بي گمان آنچه دبير كل جامعه ي روحانيت ( آيت ا...كني ) در ارتباط با فيلم پر هياهوي مارمولك ، از حرمت و شان و منزلت روحانيت در نظام شاهنشاهي اين چنين ياد مي كنند كه حتي در زمان شاه هم توهين به روحانيت جرم محسوب مي شد ، حرقي است درست و صادقانه ، اما چرايي شكستن اين تابو كه اگربه قول گروهي از روحانيون با فيلم مارمولك شكسته باشد ، پرسشي است كه نسل امروز در جستچوي پاسخ آن است طرفه آنكه نظام و حكومت امروز اين آب و خاك در دست و اراده ي خدا جويان روحاني كسوتي است كه در طي بيست و پنج سال گذشته منادي احكام اسلامي و ايضا به اجرا گذاشتن آن در اين كهنه ديار بودند.
اگر همچون دبير كل جامعه ي روحانيت و ديگر همفكران ايشان باور كنيم كه با ساختن قيلمي چون مارمولك به ساحت روحانيت توهين شده است ( كه اين چنين نيست )، اين پرسش مطرح است كه براستي چه فرقي بين روحانيت ديروز و امروز وجود دارد كه اگر در گذشته كسي را نه از ترس حكومت ، كه از ترس خشم مردم ، جرات اساعه ي ادب به روحانيت نبود، امروز نقد روحانيت با اقبال مردم ديندار مواجه مي گردد تا بدان جا كه فيلمي چون مارمولك از زمره پرفروش ترين فيلم هاي تاريخ سينماي اين آب و خاك مي گردد ، براستي چرا جامعه ي خدا جوي روحانيت كه هر چه از آن خوانده و شنيده ايم جز دوري از حب دنيا و جاه و مقام و ثروت دنيوي نبوده و همواره سعي دركسب رضايت معبود و خالق هستي ، در پي آخرت طلبي بوده اند ، امروز روز جايگاه تاريخي خود را آنچنان متزلزل مي بينند كه با پخش يك فيلم سينمايي از ذيل تا صدر جامعه ي روحانيت لب به اعتراض مي گشايند و از به نمايش در آمدن فيلمي چون مارمولك ممانعت مي كنند؟
به باور اين قلم براي پاسخ به اين دغدغه بايد به گذشته ي روحانيت رجوع كرد تا در يابيم چرا امروز آنچنانكه به گفته ي نزديكان دبير كل جامعه ي روحانيت ، يك يا چند بيننده ي اين فيلم ، با گذشتن از كنار يك روحاني ،او را به متلك ، مارمولك خطاب ميكنند ، در حاليكه احترام به روحانيت از دير باز در فرهنگ مردم اين آب ريشه داشته ، خاصه هنوز هم آنانكه موي در آسياب عمر سپيد كرده اند به ياد دارند كه وقتي عالمي روحاني با طمانينه از كوچه اي عبور ميكرد ، مردم به احترام او مي ايستادند و نمي گذشتند زيرا به اين باور بودند كه روحاني جماعت به مسائل دنيوي وابسته نيست و عاري از زر و زور و تزوير است و از همين رو است كه همواره در هر تنگنايي به اين خدا جويان روحاني متوسل مي شدند چرا كه روحانيت را آخرين ملجا و سنگر ضعفا در مقابل زور مندان و ستمگران مي ديدند ، اما با چنين سابقه اي از عالمان ديني ، در مدت بيست و پنج سال گذشته ، نوع عملكرد جامعه ي به قدرت رسيده ي روحاني ،باعث گرديد كه آن آن باورديرينه كم كم رنك با خته تا بدانجا كه با محاكمه هايي از نوع محاكمه ي افرادي چون شهرام جزايري ، جوان 29 ساله اي كه با برملا كردن زوايايي از روابط مالي خود با برخي از شخصيت هاي سياسي و روحاني، روابط سنتي و مدرنيته ي جامعه با روحانيت را به چالش كشيد ، و به مخدوش كردن افكار عمومي دامن زد ، اگر چه وجود سوابق گسترده روابط روحانيت با اقشار مردم و اصناف پاسخگوي برخي از ابهامات ناشي از اين نوع ارتباطات مالي است اما در موقعيتي كه اين گروه از جامعه كه هدايت نظام را در دست دارند ديگر جوابگو نبود ونيست..... و يا در واقعه ي ديگري كه منجر به كشته شدن يك مامور نيروي انتظامي به دست فرزند روحاني كسوت وزير سابق وزارت اطلاعات است كه عاقبت هم با تبرئه آقازاده ي ششلول بند آن ماجرا فيصله مي يابد ......و يا در ماجراي اخيرمرتبط با شركت نفتي استات اويل و قضيه ي رشوه گرفتن يكي از آقازاده هاي روحاني كسوت است كه رسيدگي به پرونده ي آن رشوه گيري هنوزهم براي مردم لاينحل مانده ..........و همه ي آنچه گفته آمد ، گوشه اي از پاسخ به چرايي فرق بين روحانيت ديروز و امروز است ، روحانيتي كه از گذشته هر چه از آن بياد داريم مناعت طبع است بي نيازي كه همواره از دربند كردن شهباز بي نيازي سيمرغ قاف قناعت ، در قفس تمنيات نفس وحشت داشته اند آنچنانكه در منتخب التواريخ نقل است ، روزي نادر شاه را با سيد هاشم خاركن ، كه از علماي نجف بود و از راه خار كني و فروش آن امرار معاش ميكرد ، ملاقاتي افتاد و نادر به آن عالم رباني گفته بود ، " آقا شما واقعا همت كرده ايد كه از دنيا گذشته ايد ، " و در پاسخ از آن پير فرزانه اين پاسخ را شنيد كه : " همت ؟ بر عكس ، شما همت كرده ايد كه از آخرت گذشته ايد ".
و حال در چنين مقطعي از تاريخ اين كهنه ديار كه روحانيت در بيست و پنج سال گذشته راهبر و اداره كننده ي همه ي امورنظام اين گستره ي تاريخي بوده است ، بايد ديد تا چه حد امكان گفتن اين جمله ي تاريخي به روحانيت امروز وجود دارد تا بگوئيم ، آقايان شما هم واقعا همت كرده ايد كه اگر گفتنش را روا دانستيم اجازه دهيد بگوئيم آقايان شما براي از دست دادن آخرت واقعا همت كرديد.