سه شنبه 26 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

امروز همه آمده بودند، محمدعلی ابطحی، وب نوشت

امروز در ایران روز حماسه شکوه بود. وقتی نیمی از این جمعیت در خیابان های تهران شرکت می کند، مارش می زنند و آن را جمعیت میلیونی اعلام می کنند ولی فکر می کنم اصلاً به جمعیت امروز اشاره ای نکنند. از صبح آن قدر تهدیدهای جدی فراوانی بود که یک بار آقای موسوی و یک بار آقای خاتمی بیانیه دادند و از مردم تشکر کردند. می ترسیدند تهدیدها عملی شود و مردم قربانی شوند.

کلی بحث شد که امکان اطلاع رسانی به مردم وجود ندارد، مردم می آیند و وقتی رهبران نروند با مردم خیلی برخورد جدی می کنند و آن ها بیشتر آسیب می بینند. آقای موسوی و آقای کروبی تلفنی صحبت کرده بودند. قرار شده بود اگر راه ها را هم بسته بودند، و یک نفر هم بود به احترام آن ها شرکت کنند و حداقل به آن ها اعلام کنند که مجوز داده نشده و راهپیمایی نکنند. واقعاً همه مان از مردم عقب تریم. هیچ کداممان گمان نمی کردیم که این جمعیت خواهد آمد. رفتم دیدن آقای کروبی. چند تا تلفن شد همان جا که جلوی رفتن آقای کروبی را بگیرند.

سه چهار نفر هم از اعضای برجسته حزب اعتماد ملی آمده بودند که جلو رفتن آقای کروبی را بگیرند. کروبی هم همه ی آن ها را رد کرد و گفت اگر آقایان خاتمی و موسوی هم نمی رفتند، من می رفتم. من و کرباسچی همراه آقای کروبی سوار شدیم. آقای مهندس موسوی و آقای خاتمی هم قرار بود از دفترهایشان حرکت کنند و ساعت 5 همه جلو خیابان آذربایجان باشند که سخنرانی کنند. آقای کروبی گفت آن قدر رای ها مهندسی شده بود که اگر ننه جون من هم کاندیدا بود از این بیشتر برایش رای می خواندند. ما از بزرگراه یادگار امام رفتیم. نزدیک خیابان انقلاب معلوم بود خیلی بیشتر از 22 بهمن امده اند. راه بسته بود. پیاده شدیم. به خیابان آزادی رسیدیم. نتوانستیم طرف محل قرار بریم.

آقای کروبی یک طرف، آقای کرباسچی یک طرف، من یک طرف رفتیم. من جلوتر بودم. از سر یادگار تا میدان آزادی به عنوان اولین نفری که از این مسیر آمده بودم مورد تشویق عجیبی قرار گرفته بودم. هزاران نفر جمعیت برای من داد می زدند و حمایت می کردند. شعار یک درصد، دو درصد، نه پنجاه و سه درصد و یا شعار ما خار و خاشاک نیستیم و یا این که تا فلانی هست اوضاع همین است، تمام خیابان را فراگرفته بود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آقای موسوی و خاتمی هم نتوانسته بودند یکدیگر را پیدا کنند. آن قدر جمعیت فراوان بود که دیگر به مجوز نیاز نداشت. اصلا قابل مقایسه با جمعیت دیروز نبود. که شبکه رادیو تلویزیون ایران آن همه روی آن کار کرد. دردناک است که این جمعیت کم نظیر در رسانه ملی ایران دیده نمی­شود. باور نمی کردند که مردم این قدر با جسارت خواهند آمد. روز حماسی عجیبی بود.

همه می گفتند که تو رو خدا کم نیارید، ما کم نمی آوریم. خیلی روز بدی شروع شد و تا این جا پایان خوب و ماندگاری داشت. واقعاً آیا ممکن است این همه دیده نشوند؟ در میدان آزادی همه نشستند و من هم سخنرانی کردم. یک بلندگو هم نه برای موسوی و نه برای خاتمی و نه برای کروبی نبود. فرق یک تظاهرات دولتی و مردمی کاملاً مشهود بود. واقعاً مردم خسته نباشند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016