وزير امور خارجه كشورمان آقاي كمال خرازي حتما معرف حضور شما هست! مردي كه فكر مي كند اگر لبخندي بر لب بگيرد، جنگ جهاني سوم شروع ميشود! تصور مي كنم قيافه عبوس و اخمالو ايشان از دو جنبه قابل بررسي علمي ـ سياسي است!
نخست : شايد ايشان مرتب اخم ميكند چون خنديدن ليبرال ـ امپرياليستي است كه طبيعتا با مصلحت نظام ناخواني دارد! دوم : شايد هم ايشان با گرفتن چهره عبوس مي خواهد به فيلمسازان هوليود نشان دهد كه : «« ما اهل اين قرتي بازي ها نيستيم»» ! به نظر اينجانب اخم كردن ايشان به مورد مصلحت نظام بيشتر مربوط ميشود! همچنان كه خندان بودن رئيس جمهورمان هم ؛ همينطور!
در هر حال صرفنظر از قيافه عبوس و آن ته ريش و آن پيراهن آخوندي كه از بدو انقلاب در ميان سياستمداران( غير آخوند) و بوركرات هاي دولت مد شده است ، ايشان نمايندگي كشور ما را هم در دنيا به عهده دارند! اگر ايشان شاداب و خندان باشند ، گويا مظنون به جلف بودن خواهند شد و بنابراين سياست خارجي ما از ضد امپرياليستي در خواهد آمد و ليبرالي ميشود كه با شعارهايمان همخواني نخواهد داشت! لذا نماينده كشور ما ، كوشش مي كند تا هميشه با شكل و شمايلي جدي ، اخمو و عبوس، به دنيا نشان دهد كه جمهوري اسلامي آنقدر در سياست! خصوصا سياست خارجي : جدي و مصمم و عبوس است كه جاي هيچگونه بذله گوئي و جلف بازي ليبرالي را اجازت نخواهد داد!
غرض از اين صغري ـ كبري چيني كه شروع آن با شكل و شمايل آقاي خرازي آغاز شد؛ مربوط ميشود به سفر اخير وي به كشور سنگال. ايشان اظهار ميدارد: «« ... الگوي ايران نشان مي دهد كه مي توان مسلمان بود و به آخرين دستاوردها نيز تسلط داشت »» ! منظور ايشان از دستاوردها توسعه و پيشرفت تكنولوژي در كشور است! اصرار ايشان در مسلمان بودن ، گاهي انسان را به شك مي اندازد! انسان هم ميتواند مسلمان باشد و مخترع و مكتشف ! هم مي تواند مسلمان باشد و بيكار و بيعار و بي خيال! اين چه تزي است كه بايد هميشه به دنيا ثابت كرد ؛ ما مسلمانيم! تا بحال وزير امور خارجه اي را ديده ايد كه علت پيشرفت كشورش را دال بر مسيحي بودن و يا غير، عنوان كند! اصولا چه كسي از ما ميخواهد اين باشيد و آن نباشيد! گويا مردم دنيا كار و بارشان را گذاشته اند زمين و ميخ شدن به كار ما ! ما در قرن بيست و يكم فكر مي كنيم كه شق القمر كرديم و به خودكفائي رسيديم! ( در حالي كه آمار چيز ديگري مي گويد!). ايشان مي افزايد : «« .... آنچه براي داكار(پايتخت كشور سنگال ) حائز اهميت است تامين سازوكارهاي عملي در زمينه خودروسازي ، نفت ، آموزش عالي و پروژه هاي زيربنائي مي باشد»» .
گوئي ايشان فراموش كرده اند : آن چرا كه رقم ميزنند در داخل كشور بدطوري لنگ ميزند! من نمي دانم اين آموزش عالي ( شايد آموزش قالي منظور است ) در كشور خودمان كدام مسائل را جواب داده و كدام مشكل را حل كرده است!؟ تامين ساز و كار هاي عملي ( شايد منظورتامين وسيله موسيقي از قبيل تار و كمانچه وكار هاي عملي مانند منقل و بافور و حقه ...است). در چه راستاي اقتصادي قرار دارد!؟ در اين مورد خاص بد نيست به سايت مركز آمار ايران رجوع كنيم و چند كلمه درس و مشق ، ياد بگيريم!
طبق آمار ثبت شده در مورد بازرگاني كشور : «« مهمترين محصولات صادراتي ايران پس از نفت ، گاز و فرآورده هاي نفتي و پتروشيمي شامل توليدات معدني ، محصولات غذائي ، فرش ، پسته ، خاويار ، پوست ، چرم ، صنايع دستي ، پوشاك و.. مي باشد. ارزش صادرات غير نفتي ايران در پايان سال 1381 ، 36373 ميليارد ريال بوده است. مهمترين كالا هاي وارداتي نيز شامل ماشين آلات سنگين ، فلزات معمولي ، وسايل نقليه ، محصولات شيميائي ، چربي ها و روغن هاي حيواني و نباتي و مواد پلاستيكي مي باشد. ارزش كل واردات ايران در پايان سال 1381 ، 172894 ميليارد ريال بوده است »» . طبق اين آمار كه اينجانب از خودم در نياوردم و مربوط ميشود به مركز آمار ايران ، در مورد تفاوت صادرات و واردات كشور ، بايد تنها سراغ پرتقال فروش را گرفت!
حالا توي اين مخمصه صادرات و واردات،آقاي خرازي خودمان ميخواهد چه نوع ماشين آلاتي را كه بدرد مردم كشوري فقير مانند سنگال بخورد ، صادر كند و از آنجا چه محصولي وارد؛ خدا مي داند! طبق اين آمار ارائه شده ، ما در زمان تيغ عليشاه هم ( صرفنظر از نفت ) همين محصولات را صادر ميكرديم! البته شايد ايشان تقصيري نداشته باشند، دلال هاي اتومبيل و اوراقچي ها به وي سفارش كردند : پاشو مرد حسابي آنقدر اخم نكن ، دل كلاغها ميگيره، برو ببين مي تواني چند تا تراكتور ، بيل و كلنگ و... به مردم بيچاره سنگال بفروشي و جنگي برگردي!؟ بالاخره اگر مسلمان بفكر مسلمان نباشد ، كي قراره باشد!
رئيس جمهور كشور آفريقائي سنگال تصريح مي كند : «« .... داكار مي بايست حداكثر بهره برداري از پيشرفت ها و تجربيات ايران در زمينه هاي توسعه و خودكفائي به عمل آورد.....! »». ايشان هم گويا مانند وزير امور خارجه كشورمان آقاي خرازي ، از آمار و ارقام در كشور سنگال و ايران خبر ندارند! ايشان شايد شنيده است كه كشور ما توسط متخصصين پاكستاني ، كره اي و يا روسي ، برد موشك ها را زياد كرده است و اورانيوم را مي خواهند غني كند تا يك روز بمب اتمي هم تو زير زمينهاي كشور داشته باشيم! اما از آن تجربياتي كه قرار است كمكي به صنعت و كشاورزي كشور سنگال شود ، خبري نيست! گر اگر طبيب بودي ، سر خودشيره مي ماليدي!
عنايت بفرمائيد كه اين سياستمداران خنگ و خام سنگالي چه دلخوشي از تجربيات ايراني در توسعه و پيشرفت كسب كرده اند كه حاضر نيستند از تجربيات كشورهاي ديگري كه از الف تا ي را به كشورما صادر مي كنند، بهره مند شوند. و پا در يك كفش ، ميخواهند از كشوري ( مانند ايران ) تجربه كسب كنند كه آمار رسمي آن با خالي بندي رهبرانشان همخواني ندارد! ماشالله به عقل و درايت سياستمداران مسلمان و غيور سنگال!
چند ماه است كه زلزله يك شهر كوچك كشور ( بم ) را زيرورو كرد و مردمش را به فنا سپرد! هنوز از آن تجربيات ((گرانقدر)) خود استفاده نكرديم كه لااقل دردي از مردم بم را تسكين دهيم! حالا ميرويم خارج ، پا روي پا مي اندازيم و ميخواهيم تجربه معامله كنيم و آن خارجي ها ( مانند رئيس جمهور سنگال ) فكر مي كنند : شوخي ـ شوخي ، كاري از ما بر مي آيد ! غير از به زمين و زمان فحش دادن ! با تشكر از حوصله رئيس جمهور كشورسنگال