یکشنبه 11 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سالار عقیلی، به نام گل سرخ می‌خواند، خبرآنلاین

«زمین تهی است ز رندان
همین تویی تنها

که عاشقانه‌ترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان»

مثل همیشه صدای گرفته‌ای از آن طرف آب، بی‌هوا خبرت می‌کند، جایی میان هلند و آلمان، جامانده از سرزمین رزهای ر‌ؤیایی سرخ تا خانه رؤیایی دختر ترسای زر اروپا.... این بار از حنجره جوان سالار عقیلی جوان یا ذهن خلاق حمید متبسم ....از بهار 70 تا زمستان 87: «اولین باری که این شعر را شنیدم آن‌قدر سواد خواندن نداشتم که خود نگاهی بر «کوچه باغ‌های نیشابور» شفیعی کدکنی بیاندازم، اما آهنگ کلمات و پیام روشن آن تأثیری ژرف و فراموش نشدنی در روح کودکانه من گذاشت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




آن روزها در خانه ما، شعر و موسیقی جای پر ارزشی داشت. مادرم دارای طبعی لطیف و موسیقایی بود، پدرم تار می‌نواخت و فروشگاه لوازم و صفحات موسیقی داشت، برادران بزرگ‌تر یکی نوازنده ویلن و دیگری عاشق شعر بود و گاهی شعری از او در مجله فردوسی به چاپ می‌رسید، ذوق و شوق موسیقی و شعر در خواهر و برادران دیگر هم، همیشه بوده و هست.» ... از آن روزها بیست سال می‌گذرد. دستان از همان ابتدا بر کیفیت همنوازی و پرداختن به معنی واقعی هنر همنوازی به عنوان پدیده‌ای تخصصی در موسیقی تأکید می‌کرد. برپرداختن به صدادهی منحصر به خود و خلق آثار متنوع هم... .

مؤسس گروه دستان حالا دیگر صاحب دستاوردی 18 ساله شده؛ اجرای سالانه 30 کنسرت در اروپا، آمریکای شمالی و ایران کارنامه او را سنگین کرده: ...فستیوال مراکش و برزیل هم بود. می‌دانید؟ «ما در گروه دستان انرژی معنوی زیادی گذاشتیم و کار تیمی را آموختیم و امروز مانند بدنی هستیم که به‌سختی بیماری‌ای را در خود راه می‌دهد...»

گروهی که اکنون به سازهای کوبه‌ای به عنوان جزء جدایی‌ناپذیر هر نغمه تکیه کرده و رنگارنگی آثار خود را با اجرای سازهای کوبه‌ای در آخرین آلبوم هم ثابت کرده است: کاری تازه از نشر نقطه تعریف، روایتی جدید؛ نغمه‌ای نو که به قول متبسم: «این بار سیتار هم چاشنی کار شده»، یک ساز غیرایرانی که تک‌نوازی آزاد و غیرمنتظره‌اش آلبوم «به نام گل سرخ» را بین‌المللی ساخته: «من در سال‌های 75 و 76 مدتی با دو موسیقیدان هندی، همکاری و تبادل فکر داشتم و از آنان نیز بسیار آموختم، سال‌ها بعد اولین نغمه‌های به نام گل سرخ را با ساز هندی زمزمه کردم و از آن‌جایی که کلام شفیعی کدکنی مرز ملی نمی‌شناسد و از آن همه انسان‌هاست؛ به این فکر افتادم که در بخشی از این کار با آوردن رنگی تازه بر این حس شعر تأکید کنم...»

گروه دستان بعد از مدتی مدید از دو نوازنده جدید - سنتور و قیژک- استفاده کرد و نقطه عطفی در فعالیت‌های خود رقم زد: «ما قصد داشتیم با دوری از فرم‌های سنتی موسیقی ایران با شعر نو هماهنگ و همسو بمانیم و در واقع مجموعه را به شکل روایتی از یک احساس یا یک داستان در فرمی منحصر به این کار ارائه کنیم. حالا می‌توانم بگویم که فرم‌های به‌کار گرفته در این اثر با خود اثر پدیدار و متولد شده است. در اجرای شعر دیباچه پرده‌ای‌ست با رنگی خاص خودش که با اتفاقی تازه از بخش دیگر جدا می‌شود و در نهایت سعی شده که مجموعه یک پرده واحد باشد، همان طور که شفیعی کدکنی دیباچه را به این صورت سروده بود. آغاز و پایان این مجموعه هم دو شعر قدیم و جدید شاعر خوانده شد که به نظرم بستری یا حداقل چهارچوبی برای تابلوی دیباچه. من بخش‌های مختلف به نام گل سرخ را مرتبط با هم و مجموعه‌ای واحد می‌دانم که علت همنشینی‌شان بر خلاف رسم غلط و رایج، هم دستگاه بودنشان نیست.»

آلبوم به نام گل سرخ حاوی مضامین نو واجتماعی وهنری است. یک روایت داستانی از موسیقی امروز ایران امیدوارم که به نام گل سرخ این‌گونه باشد؛ اما قضاوت توفیق ما با مخاطب است. مخاطب است که در کوچه باغ‌های نیشابور یک بار دیگرشنونده شعر شفیعی کدکنی است: «آهنگساز همیشه به‌دنبال انگیزه و گرفتن ایده از پدیده‌های دیگر هنری‌ست، به‌خصوص از شعر که ارتباط و نزدیکی‌اش با هنر موسیقی بسیار است، چه انگیزه‌ای بالاتر از این و چه سخنی بیش؟»

نغمه توست بزن آنچه که ما زنده بدانیم
اگر این پرده برافتد
من وتو نیز نمانیم
اگر چند بمانیم و بگوییم همانیم


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016