مدتی است "نشریه انقلاب اسلامی در هجرت" که نظرات آقای بنی صدر و دوستان ایشان را نمایندگی می کند، به تحلیل و تفسیر هایی پرداخته است که شوربختانه در مسیر درستی که تا کنون از سوی این نشریه پیموده شده، نبوده وبدان خدشه وارد نموده است. شک نیست که هدف آقای بنی صدر و دوستان ایشان در این نشریه همواره افشا گری، آگاهی رسانی و تلاش در راه برکناری ملاهای زور گو و قدرت پرست از اریکه قدرت بوده است. نمی توان نقش این نشریه در برخی افشاگری های حساس از جمله افشای نام اعضای "کمیته مرگ" در "جمهوری" اسلامی و ترسیم کروکی آن(بخش های گوناگون این کمیته) را فراموش نمود. آقای بنی صد ازمهره های مهمی بود که برای آوردن شاهد"س" به اروپا و شهادت اودر دادگاه میکونوس تلاش ثمربخشی انجام داد که در روشن شدن چهره بانیان جنایت رستوران میکونوس برای دادگاه و افکار عمومی جهان، بسیار اهمیت داشت. این نشریه همچنین توانسته است گروهی ازنو اندیشان دینی، به و یژه در برون مرز، راکه خواهان جدایی دین از حکومت و قدرت هستند، گرد خود جمع نماید. گردانندگان این نشریه در عین حال کوشش نموده اند که با دگر اندیشان نیز ارتباط درستری بر قرار نموده و در تمرین دموکراسی و بردباری در بین ایرانیان سهیم باشند. به دلیل اینکه نگارنده آقای بنی صدر و یاران ایشان را در جبهه مخالفان استبداد دینی و از جمله کوشندگان برای آزادی و رهایی مردم ایران ارزیابی نموده و بدان باور دارد، همچنین به دلیل اینکه ما در دوره بسیار حساس و سرنوشت سازی به سر می بریم، تلاش می نماید که از برخوردهای اخیر آقای بنی صدر و دوستان در نشریه انقلاب اسلامی در هجرت، ارزیابی و نقد دوستانه کوتاهی به دست داده تا شاید راستی و درستی ها بیشتر آشکار شده و ما بتوانیم با تکیه بر خرد همگانی مسیر خود در راه آزادی را بهتر دنبال کنیم.
ماجرا از آنجا آغاز شد که آمریکا همراه با هم پیمانان خود، که مهمتر ین آنها بریتانیا بود، بنا به دلیل های عنوان شده ای که همه از آن خبر داریم، به عراق حمله نموده ، صدام حسین را سرنگون نمود. اینکه حمله آمریکا به عراق روا بود و یا ناروا، می تواند زمینه بحث و گفتگویی دیگر باشد. اما آنچه روشن است سرنگونی دیکتاتوری صدام حسین، هم به سود مردم عراق ، هم به سود همسایگان عراق و هم به سود همه جهانیان بوده است.
من از همان زمان بر این دید بوده و امروز نیز هستم که:
الف ـ هیچ کشور قدرتمندی تا سود و نفعی برایش نداشته باشد، تنها به دلیل دفاع از حقوق بشر و یا آزادی مردم کشور دیگری، فرزندان خود را به کام مرگ نفرستاده و هزینه های گزافی را به جان نمی خرد؛
ب ـ نه آمریکا و نه هیچ کشور قدرتمند دیگری پس از بالا گرفتن هر روز بیشتر دامنه حرکت گروه های رادیکال و تروریست مذهبی در سطح بین المللی و بویژه پس از فاجعه وحشتناک 11 سپتامبر در قلب آمریکا، نمی تواند با ارزیابی ها، بر آورد ها و روش های گذشته به سلطه و اقتدار اقتصادی ـ سیاسی خود با کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم ادامه دهد. حمله های وحشیانه تروریست ها در چنین اندازه گسترده ای آنهم در خاک خود آمریکا، زنگ هشدار بزرگی را به صدا درآورد و دولت مردان و سیاستمداران این کشورو دیگر کشورهای قدرتمند صنعتی را متوجه نمود که باید به سرعت دست به عمل زده تا بتوانند به مقابله با این تندروی های خونین پرداخته و اگر می توانند آنرا ریشه کن نمایند. حمله به عراق را از این زاویه نیز باید سنجید. در حقیقت می توان گفت که شاید داده هایی که ازارتباط رژیم صدام با القاعده سخن می گفت و یا او را در تدارک تهیه بمب اتم نشان می داد بهانه ای بیش نبوده با شد. دولت مردان و سیا ستمداران آمریکا با توجه به دیوانگی ها و جنگ افروزی های پی درپی صدام، آنهم در منطقه ای که شاهرگ حیاتی عبور نفت جهان است و ذخیره های عظیم نفت جهان در آن قرار دارد، او را دردسر باز هم بیشتری در آینده دیده، که سر انجام ارتباط با گروه های افراطی مذهبی چون القاعده و تلاش برای دست یابی به بمب اتم می توانست نتیجه نهاییش باشد، و از فرصت به دست آمده از هیجان عمومی مردم جهان سود برده و ضربه نهایی را وارد نمودند. رژیم صدام حسین دیگر نقش تاریخی و سود دهی خود را از دست داده بود و می بایست برود.
پ ـ هر کس که با ساخت مافیایی "جمهوری" اسلامی، زور و زر پرستی، فریبکاری و شیادی رهبران آن آشنا باشد، کمترین تردیدی به خود راه نمی دهد که سردمداران این رژیم برای بقای خود و به گل نشاندن کشتی آمریکا در عراق، چه نقش خرابکارانه و ضد انسانی در عراق پس از صدام حسین داشته اند و تا چه !میزان به افزایش هر روزه ترور، بمب گذاری، گروگانگیری و کشتار دامن زده اند. این سخن بر مبنای گفته ها و سند هایی است که دولت مردان حکومت نوپا و موقت عراق بارها ارائه داده و یا از آن گفته اند( بخشی از این اسناد با خامی و اشتباه این دولت نو پای عراق، چندی پیش در اختیار سران مافیا ها در ایران قرار گرفت و خبر آن از رسانه های گوناگون پخش شد ). در رسانه های گوناگون بین المللی تا کنون بارها بر این امر انگشت نهاده شده و برخی تلویزیون های عربی زبان نیز(از جمله الجزیره) این مدرک و سندها را به نمایش گذاشته اند. همین امروز، سه شنبه 7 مهرماه 1383، در سایت رادیو فردا، گفته "آد'e3 ارلی" سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به خبرنگاران در واشنگتن نقل شده که درآن چنین آمده است:" [حکومت]ایران در روند پیشرفت مسالمت آمیز اوضاع در عراق ایجاد مانع می کند."
ت ـ هم عراقی ها و هم ما مردم ایران نیازمندیم که با هشیاری و درایت به ارزیابی مسائل نشسته و از رویدادها در عراق و منطقه به سود خود بهره گیری نمائیم.
درست است که کشتار هنوز در عراق ادامه دارد( که دستهای آلوده "جمهوری" نابکار اسلامی در آن هویداست)، درست است که مردم هنوز مجال نیافته اند که امنیت را تجربه کنند و دمی به آسایش، زندگی را ادامه دهند اما آن سوی سکه را نیز باید دید. عراقی های مسلمان 30 سال بود که جرأت نداشتند نماز آدینه بر! گزار کنند؛ مردم هیچ گونه گرد همآیی سیاسی، انجمن و حزبی نداشتند، رسانه های گروهی آزاد تنها افسانه بود(همآن زور و خفقانی که ما امروز در حکومت مشتی ملای بی خرد با آن روبرو هستیم)و دهها تنگنای دیگر اجتماعی/ سیاسی. امروز به گزارش خبرگزاری ها گوش کنیم که چگونه از فراوانی روزنامه ها و سایر رسانه های آزاد سخن می گویند. خود عراقی هایی که بیشتر در پی درک مسایل بوده و سود خود و کشور خودرا بهتر تشخیص می دهند می گویند تا کنون چنین آزادی در عراق به چشم ندیده اند.( در گزارشی که مدتی پیش از تلویزون سوئد پخش شد و در آن با دوتن از مسئولان تلویزیون عراق، که یکی از آنها سال ها در سوئد زندگی کرده است، گفتگو شده بود به روشنی به این مسایل اشاره شد.)
در این زمینه اما تمام تلاش نشریه انقلاب اسلامی پس از حمله آمریکابه عراق این بوده است که نشان دهد که حمله آمریکا به عراق نادرست و توطئه بوده است، آنها در آنجا مشغول به جنایتند، مسلمانان پایداری کرده و سلطه آمریکا را نمی پذیرند، آمریکا و هم پیمانان در باتلاق عراق فرو رفته اند و...!از این دست داده ها. یعنی شوربختانه همآن روش و همآن تفسیر هایی که مافیای حاکم بر ایران تبلیغ و ترویج می کند.
آخزین شماره نشریه انقلاب اسلامی در هجرت به تفسیری دست زده و دیدی به میان آورده است که سبب شگفتی بسیار است. بر مبنای این تحلیل شگفت آور بوش، بلر وشارون، هر سه به ادامه بحران و تروریست احتیاج دارند و آمریکا خود می خواست که بحران اتمی "جمهوری" اسلامی پایان نگیرد و چنان قطعنامه ای تهیه شد. کار از این هم بدتر می شود وقتی می خوانیم که آمریکایی ها خود نمی خواهند که دو روزنامه نگار گروگان فرانسوی آزاد شوند و "شورای علمای عراق" هم این موضوع را تصریح کرده است! معنی چنین تفسیری اینست که آمریکایی ها خود به گروگان گیرها کمک می کنند!
نگارنده برای ارزیابی درستر خوانندگان، همین جا این بخش از این تفسیر را می آورد:
"اما در بیرون از ایران، در درجه اول بوش و در درجه دوم شارون ودر درجه سوم بلر به بحران نیاز دارند. بلحاظ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نیاز بوش شدیدتر است. در حقیقت، بنا برسنجش های افکاری که انجام می گیرند، پیشی بوش در دو زمینه است: 1 ـ اگر رژیم مافیاهای نظامی ـ مالی بنا[را] بر! پایان دادن به "بحران اتمی" می گذاشتند،[و] بر مردم آمریکا مسلم می شد که سیاست دیگری نیز وجود دارد که بدون جنگ به نتیجه می رسد[،] بدیهی است برگ برنده از دست بوش بدر می رفت. شدت بحران در عراق وقتی می تواند به زیان بوش تمام شود که وجود سیاست دیگری با اقبال موفقیت، بر رأی دهندگان آمریکا معلوم باشد. از این رو است که آمریکا فشار را به حداکثر رساند تا قطعنامه شورای حکام گویای ادامه بحران باشد. همین کار را در جلوگیری از آزاد شدن دو روزنامه نگار فرانسوی کرد. کارش تا آنجا علنی بود که شورای علمای عراق تصریح کرد آمریکا مانع آزاد شدن دو روزنامه نگار فرانسوی است. در پاریس نیز رسانه های عمومی پنهان نمی کنند که وزارت خارجه فرانسه سخت از حکومت بوش عصبانی است اما نمی تواند دم بزند... در زمینه ترور نیز سمینار" عملیات استشهادی" ترتیب دادن و نام نویسی از داوطلبان و تأسیس مدرسه، شرکت مستقیم در انتخابات بسود بوش است..." (1)
چنین تحلیل و تفسیری اما و اگرهای زیادی داشته و پرسش های زیادی به وجود می آورد. روشن نیست چه سیاستی دیگری در برابر "جمهوری" اسلامی و ترویست ها "اقبال" داشت و برای مردم آمریکا روشن می کرد که سیاست موفق دیگری هم هست و به ضرر بوش می شد؟!
آمریکا چکار باید می کرد که "قطعنامه شورای حکام" گویای ادامه بحران نباشد؟ آیا طرف شورای حکام و آمریکا یعنی "جمهوری" اسلامی، قابل گفتگو و مذاکره هست؟ آیا می شود به حکومتی ریا کار، تروریست پرور و آدمکش که همه قوانین وپیمان های جهانی را به راحتی زیر پا می گذارد اعتماد کرد؟ مگر به این حکومت کم مجال و زمان دادند؟ شما آقای بنی صدر در درون این جماعت شیاد بودید و با وجود داشتن پست ریاست جمهوری حتا نتوانستید یک گفتگو ی سالم و بی ریا را با آنها به پیش ببرید و به گفته خود شما در سال 60 بر علیه شما "کودتا" کردند. از آن زمان تا کنون مگر این آقایان بهتر شده اند؟ و مگ!ر آن روند ضد انسانی و ضد ایرانی همچنان ادامه نیافته است و بد ترین آسیب های آقتصادی ـ اجتماعی ـ اخلاقی را به مردم و جامعه ایران وارد نکرده اند؟
این تفسیر مشخص نیست بر مبنای چه سندی ادعا می کند که آمریکایی ها مانع از آزادی دو خبرنگار به گروگان گرفته شده فرانسوی هستند! آمده است که" شورای علمای عراق" این موضوع را تصریح کرده اند! این شورا کیست و چیست و منابعش کجاست؟ درگیری های فرانسه و آمریکا چیز پوشیده ای نیست اما همین درگیری ها بر سر بازار اقتصادی و قدرت مداری بیشتر در گستره جهانی است و ربطی به آن دو خبر نگار ندارد. شما دلیلی ارائه نکرده اید که عصبانیت وزارت امور خارجه فرانسه از آمریکا به این سبب است که آنها مانع از آزادی دو خبرنگار فرانسوی هستند.
آنچه از این تفسیر بر می آید این است که مافیای حاکم بر ایران و آمریکا تلاش می کنند بوش پیروز انتخابات شود!؟
اما دید نگارنده کاملن برابر چنین نگرشی به موضوع است. هر چه کار آمریکا در عراق به مانع بر خورد کند به ضرر بوش و انتخاب دوباره او و بنفع تئوری" باتلاق عراق" طراحی مافیای حاکم بر ایران است. آرامش، ثبات و آزادی و دموکراسی در عراق، مرگ "جمهوری" اسلامی را نزدیک تر می کند و وجهه بوش و آمریکارا بیشتر. به همین سبب است که مافیای مذهبی حاکم بر ایران در راه بی ثباتی و افزایش خشونت در عراق هر آنچه که توانسته کرده است و از این پس هم ادامه خواهد داد.
بسیار سبب شگفتی است که یک نشریه جدی در دام چنین تفسیر های غیر جدی و پا در هوایی گرفتار شود و نا خواسته به مسیری کشانده شود که سود جمهوری اسلامی در آن باشد. ماه هاست که تلاش نشریه انقلاب اسلامی در هجرت این است که روزنامها و کتاب های گوناگون به ویژه در آمریکا را بررسی کنند تا ثابت کند بوش شکست خورده است و آمریکا در دام عراق گرفتار است، مسلمان ها سلطه را نمی پذیرندو... اگر در همین شماره، همآن صفحه، ستون آخر، نگاهی به شرح "سناریوی حمله نظامی و ایران و ..." بیاندازید و ببینید که این نشریه چگونه این خیالبافی کودکانه را ترجمه و به تمام آورده است، بیشتر در می بابید که شوربختانه حالت "جدی" تفسیر های این نشریه تا چه اندازه دچار "شوخی" و پس روی شده است. رؤیای کودکانه نویسنده این فانتزی، در حقیقت همآن آرزو خیال بافی و تحریک های توخالی "جمهوری" اسلامی است که خود را "ام القرای اسلام" دانسته و می پندارد اگر مورد حمله قرار گیرد، میلیون ها مسلمان در کشور های اسلامی به خیابان ها خواهند ریخت و چهره جهان دیگر خواهد شد! من می دانم و شما نیز می دانید که اگر چنین شود و بخواهند به رژیم مافیایی حاکم، ضربه نظامی بزنند، بیشترین تدارک دیده شده سران این حکومت، می تواند در زمینه بمب گذاری، ترور و آدم کشی باشد. این آدمکشان در دنیای اسلام نیز بی آبرو هستندو جایی ندارند. از آقای بنی صدر ودیگر دوستان چنین تفسیر هایی شگفت آور است.
زیر نویس:
1 ـ انقلاب اسلامی در هجرت، شماره 603، 6 تا 19 مهر 1383، ص 3، ستون چهارم