یکشنبه 6 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حذف آوای زن و عشق، گفتگوی نوشين شاهرخی با شقايق کمالی، شهرزادنيوز

هدف ما معرفی فرهنگ موسيقی ايران به وسيله اجرای ترانه‌های محلی اقوام گوناگون کشورم، در خارج از مرزهای آن بوده است. تا به حال ترانه‌های محلی از مناطق مختلف ايران مانند خراسان، بلوچستان، مازندران، گيلان، آذربايجان، بختياری، لرستان، بوشهر ، فارس و... به گويش‌های اصلی آنها خوانده‌ام.

شهرزادنيوز: شقايق کمالی زاده و باليده‌ی تهران است. از ۱۵ سالگی پيانو می‌نوازد و تحصيلاتش را در رشته‌ی موسيقی با اين ساز در دانشکده هنرهای زيبا در دانشگاه تهران آغاز می‌کند. اما انقلاب اسلامی انقلاب فرهنگی و تعطيلی دانشگاه‌ها را به همراه دارد و حتی پس از بازشدن دانشگاه رشته‌ی موسيقی ممنوع می‌شود و سالها تحصيل در اين رشته برای دانشجويان امکان پذير نيست. شقايق برای ادامه تحصيل در سال ۱۹۸۴ به آلمان می‌رود، در رشته تعليم و تربيت موسيقی تحصيل می‌کند و همچنين رشته‌ی آواز کلاسيک را در آلمان و هلند ادامه می‌دهد.

سازی در وجود خود

شقايق برای ادامه تحصيل در رشته موسيقی از سوی برادرش بسيار تشويق شده است. در باره انگيزه‌هايش چنين می‌نويسد.

"انگيزه من برای خوانندگی مسلما در درجه نخست عشق به موسيقی و بيان احساس درونی از طريق آواز بوده است. خواندن آواز را در آلمان آغاز کردم، چون با وقوع انقلاب در ايران پرداختن به آن ميسر نشد. برای تحصيل موسيقی در آلمان بايستی در دو ساز امتحان ورودی می‌دادم که من آواز را به عنوان ساز نخست و پيانو را به عنوان ساز دوم انتخاب کردم؛ با اين دو ساز نيز تحصيلاتم را به پايان رسانيده‌ام. اما عشق به تکنيک آواز به عنوان يک ساز که انسان آن را در وجود خود قدم به قدم کشف می کند و پرورش می‌دهد، در تصميم من برای يادگيری آواز تعيين کننده بوده است. با شناختن و پی بردن به ابعاد وسيع و متنوع موسيقی محلی ايران و شعرهای زيبا و ساده‌ی محلی و شناسايی آن به عنوان گنجينه‌ی فرهنگی که روح ايرانی در آن متبلور هست، پی بردم که تصميم من برای يادگيری آواز اشتباه نبوده است."



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




هنر بيان انسانيت

شقايق علاقه‌ای ندارد که همه چيز را بين زن و مرد تقسيم کند و در نتيجه بين آنها فرق بگذارد، اما به عنوان خواننده‌ی زن تجربه‌ی خوبی در ميهن خود نداشته و ندارد.

" به نظر من در درجه نخست همه انسان هستيم و کم و بيش در زندگی تجربه‌های يکسان می‌کنيم، تنها درسی که از اين تجربيات می‌گيريم ممکن است به دليل فرهنگ يا شرايطی که در آن زندگی می‌کنيم متفاوت باشد . به نظر من هنر بيان انسانيت است و در پيشرفت هنر تا به امروز هم زنان و هم مردان دست داشته‌اند. اما اگر صرفا تجربه در موسيقی در کشور خودمان ايران مورد نظرتان است، مسلما من به عنوان زن تجربه ديگری داشته‌ام؛ من به عنوان زن خواننده هنوز هم در موسيقی رسمی ايران حذف شده هستم. من اجازه فعاليت رسمی در کشورم را، با اينکه هميشه آرزوی قلبی من بوده است، ندارم. در حالی که آقايان اجازه فعاليت داشته‌اند و دارند."

سانسور شعر عاشقانه

شقايق مهم‌ترين تاثير سانسور را در اين می‌بيند که نمی‌تواند کارهايش را در موطن خودش ايران ارائه دهد.

" و اين برای يک خواننده محدوديت بزرگی است که نتواند با مخاطبين خود ارتباط مستقيم برقرار کند و يا روی صحنه برود. اما چون فعاليت من در خارج از کشور بوده، سانسور بر خود موسيقی و ترانه‌ها نقشی نداشته است. تنها يک بار با يک گروه سازهای سنتی ايرانی - که بيشتر نوازندگان آن از ايران آمده بودند - همکاری کردم که در رپرتوار برنامه‌مان ترانه‌ای بسيار زيبا با شعری ساده و عاشقانه از خراسان بود که آقايان نوازنده اين شعر را سانسور کردند و تصميم گرفتند که با شعری ديگر - فکر کنم از بابا طاهر - آن را جايگزين کنند و اصرار من برای نگهداری شعر اصلی که بر زيبايی و سادگی آن تاکيد داشتم، به جايی نرسيد."

ترانه‌های امروز

تمرکز کار هنری شقايق بر روی ترانه ‌های محلی ايران بوده است. البته وی ترانه‌های ديگر، از جمله شعرهای ترانه‌سرايان امروز، را نيز می‌خواند.

" ترانه ـ سرود "وطنم وطنم" از زنده ياد بيژن ترقی است و شعر "آزادی آوای سرزمين ايران" را م. سحر سروده است که هر دو در يوتيوب قابل دسترس هستند. آثاری بر روی شعرهای فروغ فرخزاد به نام‌های "تولدی ديگر"، "گل سرخ" و "تنها صداست که می‌ماند" به مناسبت سی‌امين سالگرد خاموشی فروغ و در بزرگداشت او در دهۀ نود ميلادی ساخته شده‌اند. به علاوه اثری بر روی شعر مولانا به نام " بشنو از نی". آهنگساز تمام اين آثار سياوش بيضايی آهنگساز ايرانی است. آثاری نيز از آهنگساز ديگر ايرانی ناصر خرمی خوانده‌ام که اشعار آن از احمد شاملو و از دوست گرامی‌ام فاروغ اميری است. به هر حال هر شعری که زيبا باشد و با حس من و آهنگساز هماهنگ، در برنامه کار ما قرار خواهد گرفت."

ترانه‌های محلی و معرفی فرهنگ

شقايق از سال ۹۳ ميلادی با آهنگساز ايرانی سياوش بيضايی همکاری می‌کند.

"هدف ما معرفی فرهنگ موسيقی ايران به وسيله اجرای ترانه‌های محلی اقوام گوناگون کشورم، در خارج از مرزهای آن بوده است. تا به حال ترانه‌های محلی از مناطق مختلف ايران مانند خراسان، بلوچستان، مازندران، گيلان، آذربايجان، بختياری، لرستان، بوشهر، فارس و... به گويش های اصلی آنها خوانده‌ام. اين ترانه‌ها بسيار با ظرافت و دقت هارمونيزه و برای آنسامبل کلاسيک: آواز، پيانو و فلوت يا کلارينت از طرف سياوش بيضايی تنظيم شده‌اند."

زندگی‌ای تنيده در موسيقی

حرفه اصلی شقايق خوانندگی و آموزش آواز و پيانو و آموزش يوگا است. به دليل علاقۀ زيادی که به هنر و بخصوص به موسيقی دارد، کاری بدون رابطه با موسيقی را نمی‌تواند برای خود تصور کند. آرزوهای پنج سال آينده‌اش را چنين بيان می کند:

" تمام ترانه‌هايی که با سياوش بيضايی در يک سال اخير کم و بيش شروع کرده‌ايم به پايان رسانده و ارائه دهم، و تعداد زيادی از ترانه‌هايی که تا به حال بارها در کنسرت‌ها اجرا کرده‌ام اما هنوز نمونه‌ی صدايی و تصويری از آنها تهيه نشده است نيز به علاقه‌مندان معرفی کنم."

خواننده‌ی ورزش‌کار

تنها کاری که شقايق در رابطه با خانه‌داری با علاقه انجام ميدهد آشپزی و شيرينی‌پزی است.

"البته در آشپزی پختن غذای‌های ساده و لذيذ را ترجيح می‌دهم که خيلی وقت‌گير نيست. کارهای ديگر خانه را به دليل کمبود وقت فقط تلگرافی و سريع انجام می‌دهم، آن هم وقتی که ديگر نتوانم انجام آنها را به بعد موکول کنم. اين است که کار خانه‌داری چون در درجه نخست قرار ندارد، خيلی وقت و انرژی فعاليت روزانه مرا نمی‌گيرد."

تفريح اصلی شقايق ورزش است. و اين‌طور که پيداست او ورزش‌کار ماهری است.

"در کنار يوگا بخصوص به پياده‌روی، کوه‌نوردی، شنا و دوچرخه‌سواری می‌پردازم. سفر را خيلی دوست دارم بخصوص برای آشنا شدن با فرهنگ‌های گوناگون و مقايسه آنها با هم و به رقصيدن عشق می‌ورزم. در حال حاضر مشغول يادگيری باله و رقص مدرن هستم."

موسيقی کلاسيک در کنار مدرن

شقايق به موسيقی کلاسيک از هر نوع آن از موسيقی باروک گرفته تا موسيقی مدرن علاقه دارد.

"به آثار يوهان سباستين باخ و آهنگسازان اوائل قرن بيستم مثل دبوسی، راول، بارتوک، استراوينسکی... ارادت خاص دارم. همچنين هر نوع موسيقی که ايده‌ی جديدی دارد يا چيزی برای گفتن و بتواند توجه مرا جلب کند گوش می کنم؛ چه کلاسيک، چه پاپ يا جاز و چه اتنو. از خوانندگان ايرانی قمر و بنان را بسيار دوست دارم و ترانه‌های قديمی گوگوش را چون با کودکی و جوانی من همراه بوده‌اند هنوز گاهی گوش می‌کنم و آنها رو دوست دارم. اگر بخواهم تمام خوانندگان مورد علاقه ام را نام ببرم، بايد يک ليست بلند برايتان بگويم. اما در حال حاضر خوانندگان کلاسيک غربی که بيشتر گوش می کنم کريستينه شفر و يوناس کاوف مان هستند. در موسيقی سبکتر صدای سوفی زلمانی سوئدی و خواننده جاز ملودی ژردو آمريکايی و خواننده هندی کيران آلوواليا خيلی به دلم نشسته اند."

اهميت آغاز رمان

نويسنده ايرانی مورد علاقه شقايق مهشيد اميرشاهی است. در کنار کتاب‌هايی در زمينه‌ی آواز، موسيقی و هنر، يوگا، جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی موسيقی و فلسفه به زبان‌های فارسی و آلمانی.

"من متاسفانه در حال حاضر رمان کم می‌خوانم. اين به اين دليل نيست که رمان به دستم نمی‌رسد، نه، بلکه کتاب‌هايی که ارزش خواندن داشته باشند محدود هستند. چند پاراگراف نخست يک کتاب برای من تعيين می‌کنند که آيا بايد به خواندن ادامه بدهم يا نه. در اين مورد خيلی سختگير هستم و شلخته‌بازی نويسنده در به کارگيری تکنيک نويسندگی مرا عصبانی می کند. آخرين کتابی که هنوز آن را به پايان نرسانده‌ام کتابی ست به زبان آلمانی از نويسنده ای مصری/ آلمانی به نام حامد عبدالصمد که متخصص علوم سياسی و تاريخ است. نام اين کتاب "زوال دنيای اسلام" است که فکر می‌کنم به فارسی هم ترجمه شده باشد. کتاب‌های مهشيد امير شاهی آخرين کتابهايی بوده‌اند که به زبان فارسی خوانده‌ام. چهار جلد مادران و دختران از اين نويسنده چيره دست را شايد بيش ازسه بار خوانده‌ام و گاهی هنوز يکی از آنها را باز می‌کنم و قسمتی از آن را می‌خوانم. از آثار امير شاهی به خاطر روانی قلم، دقت و ظرافت و صداقتی که در تکنيک نوشتن دارد و احترامی که برای خواننده و هوش او قائل است لذت می‌برم."

ترانه‌های دلتنگی

اگر دل‌تنگی غربت برای شقايق بيش از هر چيز در خواندن ترانه‌های ايرانی تبلور می‌يابد، او نکات مثبت مهاجرت را نيز از ياد نمی‌برد.

"تاثير مهاجرت بر حس من اين بوده که من تنها دوست دارم ترانه‌های ايرانی به خصوص ترانه‌های محلی کشورم را بخوانم و بس. فکر می‌کنم که وظيفه من است که اين همه زيبايی را به غير ايرانی‌‌ها معرفی کنم. البته بايد يادآوری کنم که خيلی از ترانه‌هايی که ما اجرا می‌کنيم، برای خود ايرانی ‌ها هم آشنا نيستند. با اين ترانه‌ها بسيار احساس نزديکی می کنم؛ شايد به خاطر دلتنگی. اما از دلتنگی که بگذريم، نکته مهم‌تر مهاجرت اين بوده که زندگی دشوار در مهاجرت مرا آبديده کرده و اعتماد به نفس را در من تقويت کرده. من خيلی زود به نکات مثبت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم و امکاناتی که برای پيشرفت برای هر انسان، حتی من خارجی، فراهم است، پی برده‌ام و تلاش می‌کنم که از اين امکانات حداکثر استفاده را بکنم."

موسيقی و خوانندگی امروز

شقايق وضعيت موسيقی را در ايران در کنار تقيلدهای کورکورانه با کارهای بسيار خوب نيز ارزيابی می‌کند. اما در مورد خوانندگی نظر ديگری دارد.

"اگر ملاک خواننده‌هايی باشد که تا به حال شنيده‌ام، وضعيت خوانندگی در ايران را خوب نمی‌بينم؛ البته اميدوارم خواننده‌های خوب در ايران باشند که من هنوز صدايشان را نشنيده‌ام. از روی صدای خوانندگان جديد ايرانی می‌توانيد حدس بزنيد که شاگرد چه کسی بوده‌اند. من می‌خواهم بدانم نقش آموزگار در پرورش آنها چه بوده است؟ صدای چندين خواننده ايرانی را که در اروپا يا مشغول تحصيل هستند و يا در اينجا تحصيل کرده‌اند، شنيده‌ام که آينده‌ای موفقيت‌آميز برای آنها پيش‌بينی می‌کنم، اما پيشرفت آنها را به حساب سطح خوانندگی و به خصوص سطح آموزش آواز در ايران نمی‌توان گذاشت."


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016