یکشنبه 11 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دادگاه يا حسينيه زندان اوين؟! عفت ماهباز

عفت ماهباز
نهادهای بين المللی حقوق بشر، مراجع حقوقی سازمان ملل، عفو بين الملل! وضعيت زندانيان در ايران دشوار و خطرناک است نگذاريد بار ديگر شرايط تابستان سياه ۱۳۶۷ در ايران تکرار شود! نگذاريد جنايت عليه بشريت بار ديگر در ايران تکرار شود!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


صبح شنبه ده مرداد حکومت ايران کم سابقه ترين دادگاه دنيا، اولين جلسه محاکمه صد زندانی را در سالن اجتماعات اداره کل دادگستری تهران (مجتمع امام خمينی) برگزار کرد. در اين دادگاه فقط رسانه های نزديک به دولت و نهادهای قضايی – امنيتی حضور داشتند در اين دادگاه استثنائی برخی از سرشناس ترين مقامات دولتی سابق در مقام متهم در جلسه حضور داشتند. از جمله: محمدعلی ابطحی (عضو شورای مرکزی مجمع روحانيون مبارز)، بهزاد نبوی (عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی)، محسن ميردامادی (دبيرکل جبهه مشارکت)، محسن امين زاده، عبدالله رمضان زاده (اعضاء شورای مرکزی جبهه مشارکت)، و محمد عطريانفر (عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی) و همه مردم دنيا ديدند چگونه اين مقامات زندانی با دمپايی و لباس زندان و با چهره هايی پريشان در مضحکه‌ای به نام دادگاه آورده شدند. همه اين صد نفر اتهام شان شامل* "اقدام عليه امنيت ملی، تخريب اموال شخصی مردم " و انقلاب مخملی" و برهم زدن نظم عمومی می شد. طبق روال آن سال ها از وکيل در دادگاه خبری نبود ظاهرا متهمانی که وکيل داشتند، يا وکلايشان از برگزاری دادگاه بی خبر بودند و يا آن ها را به محل برگزاری محاکمه راه ندادند. در واقع امر اين نه يک جلسه دادگاه بلکه همان جلسه اعتراف گيری حسينيه اوين بود؛ با اين تفاوت که تماشاچيان، زندانی ها نبودند مردم ايران بودند که از طريق راديو تلويزيون دولتی می شنيدند که زندانی ها از مقامات سابق دولت چگونه ابراز ندامت می کنند. اين نمايش کمدی - تراژيک را دادگاه نام نهادند و به همه دنيا نشان دادند زندانی به ابعاد ايران را.

آن هايی که در دهه اول انقلاب زندانی بودند و يا خاطرات آن دوره را خوانده اند به خاطر دارند که در آن دوران از سال ۱۳۶۰ به بعد، مقامات زندان، زندانی ها و معمولا سران گروه های سياسی را پس از شکنجه بسيار وادار به اعتراف می کردند. اصطلاحا می گفتند زندانی را شکسته اند و توابش کرده اند. آن ها زندانيان را پس از خرد و خاکشير کردن شان از نظر روحی و جسمی به حسينيه زندان اوين می بردند، آن ها را در حسينيه مقابل ديگر زندانيان - که ممکن بود همسر يا خواهر و برادرشان در بين شان بوده باشد – می نشاندند. زندانی به کارهای کرده و ناکرده اعتراف می کرد. آن ها از داشتن وکيل محروم بودند. آن ها شرمنده از شکست شان در مقابل زندانيان با شکنجه ديگری نيز روبرو شدند. در ميان زندانی هايی که وادار شده بودند به تماشا بنشينند برخی که ظاهرا تواب شده بودند، با هو و يا شعار مرگ بر او و يا جريان فکری اش به آزار بيشتر زندانی می پرداختند.

لاجوردی سپس دست چين شده اين نمايشات ضد انسانی را به تلويزيون می آورد. او و همکاران اش، ظاهر نظام اسلامی را حفظ می کردند. آن ها زندانی را با کت و شلوار آراسته جلوی تلويزيون می آوردند تا از "شرايط خوب زندان" و "برخوردهای انسانی برادران بازجو" بگويند و از گذشته شان ابراز پشيمانی و ندامت کنند . در آن سال ها، در اوايل، اقرارهای اين گونه را بسياری از روشنفکران پذيرفتند اما امروز همه می دانند اين نمايش خالی از اعتبار است.

امروز حالت ناآرام محمدعلی ابطحی - وب نگار ِ وبلاگ "وب‌نوشت" که در تاريخ ٢٦ خرداد ماه بازداشت شده بود - و شکل قرار گرفتن دستان او، از جمله دست راستش، از داستان تلخ و مکرر زندانيان شکنجه و وادار به تسليم شده، سخن داشت. حالت نگاه متوحش و نگران او جلوی دوربين، به انسان می گفت: "شرمنده که قهرمان نيستم."

آقای ابطحی و همه زندانيانی که به خاطر دفاع از رای تان، به خاطر آزادی بيان و دفاع از آزادی، به خاطر شرافت انسانی تان دربند شديد! شما نبايد شرمنده باشيد مردم ما قهرمان نمی خواهند مردم ما انسان شريف را زنده می خواهند. نمايش اجراشده، در حضور ميليون ها تن از مردم ايران و جهان، شما را روسياه نمی کند. همه می دانند بر شما چه گذشته است اگر هم اعترافی نموده ايد مردم می دانند در چه شرايطی بوديد که چنين شکستيد. درد و سرشکستی تان برای مردم ما که اين روزها عزادار نداها و سهراب ها و محسن ها هستند قابل درک است.

خانواده و عزيزان زندانيان! مردم همراه و همدردتان هستند. تلاش کنيد، آن ها زنده بيرون آيند. بايد نگران زندانيانی بود که وعده داده اند به زودی تکليف شان را روشن کنند.

از جمله آقای محمود احمدی‌نژاد ديروز در جمع اساتيد بسيجی گفت: "دوره جديدی آغاز شده است. بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، يقه‌شان را می‌گيريم و سرشان را می‌چسبانيم به سقف."

نهادهای بين المللی حقوق بشر، مراجع حقوقی سازمان ملل، عفو بين الملل! وضعيت زندانيان در ايران دشوار و خطرناک است. نگذاريد بار ديگر شرايط تابستان سياه ۱۳۶۷ در ايران تکرار شود! نگذاريد جنايت عليه بشريت بار ديگر در ايران تکرار شود.

آقای منتظری! آقايان موسوی، کروبی و خاتمی و همه آن هايی که حقوق بشر را دنبال می کنيد! شما اين دولت مدعی حفظ ارزش های اسلامی را بهتر از ما می شناسيد از کارهای ضد بشری او در گوشه و کنار ايران در کوچه و خيابان باخبريد آن ها در ايران شرايطی بدتر از زندان ابوغريب در عراق را به وجود آورده اند؛ نگران دربنديان باشيد. از اين دولت کودتايی هر کاری بر می آيد.

عفت ماهباز
لندن

http://efatmahbaz.blogfa.com/
[email protected]

* ادعانامه دادستانی تهران
در ابتدای جلسه ادعانامه ی دادستانی تهران (سعيد مرتضوی) قرائت شد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016