پنجشنبه 18 تير 1383

اعلامیه نهضت مقاومت ملی ایران ، به مناسبت 18 تير

جنبش دانشجويی کشور ما تا کنون همقدم و همراه با مبارزات مردم ايران در راه دستيابی به آزادی و حاکميت ملی مراحل گوناگون و فراز ونشیب های مختلفی را پشت سر گذاشته است. دانشجويان ایرانی بعنوان بخش بالنده و آگاه جامعه همواره با حساسیتی بیشتر از ساير اقشار مردم به مقابله با حکومت های استبدادی و استيلای خارجی پرداخته اند که 16 آذر 1332 و 18 تير 1378 دو نمونه بارز و درخشان این مقاومت هشدار دهنده است؛ دو حرکتی که در کار نامه سياه رژيم پهلوی و نظام ولایت فقیه به ثبت رسيده و از صفحات تاریخ مقاومت مردم ایران هیچگاه حذف نخواهد شد.

پس از کودتای 28 مرداد عليه دولت ملی دکتر مصدق و زمانيکه فضای سياسی جامعه را اختناق و استبداد فرا گرفته بود، رژيم کودتا سه تن از دانشجويان دانشگاه تهران را در 16 آذر 1332، در تظاهراتی که بمناسبت سفر نيکسون، معاون رييس جمهور آمريکا در دانشگاه برگزار میشد، به عنوان خیر مقدم در پیشگاه ارباب جدید قربانی کرد. این جنایت مذموم بین رژیم کودتا و جنبش دانشجوئی شکافی را ایجاد کرد که هیچگاه پر نشد و سر انجام به قیام یکپارچه ای علیه سلطنت استبدادی دامن زد که در سال 1357 به تغییر نظام حکومتی انجامید.

«شانزدهم آذر» را همچنین میتوان آغاز سازماندهی نوین جنبش دانشجوئی ایران تلقی نمود. با تشکیل اتحادیه سراسری دانشجویان در داخل (اتحاد ملی) و ایجاد کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی، در خارج از کشور جبهه و پشت جبهه ای شکل گرفت که در اهداف و خواسته ها همسو و متحد بود. جنبش دانشجويی کنفدراسیون بخاطر برخورداری از شرایط مساعدتر در دفاع از زندانیان سیاسی و برملا کردن جنايات رژیم شاه در افکار عمومی جهانیان نقش موثری را ایفا نمود. متاسفانه این فعالیت مثبت به تدریج تحت تاثیر منفی جنبش جوانان اروپائی (موسوم به « مه 68») و گرایشات رادیکال چریکی و مبارزات مسلحانه در داخل به انحراف کشیده شد و کاهش یافت. با فاصله گرفتن هرچه بیشتر جنبش دانشجوئی از اهداف سازمانهای سنتی طرفدار آزادی و حاکميت ملی چون جبهه ملی و نهضت آزادی این جنبش قادر نشد، آنطور که شایسته بود از مبارزات سياسی و مدنی مردم در راه کسب دموکراسی وحاکميت ملی دفاع کند. انشعاب ها، پراکندگی ها و بی تحرکی های سالهای آخر مبارزات در خارج از کشور و حاکم شدن جو چریکی و خشونت آمیز درداخل به انزوای هر چه بیشتر جنبش دانشجوئی دامن زد و درست زمانيکه مردم ایران برای به نتیجه رساندن مبارزات خود علیه دیکتاتوری حاکم احتیاج مبرمی به عنصر آگاه داشتند، میدان مبارزه در اختیارعوامل عوامفریبی قرار گرفت که تحت نام دیانت بتوانند استبداد جدیدی را جانشین استبداد گذشته نمایند.

با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، بخش کوچکی از روحانیت که مصمم بود قدرت سیاسی را به انحصار خود در آورد با تکیه بر عصبیت حاکم بر جامعه از ناپختگی جنبش دانشجوئی نهایت استفاده را برد. ایجاد جو ترور انقلابی با گسترش اعدامهای بدون محاکمه در داخل و تحریکات سیاسی تحت نام صدور انقلاب که گروگان گيری کارکنان سفارت آمریکا یکی از نمودهای آن بود، از زمره اقداماتی بود که ایران را به ورطه جنگی خانمانسوز کشاند؛ جنگ هشت ساله ای که که عواقب وخیم انسانی و اقتصادی آن هنوز برطرف نشده است. بستن دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی که به منظور «پاک سازی» و تصفیه دانشگاهها از استادان و دانشیاران دگر اندیش صورت گرفت همراه با ممنوع نمودن روزنامه ها و سرکوب کانون نویسندگان به جو ترور فرهنگی موجود بیش از پیش دامن زد.

دفتر تحکيم وحدت، سازمان دانشجوئی حکومت ساخته ای که ظاهرا تحت عنوان ایجاد وحدت بین حوزه و دانشگاه و باطنا به منظور به انقیاد در آوردن دانشجویان صورت گرفت، می بایستی آخرین هسته های مقاومت دگر اندیشان را در دانشگاهها درهم شکند. تصفيه گسترده دانشجويان و استادان در دوران جنگ با تبدیل آنان به سهمیه نهادهای گوناگون نظام چون بسيج و سپاه و بنياد شهيد، آن ته مانده اراده مستقل جنبش دانشجويی را نیز از بین برد. حکومت جمهوری اسلامی بر این گمان بود که با این اقدامات، دانشجویان را برای مدتی طولانی بخدمت خود در آورده است.

تاثیر غیر قابل انکار دانشجويان تحکیم وحدت در بسيج مردم برای شرکت در انتخابات ریاست چمهوری خرداد 76، به این امید که مقابله با استبداد ولایت فقیه و نهادهای استبدادی آن از راهی قانونی صورت بگیرد، با پیروزی آقای خاتمی به ولايت فقيه و نيروهای طرفدار وی نشان داد که تمام تمهیدات گذشته آنان به منظور جدا کردن دانشجويان از سايراقشار جامعه و پافشاری این قشر در دفاع از امیال مردم برای رسيدن به آ زادی و دموکراسی بشکست انجاميده است. از همان زمان عمال استبداد مذهبی ولایت فقیه کينه دانشجويان «نمک نشناس» را بدل گرفته در صدد انتقام گيری از آنان بر آمدند. آنچه جنبش دانشجويی را برای ولی فقيه و عمال او خطرناک ميکرد همسويی مبارزات دانشجوئی با ساير اقشار در انديشه و عمل بود. جنبش دانشجوئی پس از سالها انزوا مجددا در بطن و بسترمبارزات مردم قرار گرفت و يکی از اصولي ترين حقوق انسانی، يعنی حق آزادی بيان و ابراز عقيده را به میان مردم برده با ترويج آن در جامعه و بسيج آنها به دور این خواست یکی از قاطع ترین ضربات را بر نظام استبدادی ولايت فقيه وارد کرد.

حمله وحشیانه ای که در 18 تيرماه 1387 به دانشجو يان و خوابگاه آنان در تهران و تبریز صورت گرفت بدليل دفاع قاطعانه آنها از آزادی بيان و مطبوعات ( بستن روزنامه سلام) بود. رئیس جمهور که به امید دفاع از حقوق شهروندی و مقابله با نهادهای استبدادی انتخاب شده بود، در مقابله با عاملین این سرکوب کوتاه آمد و از اعتراض دانشجويان که برحق بود دفاع نکرد، بطوريکه عاملين و بخصوص آمرين اين حادثه جری ترشده و زمینه های اضمحلال حرکت اصلاح طلبی را بلافاصله از دانشگاهها آغاز کردند. برهم زدن اجتماعات دانشجويی، ضرب و جرح استادان و دانشجويان و حمله بخوابگاهها از آن موقع تا کنون ادامه دارد و قطع نشده است. تعداد زيادی از دانشجويانی که در 18 تیر دستگير شدند، همچنان در زندانهای رژيم بسر ميبرند و بسیاری از اصلاح طلبانی که موقعيت سیاسی خويش در مجلس و ساير مقامات را مرهون کوشش های دانشجويان بودند، نه در موقعی که نماینده بودند و نه اکنون که استبداد آنان را از مجلس رانده است، کوشش نمودند عزم خود را برای آزادی دانشجویان در بند جزم نمایند.

بی حاصلی تلاش اصلاح طلبان حکومتی به مردم نشان داد که ارگان های انتخابی در جمهوری اسلامی حتی اگر خواهان تغییراتی باشند، عملا در مقابل دستگاه و لايت استبدادی بی اختيار بوده و قادر بانجام کاری نيستند. در این بین بر همه از جمله دانشجویان مسلم گرديد که اين رژيم اصلاح پذير نيست و آکاهی به اين امر باعث شد که جنبش دانشجويی به تدریج آن تصوری را که در مورد اصلاح پذیری نظام جمهوری اسلامی داشت، تصحیح کند. امروزه دفتر تحکيم وحدت که زمانی برای پيشبرد مقاصد سياس حاکميت مرتجع تشکيل شده بود، در "بيانيه شورای مرکزی " خود با صراحت تمام اعلام ميدارد که:

"جامعه ايران با گسست از گفتمان به انتها رسيده اصلاحات در حال گذار به گفتمان نوين تحول خواهی است و حاملان اجتماعی جديد معتقد به حقوق برابر برای کليه شهروندان، و آگاه از ضرورت وجود آزاديهای فردی و اجتماعِی برای دستيابی به جامعه ای انسانی و حاکميتی دموکراتيک (می باشند)".

آنچه را که دفتر تحکيم وحدت در اين بیانیه اعلام ميدارد يعنی حقوق برابر برای کليه شهروندان, ضرورت آزاديهای فردی واجتماعی و بالاخره رسيدن به يک جامعه انسانی و حاکميتی دموکرا تيک در حقيقت بيانگر همان اصول و اعتقاداتی است که مليون ايران و نهضت ملی از صد سال پيش تا کنون در صدد تحقق آن میباشند. چنانچه جنبش دانشجويی باين اصول وفادار بماند، اين جنبش ميتواند به يکی از ستونهای عمده جنبش آزاديخواهانه مردم ايران تبديل شود.

تحولات اخیر در جنبش دانشجويی ايران نشان میدهد که رهبران فکری این حرکت از اشتباهات گذ شته خود بسیار آموخته اند و راديکاليسم پوپولیستی و تحریکات ارتجاعی از بیرون قادر نخواهد بود که آنان را به سادگی از راه رسیدن به اتحاد گسترده با مردم و خواستهای جنبش مدنی جدا سازد. جنبش دانشجويی با پرداختن بهائی گزاف آموخته است که راه بسوی آزادی ودموکراسی راهی طولانی، پر سنگلاخ، نا هموار و پرخطر است و نيرو های سياسی فعال در مبارزه برای کسب آزادی و دموکراسی همگی دارای خواست های همگون و مشترک نمي باشند و هریک بنا به شرايط موجود مواضع خود را تغيیر داده گاه به این طرف و گاه بطرف مقابل متمايل مي گردند.

جنبش دانشجوئی همچنین به این آگاهی دست یافته که چون مبارزه برای رسيدن به حاکميت ملی، آزادی ورفاه اجتماعی و ظيفه مشترک همه ايرانيان است، بنا بر اين بوجود آمدن يک إتلاف ملی وسیع بدين مقصود امری است ضروري و لازم. آنچه در اين رابطه مهم است، درک این موضوع میباشد، که بر خورد به گروههای مخالف استبداد نباید حذفی و جدا کننده باشد. کساني که با تصورات خود پروژه ای را جهت اصلاح رژيم از درون شروع کردند و در این کارشکست خوردند، در مجموع خود نه خیانتکارند و نه دروغگو و فرصت طلب. بلکه اکثر آنان که زمانی کادرهای عمده وسياسی رژيم بوده اند، اکنون از گذشته خود پشيمانند وهمچون ساير ايرانيان آزاديخواه و وطن پرست در پی رفع مشکلات مملکت البته بر پايه تصورات خويشند. یکی از مشخصه های دمکرات بودن در این است که حق اشتباه کردن را برای دیگران نیز قائل شویم و همانطور که خود ما به تدریج به تحول فکری رسیده ایم، این حق را به دیگران هم بدهیم که بپذیرند، امکان هيچگونه اصلاحی در چارجوب نظام ولايت فقيه ممکن نبوده و باید برای تحول عمیق به جنبش مدنی مردم پيوسته، از بکار گرفتن شيوه های فرصت سوز گذشته خود دست بردارند تا کوشش برای تغییر ساختار نظام بصورت مسالمت آميز با کمک ساير نيروهای سياسی طرفداری از حاکمیت ملی و جدائی دیانت از سیاست هر چه زودتر عملی گردد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

شرکت فعال دانشجو يان در یک اتحاد ملی دانشجوئی سر آغاز دوره جدید است. آنچه که در میان دانشجویان و مردم به یاس و بی عملی تعبیر میشود، تامل و تفکر در روند جدیدی است که تدارک آنرا برای آخرین مصاف ضروری ارزیابی میکنند. زمانیکه ارتجاع تمام سعی خود را بر این گذاشته با تکیه بر قدر قدرتی خود هرگونه فعاليت متشکل سياسی را عبث و بیهوده وانمود سازد، پیگیری هر چه سريعتر ائتلاف گروههای سه گانه دانشجوئی در یک تشکل نوین از ضرورتی حیاتی برخوردار است. خود داری هرچه بیشتر از «آکسیونیسم» کور و «وولونتاریسم» نخبه گرایانه که این جنبش را در گذشته بارها به انزوا کشانده همراه با همگامی مصرانه جهت گسترش سازماندهی در جنبش مدنی پیش شرط مبارزه رو در رو با طرفداران استبداد است. روشنگری در خدمت اهداف عمومی جنبش دموکراسی خواهی و سازماندهی بخشهای گوناگون جنبش مدنی از جمله وظایفی است که تاریخ در شرایط کنونی به علت سرکوب بلاوقفه احزاب بعهده دانشجویان گذاشته است.

اکثر فعالین نهضت مقاومت ملی ایران که خود در دوره های مختلف در مبارزات دانشجوئی نیم قرن اخیر فعالیت داشته اند و از فراز و نشیبهای آن بخوبی آگاهند، میدانند که پشت سر گذاشتن برزخ کنونی چه زحمات و خطراتی را برای فعالین جنبش کنونی در بر دارد و از همه سازمانهای سیاسی میخواهند که بطور یکپارچه از چنبش دانشجوئی پشتیبانی و به دفاع از مبارزات مستقل دانشجویان اقدام نمایند.

ایران هرگز نخواهد مرد

هیات اجرائیه نهضت مقاومت ملی ایران
سه شنبه 16تیرماه 1383

http://www.melliun.org/nehzatm.htm

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/9859

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اعلامیه نهضت مقاومت ملی ایران ، به مناسبت 18 تير' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016