شنبه 16 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نازلی فرخی، نماينده سايت تغيير برای برابری، جايزه گزارشگران بدون مرز را دريافت کرد، دويچه وله


نازلی فرخی در حال دريافت جایزه دویچه وله در مجمع جهانی رسانه‌ها

جايزه ويژه گزارشگران بدون مرز در مسابقه وبلاگ‌نويسی دويچه‌وله در سال ۲۰۰۹ به سايت تغيير برای برابری، تعلق گرفت. نازلی فرخی به عنوان نماينده اين سايت در مجمع جهانی رسانه‌های دويچه وله اين جايزه را دريافت کرد.

با نازلی فرخی، درباره اين جايزه، سايت تغيير برای برابری و موضع جنبش زنان در برابر انتخابات رياست‌جمهوری گفت‌وگو کرده‌ايم.

دويچه‌وله: خانم فرخی سايت تغيير برای برابری برنده جايزه‌ی وبلاگ نويسی دويچه‌وله شده است. فعاليت‌های اين سايت فقط روی موضوع کمپين يک ميليون امضا متمرکز است يا روی کل جنبش زنان کار می‌کند؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


نازلی فرخی: سايت تغيير برای برابری دقيقا از همان روزی که کمپين شروع به کار کرد، راه افتاد و چند ويژگی عمده دارد. اولين ويژگی‌اش اين است که اين سايت تحريريه ثابتی ندارد. يعنی بچه‌هايی که قبلا در تحريريه اين سايت بودند، الان ديگر نيستند و اين کسانی که الان هستند، ممکن است ديگر نباشند. يعنی اين امکان را برای همه فراهم کرده است که هر کسی که در حوزه‌ی زنان کار می‌کند و در حوزه‌ی کمپين حرفی برای گفتن دارد، بتواند حرفش را از طريق اين سايت بگويد. قبلا فقط يک عده خاص و شناخته شده بودند که در سايت‌ها مقاله می‌نوشتند، آن فضا شکسته شده و ديگر آن حالت محدوديت برای نوشتن وجود ندارد.

يعنی می‌شود گفت مثل يک وبلاگ جمعی است؟
دقيقا، مثل يک وبلاگ جمعی شده است. اين وبلاگی بودنش بخصوص شايد در بخش ’’کوچه به کوچه‘‘ است. يعنی آن قسمتی که ما می‌خواستيم راوی حرکت خودمان باشيم و اين بخش با اين که يکی از پرخواننده‌ترين و بهترين بخش‌های سايت است، ولی اصلا مهم نيست که کسانی که آنجا می‌نويسند چقدر نويسنده باشند، چقدر خوب بنويسند و چقدر نوشته باشند. فقط کافی است آن خاطره‌ای که از امضا جمع کردن يا از دستگيری دوستشان دارند، بفرستند برای آنجا و حتما در ’’کوچه به کوچه‘‘ چاپ ميشود. به‌نظر من اين ويژگی خيلی خوب و يک بدعت خيلی خوبی در جنبش اجتماعی ايران است که کنش‌گران خودشان در عين حال راوی حرکت‌شان هم هستند.

بازخوردهايی که ازخوانندگا‌‌‌ن‌تان گرفته‌ايد، چه طور بوده؟
ما در بخش کوچه به کوچه، يک قسمت کامنت داريم يا قسمتی هست که مثلا بچه‌ها می‌آيند چهره به چهره باهم حرف می‌زنند و مثلا گاهی وقت‌ها می‌گويند خيلی من تحت تاثير اين نوشته بودم. تعداد خيلی زيادی از کسانی که دواطلب حضور در کمپين ميشوند، تحت تاثير نوشته‌هايی هستند که در بخش کوچه به کوچه منتشر می‌شود. من فکر می‌کنم اين تاثير خيلی بزرگی است که اين بخش گذاشته است. سايت کمپين، علاوه براين قسمت، شامل قسمت‌های ديگری هم هست. مثلا ما يک بخش خبر داريم که خبرهای همه‌ی جنبش زنان ايران و بقيه‌ی جنبش‌های اجتماعی ايران را منتشر می‌کند و ديگر اين که سايت ما هر روز به روز ميشود.

رابطه‌ی سايت تغيير برای برابری با سايت‌های کمپين در خارج از کشور چيست؟ آن‌ها را هدايت ميکند يا آن‌ها کاملا مستقل عمل ميکنند؟
ما تمام سعی‌مان چه در تهران و چه در شهرستان‌های ديگر اين بود که هژمونی‌ای، هيچ شهری روی شهر ديگر نداشته باشد. در نتيجه اين سايت هم سعی نمی‌کند روی جاهای ديگر نظارت يا کنترل داشته باشد. آن‌ها برای خودشان مينويسند، سايت تغيير برای برابری تهران هم برای خودش مينويسد. ما يک قسمت داريم به نام سايت نوشته‌ها که لينک مطالب در مورد زنان از سايت‌های ديگر را آنجا ميگذاريم و اين جوری ميتوانيم تجربه‌هامان را با همديگر قسمت کنيم و حرف‌هامان را با هم بزنيم.

زمانی که اعلام شد که اين سايت برنده‌ی مسابقه‌ی دويچه‌وله شده، برخوردها در ايران چگونه بود؟
اين جايزه، اگر از نظر زمانی اشتباه نکنم، تقريبا همزمان بود با جايزه‌ی سيمون دوبوار که به ما دادند. آن‌موقع هم فشار روی کمپين زياد بود و اين جايزه‌هايی که همزمان با همديگر آمد، خيلی برای روحيه‌ی بچه‌ها خوب بود، خيلی کمک کرد. خيلی برای بچه‌های ايران خوشحال‌کننده بود.

معمولا وقتی که جوايز خارجی به کمپين تعلق ميگيرد، فشارهای امنيتی هم بيشتر ميشود. برای اين که بهانه دست نيروهای امنيتی می‌آيد که بگويند شما داريد از خارج کمک می‌گيريد. آيا در مورد اين جايزه و موردهای مشابه‌اش يا جايزه‌ی سيمون دوبوار اين اتفاق برای کمپين افتاد؟
نه. مثلا برای جايزه‌ی سيمون دوبوار وقتی که خانم بهبهانی ميخواستند به عنوان دريافت کنده آن به خارج سفر کنند، اصلا هيچ مشکلی در فرودگاه برايشان پيش نيامد و همين طور برای من.

در مورد جايزه‌ی نقدی سيمون دوبوار دودستگی ايجاد شده بود. يک عده می‌گفتند ، بخش نقدی‌اش نبايد دريافت بشود که آخرش هم دريافت نشد و می‌گفتند که اين استقلال کمپين را زير سوال ميبرد. آيا کلا در مورد جوايز خارجی اين نظر هميشه هست، يعنی گروهی در کمپين هستند که فکر ميکنند اين جوايز ميتواند استقلال کمپين را زير سوال ببرد؟
در سه سند اوليه کمپين که همه به آن متعهد شده‌اند اعلام کرده‌ايم که هيچ کمک مالی دريافت نمی‌کنيم. حالا جايزه هم ميتواند يکی از مصاديق کمک مالی باشد. البته همان موقع هم بچه‌ها گفتند جايزه با کمک مالی فرق می‌کند. ولی ما گفتيم کمک مالی از خارج دريافت نميکنيم. من فکر ميکنم اين به نفع کمپين است. هم برای استقلالش و هم برای خيلی از مسايل ديگری که برای کمپين ممکن است پيش بيايد. به‌هرحال من احساس ميکنم اين به نفع کمپين است که ما جايزه‌ای را دريافت نکنيم و خوشبختانه جايزه‌ای که دويچه‌وله به ما داد هيچ وجه نقدی‌ای نداشت. در نتيجه تنش در آن هم خيلی کم بود. يعنی اين که ديگر هيچ تنشی نداشتيم. چون فقط يک لوح بود و هيچ نظرسنجی برای اين که حالا پول را بگيريم يا نه انجام نشد.

اينجا غير از شرکت در مجمع رسانه‌ها که در دويچه‌وله برگزار ميشود، آيا در جمع‌های ديگر ايرانی هم بوده‌ايد؟
من با بچه‌های بخش فارسی دويچه‌وله بودم. خيلی ميهمان‌نواز بودند و خيلی به من کمک کردند. و يک اتفاق خيلی خوبی هم که افتاد اين بود که من ديروز به دفتر مجله‌ی فمينيستی اما «Emma» رفتم و با استقبال خيلی زياد هيات تحريريه‌ی آنجا مواجه شدم. من فکر ميکنم اين ديدار خيلی خوب بود، هم برای ما و هم برای آنها. بخاطر اين که اين خواهری جهانی را ما زنان ايرانی هم ميتوانيم با بقيه‌ی خواهرهايمان در جهان محکم کنيم.

اعضای تحريريه مجله‌ی اما «Emma» با فعاليت‌های کمپين آشنايی داشتند؟
مجله‌ی اما «Emma» خودشان يکبار به ما ميل زده بودند و گفته بودند هر حمايتی که لازم باشد ما از شما ميکنيم، فقط شما بگوييد چه حمايتی لازم است که بعد من ديدم فرصت خيلی خوبی است الان که در آلمان هستم بروم حضوری با اينها صحبت کنم.

کلا برخورد ايرانی‌های خارج از کشور را با کمپين و فعاليت‌های زنان داخل ايران را چه طور ارزيابی ميکنيد؟
ما الان در آلمان يک گروه فعال کمپين آلمان داريم. ديروز که من جايزه را گرفتم ايرانی‌های خيلی زيادی آنجا بودند، وقتی که داشتند جايزه را به من ميدادند. حضور آن‌ها پشتوانه‌ی روحی خيلی خوبی برای من بود و حرف‌هايی که به من زدند خيلی دلگرم‌کننده بود. يعنی فکر ميکنم خيلی از ايرانی‌ها، به‌خصوص بچه‌های تيم دويچه‌وله، خيلی خوب کمپين را می‌شناسند و خيلی خوب از آن استقبال می‌کنند، حتا بيانيه‌ی کمپين را امضا هم کرده‌اند.

خانم فرخی، در داخل ايران ائتلافی شکل گرفته از بخشی از جنبش زنان به نام «ائتلاف همگرايی زنان برای طرح مطالبات در فضای انتخاباتی». برخی از اعضای کمپين هم در اين ائتلاف شرکت کرده‌اند و برخی ديگر مخالف شرکت در اين ائتلاف بوده‌اند. نظر شما راجع به اين ائتلاف چيست؟
کمپين طبق اساسنامه‌ای که دارد اصلا در ذات خود نمی‌تواند از هيچ جريانی حمايت کند. چون طبق تعريف کمپين هر کسی که کمپين را امضا کند، ميتواند جزيی از کمپين باشد. يعنی الان مثلا شما فرض کنيد ما سيصد هزار امضا جمع کرده ايم، يعنی ما سيصد هزار عضو کمپينی داريم. پس ما نميتوانيم بگوييم کمپين به ائتلاف پيوسته يا کمپين به ائتلاف نپيوسته. اين تعريف کمپين است.

البته من نگفتم کمپين، گفتم برخی از اعضای کمپين.
بله، من اين توضيح را دادم که يک وقت اشتباهی برداشت نشود. بله خب اين اتفاق افتاده است. من فکر می‌کنم اين اختلاف نظرها خيلی طبيعی است. به‌هرحال همه جای دنيا آدمها ممکن است در يک حرکت خاصی باهم اختلاف نظر داشته باشند. ولی من خودم کسی بودم که به اين ائتلاف نپيوستم. به‌خاطر اين که مفهوم ائتلاف مطالبه محور را در زمان انتخابات نمی‌فهميدم. من نه فضای بازی را احساس کردم و نه احساس کردم حالا ما بايد مطالباتمان را بگوييم. ما سه سال است داريم اين مطالبات را می‌گوييم و من احساس کردم احتياجی نيست که ما دوباره اين‌ها را خطاب به آدمهای خاصی بگوييم. چون هر کسی اگر ميخواست بشنود، تا حالا شنيده بود.

ولی الان با توجه به خبرهايی که از ايران ميآيد، فعالان همگرايی در خيابان بروشورهای همگرايی را پخش ميکنند و کسی هم به آنها کاری ندارد.
اما جلوه و کاوه هنوز در زندان هستند. (منظور جلوه جواهری و کاوه مظفری دو تن از کنشگران کمپين يک ميليون امضاست که از روز يازده ارديبهشت در بازداشت به سر ميبرند).

و الان شما فضای ايران را برای طرح مطالبات زنان چگونه می‌بينيد ؟ آيا واقعا الان فضا را در ايران بهتر نمی‌بينيد برای اين که صدايتان را بلندتر بکنيد؟
من شخصا نه. به‌خاطر اين که فکر می‌کنم الان در فضای انتخاباتی هر چيزی خيلی بوی سوءاستفاده دارد. يعنی کانديداها ميخواهند از جريانات زنان سوءاستفاده کنند. يعنی من به هيچ کدام از کانديداها خيلی خوشبين نيستم، در نتيجه اصلا دلم نميخواهد به‌عنوان يک فعال زن بروم زير پرچم فلان کانديدا . ولی من اميدوارم که بعداز انتخابات اين کانديداها به وعده‌هايشان عمل کنند. ما هم ديديم که چندتا ازکانديداها منشور دادند، يک‌سری حرف‌ها زدند که ما حمايت ميکنيم و حتا بعضی از کسانی که از آن کانديدای خاص حمايت می‌کردند و در تيم تبليغاتيشان بودند، آمدند کمپين را امضا کردند. خب اين نشانه‌ی خوبی است. اميدوارم بعد از انتخابات هم به حرف‌هايشان پايبند باشند و اين‌ها فقط سوءاستفاده از جنبش زنان ايران و اين جايگاهی که حالا در جامعه دارد نباشد.

در فضای انتخاباتی فعلی همه جا صحبت از تغيير است. شعار اول کمپين هم تغيير قوانين تبعيض‌آميز بود. فکر ميکنيد اين فضا بتواند به کمپين کمک کند؟ يا فکر ميکنيد هيچ کمکی نميکند و کمپين راه خودش را ميرود؟
کمپين نزديک سه سال است کارش را شروع کرده و ما در اين سه سال ياد گرفتيم چه طور در شرايط خيلی سخت امنيتی کار کنيم. درنتيجه من نمی‌گويم که اگر شرايط بعداز انتخابات تغيير کند و بهتر يا بدتر شود، اصلا برای ما فرقی ندارد. يعنی افزايش و کاهش فشارهای روحی و روانی هم روی کمپين اثر می‌گذارد و هم روی بقيه‌ی جنبش ايران. در واقع من ميتوانم بگويم کمپين الان هيچ فضای عمومی برای امضا جمع کردن ندارد. يعنی ما توی خيابان نمی‌توانيم برويم، هفته‌ای يکبار کوه ميرفتيم که آن را هم از ما گرفتند. يعنی در واقع ما هيچ فضايی نداريم. من اميدوارم بعداز انتخابات اين فضای امنيتی که در شهر هست کمتر بشود. به‌خاطر اين که شيوه‌ی کار ما مسالمت‌آميزترين و بهترين شيوه‌ا‌ست و اصلا مغاير قانون نيست. من اميدوارم کسی که رييس‌جمهور ميشود به قانون پايبند باشد و اگر به قانون پايبند باشد، آنوقت روی فعالان کمپين و فعالان ساير جنبش‌ها کمتر فشار هست. من اميدوارم که اين شرايط بهتر شود.

مصاحبه‌گر: ميترا شجاعی
تحريريه: مصطفی ملکان





















Copyright: gooya.com 2016