شنبه 23 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ديدار مهدی کروبی و ميرحسين موسوی: انتقاد کروبی و موسوی از برخوردهای خشن با مردم به‌ويژه زنان

عصر روز گذشته، مهندس ميرحسين موسوی به منزل آقای کروبی رفت تا ضمن احوال‌پرسی و دل‌جويی از ايشان بابت حوادث رخ‌داده در روز ۱۳آبان، درباره رفتارهای انجام شده با مردم و به‌خصوص زنان در اين روز نيز با هم گفتگويی داشته باشند.
درابتدای اين ديدار آقای موسوی، ضمن ابراز انزجار از رفتارهای انجام شده توسط نيروهای لباس شخصی، در روز ۱۳‌آبان، با آقای کروبی، گفت: «من از اين حمله‌ای که به شما شد بسيار متاثر شدم. اما رفتار شما، نشان‌دهنده اوج روحيه شجاعت و ايستادگی شما و مردم است». آقای کروبی هم در پاسخ ضمن تشکر از اين ابراز هم‌دردی، رفتار مردم را بسيار محبت‌آميز توصيف کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آقای کروبی در ادامه گفت: «من هم اگر خود را جای حکومت بگذارم، اصلا توجيه نمی‌شوم که چرا بايد چنين رفتاری با مردم صورت بگيرد. عمری ازمن گذشته، حداقل ۱۵ سال با رژيم پهلوی رسما مبارزه کردم. البته من در اين راه، سرباز کوچکی بودم. اما تظاهرات ديدم، راهپيمايی ديدم، زندان و فرار کشيدم. يادم می‌آيد حدود سال ۴۱ بود که نهضت آزادی اوج گرفته‌بود. آن‌زمان هم چنين تظاهراتی در تهران و جلوی دانشگاه انجام می‌شد. دانشجويان شعار می‌دادند، پليس هم می‌آمد و متفرق می‌کرد. چنين برخوردهايی نبود. من اعلام کردم که روز ۱۳آبان می‌آيم. ولی هرجا هم مصاحبه کردم، گفتم که مواظب باشيد که طوری رفتار کنيد که به کل نظام برنخورد و از روز قبل هم پيغام‌هايی آمد که در مراسم شرکت نکنيد. بنا است با شما برخورد شود و صبح روز حرکت هم نامه‌ای ارسال شد از يک سازمان امنيتی، مبنی بر اين‌که گروه تروريستی ريگی قصد انجام عمليات انتحاری را دارند بدين جهت به محافظين گفتم هرکس مايل نيست و احساس خطر می‌کند، مرا همراهی نکند. ولی من به‌خاطر عهدی که با مردم مبنی‌بر شرکت در مراسم کرده‌ام، بايد حضورپيداکنم.»
آقای کروبی سپس درباره ماجرای حمله به وی و محافظش گفت: «وقتی ديگر رفتن با ماشين امکان‌پذير نبود، پياده شديم و درکنار مردم قرار گرفتيم. در همان‌جا شروع‌کردند به زدن مردم. به‌سمت ميدان ۷تير در حرکت بوديم که ناگهان من ديدم که سر محافظم شکاف برداشته و از آن خون جاری شده‌است. اول فکر کردم که با باتوم به سرش کوبيده‌اند. اما بعد فهميدم که در اثر شليک مستقيم گاز اشک‌آور به سمت ما و برخورد آن به‌سر محافظم، اين وضعيت پيش آمده‌است. در همين حين ديدم چيزعجيبی در جلوی پايم است. ديدم دارم خفه می‌شوم. انگار تمام صورت، ريش و ابروهايم گرگرفته است. من در جريان انقلاب حداقل ۲۰ بار گاز اشک‌آور خورده‌ام. اما اين، گاز اشک‌آور نبود.»
آقای کروبی ضمن غيرمتعارف بودن تعدادی از شعارهايی که مردم می‌دادند، گفت: «يکی از استادان روز بعد اين‌جا آمد و گفت از شعارهايی که مردم می‌دادند من بی‌اختيار اشکم درآمد. ببينيد اين کسانی که مردم را کتک می‌زنند، کار را به کجا رسانده‌اند که مردم را تحريک به شعارهای افراطی می‌کنند. من هم واقعا نمی‌دانم که اين چه خدمتی است که اين‌ها دارند به رهبری می‌کنند. خب اگر اين تظاهرات مسالمت‌آميز برگزار می‌شد، عده‌ای می‌آمدند و می‌گفتند مرگ بر آمريکا، عده ديگری هم بودند که فرياد الله اکبر می‌دادند و همه‌چيز هم تمام می‌شد.»
وی در ادامه افزود: «من گاهی شک می‌کنم که اين‌ها خودشان افرادی را بين جمعيت می‌فرستند تا از اين احساس هيجان سو استفاده کنند و مردم را تحريک به رفتارهای خشونت‌آميز بکنند تا بهانه‌ای برای حمله به مردم پيدا کنند. مردم بايد از رفتارهای خشونت‌آميز بپرهيزند.»

آقای کروبی سپس به حملات کيهان و ساير روزنامه‌های زنجيره‌ای عليه ايشان و آقای موسوی پرداخت و گفت: «من ۵۰سال است که در جريان اين انقلاب هستم. روزی که حضرت امام فوت کردند، ۵تا حکم از ايشان داشتنم. شما هم که نخست‌وزير امام بوديد. اين روزنامه‌های زنجيره‌ای تهمت و انگ‌ می‌زنند که من و شما از اسلام و انقلاب خارج شده‌ايم. اما با نوشته‌های آن‌ها که ما از اسلام و انقلاب خارج نمی‌شويم. منتها من نمی‌دانم اين چه برخوردی است که آن‌ها خودشان را ميزان‌الاعمال و اميرالمومنين می‌دانند؟ اگر زمانی که ما روزنامه‌داشتيم، می‌نوشتيم که مثلا آقای عسگراولادی يا مرتضی نبوی ضدانقلاب هستند، حالا اين آقايان ضد انقلاب می‌شدند؟»
آقای کروبی درباره نحوه برخورد‌های خشن با زنان هم افزود: «يادم می‌آيد در زمان پهلوی وقتی می‌رفتيم يک اداره‌ای يا جايی در صف بوديم، وقتی خانمی وارد می‌شد، متصدی آن‌جا می‌گفت اجازه بدهيد اول کار خانم را راه‌بياندازم. يا توی اتوبوس‌ها که مختلط بود، مردها بلند می‌شدند که خانم‌ها بنشينند. اما حالا درجمهوری اسلامی با زنان به قدری با خشونت رفتار می‌شود که اخبار متواتری از زدن بانوان با باتوم به اطلاع می‌رسد. من واقعا نمی‌فهمم که دستور چنين رفتارهايی عليه مردم، از کجا صادر می‌شود.»
مهندس موسوی نيز در اين ديدار، در توصيف حضور مردم در روز ۱۳ آبان گفت: «وقتی صبح آن روز از خانه به سمت فرهنگستان هنر می‌آمدم، ديدم که جلوی دانشگاه تهران، آن‌قدر نيرو چيده‌اند که انگار لشگرکشی شده‌است. با‌خودم گفتم اگر امروز حتی يک‌نفر هم بيرون نيايد، باز هم اين نشان‌دهنده قدرت جريان سبز است.»
مهندس موسوی درباره برخورد لباس‌شخصی‌ها با وی گفت: «حدود ساعت ۹ صبح، تعدادی جلوی فرهنگستان جمع شدند و شروع‌کردند به شعاردادن. سپس تعداد زيادی موتورسوار لباس شخصی، جلوی هر دو درب فرهنگستان در خيابان ولی‌عصر و خيابان صبا را سد کردند که مانع خروج من شوند و با بستن درب پارکينگ، کاری کردند که من سعادت نداشته‌باشم که به جمع مردم بپيوندم و در اين اجرمعنوی شريک بشوم.»
مهندس موسوی در ادامه افزود: « اين افراد می‌خواستند با ممانعت از حضور من در ميان مردم، قدرت‌نمايی بکنند، ولی در نهايت اين مردم بودند که قدرت‌شان را نشان دادند. اين‌ها بايد حق مردم را بشناسند. شرکت در اين تظاهرات چه ايرادی داشت؟ مردم می‌آمدند و آرام شعارهای‌شان را هم می‌دادند. پخش فيلم‌های اين رفتارهای خشونت‌آميز و حمله به مردم و باتوم‌زدن به سروپای خانم‌ها عاقبت خوشی نخواهد داشت.»
مهندس موسوی اضافه‌کرد: «اين جنبش عظيم از ارزش‌های بنيادی دفاع می‌کند. می‌گويد دورغ نگوييد و می‌گويد دروغ محکوم است، تقلب محکوم است. کسانی‌که مردم را می‌زنند، فکر نکنند می‌توانند با ترساندن، مردم را خانه‌نشين کنند. اسلام به مردم ياد داده‌است که در راه‌حق از چيزی نترسند. تصور اين‌که سرکوب حلال مشکل است، اشتباه است. سرکوب، شورش را از بين می‌برد ولی آن‌چه ما در کشور شاهد آن هستيم، شورش نيست. بلکه درخواست حقوق قانونی است.»
آقای موسوی افزود: «شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نيروهای امنيتی است که با ناجوانمردی به پير و جوان و زن و مرد، حمله می‌کنند. مخصوصا حمله به زنان، اوج شکستن سنت‌های مرسوم جامعه ماست.»
موسوی گفت: «راه‌سبز، سرکوب را محکوم می‌کند و خود هم گرفتار خشونت نخواهد شد. همه مردم متوجه هستند که سلاح ما، شعارهای مسالمت‌آميز و عقلانی ماست. اگرچه دراين راه دچار خسارت هم بشويم. ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی را می‌خواهيم. ما آزادی زندانيان سياسی را می‌خواهيم. ما تضمين انتخابات‌های سالم را می‌خواهيم. ما تامين آزادی‌های مطبوعات و رسانه‌ها و آزادی عقيده و بيان را می‌خواهيم. اسلام دين منطق است. دين شکستن قلم‌ها و بستن فله‌ای روزنامه‌ها نيست. مردم ما تجربه تاريخی نصب گل به سر تفنگ‌ها را دارند. امروز هم گرچه مورد حمله قرار می‌گيرند، می‌دانند که قدرت عقل و مسالمت، بر قدرت سلاح‌های گوناگون غلبه خواهد کرد.»
مهندس موسوی اضافه کرد: «علی‌رقم اين صف‌آرايی نظامی-امنيتی غيرعادی، وسعت حضور مردم و پراکندگی آن در بيشتر نقاط تهران و بعضی از شهرهای کشور، نشان می‌دهد که حضور مردم جنبه احساساتی ندارد، بلکه ناشی از دلسوزی و عقلانيت برای آينده کشور است.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016