اظهارات سعيد شريعتی در دادگاه، فارس
خبرگزاری فارس: سعيد شريعتی از متهمان پرونده کودتای مخملی در دفاعيات خود با اذعان به عملکرد ناصحيح موسوی و انتقاد از هواداری حزب مشارکت از وی گفت:بازکردن پای هواداران به اعتراضات خيابانی به اعتقاد من اشتباهی بزرگ بود.
ولتکن منکم امه يدعون الی الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عنالمنکر و اولئک هم المفلحون(آل عمران۱۰۴)
رياست محترم دادگاه
سلام عليکم
متن حاضر گزيدهای از مرقومهای مفصل در بيان ديدگاهها و اعتقادام در مورد رخدادهای اخير است که برای پرهيز از تصديع و گرفتن وقت دادگاه تهيه شده و قرائت میشود و به همراه متن مشروح خدمت جنابعالی برای انضمام به پرونده به همراه لايحه دفاعيه حقوقی تقديم خواهد شد. با استعانت از کلام امير المؤمنان عرض میکنم: ذقتی بما اقول رهبنيه و انا به زعيم ان من صرحت لبر العبر عما بين يديه من المثلات حجزته التقوی عن تقحم الشبهات
رسات محترم دادگاه
آيه شريفهای که در ابتدا قرائت شد ابتنای جامعه رستگار دينی را بر مدار دعوت به خير و امر به معروف و نهی از منکر برمیشمارد و بر اين مبنا آحاد جامعه يکان يکان مشمول اين آيه شريفه هستند لذا چه کسی اولی بر نفس خويش است به جهت دعوت به خير و امر به معروف و نهی از منکر.
در ايام بازداشت جز محبت و احترام مشاهده نکردم
بدين لحاظ من بيان پارهای از حقايق و نيز اشتباهات و قصورها را که سبب پديدآمدن حوادث تلخ اخير شده است مصداق دعوت به خير امر به معروف و نهی از منکر میدانم.
ابتدا لازم میدانم عرض نمايم که اينجانب در تاريخ ۷ مرداد ۸۸ توسط مأموران پليس امنيت با رعايت ضوابط حقوقی و نهايت احترام بازداشت شده و به بازداشتگاه منتقل شدم و چه به هنگام ورود و چه در طول مدت حضور در زندان چيزی جز محبت و احترام و مراقبتهای استاندارد و قانونی از نظر بهداشتی، غذايی، هواخوری، معاينات پزشکی و ساير موارد از نگهبانان و افسر نگهبان بند مشاهده نکردم و از اين بابت سپاسگذار همه آنها هستم که لطف و مهربانی آنان زندان را برای من تبديل به مکانی برای عبادت و تفکر و قرب بيشتر به خداوند در ماه عزيز شعبان المعظم نمود.
هر خبری درباره رفتار و گفتار من منتشر شود کذب محض است
همچنين در محضر دادگاه گواهی میدهم که مسئولان و کارشناسان پرونده من همگی در زمره افرادی مؤمن، معتقد امين و دلسوز نظام بودند که با منطقیترين روش ممکن صرفا به دنبال کشف حقايق و ريشههای ماجرا بوده و نه اتهام زنیهای تخيلی. پيشرفت کار پرونده بر مبنای جدال حسن و باتکيه بر نقاط مشترک اعتقادی برای دست يافتن به اختلافنظرها يا ابهامات موجود در پرونده بود. لذا شهادت میدهم بر حسن رفتار و گفتار همگی آنان و در پيشگاه دادگاه محترم اعلام میدارم هر خبر و نقلی پيش از اين و يا از اين پس توسط هر شخص و گروهی حداقل در ارتباط با من چنانچه خلاف موضوعات پيش گفته بشود کذب محض، مضحک و موجب ضمه و معصيت خداوند دانا و حکيم است.
با گذرا از اين مقدمه عرض میکنم که ريشه اصلی رخدادهای غمانگيز اخير انتشار و دامن زدن به شايعه تقلب گسترده در انتخابات بود. ادعايی فوق العاده بزرگ و مسئوليتآور با تکيه بر حداقل مستندات و صرفا براساس شايعات، اخبار ناموثق و گزارشهای نادقيق.
ناشکيبايی و اشتباه يکی از بزرگان حامی موسوی نتيجه را عوض کرد
من نه در اينجا بلکه از پيش معتقد بودهام که در انتخابات تقلب نشده است. به اين معنا که اعداد و ارقام اعلام شده با تقريب معقول و مرسوم هه انتخابها همين است. به اعتقاد من در مکانيزم موجود رأی گيری و شمارش آرا خصوصا در انتخابات رياست جمهوری که به صورت سراسری و معمولا باتعداد کمی از نامزدها برگزار میگردد امکان تقلب در حدی که با چنين فاصلهای آرا را دگرگون کند وجودندارد.
ريشه توهم به وجود آمده آنجاست که اصلاح طلبان گمان میکردند با افزايش مشارکت به بالای ۶۰ درصد پيروزی آنان قطعی است اما اين تحليل مبتنی بر يک شرط متعدد بود و آن اينکه جامعه احساس کند ميان اصلاح طلبی و به اصطلاح اصولگرايی برمیگزيند اما مشارکت به ۸۵ درصد رسيد اما چون آن شرط مقدر حاصل نشد و دو قطبی ديگری در جامعه رواج يافت خصوصا با آن ناشکيبايی و اشتباهی که يکی از بزرگان حامی نامزد مورد حمايت ما در روزهای منتهی به انتخابات مرتکب شد نتيجه غير از آن چيزی شد که ما تصور میکرديم.
مهمتر آنکه چون همواره اصل بر صحبت انتخابات است مگر آنکه خلاف آن مستندات ثابت شود مجموعه مستندات و استدلالهای ارائه شده از سوی نامزد مورد حمايت ما به هيچ عنوان کفايت از ابطال سراسری انتخابات نمیکند و حداکثر در صورت وارد بودن اعتراضات منجر به ابطال صد دويست يا حداکثر پانصد صندوق میشود که با خروج آراء همه کانديداها از اين صندوقها از مجموع نتايج تغيير محسوسی در نتيجه انتخابات حاصل نمیشود لذا ادعای ابطال انتخابات با چنين مستنداتی ملموس نيست و ما بپذيريم و چه نپذيريم، چه بپسنديم و چه نپسنديم بايد به نتيجه آراء قانونا تمکين کنيم.
موسوی با پيچيدگیهای سياسی آشنايی ندارد
گذشته از موضوع تقلب آقای مهندس موسوی به عنوان کانديدای مورد حمايت ما اشتباهات بزرگ ديگری نيز مرتکب شدند اشتباه اول ايشان ورود نابهنگام، ناهماهنگ و بدون برنامه تبليغاتی و بدون چشم انداز روشنی برای چگونگی اداره کشور در آينده بود که موجب شگفت زدگی، سردرگمی و به هم ريختن برنامه انتخاباتی اصلاح طلبان شد. ايشان عليرغم اينکه در بيست سال گذشته در مجامع علمی و برخی مراجع حکومتی مناصب سياسی و فرهنگی داشتهاند اما به دليل پرهيز از ورود فعال در عرصه کنشگری سياسی حرفهای و جمعی با پيچيدگیهای عمل سياسی در اين دوران آشنايی کامل نداشتند و برای هدايت و رهبری يک جريان انتخاباتی و سياسی از ظرفيت و مهارت کافی برخوردار نبودند. لذا دو عارضه توهم و استغنا که من همواره در نقد رفتار ايشان و اطرافيانشان بيان داشتهام هم موجب پديد آمدن اصطکاکهای فراوان در طول مسير حرکتهای انتخاباتی و هم زمينه ساز تحريکپذيری و عملکرد احساسی ايشان در رويارويی با نتايج انتخابات شد.
عدم تعادل و عدم برخورداری ايشان و ماشين انتخاباتی شان از يک شيب و شتاب قابل تحمل در فرايند رفتار تبليغاتی و انتخاباتی مشکل و اشتباه ديگر ايشان بود. ايشان در حالی پا به عرصه رقابت گذاشت که حتی ميانهروترين اصلاحطلبان هم به رفتار و ادبيات محافظه کارانه و به قول خودشان اصلاح طلبی اصولگرايانه ايشان داشتند و ظرف کمتر از سه ماه با چنان سرعت و شتابی پيش رفتند که حتی تندروترين مخالفان نظام به جرگه حاميان ايشان پيوستند به صراحت معتقدم دستگاه فکری و ماشين انتخاباتی ايشان تاب و تحمل چنين شتاب سهمگينی را نداشت و در مقابل آثار اين شتاب ناتوان، شکننده، آسيب پذير و آسيب زننده مینمود و چنانچه ايشان انتخاب میشد تازه اول مشکل ايشان در رويارويی با سيل توقعات و انتظارات متناقض و متضاد بود که به طور طبيعی آثار خود را بر ثبات و آرامش و روال طبيعی اداره کشور میگذارد.
اشتباه ديگر و بزرگترين اشتباه آقای موسوی نوع مواجهه ايشان با مسئله نتايج انتخابات و نحوه اعلام آن بود که تعجيل تحريک شدگی احساسات زدگی موجود در آن از سياست مداری با سابقه و پخته چون ايشان بعيد مینمود.
ادعای فوق العاده بزرگ تحريک کننده و خطرناک ايشان صرفا مبتنی بر برخی گزارشهای ناکافی و ناموثق تک روانه و اسباب تحميل پيروی ناگزير گروهها و شخصيتهای سياسی حامی از ايشان بود. شرايط و اقتضائات رفتار جمعی ايجاب میکرد ايشان با تأمل و تحمل بيشتر و گردآوری اطلاعات و مستندات کافی و محکمه پسند نحوه تصميمگيری در مورد چگونگی برخورد با نتايج انتخابات را به گروههای سياسی مجرب حامی خود و هزينه و فايده کردن هر تصيمی بر مبنای خصايل و خصايص موجود در عرصه سياسی کشور و ميزان تحمل تنش در ساختار سياسی پس از ادعايی به بزرگی تقلب چند ميليونی در انتخابات واگذار مینمود. اين اشتباه منجر به خيابانی شدن سياست شد و آسيب های بزرگی بر ثبات امنيت و منافع ملی، زندگی و معيشت و جان و مال شهروندان زد و طمع بيگانگان را در تداوم بیثباتی و ناآرامی در کشور و بهره گيری از آن در اعمال فشار به نظام جمهوری اسلامی در عرصههای بين المللی برانگيخت.
هزينه کردن از مردم به دور از رسالت سياستمدار متعهد است
بازکردن پای هواداران به اعتراضات خيابانی به اعتقاد من اشتباهی بزرگ بود. اصالتا سياست هنر کم کردن هزينههای زندگی روزمره مردم در تعامل با ساختار قدرت است و وظيفه سياستمدران آن است که پشت ميزهای مذاکره و روی کرسیهای پارلمان و دولت يا در سازمانهای سياسی و حزبی تدابيری بينديشند که هزينه سياسی زندگی مردم را به حداقل ممکن برسانند. کشاندن مردم در خيابان و خيابانی کردن سياست يعنی به حداکثر رساندن هزينه زندگی سياسی مردم و اين به دور از تدبير و خارج از رسالت سياستمدار متعهد است آن هم در شرايطی که اين استعداد وجود دارد نه خطاها و ناکارآمدی يا قانونشکنی يک بخش يا حداکثر دولت مورد اعتراض قرار گيرد بلکه به سرعت کل نظام سياسی و اساس و مبانی و بنيانهای آن مورد تعرض قرار گيرد. من معتقدم در ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ايران سياست خيابانی و خيابانی کردن سياست ممکن است آغازش با کسی باشد اما سرانجامی نخواهد داشت و خود به خود حتی بدون دخالت قوای قهريه ميرا خواهد شد و اندک افراد پرشر و شور که شايد بيشتر مايه بگذارند هم تحت تأثير عوامل بيرونی به سمت و نداليسم و خرابکاری شهری سوق میيابند و سياست خيابانی بدين نحو و در چنين شرايطی به ابتذال کشيده میشود.
و بدين ترتيب هزينههای غيرقابل جبرانی بر جان و مال و عرض مردم و امنيت و منافع ملی نظم و انسجام اجتماعی و مردمسالاری تحميل خواهد شد که ثمری جز همافزايی کنيهها به دنبال نخواهد داشت.
در اين ميان به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ايران اسلامی نقدهايی هم در رويکردهای کلان و هم در رفتار و عملکرد انتخاباتی به حزب متبوع خود وارد میدانم.
چنان که پيشتر البته با ادبياتی متفاوت در خبرنامه حزب نوشتهام مشکل استراتژيک ما از دست دادن "هرم اعتماد " يعنی اعتماد به نفس، اعتماد متقابل ميان ما و مردم و اعتماد متقابل ميان ما و نظام است که دوستان علاقهمند حزبی را به آن ارجاع میدهم.
مهمتر از همه آنها اينکه ما عليرغم اين ادعا در مرامنامه خود که رسالت خويش را گسترش پايگاه مشروعيت حکومت دينی و ولايت فقيه قلمداد کردهايم اما در طول ده سال گذشته از اين معنا فاصله گرفتهايم و ما و رکن اصلی نظام بیاعتمادی و عدم تعامل سازنده پيش آمده است و سياست ورزی در حزب ما را با بنبست مواجه کرده است.
به علاوه ما در انتقال اعتقادات و آرمانهايمان به نسل جوانتر حزب دچار مشکل شدهايم و آينده حزب ما به اين لحاظ در خطر کژتابی و انشقاق و انحراف سياسی قرار گرفته است کما اينکه در همين انتخابات نشانههای اين پديده خطرناک را به عينه ديديم و مصائب و مشکلات آن را لمس کرديم.
موسوی حتی حاضر نبود با سران حزب عکس يادگاری بگيرد
گذشته از اين موارد ما در اين انتخابات نيز اشتباهات بزرگی را مرتکب شديم، از جمله، حمايت ناگزير و تحميلی و ناگهانی ما از آقای مهندس موسوی بدون آنکه از برنامه تبليغی، رفتار انتخاباتی و ديدگاه روشن ايشان برای اداره کشور اطلاع کافی داشته باشم. در حالی که ايشان حتی حاضر نبود با اعضای بلند پايه حزب ما عکس يادگاری بگيرد و به گونهای با ما رفتار میشد که انگار حزب ما وصلهای ناچسب در مجموع حاميان ايشان است.
بارها در ميان خود بحث کرده بوديم که کشور نيازمند تزريق روحيه گفتگو و صلح و آرامش به جای تنشهای فرساينده سياسی و يقهگيریها و اتهام زنیها است اما آقای موسوی با خصايص فردی که داشت به راحتی مسير اين نوع بازیها شد و نويد تداوم اينگونه کشمکشها و رويارويیها را به جامعه داد و اين خلاف اعتقاد و برنامه و ديدگاه ما بود.
ادعای موسوی پس از انتخابات هزينههای سرسامآوری داشت
پس از اعلام نتايج انتخابات آقای موسوی بدون مشورت و بدون مستند چنانکه در بالا شرحش رفت ادعای فوقالعاده بزرگی نمود که هزينههای سرسامآوری را میشد برای آن تصور کرد متاسفانه حزب ما تنها ساعاتی پس از انتشار بيانيه آقای موسوی و صرفا با تکيه بر ادعاهايشان مردم را دعوت به اعتراض کرد.
و عليرغم هشدار برخی از دوستان در جلسه حزب خود را شريک در هزينهها و آسيبهای وارده نمود. اين در حالی بود که حزب ما استراتژی کلان خود را سياستورزی جامعه محور متکی به پارلمانتاريسم اعلام کرده بود و ادعای چنين تقلب بزرگی يعنی اعلام پايان پارلمانتاريسم و انتخابات در ايران و يعنی اعلام پايان کار حزب ما و اين يعنی بر سر شاخ نشستن و بن را بريدن چرا که با چنين ادعايی ديگر هيچ فرد عاقلی حاضر به گوش دادن به ندای ما برای دعوت به انتخابات ديگر نخواهد بود.
عارضه ديگر چنين ادعای بزرگ و بیبنيادی به وسوسه انداختن بيگانگان در ايجاد و تداوم بیثباتی و ناآرامی در کشور و خارج شدن مدار کار سياسی از دست نيروهای داخلی و ميدان داری عوامل بيگانه بود که حزب ما عليرغم مخالفت مبنايی با اين نوع روشها بیتوجه و غفلت زده گرفتار هزينههای ناشی از آن شد.
به هر حال دلايل ديگری را نيز میتوان رديف کرد اما شخصا هنگاميکه اطلاعيه شجاعانه، دلسوزانه و دردمندانه برادر عزيز و بزرگوارم دکتر سعيد حجاريان در بيان خطاهای فردی و جمعی و استعفای ايشان را از حزب ديدم و در چشمان آشنايش نگريستم ترديدی برايم باقی نماند که اولين قدم و کمترين کاری که بايد انجام دهم استعفا از مقام حزبی خود در جهت جبران بخشی از آسيبهايی است که چه به عنوان موافق و چه مخالف در تصميمگيریهای جمعی حزب شرکت داشتهام و از آن ناحيه هزينههايی به ساير اعضا و از آن مهمتر به کل جامعه و نظام وارد شده است.
براين محور تاکيد میکنم که ايران عزيز ما در چهارراه جهانی و نقطه تلافی مطامع زورمداران و قدرت طلبان جهان است و همه آنان در صددند که از هر فرصتی برای کسب منافع بيشتر در منطقه و ايران ما بهره ببرند.
بیثباتی و ناآرامیها در ايران خواست بيگانگان است
به عنوان يک فعال سياسی اين فهم و برداشت را دارم که بیثباتی و ناآرامی در کشور عزيز ما ايران خواست بيگانگان است و در اين ميان تفاوت چندانی ميان کاخ سفيد، کاخ اليزه، کاخ کرملين، کاخ باکينگهام و کاخهای قدرت مداران ديگر جهانی نيست. همه اينها از بیثباتی و آشوب در ايران بهره میبرند و خود را برای رد و بدل کردن امتيازها و رسيدن به مطامع زورگويانه خود سوار بر موج بیثباتی و ناآرامی و اختلاف در کشور آماده میکنند.
اگر به ديده عبرت و نگاه وطن دوستانه و بر مبنای شناخت دقيق از رفتار قدرت طلبان جهانی به ماجراهای اخير بنگريم، پشت همه اين ماتمسرايیهای مزورانه روسای جمهور، وزاری خارجه، نمايندگان پارلمانها و غيره و ذلک میتوانيم خندههای موذيانه آنان را بنگريم که به گمان خود فرصت يافتهاند فشارهای بينالمللی را بر ايران بيافزايند و با تحقير و سرکوب عزت و اقتدار جهانی ايران اسباب خشنودی دشمنان و رنجيده خاطر شدن دوستان را فراهم آورند و ايران را از مواضع حق طلبانه خود در مناسبات بينالمللی عقب بنشانند همه نيروهای سياسی و تک تک آحاد مردم در گرو عزت جهانی ايران دارند در اين مقطع زمانی بايد هوشيارانه به رفتار بيگانگان و خواست و مطلوب آنان که تداوم ناآرامی، بیثباتی و خشونت ايران عزيز است نظر کنند و با برگرداندن آرامش و وحدت و انسجام و همدلی و اتحاد طمع خام بيگانه را از ميان بردارند.
در طول فعاليتهای چند ساله اخير به ويژه در انتخابات با دوستان جوان و نوجوان علاقهمند پيگير و پرتلاشی آشنا شدم که عموما صادقانه و تاثيرگذاری در سرنوشت خويش و عشق و علاقه به ميهن به ما فعالان سياسی چشم دوخته و از ما فکر و جهت آموختهاند من ضمن تاکيد بر همه آنان ياد میکنم از فرمايش آموزنده مقتدايم حضرت امام خمينی (ره) که از ايشان منقول است فرمودهاند: "چه کسی گفته است حرف مرد يکی است، مرد آن است که حرفش دو تا شود. " يعنی اگر پی به اشتباه خود برد جسارت و شجاعت اعلام تغيير نظر و جبران نگاه خود را داشته باشد من در طول اين انتخابات سخنرانیهای زيادی کردهام، مقالههای متعددی نوشتهام و خبرهای زيادی بعضا از منابع غير موثق و صرفا براساس شنيدهها و گفتهها بوده است و خود نيز به صحت آنها اطمينان کامل نداشتهام ذکر کرده و موجب شدهام برخی از آنها در منابع خبری درج شود. اگر چه شرافتمندانه بايد ذکر کنم که همه نيت من افزودن برگرمی و نشاط عمومی و افزايش مشارکت ملی در انتخابات بوده است اما اين هدف ارزشمند به من اجازه نمیداده است که سخنان و گفتار ناراستی را دستمايه اهداف سياسی و تبليغاتی خود کنم. اقرار میکنم که برخی نقل قولهای من ناصواب بوده است و بعضا خادمان کشور را زير سوال برده و حقوقی را از کسانی ضايع کرده است و احيانا بر توهمات و توقعات و انتظارات دامن زده است اين جفا از نظر من اخلاقی نبوده است و من خود را در اين ميان از پايبندی به اخلاق سياسی و سياست در فاصله میبينم خصوصا آنکه احتمال میدهم آن روند تاثيری بر خدشه وارد شدن به اعتماد عمومی و امنيت و آرامش داشته سهمی حتی اندک در حوادث پس از انتخابات داشته باشد.
به همين خاطر اولا از پروردگار منان طلب آمرزش و استغفار میکنم، ثانيا از همه کسانی که حقی از آنان ضايع کرهام در اينجا به اجمال و بعدا که فرصت يافتم که به دقت جستجو کنم تک تک رسما پوزش میخواهم و از همه شما دوستانم که به حرف و سخن من اعتماد کرديد و احيانا ناخواسته بدون تحقيق و بر مبنای اعتماد صرف شريک در اشتباه من شديد عذر میخواهم و اميدوارم به حرمت دوستیهايمان از من درگذريد.
سرود سازمانی يکی از فرقههای ضد انقلاب روی فيلم انتخاباتی موسوی
همينجا اجازه میخواهم سختی با دوستان و عزيزان خصوصا جوانانی که خود را موج سبز ناميدهاند بگويم و اميدوارم بر اين سخن من دقت نظر داشته باشند و از برادر کوچک خود آن را بپذيرند.
خاطرتان هست که در ايام انتخابات، سرود سازمانی يکی از فرقههای ضد انقلاب توسط بخشهايی از ستاد آقای موسوی برگزيده شده و بر روی آن نماهنگ انتخاباتی ساخته شد (و البته همان موقع من و بسياری ديگر از دوستان مخالف انتخاب اين سرود بوديم) در آنجا وعده میداد که "تفنگ و گل و گندم داره مياد" من میخواهم برادرانه عرض کنم اگر اين موج سبز بر مدار شخص محوری، مدعاهای بزرگ و بیپشتوانه، توهم و استعفا و تحميل هزينه بر مردم و نظام در عمل به رويارويی با نظام برآمده از انقلاب اسلامی سوق يابد و از آن ناگوارتر مطمع نظر و مورد طمع بيگانگان قرار گيرد يقين بدانيد از گل و گندم در آن خبری نخواهد بود و خدا نکند که منجر به آوردن تفنگ تنها شود که در آن صورت نه فقط از باد سبز بهار رونق و پيشرفت و شکوفايی اين آب و خاک خبری نخواهد بود بلکه باد مسموم خشونت و خونريزی همه را با خود خواهد برد.
مسلما بيگانگان نمیخواهند بهار سبز اميد در دشتهای دوست داشتنی اين مرز پرگهر بوزد. نگاه کنيد به شرق ايران عزيز حداقل هفت سال است که از سينه ماوراءالنهر باد سبز بهار بر ويرانههای بدخشان و پنجشير قندهار و کابل و وارزگان نوزيده است
و هر روز از جای پای جهان بيگانه و خشونت طلبان و ستيزه جويان، غبار آغشته به خون مردان و زنان افغان برمیخيزد و به غرب اين مرز و بوم بنگيريد که شش سال است که از بين النهرين نويد فروردين و خرمی و سرسبزی بر انبار و موصل و بصره و بغداد و نجف و کربلا نرسيده است و سوغات چکمه پوشان آمريکا و انگليس و بازرگانان ديکتاتور سابق و ستيزهجويان خشونت طلب خبر کشتار دسته دسته مردم بیگناه و بیدفاع عراق چيز ديگری نبوده است
به قول استاد آواز ايران آقای محمد نوری ما چه سفرها کردهايم و چه خطرها کردهايم که اين ملک ايران شود و همه میدانيم و باور داريم که دريغ است ايران که ويران شود کنام پلنگان و شيران شود
و در پايان چند کلامی به محضر مقام معظم رهبری عرضه میدارم.
محضر عالی مقام معظم رهبری
حضرت آيتالله خامنهای "دام عزه "
عرض ارادت و سلام خالصانه اين سرباز کوچکتان را بپذيريد. اگر چه به قول حافظ عليهالرحمه "من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم " اما چون به حافظه مهربان و دوست پرورتان اعتقاد دارم عرض میکنم که من همان "سعيد شريعتی خودتان " هستم که دور يا نزديک میدانيد ارادت و علاقهمندی ثبت و ضبط شده من به خودتان را. در اين مجال کوتاه فرصت بيان همه آنچه در دل دارم برايتان نيست و جسارت تصديع ندارم، انشاء الله روزی فرصت دست دهد تا تفصيل آنچه بايد بگويم قلمی کنم. غرض اينجا بيش از يک عرض ارادت و عرض تقصير نيست.
همه دوستان و خانواده و نزديکان من میدانند که حضرتعالی نه فقط به لحاظ حقوقی رهبر نظام مورد علاقه و اعتقاد من و از نظر شرعی حجت و مرجع امور دينی من هستيد بلکه همگان از جايگاه شما در ميان دل و علاقه و احترام شخصيم به شما خبر دارند. همواره کوشيدهام که اين احترام و اعتقاد را اظهار و بر آن مباهات کنم و حتی اگر در کوران مباحث سياسی ابهامات و انتقاداتی نسبت به مواضع سياسی حضرتعالی داشتهام يا از بيان آن صرف نظر نموده و يا با مراعات شان مريد و مرادی در نهايت ادب و احترام آن را بيان نمايم. اما انکار نمیکنم که بر حسب هيجان و تلاطم و توفنده بودن رودخانه سياست در ايران ممکن است پاروزنی ناشی چون من هراز گاهی ناشيانه پارويی به خطا زده باشم و جانب حرمت از کف فرو نهاده باشم اين بماند.
میدانم که جنابعالی از پيامدهای تلخ انتخابات حقيقتا شيرين ۲۲ خرداد تا چه حد آزرده خاطر رنجديده و دغدغهمنديد آن گاه که شنيدم شما عدهای را در اين امتحان مردود اعلام کرديد به ياد روايت ابن اعثم کوفی درالفتوح از ماجرای صلح امام حسن (ع) افتادم که پس از پذيرش آن صلح نامه عدهای از ياران زبده و اصحاب امام مجتبی (ع) که حتی در برخی اسناد حضرت حسين بن علی (ع) هم در ميان آنان ذکر شده به اين تصميم معترض شده و به سوی خيمه امام رفتند. حال يا حجر بن عدی يا جابربن عبدالله انصاری پرده خيمه را بالا زد و به طعنه و خشم و اعتراض عرض کرد: "السلام عليک يا مذل المومنين " و اصحاب هر يک با لحنی تند مراتب اعتراض خود را بيان داشتند. اما کريم اهل بيت کريمانه بر آنان نگريست و با مدارا آنان را به مصالح و منافع و شرايط و محذورات پذيرش صلح نامه رهنمون شد و اسباب شرمساری و عذرخواهی آن مردان بزرگ تاريخ اسلام را فراهم نمود.
يقين دارم شما نيز به شيوه و منشی جد مکرمتان عمل خواهيد کرد و نخواهيد خواست که مردودين اين امتحان بزرگ که در ميان آنان از پيشکسوتان انقلاب اسلامی تا جوانان و نوجوانان پرهيجان حامی نامزدهای انتخاباتی حضور دارند عليرغم اين مردودی درب مهربان مدرسه نظام اسلامی را به روی خويش بسته ببينند و شرايطی فراهم خواهد آمد که هر يک به اندازه سهم خود به جبران خطا و خطيئه نسبت به نظام و انقلاب و دستاوردهای آن بپردازند.
من اگر چه پس از پيام تبريک جنابعالی در روز بعد از انتخابات نه فقط حجت سياسی بلکه حجت شرعی را نيز در باب سکوت و پذيرفتن نتيجه انتخابات برخود تمام شده ديدم و افسار شتر فتنه را بر گردنش آويختم و از شهر خارج شدم که مداخلهای در امور نداشته باشم اما به هر لحاظ به سهم اندک خود که احتمال میدهم بر توهمات و توقعات مردم و احيانا عصبانيت حاميان نامزد مورد حمايت افزوده باشم در جريحه دار کردن دل و جان شما هر چند ناخواسته خود را قاصر و شرمسار میدانم. اگر چه خالصانه بر نيتم که خدای قادر متعال میداند تا پيش از انتخابات افزايش مشارکت ملی در انتخابات بوده تاکيد میکنم اما به هر حال شد آنچه شد و من هم خود را در آن سهيم میدانم بی آنکه قصد سوئی عليه نظام مقدس جمهوری اسلامی در هيچ لحظه از لحظات فعاليت انتخاباتی از ذهنم گذشته باشد.
من در اينجا و در مخاطبه با مقام ولايت فقيه اعتراف افتخارآميزی میکنم و بارها هم در شرايط عادی از اين ديدگاه خود دفاع کردهام که به جمهوری اسلامی متکی بر نظريه فقهی ولايت فقيه حضرت امام خمينی (ره) و مصداق صادق و لايق آن در زمان حاضر يعنی آيتالله سيد علی خامنهای (ايدهالله) اعتقاد راسخ دارم و سخت معتقدم که حجت ما در امر ولايت فقيه تنها و تنها مجموعه حدود ۴۰ سال نظريه پردازی و ۱۰ سال تجربه علمی حضرت امام راحل (ره) در استقرار نظام جمهوری اسلامی متکی بر نظريه ولايت فقيه است که منشوری چند وجهی از حاکميت مردم بر سرنوشت خويش و ميزان بودن رای ملت، برگزيدن مجتهد عادل و مدبر جامع شرايط توسط خبرگان رهبری و تصدی مقام ولايت توسط ايشان فقهالمصلحه و مجمع تشخيص مصلحت نظام را شامل میشود و راويان صادق آن ياران همراه و شاگردان ممتاز آن امام عزيز و اولی بر همه آنان حضرتعالی میباشيد. من بر اين ديدگاه مانا هستم و رشد و پويايی و تعالی و پيشرفت و انسجام و اتحاد ميهن اسلامی و ايران عزيز را در گرو استقرار اين نظام میدانم و هيچ جايگزين مشروع و کارآمدی را تا کنون برای اين نظام و برای جامعه ايران نيافتهام، اين هم بماند.
مقام معظم رهبری
آگاهيد که در سنت قديم لشگريان هر گاه سردار و سربازی مرتکب خطا و اشتباه میشد، در سينیای يک جلد قرآن کريم و يک دشنه میگذاشت و برای عذر تقصير به پيشگاه امير لشگر میرفت معنی اين سنت هم آن بود که يا از من به کلامالله مجيد در گذر و يا با اين دشنه مرا عقوبت کن؛ من هم تلميحا و تمثيلا در اين نوشته همان سنت را پيشه میکنم:
ابتدا آيه کريمه: "فبما رحمة من الله انت لهم و لو کنت فظا غليظ القلب لا نفضوا من حولک " را خدمتتان عرضه میدارم و در کنار آن پرچم سه رنگ هميشه جاويد جمهوری اسلامی منقش به نشان مبارک الله و شمشيری که در آن نشان است را به عوض آن دشنه. خواهی درگذر و خواهی عقوبت کن، و لامراليکم.
تا زميخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پير مغان خواهد بود
حلقه زلف بتان از ازلم در گوش است
بر همانيم که بوديم و همان خواهد بود