شنبه 2 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چاره‌اي جز همراهي با آقاي موسوي نيست، فرهاد رجبعلي

فرهاد رجبعلي
بايد پذيرفت كه جامعه ايران جامعه‌اي مذهبي ست و اصلاحات در ايران جز با گام‌هاي كوتاه و آرام و پيوسته ممكن‌پذير نخواهد بود. هرچند راه طولاني و دشواري در پيش باشد. اين تنها گزينه عملي براي آناني ست كه دچار توهم سياسي نيستند و در واقعيت جامعه ايران زندگي مي‌كنند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ماه خرداد فرا رسيد. ماه شور، ماه شوق و اميد. ماهي كه با پيروزي اصلاح‌طلبان در دوم خرداد 76 برگ جديدي را در تاريخ ايران ثبت كرد و اين بار در بيست و دوم خرداد انتخابات دهم رياست جمهوري شايد برگ ديگري را به همان بزرگي دوم خرداد 76 رقم زند.

اول خرداد طبق اعلام گردانندگان رسانه ملي تبليغات تلويزيوني نامزدهاي نهايي انتخابات دهم رياست جمهوري آغاز شد و اولين نامزد در اولين شب تبليغات، ميرحسين موسوي كانديداي مورد نظر اصلاح‌طلبان بود كه نامش از گوي قرعه درآمد و مهمان مردم ايران شد.

ميرحسين موسوي در نيم ساعتي كه در اولين برنامه انتخاباتي صحبت كرد، بسيار نيرومند و مفيد به بيان ديدگاه‌هايش پرداخت. انتقادهايش از دولت نهم بسيار صريح و شجاعانه بود. انصافا گمان بر اين بود كه خيلي محافظه‌كارانه صحبت كند، اما جور ديگر سخن راند و حالا مي‌توان درك كرد كه چرا شوراي نظارت در رسانه ملي ابتدا تقريبا تمام صحبت‌هاي آقاي موسوي را سانسور كرده بود و حاضر به پحش آن نبود و با اصرار آقاي موسوي و مقاومتش در پخش تمام و كمال سخنانش شوراي نظارت سيما عقب نشيني كرد كه مي‌گويند از "آقا" فرمان گرفتند.

آقاي موسوي اين روزها با سخنراني‌هاي شفافش درباره مسائل مختلف كشور كم‌كم مي‌رود نظرها را جلب ‌كند و با اينكه بسيار غيراخلاقي وارد صحنه شد اما اگر بتواند برنامه‌هايش را نسبت به مسائل مختلف از جمله ترميم اقتصاد ورشكسته كشور و نيز خروج از انزوا در سياست خارجي و همچنين ارتقاي حقوق بشر بالاخص حقوق زنان و جلوگيري از سركوب‌هاي سياسي و اجتماعي در كشور و نيز ارتقاي سطح فرهنگ جامعه صريح بيان كرده و اعلام نمايد، شايد خيل نسبتا زياد طرفداران آقاي خاتمي كه بابت رفتار غيراخلاقي‌اش در وادار كردن آقاي خاتمي به انصراف از ايشان دلخور هستند، مجدد به صحنه بازگردانده و همراه خود نمايد.

البته نگارنده از آنجا كه هيچ‌گاه خود رأي نبوده و نخواهد بود، پس از اعلام انصراف آقاي خاتمي به شدت از آقاي موسوي بابت رفتار غيراخلاقي‌اش دلخور شدم و در يادداشتي از حاميان آقاي خاتمي خواستم تا تنور رهبري را با رأي به آقاي موسوي داغ نكنند. شايد مقاله فوق كمي احساسي بود ولي هنوز بر اين سخن پافشاري مي‌كنم كه آقاي موسوي بايد در اين‌باره حتما به افكار عمومي پاسخ شفاف دهد كه چه اتفاقي افتاد كه پس از اعلام رسمي كانديداتوري آقاي خاتمي خود را به ميان انداخته و اصرار بر حضور و ماندن در عرصه كرد كه در نهايت منجر به انصراف آقاي خاتمي از نامزدي در انتخابات شد.

تا به امروز آقاي موسوي در جواب پرسش‌هاي مشابه وضع بحراني كشور را بهانه كرده اند كه كافي نيست و به نوعي طفره رفتن است و اگر آراي اكثريت قاطع حاميان آقاي خاتمي را مي‌خواهد، به حتم بايد در اين باره توضيح كافي ارائه كند. سپردن جواب اين سئوال به تاريخ قطعا ظلم به خود و حاميان واقعي اصلاحات و آقاي خاتمي‌ست.

در آن يادداشت ابتدا تاكيد كردم كه اولويت اصلاح طلبان در شرايط پس از انصراف آقاي خاتمي به بازگرداندن ايشان و قانع كردن آقاي موسوي به كناره‌گيري باشد و در صورت محقق نشدن گزينه فوق اجماعي فراگير بر نامزدي آقاي عبدالله نوري شود ولي هيچ يك از دو مورد مذكور اتفاق نيفتاد و بعد از قطعيت يافتن عدم بازگشت آقاي خاتمي و نيز امتناع آقاي نوري در ورود به صحنه، تصميم بر عدم شركت در انتخابات گرفتم، اما هرچه گذشت و در خلوت خويش تأمل كردم، نتوانستم خود را راضي به قهر انتخاباتي نمايم.

به واقع امروز صف بندي نهايي انتخاباتي صورت گرفته است و قطعيت يافته و ديگر امكان بازگشت آقاي خاتمي به صحنه وجود ندارد كه هنوز ايشان را اصلح ترين فرد براي رياست جمهوري مي‌دانم، ولي از آنجا كه رئيس جمهور سابق كشور و پرچم‌دار اصلاحات در ايران آقاي موسوي را مورد حمايت قاطع خودشان قرارداده‌اند و نيز اكثريت گروه‌هاي اصلاح‌طلب از كانديداتوري آقاي موسوي حمايت كرده‌اند، چاره‌اي جز تمكين به نظر جمع نيست؛ اگر بخواهيم به نظر جمع احترام بگذاريم.

شرايط كنوني ايران به گونه‌اي ست كه هر ايراني كه دغدغه وطن دارد و دلش براي كشور و مردمش مي‌تپد و خواهان شرايط بهتر زندگي براي مردمانش است، اصلاحات در حكومت اسلامي را در اولويت قرارداده و چاره‌اي جز آن نمي‌داند و از اصلاح‌طلبان داخل كشور حمايت خواهد كرد و به دور از حقد و كينه‌‌هاي شخصي به نظر جمع بزرگان اصلاحات احترام مي‌گذارد؛ حتي وطن‌پرستاني كه در داخل به سكولاريسم اعتقاد دارند و با حزب مشاركت و اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي اختلافات فكري و ايدئولوژيكي اساسي دارند، با اصلاح طلبان مذهبي همراه هستند.

بايد پذيرفت كه جامعه ايران جامعه‌اي مذهبي ست و اصلاحات در ايران جز با گام‌هاي كوتاه و آرام و پيوسته ممكن‌پذير نخواهد بود. هرچند راه طولاني و دشواري در پيش باشد. اين تنها گزينه عملي براي آناني ست كه دچار توهم سياسي نيستند و در واقعيت جامعه ايران زندگي مي‌كنند.

در واقع در دو سه ماه گذشته هر چه انديشيدم ادامه دلخوري و قهرم را نوعي خودرأيي دريافتم كه با قهر قطعا دولت مهرورز نهم خوشنود خواهد شد و هر چه رأي كمتري به صندوق‌ها ريخته شود، آراي ثابت و نظامي آقاي احمدي‌نژاد به دستور رهبر معظم انقلاب بيشتر اثر خواهد افتاد.

با پخش اولين برنامه انتخاباتي كه آقاي موسوي آن را افتتاح كرد، كانديداها خود را در يك وزن‌كشي تمام عيار قرار خواهند داد.

در روزهاي آينده و تا روز انتخابات همين سلسله برنامه‌هاي انتخاباتي در رسانه ملي نظرهاي زيادي را جلب خواهد كرد و تكليف آراي كانديداها مشخص خواهد شد. بالاخص نزد دو كانديداي اصلاح طلب كه هر يك كاريزماي بالاتر و توان بيشتري در ارائه برنامه‌هايش براي رياست جمهوري داشته باشد، از طريق امكان به دست آمده رسانه ملي كه غنيمتي ست، به احتمال زياد توان رقابت با احمدي‌نژاد را به صورت جدي در دور دوم پيدا خواهد كرد.

بر اين اعتقادم كه آقاي موسوي در اولين برنامه تلويزيوني انتخاباتي‌اش سربلند بيرون آمد.

عطف صحبت‌هاي ايشان در برنامه تذكراتش درباب جدي بودن بحران اقتصادي در كشور بود كه در ادامه انتقادهايش، به صورت تلويحي به كمك‌هاي مالي به گروه‌هاي فلسطيني و لبناني (نظير حماس و حزب‌الله) و همچنين كشورهاي آمريكاي لاتين دوست دولت نهم اشاره كرد. انتقاد موسوي در اينكه ابتدا بايد به فكر معيشت مردم ايران بود و مردم خود را سير كرد و سپس در انديشه كمك به ديگر كشورها افتاد، بسيار شجاعانه و جسورانه بود.

اگر آقاي موسوي بتواند در برنامه‌هاي آتي خود همانند اولين برنامه تلويزيوني‌اش چنين بي‌تكلف به بيان برنامه‌هايش بپردازد، نه تنها نظر اكثريت طرفداران سرسخت آقاي خاتمي را عوض خواهد كرد، بلكه آن دسته از آراي خاموش را كه تا به امروز حتي به كانديدايي فكر نكرده‌اند، در انديشه و تفكر فرو برده و آرايي از اين قشر عظيم جمع نمايد كه به استناد آمار به تقريب متوسط 40 درصد واجدين شرايط رأي را در هر دوره تشكيل مي‌دهد.

باري، در انتخابات پيش‌رو راي ندادن يعني ريختن آراء در سبد آقاي احمدي‌نژاد است و بس. قطعا سياست مقام معظم رهبري در حضور حداقلي مردم پاي صندوق‌هاي رأي است كه آراي حدود هفده‌ ميليوني دوره گذشته آقاي احمدي‌نژاد مجدد او را براي چهار سال ديگر به عنوان رئيس دولت انتخاب نمايد. اگر فشار رسانه‌هاي مستقل داخلي و خارجي نبود قطعا همين برنامه‌هاي تلويزيوني نيز برگزار نمي‌شد و نظام مطمئن از پيروزي آقاي احمدي‌نژاد همچنان فضاي انتخابات را همانند دو سه ماه گذشته سرد و كم رمق نشان مي‌داد.

پس همان طور كه در عنوان مطلب آورده‌ام، در شرايط كنوني چاره‌اي جز تمكين به نظر جمع و تصميم گروه بزرگان اصلاح طلب نيست و بايد از آقاي موسوي حمايت كرد و نگذاشت احمدي‌نژاد به راحتي ميدان رقابت را در دست گيرد.

بي‌شك شكست رئيس دولت نهم و عدم تكرار رياستش بر قوه مجريه براي دوره جديد، با پيروزي آقاي موسوي، طعم شيرين روزهاي حضور آقاي خاتمي در قوه مجريه را مجدد خواهيم چشيد؛ طعمي كه در تمامي جهات، چه اقتصادي، چه سياسي و اجتماعي و حتي فرهنگي مردم ايران چشيدند و اگر كمي انصاف داشته باشيم بايد اذعان كنيم كه در هيچ دوره‌اي پس از انقلاب اسلامي جز در دو دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي اين شيريني را تجربه نكرديم.





















Copyright: gooya.com 2016