در همين زمينه
3 مهر» چه تنها مي رقصد! علي طهماسبي22 اردیبهشت» وضعیت کودکان و نوجوانان کارگر در ایران (بخش چهارم و پایانی)، علي صمد 3 اردیبهشت» بررسی وضعیت کودکان و نوجوان کارگر در ایران، بخش سوم، علی صمد 21 اسفند» از اين آتش تا آتش ديگر، علي طهماسبي 21 بهمن» مثل داستان هبوط، علي طهماسبي
بخوانید!
4 اسفند » دولت و پلیس بر سر طرح امنیت اجتماعی اختلاف ندارند، مهر
4 اسفند » شیطان به روایت امیر تاجیک، خبر آنلاین 2 اسفند » قفل شدگی در گذشته، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا 2 اسفند » ديدگاه هنرمندان براي رفع كمبود تالارها، جام جم 2 اسفند » آذر نفیسی نویسنده و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تازه ترین اثر خود صحبت می کند (ویدئو)، صدای آمریکا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! من آينهاي دارم، علي طهماسبيمن آيينهاي دارم صادقتر از كلام شما، صادقتر از كلام همهي مومنان. فرزندانِ خودم را ميگويم، فرزندان شما را ميگويم، نسل انقلاب را ميگويمبارها از دوستداشتن گفتيم، تظاهر به دوست داشتن كرديم و كسي را دوست نداشتيم و بي توقع پاداش، مهر نورزيديم. از مرگ ديگران در هرحادثه لرزيديم و حتي گريستيم اما با خود واگويه كرديم كه برما چنين مباد. شكر ايزد كه ما در ميان حادثه نبوديم. كودكان زلزله را دست عطوفت بهسر كشيديم و در كنارشان نشستيم و بر ويرانههاشان چشم دوختيم و در انديشه استحكام خانهي خويش برآمديم. دختران فاحشه را نصيحت نموديم و دعوت به پاكدامني كرديم و همان دم در دل خويش با آنان زنا ميكرديم. فقيران را به تقواي از خداوند دعوت كرديم و به معنويت بشارت داديم و تلاش خويش را براي بيشتر داشتن افزوديم. بر قداست آسمان افزوديم و به سوداي ملكوت اشگ شوق از خود وانموديم و زمين را بهآشوبِ غارت كشانديم. خدا و قديسان را حرمت نهاديم و خود و همسايه را بيحرمت كرديم. از خدمت به خلق گفتيم و به تدبيرقدرت پرداختيم. نان را، آب را، هوا را و زمين را، به شرط دين داري بر ديگري روا داشتيم، از آن رو كه دين را بهانه كرده بوديم. ديني از آن جنس كه خود ميگفتيم. همه باهم رياكارانه نماز خوانديم، رياكارانه خداوند را ياد كرديم و يادمان رفته بود كه آنان را هم كه ما بيگانه با خداوند ميانگاريم، خداوند خود آفريده است. همهي الفاظ را كه از عصاي موسي هم اعجازگرتر بود به خدمت گرفتيم تا خويش را در پس آن الفاظ پنهان كرده باشيم، تا هوس خويش را به معجزهي الفاظ برآورده سازيم. همه نامها كه براي برانگيختن زندگي بود، همهي آن الفاظ كه آفرينندگي را بهياد ميآورد، آلوده به هوسها شد. آنگاه واژگان، سكه وسنگ شدند، سكهها وسنگهايي براي وزن كردنِ نان، تا هركه بيشتر و غليظتر اين الفاظ را تكرار كند برخورداري بيشتري پيدا كند. يكچند روزگارمان اينگونه گذشت. اكنون چنان است كه انگار طشت از بام افتاده. آن سكهها را ديگر ارجي نيست، آن سنگها را وزني نيست. الفاظ معجزهگر، بي حرمت شدهاند. پوك و تهي شدهاند. اگر هم به معنايي راه ببرند همان معنايي است كه در خويش پنهان كرده بوديم. هوسهاي خويش را كه نامهاي عارفانه مينهاديم اكنون برملا ميشوند. حالا هيچ كلامي نمانده كه حجابي بر عرياني ما باشد. چندان كه آوردن نام خداوند نيز عبث و بيهوده مينمايد. اين گونه بود كه ويران شديم، اين گونه است كه ويرانتر ميشويم. چه بيهوده سخن ميگفتيم، چه بيهوده سخن ميگوييم. من آيينهاي دارم صادقتر از كلام شما، صادقتر از كلام همهي مومنان. فرزندانِ خودم را ميگويم، فرزندان شما را ميگويم، نسل انقلاب را ميگويم. علي طهماسبي Copyright: gooya.com 2016
|