جمعه 18 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تقدير بازيگران از استاد آواز ايران، شجريان مهمان خانه سينما بود، اعتماد

گروه فرهنگی، ايمان پاکنهاد؛ محمدرضا شجريان سه شنبه شب به شانزدهمين نشست تخصصی انجمن بازيگران ايران رفت تا در سالن خيلی کوچک خانه سينما برای آنها از موسيقی و فيلم و بازيگری بگويد. رئيس انجمن بازيگران داود رشيدی است. او در کنار علی دهکردی پشت ميز روی صحنه نشستند تا همه چيز را برای آمدن شجريان به روی صحنه آماده کنند. «آقای آواز ايران» عنوانی بود که دهکردی در معرفی شجريان گفت. نوبت داود رشيدی بود. او هم از تلاش های يک سال و نيمه اش برای دعوت از «استاد» گفت و اينکه «او منتی بر سر ما نهاد و آمد.» جز چند خبرنگار و عکاس، همه صندلی ها پر بود از بازيگرها. همه معروف بودند اما آدم وقتی همه شان را يکجا می بيند به سختی اسم شان را به ياد می آورد. آنقدر زياد بودند که برخی تا آخر ايستادند. مثل همايون ارشادی.دهکردی گفت مثل جلسه های قبلی، اين بار هم برای حفظ نظم جلسه، همگی سوال ها را کتبی بنويسند. پس بنا شد که شجريان سخنرانی نکند. وقتی شجريان داشت روی صحنه می آمد، بازيگرها همه ايستادند و به افتخارش دست زدند. اين طور شروع کرد؛ «سخنرانی بلد نيستم. کارم موسيقی است و فقط بلدم آواز بخوانم.» رشيدی و دهکردی دارند توافق می کنند که چه کسی سوال ها را بپرسد. دست آخر، قرار می گذارند يکی درميان بپرسند. تا سوال های کتبی برسد، دهکردی پرسش نخست را می پرسد؛ «از استادان تاثيرگذارتان بگوييد.»؛ سوالی که بارها از شجريان پرسيده اند. جواب می دهد که استادانش يکی دوتا نبوده اند. از هر جايی چيزی ياد گرفته. از خانواده، شهر، وطن و خارج. اسم چند نفر را هم می گويد؛ «احمد عبادی، اسماعيل مهرتاش، فرامرز پايور، دوامی و برومند.» به نام جليل شهناز که می رسد، مثل هميشه تاکيدش را بيشتر می کند؛ «هيچ موسيقی ديگری را به اندازه تار شهناز گوش نداده ام.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




بازيگری و بيان در آواز

داود رشيدی که سوال ها را می بيند، پيش از طرح پرسش بعدی اعلام می کند که با اجازه استاد سوال های سياسی را نمی پرسد. پس درباره نقش بازيگری و بيان در آواز می پرسد. شجريان هم اين گونه پاسخ می دهد؛ «سال های ۴۷ و ۴۸ بود که ما در راديو اجرا می کرديم و استاد بنان در دوران بازنشستگی بود. روزی به من گفت وقتی آواز می خوانی روی کلمات شعر زياد تاکيد نکن. طوری بخوان که انگار داری حرف می زنی.» شجريان آنگاه مثل کارگاهی آموزشی درباره تفاوت اين دو نوع خواندن، اين بيت از حافظ را خواند؛ ای که در کشتن ما هيچ مدارا نکنی/ سود و سرمايه نبينی و محابا نکنی». محمدرضا شجريان ادامه داد؛ «نوع خوانندگی من بازيگری به همراه ندارد. بازيگری من در بيان من است. بايد به گونه يی بيان کنيم که انگار بازيگری در صحنه بازی می کند. از اين رو بود که اسماعيل مهرتاش در «جامعه باربد» به شدت روی فن بيان تاکيد می کرد.»

هنرمند و شخصيت اجتماعی

«در هر شرايطی بايد ديد که پشت هنر چه کسی قرار دارد. پشت اين صدا چه کسی زندگی می کند. مردم همواره ناخواسته آن شخصيت را دنبال می کنند. پس هنرمند بايد در راه انسانيت قرار داشته باشد و با عاطفه و وجدان خود حرکت، فکر و عمل کند.» شجريان اين را در پاسخ به نحوه مواجهه هنرمند با مخاطب خود می گويد و ادامه می دهد؛ «هنرمان را دست کم نگيريم. در هر جا که سزاوار هنر است، آن را عرضه کنيم. ارزش هنر والاست و بايد جايگاه آن را پيدا کرد.» يکی از سوال ها درباره نقش «اعتماد» در هنر است. پاسخ می دهد؛ «هرچقدر هم يک بازيگر نقش شخصيتی مثبت يا منفی را بازی کند، باز اين نگاه اوست که شخصيت واقعی اش را برای مخاطب آشکار می کند.» نگاه و صدا دو عاملی است که شجريان برای شناخت شخصيت آدم ها به کار می برد؛ «اين دو بازگوکننده حقيقت هنرمند است. من سال ها با صدا زندگی کرده ام و به راحتی با گوش دادن به صدای هر فردی می توانم شخصيت او را تشخيص و نوع ارتباطم را با او تعيين کنم.»

ماجرای موسيقی فيلم دلشدگان

«سناريو را خواندم و عکس های فيلم را ديدم. نظرهای علی حاتمی و حسين عليزاده را هم شنيدم. هميشه از خواندن در سينما پرهيز داشتم. معتقد بودم مردم صدای مرا می شناسند و نمی توان اين صدا را روی چهره ديگری لب خوانی کرد. به سختی راضی شدم در سينما بخوانم.» شجريان پس از آنکه راضی شد تا برای اين فيلم بخواند شرط گذاشت؛ «بايد در تيتراژ فيلم عنوان شود که شجريان به طور افتخاری خوانده تا حرف و حديث در نيايد که او قرار است در سينما بخواند و پول دربياورد.» شجريان سناريوی دلشدگان را از اول تا آخر خواند و شعرها را انتخاب کرد. اما «احساس کردم در تمام صحنه ها نمی توانم در استوديو بخوانم. به همين دليل با ضبط صوتی که داشتم به کوه های پونک رفتم. آوازها را در همان حال و هوای کوه خواندم تا به دور از فضای سناريو نباشد.» به گفته شجريان، حسين عليزاده بعدها در استوديو روی اين آوازها، تار زد و قطعه ها تکميل شد. نقش فريدون مشيری هم در اين موسيقی بسيار موثر بوده. شجريان ادامه می دهد؛ «برای هر بيتی که می سرود به من زنگ می زد و با هم روی تک تک کلمه ها فکر می کرديم و ترکيب آن را با موسيقی بررسی می کرديم.»

حرکت در کنار سنت

«سنت ما را در چهارديواری قرار می دهد که از هر طرف محصور هستيم. هر موسيقی سنتی اصيل نيست. ولی هر موسيقی اصيل سنتی است. سنت ها در گذر زمان ساخته می شوند و از نسلی به نسل بعد تغيير می کنند و اين خاصيت بشر است. اما از اصالت به هر طريقی می توانيم استفاده کنيم. بايد به سنت احترام گذاشته و آن را نگه داشت ولی در کنارش حرکت کرد.» شجريان همواره در طول فعاليت هنری خود بر فراتر رفتن از سنت ها تاکيد داشته. او در ميان بازيگرها هم با گفتن اين حرف ها بار ديگر بر خلاقيت در کنار اصالت تاکيد می کند و آنگاه گريزی می زند به استفاده از شعر نو؛ «آنچه برای هنرمند مهم است مفاهيم درونی اشعار است که يا به وزن های عروضی برمی گردد يا در شکل کلمات است. امروز و در اين سال ها شعر نو جايگاه ويژه يی در ميان هنرمندان دارد.» محمدرضا شجريان از اهميت بداهه خوانی و هنر بداهه نيز سخن گفت؛ «هرچه هنرمند از هنر خودش آگاه تر باشد، نکات بيشتری از آن دريافت می کند. در آواز ما نيز ارزش کار هنرمند بر بداهه خوانی اوست. درحالی که در ساير کشورها اين طور نيست و همه چيز از قبل آماده می شود.» او به اهميت و ارزش کار بداهه در ديگر هنرهای ايران هم اشاره کرد و مثالی از ارحام صدر زد؛ «گاهی اتفاق می افتاد که مردم چند شب متوالی برای تماشای تئاتر ارحام صدر می رفتند. چون هر شب اجرای متفاوتی ارائه می داد.»

شجريان و اذان موذن زاده

پرسشی درباره اذان زنده ياد موذن زاده اردبيلی مطرح می شود. شجريان توضيح می دهد؛ «اين اذان دو ويژگی قابل توجه دارد. زنده ياد موذن زاده آن را در «بيات ترک» خوانده، چون بيات ترک همواره پيام دهنده، نويددهنده و آگاهی بخش است و اين انتخاب به درستی از سوی ايشان انجام شده و هر زمانی را به مردم نويد می دهد. از سوی ديگر خلوص، در اين اذان موج می زند و من که سال ها است در عرصه موسيقی کار می کنم، ۶۰ سال است که اين اذان را می شنوم و با آن زندگی می کنم.»

سازهای جديدتر شجريان

شجريان درباره اهميت ساخت ساز در موسيقی ايران برای پر کردن خلاء رنگ و صدا سخن می گويد؛ «سازها را براساس صداهايی که نياز داريم طراحی می کنم. تا امروز ۹ ساز طراحی کرده ام و ساخته ام و چند ساز ديگر را در مرحله تست دارم. خوشحالم که هيچ يک از اين سازها رد نشده و در اجراها جواب داده است.» ادامه می دهد؛ «از ايده های ديگران استقبال می کنم و براساس همان ايده ها و مشکلات طراحی خود را کامل می کنم. اما سازندگان ديگر هم بايد بدانند که در کنار سازهای سنتی بايد سازهای جديدی هم درست کرد، تا برای سليقه ها و رنگ های مختلف صدا قابل استفاده باشد.»

موسيقی ايران، موسيقی تفکر

«موسيقی به هر شکلی خوب است و به شخصه تعصبی روی گوش دادن به موسيقی ايرانی يا غرب ندارم. چون نمی توانيم برای کسی نسخه بپيچيم و او را وادار به گوش دادن به سبک خاصی کنيم. اما وظيفه داريم موسيقی خود را به شکل درستی ارائه دهيم تا جوانان به آن راغب شوند.» شجريان اين را در پاسخ به چرايی گريز جوان ها از موسيقی ايرانی گفت و ادامه داد؛ «موسيقی هر ملتی در گذر زمان همراه با آن ملت حرکت کرده است و در دل خود مجموعه يی از شکست ها و پيروزی ها، عروسی ها و عزاها را دارد. پس برای بررسی موسيقی هر ملتی بايد نگاه کرد در گذر تاريخ چه چيزی بر مردم آن کشور گذشته است.» او ادامه می دهد؛ «موسيقی ما موسيقی تفکر است نه موسيقی غم. برخی ها فکر می کنند معنای اين غم، تفکر است.»

تقدير انجمن از شجريان

در خاتمه مراسم انجمن بازيگران خانه سينما با اهدای دسته يی گل رز و تقديرنامه، از استاد آواز ايران در حضور بازيگرانی چون نصيرپور، اسکندری، فرهی، بيات، زنجانپور، بيچاره، امکانيان و بسياری ديگر تقدير کرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016