از "نافرمانی مدنی" تا "بدفرمانی مدنی" (بخش هشتم)، نظرات نلسون ماندلا، پژوهشی از عمار ملکی
ماندلا: "... قانونگذاران همه راه های قانونی را برای بيان مخالفت مسدود میکردند و ما خود را در شرايطی میديديم که يا بايد وضعيت دائمی تحقير را میپذيرفتيم يا در قبال بیعدالتی حکومت مقاومت میکرديم. ما سرپيچی از قانون را انتخاب کرديم اما بدون توسل به خشونت"
ammarmaleki@yahoo.com
در بخشهای گذشته مروری بر نظرات ثورو، تولستوی، گاندی، لوترکينگ، هانا آرنت، جان رالز ، هابرماس و دورکين داشتيم و در اين بخش به نظرات نلسون ماندلا درباره نافرمانی مدنی میپردازيم و با جمعبندی نظرات مختلف ارائه شده مبحث نافرمانی مدنی را بپايان میبريم.
نلسون ماندلا ( -۱۹۱۸)
در آخرين قسمت بررسی اجمالی نظرات شخصيتهای فکری و مبارزاتی که در مبحث نافرمانی مدنی به آنها پرداخته شد، به ديدگاه و مشی عملی يکی از مبارزان مشهور معاصر، نلسون ماندلا، که الگوی جاودانی در راه مبارزه با نابرابری بوده است، نظر میافکنيم. او که سالهای متمادی عمر خود را در راه مبارزه برای آزادی و برابری سپری کرده است، بیشک نمونهای بینظير از بکارگيری روشهای مختلف مبارزاتی، از نافرمانی مدنی تا مبارزه قهرآميز میباشد که درعينحال منش صلحطلبانه خويش را همواره حفظ نموده است.
ماندلا در دوران جوانی به عنوان عضوی از کنگرهی ملی افريقا، مشی مبارزاتی بر اساس نافرمانی مدنی را پيشنهاد میدهد و "تا سال ۱۹۴۹، ماندلا موفق میشود که کنگره ملی آفريقا را به در پيش گرفتن برنامههايی مبارزهجويانهتر برانگيزاند: به راه انداختن اعتصابها و تحريمهای تودهای و سرپيچی از قوانين سرکوبگر و ناعادلانه." (۱)
متحدان مبارز آفريقايی در سال ۱۹۵۲، اولين فعاليت نافرمانی مدنی با نام «مخالفت با قوانين ناعادلانه» را به راه انداختند که ماندلا به عنوان رهبر نهضت برگزيده شد... سياهان آفريقای جنوبی بهشدت از نهضت نافرمانی مدنی استقبال کردند و گروه گروه به زندان افتادند. در دستههای منظم به مکانهايی که روی در ورودی آنها نوشته شده بود فقط اروپايی ها (از قبيل ايستگاههای قطار، پستخانهها، و پارکها) وارد شدند. حکومت نظامی را که فقط برای محدود کردن رفت و آمدهای سياهان برقرار شده بود، ناديده گرفتند... ماندلا يکی از بيست رهبر مبارزه بود که زندانی شد و تحت پيگرد قرار گرفت و به نه ماه زندان تعليقی محکوم شد. (۲)
ماندلا نيز مانند همتای خود مارتين لوترکينگ، چالش خود را با قوانين ناعادلانه میبيند. او در يکی از مدافعاتش میگويد:
"بايد بگويم که کل زندگی هر فرد انديشمند افريقايی در اين کشور، همواره حول اين محور متضاد میچرخد؛ از يک سو، وجدان او، و از سوی ديگر، قانون... قانونی که از نظر ما، غيراخلاقی، غيرعادلانه و تحملناپذير است... ما بايد عليه چنين قانونی اعتراض کنيم، به پا خيزيم و بکوشيم تا بنيانش را براندازيم." (۳)
او که در ابتدا از روش مبارزاتی بدور از خشونت گاندی الهام میگرفت، بتدريج اين روش را در راه مبارزه با آپارتايد، ناکارآمد يافت و در سال ۱۹۵۳ به اين بدگمانی رسيد که هر دو روش اعتراض قانونی و فرا قانونی بزودی ناممکن خواهد گشت. در اينباره او در خاطرات خود مینويسد:
"در هند گاندی با يک قدرت خارجی طرف بود که در نهايت بسيار واقعگراتر و عاقبتانديش بود. درحالیکه سفيدپوستان حاکمِ آفريقای جنوبی اينگونه نبودند. مبارزهی منفی بدور از خشونت، موقعی موثر است که نيروی مقابلتان به قواعدی که شما به آن وفادار هستيد، پايبند باشد. اما اگر اعتراض مسالمتآميز مواجه با خشونت شود، سودمندی آن از بين میرود. برای من عدمخشونت يک اصل اخلاقی نبود، بلکه يک استراتژی بود. هيچ خير اخلاقی در استفاده از يک سلاح ناکارآمد وجود ندارد."
او که اين نظرات را در يک سخنرانی عمومی نيز طرح کرده بود، شديدا مورد انتقاد اعضای کنگره قرار میگيرد و میگويد: "من انتقادها را پذيرفتم و از آن پس صادقانه از مشی عدمخشونت در انظار عمومی دفاع کردم، اما قلبا میدانستم که عدمخشونت راه حل نمیباشد." (۴)
ماندلا در پی ادامه مبارزات، در سال ۱۹۵۶ به همراه ديگر رهبران مبارزه بازداشت و مورد محاکمه قرار میگيرد. در مرحلهای دادستان از او چنين میپرسد: «آيا فکر میکنيد که دموکراسی مردمی شما، میتواند از طريق اصلاحاتی تدريجی تحقق پذيرد؟» ماندلا پاسخ میدهد:
"به نظر من به اين پرسش بايد با ادای توضيحاتی پاسخ گفت... ما خواهان حق رای عمومی هستيم و برای تحقق اين منظور آماده واردکردن فشارهای اقتصادی، مخالفت با قوانين ناعادلانه، ماندن در خانه چه به صورت فردی و چه جمعی هستيم... تا وقتی که بالاخره دولت بگويد: «آقايان ما ديگر نمیتوانيم چنين وضعی داشته باشيم، که هر دم با قوانين مخالفت شود يا کارگران در خانهها بمانند و توليد راه نيفتد. بياييد صحبت کنيم.» در آن مرحله صحبت میکنيم... و اگر دولت بگويد که فعلا اروپايیتبارها آماده پذيرش تسلط حکومت غير اروپايیها نيستند و فعلا مناسب است که مثلا برای دورهای ۵ ساله، ۶۰ نماينده سياه به پارلمان برود، خواهيم پذيرفت و برای پنج سال از مبارزه و اعتصاب دست برخواهيم داشت تا در راس مدت، باز مذاکره را از سر بگيريم..." (۵)
هنگامیکه جريان اين دادرسی طولانی به پايان رسيد، قاضی در مارس ۱۹۶۱، رای به عدم اثبات توسل آنها به زور را داد که نشانی از بلوغ نظام قضايی و حقوقی آن روز آفريقای جنوبی داشت. اما واکنش دولت متفاوت بود و بر ميزان فشار و سرکوب افزود. ماندلا مدتی کوتاه پس از تبرئه شدن، در اوايل ۱۹۶۱ ناچار به فعاليت مخفی شد تا بتواند اعتصاب ماه می را سازمان دهد. (۶)
او در راه تحقق خواستهی مردم برای تشکيل يک مجمع ملی به نخستوزير وقت و نيز رهبر مخالفان در پارلمان نامه نوشت و از همهی گروهها تقاضای حمايت کرد. در نامه اش مینويسد:
"حملات وحشيانه به حقوق و مبانی زندگی مردم آفريقا جای تاسف فراوان دارد... اين شرايط خطرناک را فقط با تشکيل يک مجمع ملی متشکل از نمايندگان همه افريقايیها، به منظور تدوين يک قانون اساسی غيرنژادی و دموکراتيک، میتوان مهار کرد... و چنانچه تا قبل از روز جمهوری در ۳۱ می ۱۹۶۱ چنين مجمعی تشکيل نشود، مردم در سراسر مملکت از روز ۲۹ می در خانههای خود خواهند ماند... ما از تهديد و فشار و خشونتی که ارمغان شما و دولتتان است، نمیترسيم." (۷)
در روز ۲۹ می خيابانهای ژوهانسبرگ تقريبا بهکلی از آفريقاييان خالی بود. حتی پليس نيز بعدا پذيرفت که حدود ۶۰ درصد از آفريقايیها از خانههايشان بيرون نيامدهاند.
روز بعد با دعوت دو خبرنگار انگليسی، ماندلا در پاسخ به اين سوال که نظرش درباره اعتصاب و بيرون نيامدن از خانه و ميزان موفقيت آن چيست؟ گفت:
"با توجه به اقدامات و پيشگيریها و تهديدات دولت و پليس، آنچه گذشت موفقيتی شايان محسوب میشود... تار و پود صنعت و کشاورزی کشور به ما وابسته است، اما اگر دولت در برابر عدمخشونت ما متوسل به زور شود، ناچار به بازانديشی جدی دربارهی تاکتيکهای خود خواهيم بود... دولت درصدد يک کشتار است و افريقايیها، مردمان سرخورده و نااميد، سرانجام به نشان دادن واکنش برانگيخته خواهند شد. به نظر من، فصل مربوط به سياست عدمخشونت را داريم میبنديم." (۸)
در اينجاست که ماندلا رسما با قانع کردن رهبران کنگره، مشی مبارزه را از روشهای مقاومت مدنی مسالمتآميز به روشهای قهرآميز تغيير میدهد.
"شش ماه بعد در دسامبر ۱۹۶۱ مبارزه بتدريج حالت خرابکاری گرفت و حملههای دقيق و سازمان يافته به تاسيسات دولتی آغاز شد. آغازگر اين حملات نهاد «نيزه ملت» بود که بعدها به شاخه نظامی کنگره ملی آفريقا تبديل شد و ماندلا از اعضای پايه گذار و فرمانده کل اين گروه بود." (۹)
ماندلا درباره انديشه و تاملاتی که به تشکيل «نيزه ملت» و روکردن به مبارزه مسلحانه انجاميد، گفت:
"دو راه بيشتر برای ما باقی نمانده بود: تسليمشدن يا جنگيدن. تسليمشدن اصلا مطرح نبود؛ پس راهی بجز جنگيدن باقی نمیماند." (۱۰)
ماندلا به اتهام تحريک آفريقايیها به اعتصاب در ۱۹۶۱ و ترک کشور بدون مجوز قانونی محاکمه شد و در نوامبر ۱۹۶۲ به پنج سال زندان با اعمال شاقه محکوم گرديد. او که دفاعش را خود عهده دار بود، در دادگاه چنين گفت:
"دولت مصمم است که بدون توجه به ما، بدون تماس با ما و بدون صحبت کردن با ما، ما را انقلابيونی وحشی و خطرناک، جماعتی که قصد اختلال و ايجاد آشوب دارد، معرفی کند و چنين جلوهگر سازد که لزوما بايد به هر وسيله ممکن اعم از قانونی و غيرقانونی به سرکوب ما اقدام کند..." و چنين فرياد زد:
"وقتی دورهی زندانم به پايان رسد... باز به حرکت درخواهم آمد و به بهترين وجهی که بتوانم به مبارزه برای برانداختن هميشگی بیعدالتی ها ادامه خواهم داد." (۱۱)
سال بعد (۱۹۶۳) با بازداشت ديگر رهبران مبارزه مخفی ضربهای سخت به نهضت وارد آمد و ماندلا را بهعنوان متهم شماره يک از زندان به دادگاه آوردند. ماندلا در دفاعيهای تاريخی که با عنوان «من برای مرگ آماده هستم» شهرت يافت، اينگونه از سير روش مبارزاتی خود دفاع کرد:
"... قانونگذاران همه راههای قانونی را برای بيان مخالفت مسدود میکردند و ما خود را در شرايطی میديديم که يا بايد وضعيت دائمی تحقير را میپذيرفتيم يا در قبال بیعدالتی حکومت مقاومت میکرديم. ما سرپيچی از قانون را انتخاب کرديم اما بدون توسل به خشونت. فقط بعد از وضع قوانين جديد عليه روشهای ما و بهدنبال تظاهرات قدرتمدارانه از طرف حکومت برای نابود کردن همه مخالفان سياسی بود که تصميم گرفتيم، جواب خشونت را با خشونت بدهيم.
ليکن خشونتی که ما انتخاب و اتخاذ کرديم، شبيه تروريسم نيست. همگی ما که گروه «نيزه ملت» را تاسيس کرده بوديم، عضو کنگره ملی افريقا بوديم و برای حل کشمکش سياسی بر اصول بدون خشونت و برپايه مذاکره تکيه میکرديم... اما پنجاه سال بدون خشونت هيچ چيزی برای مردم افريقا به بار نياورده بود، مگر قوانين بيش از پيش سرکوبگرانه و حقوق هر چه کمتر... اجتناب از مبارزهی مسلحانه، اصول اعتقادی ما طی سالهای متمادی بوده است، اما به اين دليل تصميم گرفتيم خشونت را در سياستمان بگنجانيم، چون آگاه شده بوديم شايد يک روز رو در رو شويم و اين آمادگی را بايد برای آن روز کسب کنيم... از ميان همه طرحها، چهار شيوه را مطرح کرديم؛ خرابکاری، جنگ چريکی، تروريسم و نافرمانی آشکار. سپس اولين گزينه را انتخاب کرديم و مطمئن از انجام آن بوديم، بدون اينکه به روش ديگری متوسل شويم. با مشخص بودن پيشينه سياسی ما، اين انتخابی منطقی بود. خرابکاری با تباهکردن زندگی انسانها منافات داشت و از آن جلوگيری میکرد و آينده روابط نژادی اميدبخش را نابود نمیکرد ..." (۱۲)
ماندلا نهايتا به دادگاه اعلام کرد که "اگر لازم است، برای من مرگ يک آرمان است و آماده پذيرش آن هستم... به همه آنچه گفتهام، فکر کردهام... در اين کشور، خون ميهنپرستان بیشماری ريخته شده فقط برای اينکه رفتاری برابر و مساوی تقاضا میکردند." (۱۳)
نهايتا بدون تقاضای فرجام از طرف مبارزان، دادگاه در ۱۹۶۴ در نتيجه فشارهای بينالمللی، با محکوميت به حبس ابد برای همه مبارزان، و نه اعدام، پايان يافت.
ماندلا در زندان (۱۹۶۴)، دوباره برنامه تدافعی و نافرمانی قبلی را برقرار میکند. کمتر از همه تن به اطاعت میدهد. او دستور میدهد که هيج وقت نبايد به زندانبانها چنانکه انتظار دارند، رييس گفت. (۱۴)
او در زندان نيز دست از مبارزه نمیکشد و به مقاومتی فعال در آنجا نيز ادامه میدهد. وی که در سال ۱۹۶۶ در يک اعتصاب غذای جمعی در زندان شرکت میکند، در اينباره در خاطرات خود مینويسد:
"از نظر من اعتصاب غذا در مجموع بسيار منفعلانه بود. ما تاکنون سختی زيادی را متحمل شده بوديم و سلامت خود را به خطر انداخته و مرگ را به جان خريده بوديم. من همواره طرفدار عمل فعالانهتر و شکل اعتراض شديدتری مانند اعتصاب کار، اعتصاب کمکاری(go-slow) و يا خودداری از نظافت بودم، اعمالی که مقامات را تنبيه کند و نه خودمان را. آنها سنگفرش میخواستند و ما سنگفرش نمیساختيم. آنها میخواستند که محوطه زندان تميز باشد، ولی آنجا نامرتب بود. اين نوع رفتار آنها را مضطرب و خشمگين میساخت درحالیکه بنظر من، آنها از ديدن گرسنگی ما در دلشان لذت میبردند." (۱۵)
آنچه در تمامی مسير مبارزات ماندلا ديده میشود، عنصری صلحطلبانه است، زيرا حتی درحالیکه گاهی مبارزه به خشونت کشيده میشود، اما او همواره به مهار خشونت، پايبند میماند و آنرا در قالب مقاومت مدنی حفظ میکند. او هنگاميکه پس از ۲۷ سال، در نتيجه ادامه مبارزات از زندان رهايی میيابد، در تظاهراتی در سال ۱۹۹۰ میگويد:
"همان طور که بيست و هفت سال پيش و در پشت ميز محاکمهی دادگاه گفتم و در روز آزادی خود از زندان تکرار کردم، تا زمانی که رژيم آپارتايد از خشونت عليه مردم ما استفاده میکند، کنگرهی ملی آفريقا نيز به مبارزهی مسلحانه عليه اين رژيم ادامه خواهد داد... بايد توجه داشت که کادرهای ارتش خلقی ما نه تنها برای مبارزات نظامی، بلکه برای مبارزات سياسی هم آموزش ديدهاند. بنابراين افراد معدودی که به نام حمايت از مبارزهی آزادیبخش ، به خشونت عليه خلق متوسل میشوند، نيروهای مشکوکی هستند که به جنبش ما تعلق ندارند. هواپيماربايی، آتش زدن وسايل نقليه و آزار و اذيت مردم بیگناه، اقداماتی جنايتکارانهاند و جايی در مبارزات ما ندارند. ما اين گونه اقدامات را محکوم میکنيم. سلاح اصلی ما در مبارزه عليه آپارتايد، سازماندهی مردم در سازمانهای تودهای تحت عنوان «جنبش دمکراتيک» است. ما مبارزات خود را با سازماندهی خلق و نه استفاده از اقدامات خشونتآميز عليه آنان به پيش میبريم.
من با قاطعيت کامل از شما میخواهم که با در نظر گرفتن شأن و منزلت انسان و با سازماندهی و نظم کامل - آن چنان که شايستهی مبارزات عادلانهی ما برای کسب آزادی است - به مبارزهی خود ادامه دهيد. جشنهای پيروزی بايد در آرامش و فارغ از خشونت و آکنده از شادی و سرور برگزار شود... بگذاريد با دورانديشی سياسی و برداشتن گامهای شجاعانه، خشونتهای لجام گسيخته را پايان دهيم... نيروهای امنيتی دولت حاکم را بايد تحت فشار قرار داد تا در مبارزات سياسی دخالت نکنند و تبهکارانی را که به اقدامات خشونتآميز متوسل میشوند، بازداشت کنند... من در عين حال، نگرانی خود را از اقدامات خشونتآميز بخشهای معينی از نيروهای پليس عليه راهپيمايیها و تظاهرات صلحآميز تودههای مردم، اعلام میکنم. ما اين اقدامات را محکوم میکنيم. من وضعيت بینهايت دشوار پليس را در تبعيت از قوانين رژيم درک میکنم و میدانم که اين وضعيت باعث شده است تا بسياری از افراد شريف نيروهای پليس، نتوانند نقش خود را به عنوان خدمتگزاران خلق ايفا کنند. شما در چشم بسياری از مردم ما، ابزاری در خدمت سرکوب و بیعدالتی رژيم آپارتايد هستيد. ما از نيروهای نظامی میخواهيم که با گسستن از رژيم آپارتايد، به منافع مردم خدمت کنند. به جنبش ما برای بنای آفريقای جنوبی نوين، که شما هم در آن جای شايسته خود را خواهيد داشت، بپيونديد." (۱۶)
و اين چنين است که روحيه صلح طلبی ماندلا، میتواند نهايتا کشتی طوفانزدهی آفريقای جنوبی را بدون آنکه به چرخه مهارنشدنی خشونت و انتقام دچار شود، به ساحل دموکراسی و برابری نژادی برساند. ماندلا در نطق پذيرش جايزهی صلح نوبل مفتخرانه میگويد:
"بدينسان ما سعادتمندانه خواهيم زيست، چرا که جامعهای خلق کردهايم که در آن انسانها برابر به دنيا میآيند و از آزادی، کاميابی، حقوق بشر و حکومتگری خوب، سهمی برابر میبرند. چنين جامعهای هرگز اجازه نخواهد داد که کسی به دليل پاسخ دادن به ندای وجدان خود، به زندان بيافتد و يا حقوق عضوی از اعضای جامعه نقض شود. در اين جامعه هرگز نبايد راههای مسالمتآميز تغيير و تحول توسط غاصبانی مسدود شود که تنها در پی ربودن قدرت از مردمند..." (۱۷)
٭٭٭
در جمع بندی نظرات ماندلا میتوان ويژگیهای زير را درباره نافرمانی مدنی در انديشه و روش مبارزاتی وی برشمرد:
- نقض قانون غيراخلاقی، غيرعادلانه و تحمل ناپذير؛
- نافرمانی مدنی بهمنظور وادار کردن حکومت به مذاکره؛
- انجام نافرمانی مدنی چه به صورت فردی و چه جمعی؛
- آمادگی پذيرش مجازات؛
- عدمخشونت بهعنوان يک استراتژی و نه يک اصل اخلاقی؛
- ناکارآمدی روش بدور از خشونت در مبارزه با حاکمان خشونت ورز؛
- نافرمانی و مقاومت فعال (اعتصاب کار) به جای مقاومت منفی (اعتصاب غذا)؛
- سرپيچیِ بدون خشونت از قانون، پس از مسدودشدن همه راههای قانونی؛
- خرابکاریِ همراه با خشونتِ مهارشده، پس از به نتيجهنرسيدن نافرمانیِ بدور از خشونت؛
چکيده ويژگیهای نافرمانی مدنی از نظرگاههای مختلف
با توجه به نظرات مختلف انديشمندان و مبارزين سياسی که در اين بخش مرور گرديد، مشخص شد که نافرمانی مدنی از ديدگاههای مختلف، دارای ويژگیهای متفاوتی میباشد که البته در بين آنها، هم ويژگیهای مشترک بسيار و هم ويژگیهای متضادِ تعيينکنندهای وجود دارد. شايد بتوان با نگاهی عميقتر، شرايط، الزامات و تجارب متفاوتی که هر يک از اين نظريهپردازان و مبارزان با آن مواجه بوده اند را در تحليل و طرز نگاه آنها به خصوصيات نافرمانی مدنی، تاثير گذار دانست. از اينروست که بعضی از آنها نافرمانی مدنی را با رويکردی اخلاقی و وجدانی بکارمیگيرند و عده ديگری از آنها، نافرمانی مدنی از روی وجدان را غير قابلتوجيه میدانند. برخی آنرا به عنوان آخرين اقدام اعتراضی به رسميت میشناسند و برخی آنرا به عنوان حق اوليه برخورد با بیعدالتی میدانند. گروهی اين عمل را تنها در شکل اعتراض جمعی قابل قبول میدانند و بعضی ديگر آنرا به عنوان وظيفهی فردی مطرح میکنند. و نهايتا آنکه عدهای اين عمل را در چارچوب نظم حاکم و قانون اساسی موجود پذيرفته میدانند و افرادی ديگر، اين عمل را به منظورِ تغيير ساختار کلی نظم موجود نيز بکار میبرند.
به هرحال بنظر میرسد که قضاوت در اينباره را بايد با بررسی هر مورد خاص به انجام رسانيد و برای نافرمانی مدنی در هر مکان و زمان مشخص، شرايط متناسب با آن را برای تعيين الزامات و ويژگیهايش در نظر گرفت.
در پايان اين بخش، جدولی از جمعبندی نظرات ذکرشده که چکيدهای منسجمتر را در برابر ما قرار میدهد، ارائه میشود:
در بخش بعدی، به انواع ديگر اعتراضات مدنی خواهيم پرداخت.
زيرنويس ها:
۱- کتاب «فريادآزادی»، جان برايلی، ترجمه هرمز همايون پور، صفحات ۳۱۷ و ۳۱۸
۲- پيشين، صفحه ۳۲۰
۳- پيشين، صفحه ۳۲۳
۴- کتاب Long walk to freedom، خاطرات خود نوشته ماندلا، صفحات ۱۸۲و۱۸۳
۵- کتاب «فريادآزادی»، جان برايلی، ترجمه هرمز همايون پور، صفحات ۳۲۶ و ۳۲۷
۶- پيشين، صفحه ۳۲۸
۷- پيشين، صفحات ۳۳۰ و ۳۳۱
۸- پيشين، صفحه ۳۳۲
۹- پيشين، صفحه ۳۳۳
۱۰- پيشين، صفحه ۳۳۴
۱۱- پيشين، صفحات ۳۳۴ و ۳۳۵
۱۲- کتاب «نلسون ماندلا درس زندگی برای آينده»، ترجمه فرح يراقچی، صفحات ۱۹۶ و ۱۹۷
۱۳- پيشين، صفحه ۱۰۸
۱۴- پيشين، صفحه ۱۱۰
۱۵- کتاب Long walk to freedom، خاطرات خود نوشته ماندلا، صفحه ۵۰۳
۱۶- متن سخنرانی نلسون ماندلا در تظاهرات سوتو، ۱۳ فوريه ۱۹۹۰،خسرو باقری، مجله فرهنگ توسعه، شماره ۱۳۴
۱۷- سخنرانی نلسون ماندلا، نطق پذيرش جايزهی صلح نوبل ۱۹۹۳