفتيمن نشست كتاب ماه ادبيات فلسفه به نقد بررسي رمان «عادت مي كنيم» نوشته «زوياپيرزاد» اختصاص داشت كه با حضور دكتر" علي محمد حق شناس", دكتر "حسين پايبنده" ،"فتح الله بي نياز" و"بلقيس سليماني" در خانه كتاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ادبي ايلنا دكتر "علي محمد حق شناس" نخستين سخنراني اين جلسه گفت: هر نويسندهاي را بايد در چهارچوب ديدگاه ادبي خودش بررسي كرد، نه در چهارچوب رايج در زمان ،و نه در چهارچوبي كه ما ميخواهيم.
وي گفت: ما در"رمان" به مرحلهاي نرسيدهايم كه به مسايل" بنيادي بيزمان انسان" بپردازيم و به نظر ميآيددر اين عرصه بيشتر به مسايل سياسي, انحطاط اشرافيت و معرفي قهرمانان ملي و بومي پرداختهايم.
حق شناس با اشاره به رمان "عادت مي كنيم" تصريح كرد: اين اثر دو بازرگان قديمي و تازه به دوران رسيده را روبروي هم قرار ميدهد, نويسنده در اين اثر چهرههاي مختلف زن را نشان ميدهد و نسبت به تمام شخصيتهاي داستان شفقت دارد.
دكتر حسين پاينده دومين سخنران اين جلسه گفت: يكي از خصوصيات اين اثر اين است كه زنان داستان داراي نقشهاي مضحك نيستند وزنان آن وجودي مستقل از مردها دارد.
پاينده تصريح كرد: نويسنده در اين رمان با زبان به صورت"خود آگاه" برخورد ميكند و مضمون اثر نيز فائق آمدن بر احساسات زنانه است. به نظر من اين رمان مانند يك آپارتمان نورگير و جالب است.
"فتح الله بينياز" سومين منتقد اين نشست اثرمذكور را يك "رمانس" دانست و گفت: شخصيتپردازي در اين اثر خوب صورت نگرفته واز لحاظ رويكرد ساختاري يكسويه است.
وي گفت: من اين داستان راتركيبي از داستان كلاسيك بارمانس مي دانم و از نظر تراز بندي درحد رمانهاي عام مي دانم . فضا سازي و شخصيت پردازي ضعيف است و نمي توان آن راجزء ادبيات جدي قرار داد.
"بلقيس سليماني" چهارمين سخنراني اين نشست اظهار داشت: اين اثر يك رمان خوب براي نويسندگان جوان و تازه كار است ،كه مي توانند از آن چيزهاي زيادي ياد بگيرند. از طرفي يك راهنما است براي كساني كه دوست دارند آثارفمنيستي بنويسند.
----------------------------------------
دكتر علي محمد حق شناس:
زبان عادت ميكنيم عميقا شهري و بازاري است
زبان رمان " عادت ميكنيم عميقا شهري و بازاري است؛ اين زبان متعلق به جامعهاي شهري و پرشتاب است.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا دكتر علي محمد حق شناس منتقد و زبان شناس در صدو سي و هفتمين نشست خانه كتاب ماه ادبيات و فلسفه با بيان اين مطلب كه زويا پرزاد نويسندهاي است بسيار كلاسيك است و داستان را در خط مستقيم مينويسد, گفت: متاسفانه در دنياي امروزي در ايران هنوز به مرحلهاي نرسيدهايم كه به مسايل متعالي در رمان بپردازيم و در اين عرصه يا مسايل سياسي را مطرح كردهايم و يا سراغ روستا و قهرمان ادبي ملي رفتهايم؛ البته اگر در رمان به جامعه شهري پرداختهايم بيشتر از بعد انحطاط به جامعه نگريسته
ايم و چه بسا به دليل مسايل سياسي و اجتماعي در رمان به جامعه شهري بهايي داده نشده است.
وي در ادامه با بيان اين مطلب كه پيرزاد در" رمان عادت ميكنيم" به جامعه بارزگان و بورژوازي ملي ميپردازد, گفت: اين طبقه تاكنون در داستانها مطرح نشدهاند. در اين رمان پيرزاد دو گروه از افراد بازرگان را پيش روي هم قرار ميدهد: نوكيسهها و صاحبان پول كهنه و با قدرتي خيره كننده, او آداب و رفتار اين دو گروه را مورد بررسي قرار ميدهد.
حق شناس در ادامه افزود: نمايندگان گروه دارنده پول كهنه, آرزو و سهراب هستند و نمايندگان نوكيسهها آقاي گرانيت كساني كه تمام خانههاي كلنگي را ميخرند و خراب ميكنند و ساختمان چند طبقه ميسازند.
وي در ادامه با اشاره به اينكه پيرزاد از طبقه بازرگان جا افتاده دفاع ميكند, گفت: دفاع او در اين اثر نمايشي است و از طريق نوع لباسي كه ميپوشند, علاقه به حفظ آثار ملي و جنبههاي تاريخي اين گروه را پاسداران فرهنگ ملي معرفي ميكنند و اين گروه را در تقابل با اشراف و كارمندان قرار ميدهد.
حق شناس با تصريح به اينكه پيرزاد جنبههاي مختلف شخصيت زن را در اين رمان نشان ميدهد, گفت: او تنها يك نمونه از زن ايراني كه نماينده آن آرزو است را برجسته ميكند, زني كه اصلا ادعاي فمينستي ندارند ولي به قول كتاب "شير زن" است و وارد ميدان عمل ميشود, آرزو كه نماينده اين گروه است پس از بازگشت به ايران بنگاه معاملاتي پدرش را به راه مياندازند, او در اين راه يك بازاري تمام عيار است.
وي در ادامه افزود: آرزو با تمام مشكلاتي كه دارد خم به ابرو نميآورد, او نمونهاي از زنان ايراني است كه در جامعه كم نيستند؛ زناني كه اهل عمل هستند و حضور اين زنان در جامعه بسيار اميد بخش است.
وي در ادامه افزود: پيرزاد براي تكميل شخصيت آرزو در اين رمان از سهراب كه او هم نماينده بورژواي ملي است كمك ميگيرد, سهراب كه در سويس پزشكي ميخوانده درس را رها كرده است و به ايران بازگشته تا شغل پدر را كه قفل و كليد سازي است ادامه دهد.
حق شناس در ادامه با بيان اين مطلب كه عادت ميكنيم با آثار ديگر پيرزاد تفاوتي ندارد, گفت: زباني كه پيرزاد براي اين رمان انتخاب ميكند, زباني ساده و روان است و اين زبان منطبق با فرهنگ بوژوازي ملي كه اهل حساب و كتاب است؛ اهل قر و اطوارهاي زباني ساختار گرا نيست و ساخت رئاليستي زبان با موضوع همخواني دارد.
وي در ادامه افزود: زبان پيرزاد از نظر زبان شناسي بينقش است, زباني كه از سلامت دستوري برخوردار است و از ظرافت متني و گفتمان برخوردار است او بازي زباني را كنار ميگذارد و گرايشي هم به كهنهگرايي از خود نشان نميدهد, دو زبان را به زبان مردم نزديك ميكند و شايد دليل اقبال اين اثر نيز همين باشد.
حق شناس در ادامه افزود: شخصيتهاي رمان يا پيرزاد در هر مقالي كه قرار ميگيرند, زبان شناس منطبق بر همان فرهنگ است كه اين از نظر زويا پيرزاد بسيار موفق عمل كرد ه است.
وي در ادامه گفت: از ديدگاه من اين اثر ايرادهايي هم داردكه غير قابل انكار هستند, مثلا من شخصيت سهراب را نميپسندم, سهراب بيش از حد بينقص است , اما هدف پيرزاد شايد به تصوير كشيدن مرد اثيري باشد كه زن در همه دورانها درانتظار اين مرد باشد.
----------------------------------
دكتر حسين پاينده:"عادت ميكنيم" گفتمان مردانه را بهم ميريزد
زويا پيرزاد در رمان عادت ميكنيم كه دومين رمان او محسوب ميشود گفتمان مردانه را بهم ميريزد و زنان منحصر به فردي را ميآفريند.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران، ايلنا، دكتر حسين پاينده در صدوسي و هفتمين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه گفت: زويا پيرزاد با انتشار 3 مجموعه داستان و 2 رمان،بسيار زود مسيري را طي كرد كه يك نويسنده پس از چندين اثر طي كرده است و جوايزي كه به آثار او تعلق گرفت، دليلي بر اين ادعاست.
وي در ادامه به نقد اين رمان پرداخت وگفت: عادت ميكنيم رماني است زنانه كه حول محور زن ميچرخد و صداي راويي كه از اين رمان به گوش ميرسد صداي يك زن است. شايد اين رمان برخوردي نقادانه از منظري فمينيستي باشد.
پاينده در ادامه با بيان اينكه بيشتر خوانندگان آثار "زويا پيرزاد" زنان يا مرداني هستند كه مي خواهند شناخت بيشتري نسبت به شخصيت زن داشته باشند, گفت: پيرزاد در"عادت ميكنيم" وارد نوعي گفتمان انتقادي شدهاست, كه تا به امروز اين صدا در ادبيات ما نارسا بوده است، حتي در بين نويسندگان زن نيز كمتر نويسندهاي را مي بينيم كه صدايي كه از اعماق اثر او بلند ميشود كاملا زنانه باشد.
وي در ادامه افزود: از ديدگاه "سيكسو" بهترين راه نگارش زنانه پشت كردن به سنت مردانه در زبان و شكستن فرهنگ مرداوده مردانه است .پيرزاد در اين راه موفق عمل كرده است در اين رمان زنها سوژه هستند نه ابژه و پيرزاد شكل جديدي از نگارش زنانه را پيش روي خواننده ميگذارد.
پاينده در ادامه با بيان اين مطلب كه راوي اين رمان خود آرزو نيست بلكه راوي گمنامي است كه جهان را از منظر آرزو ميببيند, گفت: از نكات مثبت اين رمان انتخاب زاويه ديد محدود به شخصيت اصلي است و اين از زيادهگويي راوي و اظهار نظرهاي او اگر در مقام داناي كل ظهور ميكرد, ميكاهد.
وي در ادامه افزود: يكي ديگر از مواردي كه به اين متن قوت و غناي بيشتري داده, استفاده از تمهيد وبلاگ نويسي است كه خواننده دراين قسمت بدون نفوذ به ذهن آيه ميتواند با خواندن و بلاگ او به مكنوتات شخصي او پي ببرد.
همچنين در جاي ديگر از رمان، آرزو با ديدن يك عكس, به روابطه خودش با همسر سابقاش نقب ميزند و بدون اين كه راوي خواننده را به دردسر بيندازد گذشته آرزو را مرور ميكند.
پاينده در ادامه با تصريح بر اينكه در مجموع زنِ كتاب پيرزاد زني ، معقول نيست گفت:شخصيت زن در كانون و محور روايت قرار دارد, اما زنِ" عادت ميكنيم" زني مضحك و پرتوپلاگو نيست. كليشهاي كه درباره زن در ذهنها وجود دارد در اين رمان شكسته ميشود و شكسته شدن روايت درباره زن در اين رمان حكم دعوت خواننده به تامل ثانوي براي شناختن زن امروز دارد.
وي در ادامه افزود: در اين رمان رويدادها بيدليل ذكر نميشوند و به قول هنري جيمز رويداردها در خدمت شخصيتپردازي هستند و دستاوردهاي رمان منحصر به مردان نميشود در اين رمان زنان شخصيتي مستقل و منحصر از مردان دارند.
پاينده در ادامه گفت: رمان عادت ميكنيم حس همدلي خواننده را بر ميانگيزد و بسياري از تجربههايي را كه مخاطب در زندگي شخصي نداشته است را در اختيار او ميگذارد.
پاينده در ادامه با بيان اين مطلب كه مضمون اصلي اين رمان فائق آمدن بر احساس زنانه و دو دلي است, گفت: البته در پايان اين رمان هنوز ازدواجي صورت نگرفته است و رمان مبهم تمام ميشود, اما كاويدن احساس مبهم اين رمان در پايان از ارزشهاي فرهنگي اين رمان است.
پاينده در پايان در مقايسه "رمان چراغها را من خاموش ميكنم" با رمان "عادت ميكنيم", گفت: رمان چراغها را من خاموش ميكنم از ساختار منسجمي برخوردار بود, چون شخصيتها با كاوش درون ذهني معرفي ميشوند و طرح داستان كشش و تعليق روشني داشت, اما رمان عادت ميكنيم از ساختار سادهتري برخوردار است و شخصيتها پيچيدگي چنداي ندارند.به نظر من" چراغها را من خاموش ميكنم" مانند يك عمارت چند طبقه با معماري تفكر برانگيز است, اما "عادت ميكنيم" شبيه به يك آپارتمان نورگيراست.
-----------------------------------------
بلقيس سليماني:"عادت مي كنيم" گزينه مناسبي براي پُر كردن اوقات فراغت است
رمان "عادت ميكنيم" شايد گزينه مناسبي براي پر كردن اوقات فراغت خوانندگاني كه از رمان هيچ انتظاري ندارند, باشد.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران, ايلنا, بلقيس سليماني, در صدوسي و هفتمين نشست خانه كتاب ادبيات و فلسفه گفت: "عادت ميكنيم" پاسخي در مقابل رمانهاي خود شيفته پست مدرن كه مثل قصر يخ بيمانند و آينهاي كه آينهها ديگر را بازتاب ميدهند و در دوره ما شايع شده است, نيست.
وي در ادامه افزود:"عادت ميكنيم" راهنماي خوبي براي نويسندگان جوان است, اما اين كتاب نميتواند الگوي مناسبي براي نويسندگان فعال در اين عرصه باشد." عادت مي كنيم" البته شايد يكي از راهنماها براي نوشتن يك رمان فيمينستي باشد.
"بلقيس سليماني" در ادامه با بيان اين مطلب كه رمان عادت ميكنيم نه تنها ادامه" چراغها را من خاموش ميكنم" نيست, بلكه براي اين نويسنده پس رفت نيز, محسوب ميشود, گفت: اين كتاب تنها ميتواند خواننده متوسط را يك قدم جلو ببرد, اما كاري براي خواننده حرفهاي نميكند.
وي در ادامه افزود: در كتاب "چراغها را من خاموش ميكنم" از شگردهاي داستاني به خوبي استفاده شده بود, اما در اين رمان بسياري از قابليتهايي كه نويسنده ميتوانست به آن بپردازد , ناديده گرفته شدهاند.
سليماني در ادامه با بيان اين مطلب كه موضوع اين كتاب بورژوازي سنتي نيست, گفت: موضوع اين كتاب تنهايي يك زن است كه نويسنده ميخواهد با هر شكل ممكن اين موضوع را به خواننده نشان بدهد. شخصيت "آرزو" بر خلاف كلاريس در رمان "چراغها را من خاموش ميكنم" كه كاري نميكند و خود را ناديده مي گيرد, با تمام همدليها و كارهاي كه ميكند, بازهم تنهاست و تنهايي تم اصلي كتاب است.
وي در ادامه افزود: رويا پيرزاد در كتاب "عادت ميكنيم" كاري در عرصه زبان و ساختار و مفهوم نكرده است و اين اثر در مقايسه با رمان چراغها را من خاموش ميكنم در مرتبه پايينتر قرار دارد.
پيرزاد در ادامه با بيان اين مطلب كه رويا پيرزاد نويسنده محافظه كار است, گفت: پنهان كاري پيرزاد بيشتر از آن چيزي است كه فكر ميكنيم, چهره واقعي شخصيتهاي رمان او با پنهان كاريهاي, نويسنده براي ما روشن نيست, مثلا با تمام توضيحات نويسنده, نميتوانيم نوع رابطه سهراب و آرزو را درك كنيم ,شايد يكي از دلايل برگزيده شدن "چراغها را من خاموش ميكنم" همين پنهانكاري نويسنده و خارج نشدن از عرف جامعه باشد, چرا كه اگر نويسنده پا را از عرف فراتر ميگذاشت, كسي او را ديگر قبول نداشت چه برسد به اينكه از اثر او تقدير شود.
--------------------------------------
محمود معتقدي:"عادت ميكنيم" يك قصه ساده و بدون تمهيدات جدي داستاني است
"رمان عادت ميكنيم" به نوعي بازنمايي زندگي 3 نسل است كه شرايط اجتماعي و اقتصادي آنان را در برابر هم قرار داده است.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا, محمود معتقدي در صدوسيوهفتمين نشست خانه كتاب ماه و فلسفه گفت: رمان عادت ميكنيم در كارنامه زويا پيرزاد اثري است با ساختاري واقع گرايانه و زباني خطي, كه با كششهاي موضوعي متوسط مخاطب را به فضاهايي كاملا آشنا و بدون هيچ پيچ و خمي به پايان داستان رهنمون ميشود و تنها صحنه درخشان اين رمان, لحظه پاياني قصه است كه در باران زمستاني با همه ناكاميها سرانجام آرزو و شيرين به جمع كامروايان صحنههاي زندگي بر ميگردند.
وي در ادامه با بيان اين مطلب كه در رمان عادت ميكنيم مخاطب با دو جبهه از رفتار و خاستگاههاي زنانه روبرو است گفت: در جبهه اول با آرزو و حتي تا حدي شيرين و در جبهه دوم پيوند نوه و مادر آرزو است كه عرصه هر نوع تصميمگيري را از سوي آرزو تنگ و تنگتر ميكند.
معتقدي در ادامه افزود: عادت ميكنيم حكايت عشق, ناكامي، اضطراب, خود محوري و تنهايي زناني است كه در اين كتاب حضور دارند و ناگزير براي ادامه بقاي خود بايد عادت كنند. چرا كه تن دادن به شرايط موجود با همه دشواريهايش , سرانجام براي آدمهاي متن, خود نوعي عادت به بودن را به دنبال دارد.
معتقدي در پايان با بيان اين مطلب كه"عادت ميكنيم" يك قصه ساده و بدون تمهيدات جدي داستاني است, گفت: مسير حوادث در فضاي شكننده و به شدت زنانه جريان دارد كه به لحاظ ارزشهاي تكنيكي و زباني, بيگمان اتفاق تازهاي در عرصه رماننويسي نيست.
--------------------------------------
advertisement@gooya.com |
|
فتح الله بي نياز:"عادت ميكنيم" در حوزه ادبيات جدي جايگاهي ندارد
تهران-خبرگزاري كار ايران
رمان عادت ميكنيم هم رديف رمانهايي نظير"بامداد خمار" است,كه از ديدگاه من جايگاهي در عرصه ادبيات جدي ايران ندارد.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا, فتح الله بي نياز در صدو سي و هفتمين نشست خانه كتاب ادبيات و فلسفه گفت: براي اولين بار ناديده انگاشتن جباريت پلات در اوايل قرن توسط ويرجيناولف و ميلان كوندرا و... مطرح شد؛ آنها معتقد بودند كه داستان ميتواند فاقد طرح باشد, اما در قبال آن به شخصيت پردازي مجال بيشتري داده شود.
وي در ادامه افزود: پيرزاد با ناديده گرفتن پلات در100 صفحه اول داستان، نتوانسته به شخصيت بپردازند. وقتي در رمان پلات حضوري كم رنگ دارد نويسنده سعي ميكند با تكنيكهايي نظير درتقابل قراردادن ذهن و عين به فضا سازي بپردازد كه در اين مورد هم پيرزاد موفق عمل نميكند.
نويسنده كتاب "دريا سالار بيدريا" در ادامه افزود:" عادت ميكنيم" از لحاظ رويكرد روايتي يك سويه است كه با رجعت به گذشته به كار بردن موتيفهاي ضعيف سعي ميكند شخصيتي فارغ از زمان بسازد.
وي در ادامه گفت: عادت ميكنيم تركيبي از داستان كلاسيك و رمانس است. رمانهايي كه حد فاصل بين رمان عامهپسند و رمان جدي قراردارند. البته منظور من از رمانس "دن كيشوت" نيست، بلكه نويسنده در رمانس به مفهوم امروز در عين حال كه به سبك رئاليسم مينويسد اما به قواعد اين سبك بها نميدهد.
بينياز در ادامه با بيان اين مطلب كه عادت ميكنيم در سيطره رمانس قرار دارد, گفت: راوي نيز با موضوع همخواني دارد, راوي انسان موجهي است و در شرايطي كه بايدمطالبي را عنوان كند خواننده را نايده ميگيرد, بسياري از مسايل در اين رمان ناگفته ميماند مثل رابطه آرزو با سهراب.
وي در ادامه افزود: مدرنيسم بايد در انديشه اتفاق بيفتد، نه در بهرهبرداري از عناصر دنياي مدرن، شايد هدف پيرزاد از به تصوير كشيدن آيه،آفريدن شخصيتي بيهويت باشد اما آيه به هيچ وجه نميتواند نماينده نسل مدرن باشد. اگر هدف پيرزاد به تصوير كشيدن شخصيتي بيهويت باشد به راستي او موفق بوده است.
بينيازشخصيت سهراب را غيرموجه وغير قابل تامل دانست و گفت: پيرزاد با ساختن انساني بازاري كه در كار معامله است و حسي عجيب و نوستالوژيك به فرهنگ ما دارد ،عارف و عامل خير هم هست ميخواهد سهراب را براي ما باور پذير كند اما در عالم واقع چنين شخصيتي نميتواند وجود داشته باشد و شخصيت سهراب اصلا باور پذير نيست.
بينياز در پايان تصريح كرد: نويسنده در فضا سازي و شخصيتپردازي موفق نبوده است و بسياري از اموري كه نويسنده به آن ميپردازد آرايههايي هستند كه كاري در مجموع از پيش نميبرنند و در نهايت پيرزاد تنها توانسته با بهرهبرداري ازامكانات زباني و... تنها رماني عامهپسند بنويسيد.