پنجشنبه 9 مهر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سال تحصيلی پيش رو را سال "مبارزه عليه دولت کودتا" نام‌گذاری می‌کنيم، بيانيه دانشجويان و دانش‌آموختگان ليبرال دانشگاه های ايران

بامدادخبر: دانشجويان و دانش‌آموختگان ليبرال دانشگاههای ايران، در تازه‌ترين بيانيه‌ خود که به مناسبت آغاز سال تحصيلی جديد، صادر کرده‌اند، ضمن تحليل فضای سياسی کشور، دانشگاه را به عنوان نهاد "مروج انديشه‌های مدرن در جامعه، مهم‌ترين پايگاه نقد و انتقاد از حکومت، رابط ميان روشنفکران و توده‌های مردم و نماد اميد و آرمان‌گرايی در اجتماع"، در نزاع با "ديکتاتوری نظامی-مذهبی حاکم" به عنوان پاسدار "ارتجاع مذهبی و ارزشهای سنتی"، دانسته‌اند و تاکيد کردند که اگر کسانی دانشگاه‌ها را با انقلابی فرهنگی تهديد کنند، دانشگاه‌ها نيز ناگزير آنان را به انقلابی ديگر تهديد خواهند کرد.

متن کامل اين بيانيه که ساعتی قبل در اختيار بامدادخبر قرار گرفته به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


۱- سال پيش روی تحصيلی در شرايطی آغاز می شود که ديگر با قويترين چشمهای مسلح نيز نمی توان جمهوريتی در اين مخلوق ناقص الخلقه اسلام سياسی و کمونيسم روسی سراغ کرد و ولايت فقيه قوه فقاهتش را در سلولهای انفرادی به رخ می کشد و ولايتش را بر لوله های تفنگ استوار کرده است. دولت کودتا به اين بسنده نکرده و با به راه انداختن دادگاه‌هايی که ميراث شوم استالين برای جامعه جهانی است، سعی در تخريب چهره‌های اصلاح‌طلب و منتقد نظام دارد و بر آن است تا با گروگان‌گيری اين چهره‌ها از جنبش مردمی شکل گرفته انتقام‌جويی کند و نسبت به چند سال حقارت خود در برابر منتقدان‌اش عقده‌گشايی کند. در اين ميان کودتاچيان برآن‌اند که با تخريب شخصيت عبدالله مؤمنی- شاخص‌ترين چهره يک دهه گذشته جنبش دانشجويی در ايران- کل جنبش دانشجويی را فلج کند و از اين راه ضربه‌ای بزرگ بر پيکر جنبش دموکراسی‌خواهی در ايران بزند. اما هر چه می‌گذرد بيش‌تر ماهيت دروغين اين دادگاه‌های فرمايشی بر همگان عيان می‌شود. از اين رو نه تنها از محبوبيت و مقبوليت چهره‌های شاخص جريان دموکراسی‌خواهی و اصلاح‌طلبی در ايران کاسته نمی‌شود که هر روز بر محبوبيت آن‌ها نزد عموم مردم افزوده می‌شود.

۲- کودتای خرداد ۸۸ از سويی ادامه نزاع روحانيون– نظاميان بود و از سوی ديگر ادامه نزاع بر سر دموکراسی بيش‌تر و جامعه به‌تر به شمار می‌رفت. نظام جمهوری اسلامی پس از کودتای خرداد ۸۸ بيش از پيش به يک ديکتاتوری نظامی تبديل شده است و اينک روحانيتی که پيش از اين بازويی نظامی برای خود بر ساخته بود بيش از پيش به ابزار دست نظاميان صاحب تفنگ تبديل می‌شود. تبديل جمهوری اسلامی به ديکتاتوری نظامی هنوز به تمامی انجام نشده‌است اما با سرعتی فراتر از باور در حال انجام است. دگرديسی حکومتی مذهبی مبتنی بر مشروعيت الهی به ديکتاتوری نطامی پيش از اين نيز در تاريخ اسلام سابقه داشته‌است که شناخته‌شده‌ترين نمونه‌اش در رابطه با خلفای عباسی و سرداران ترک قابل مشاهده‌است. در چنين وضعيتی جامعه روز به ‌روز به سوی نزاع نهايی در حال حرکت است و دانشگاه نيز به عنوان بخشی از جامعه مدنی بخواهد يا نخواهد بخشی از اين نزاع است.

۳- دانشگاه اما فراتر از تعلق کلی‌اش به جامعه مدنی در نزاع با ديکتاتوری نظامی مذهبی از آن رو که پيدايش‌اش به عنوان ابزاری برای نوسازی جامعه که طبيعتاً به تقابل با ارتجاع مذهبی و انديشه سنتی رخ داده‌است، در نزاعی خاص و ويژه با جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی پاس‌دار ارزش‌های قرون وسطايی نيز که از سويی مبتنی بر بنيادگرايی اسلامی است و از سوی ديگر ايدئولوژی تماميت‌خواه اسلام سياسی را رهبری می‌کند درگير است. از اين روست که حکومت اسلامی می‌کوشد با تمامی توان خود دانشگاه را به عنوان مروج انديشه‌های مدرن در جامعه، مهم‌ترين پايگاه نقد و انتقاد از حکومت، رابط ميان روشنفکران و توده‌های مردم و نماد اميد و آرمان‌گرايی در اجتماع منکوب کند. در نزاع حوزه و دانشگاه، اينک بيش از سی سال است که حوزه بر دانشگاه جفا می‌کند و حوزويان بر جايگاهی تکيه زده‌اند که از آن آنان نيست، شايستگی آن را ندارند و برای آن تربيت نشده‌اند.

۴- دولت کودتا بسيار مجدانه‌تر از قبل به کار پرونده‌سازی و ستاره‌دار کردن دانشجويان مشغول است. ستاره‌دار کردن دانشجويان اگر چه در سال‌های گذشته نيز سبب محروميت بسياری از نخبگان علمی کشور از ادامه تحصيل شد، اما در سال تحصيلی جديد رنگ و بويی ديگر گرفته‌است و به تهديدی جدی برای رشد علمی و پويايی فضای دانشگاه‌ها تبديل شده‌است. ستاره‌دار کردن دانشجويان علاوه بر آن‌که سبب نقض حقوق مصرح دانشجويان در قانون اساسی کشور و اعلاميه جهانی حقوق بشر می‌شود، ظلمی به جامعه علمی کشور است که اثرات شوم آن روند آينده توسعه و پيشرفت کشور را نيز مکدر می‌کند. از سوی ديگر دولت کودتا می‌کوشد با تهديد دانشگاهيان درباره به راه انداختن يک انقلاب فرهنگی ديگر و تهديد و اخراج دانشجويان از دانشگاه‌ها، دانشگاه‌ها را به سکوت قبرستانی بکشاند و از اين رو بايد گفت که تعطيلی دانشگاه‌ها تهديدی توخالی ‌است که ضررش بيش از دانشجويان دامان حکومت کودتايی ناکارآمدی را خواهد گرفت که دانشگاه‌ها را به عنوان فضايی برای مشغول کردن نيروی کاری که کاری برايش وجود دارد بيش از پيش گسترش داده‌است. تعطيلی دانشگاه‌ها بيش از آن که جامعه را به خمودگی بکشاند، خيابان‌ها را جولانگاه جوانانی آگاه و انقلابی خواهد کرد و دريچه‌های جديدی را به روی جنبش دموکراسی‌خواهانه مردم ايران خواهد گشود. ايران دهه هشتاد ديگر ايران دهه پنجاه نيست و عصر اين ترک‌تازی‌های سياسی به سرآمده است. اينک دانشگاه نيست که در محاصره اوباش ارتجاع و حاشيه‌نشينان شهری است، اينک اين اوباش و ارتجاع هستند که در محاصره دانشگاهيان‌اند. اگر کسانی دانشگاه‌ها را با انقلابی فرهنگی تهديد کنند، دانشگاه‌ها ناگزير آنان را به انقلابی ديگر تهديد خواهند کرد.

۵- خواست مشخص دانشجويان و دانش‌آموختگان ليبرال دانشگاه‌های ايران هم‌چون اکثريت مردم ايران به رسيمت شناخته شدن مهندس موسوی به عنوان رئيس جمهور منتخب وقانونی ملت، استعفای دولت کودتا و محاکمه آمرين و عاملين جنايت‌های پس از انتخابات تا عالی‌رتبه‌ترين مقامات مسئول است. از اين رو ما سال تحصيلی پيش رو را سال "مبارزه عليه دولت کودتا" نام‌گذاری می‌کنيم و از آحاد دانشجويان می‌خواهيم دوشادوش هم تا رسيدن به اين خواست مشروع از پای ننشينند.

۶- ما معتقديم کارنامه ناموفق سی سال اخير ريشه‌هايی عميق‌تر از اشخاص و نهادها دارد. مسئله تنها حاکمان يا نهاد ولايت فقيه نيست. معضل اصلی جامعه ما در سی سال اخير، گفتمان اسلام سياسی به عنوان يک ايدئولوزی تماميت‌خواه بوده‌است. دانشگاه‌ها به عنوان روح نقاد جامعه نه تنها محق‌اند بلکه موظفند اين گفتمان عميقاً ضدحقوق بشری، ضد دموکراتيک و ناکارآمد را که منجر به عقب‌ماندگی ميهن عزيزمان شده‌است وجز جنايت و خباثت يادگاری از خود به جای نگذاشته‌است، نقد کنند. کسانی می‌کوشند به بهانه وحدت کلمه و موقعيت خطير کنونی جلو به بوته نقد کشيده شدن اسلام سياسی را بگيرند. تأسف‌بار آن که اينان خود نصيحت خود را به گوش جان نمی‌شنوند و پيوسته دست اندرکار نقد الگوی حکومت ليبرالی هستند که سال‌هاست کارنامه ای موفق از خود بر جای گذاشته است و در اين راه آلودگی قلم و دريدگی دهان و درندگی زبان برخی مارکسيست‌های اسلام‌پناه را نيز به همراه دارند. ما باور داريم دانشجويان و دانشگاهيان می‌توانند با نقد منصفانه و عالمانه گفتمان اسلام سياسی، جنبش دموکراسی‌خواهی مردم ايران را ياری دهند و آينده‌ای بهتر برای تمامی فرزندان ايران رقم بزنند.

دانشجويان و دانش‌آموختگان ليبرال دانشگاههای ايران
مهرماه يک‌هزار و سيصدوهشتادوهشت


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016