جمعه 17 بهمن 1382

پيام مجامع اسلامی ايرانيان به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی

بنام خدا

در حالی بیست و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی بهمن ماه 1357 را پشت سر میگذاریم که همچنان ملت به دنبال آرمان خود، فریاد استقلال و آزادی سرمیدهد. واژه انقلاب مانند اغلب واژه های دیگر درذهن ماایرانیان در ابهامی خانمانسوز فرورفته است. از همان ابتدا، "ضدانقلاب" با کنارگذاشتن اصول انقلاب یعنی استقلال و آزادی، توجه خود را بر شکل آن، یعنی" جمهوری اسلامی" جهت هرچه بیشتر به ابهام کشاندن واژه انقلاب، معطوف کرد. برای به ابهام بردن قانون اساسی، اصل ولایت فقیه را در آن گنجاند، و با گذاشتن پسوند اسلامی به مجلس شورا، آن را کاملتر نمود و رهبریت "ضدانقلاب" را به صورت کامل بر کشور تحمیل کرد.
از همان اوائل با استفاده از شرائطی که قدرتهای خارجی و گروههای خشونت طلب به وجود آورده بودند، نهال آزادی را پژمرده کردند. با گروگانگیری و ادامه جنگ، استقلال نوپا را دچار شکستگی نمودند. خدشه دار کردن استقلال را از اعمالی که آقای خمینی به دست افرادی شیفته قدرت چون آقایان رجائی و نبوی در مورد خوش خدمتی به ریگان، کاندیدای ریاست جمهوری امریکا و امضای قراردادننگین الجزائر شروع کردند(1) و تا به دریوزگی انگلیس رفتن آقای لاریجانی برای دریافت کسب اجازه رئیس جمهورشدن آقای ناطق نوری واخیرا به خدمت اروپا آمدن آقای حسن روحانی برای انتخابات در پیش رو، جلو رفتند. دشمنی خود با رای مردم و آزادی و مردمسالاری را با کودتای خرداد 1360 بر ضد اولین منتخب ملت، نشان دادند و ضربه کاری را بر آزادی و مردمسالاری وارد آوردند. صدمات و ضرباتی که در این رهگذر به منافع و حقوق فردی و ملی و بین المللی کشور وارد آمده اند از حساب و تصورات به دور هستند.
از همان اوائل، شعار روشن و شفاف استقلال و آزادی را به شعار دروغین و مبهم "استبداد و عدالت" تغییر دادند و نتیجه این عدالت در استبداد چیزی جز سقوط اخلاق، ورشکستگی اقتصادی، افزایش اعتیاد و نابسامانیهای اجتماعی، رشوه، دزدی، ودیگر علامتهای بی عدالتی شد که همگی شاهد آنیم. شعار دروغین از آنجهت که استبداد، یعنی جمع شدن قدرت دردست یک نفر و یا یک جریان، که این خود یک بی عدالتی آشکار است، پس چگونه میتوان مدعی شد که با یک مجموعه بی عدالتی بتوان عدالت برقرار کرد؟

ملت شریف ایران

هیئت حاکمه ای که سرنوشت ما را در دست خود دارد، در افکارعمومی جهان، آبرو و حیثیت کشور را به جد به خطر انداخته است. اخلاق در بین هیئت حاکمه به اندازه ای سقوط کرده است که آقای جنتی، دبیر شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، یک روحانی سالخورده، که وظیفه دارد قوانین مصوبه مجلس را با اصول اسلام تطبیق دهد، در مقام نماز جمعه به رؤسای جمهور و مجلس قانونگذاری دروغ میبندد. دروغی که بدترین عمل نزدخدااست و دروغگورا دشمن خود میداند. اما در سایه ولایت فقیه، چنان قبح گناه ازمیان رفته است که وی همچنان در پست خود برجا میماند تا از" اسلام عزیز" پاسداری نماید.

ملت عزیز ایران

این فساد و این بی عدالتیها و این بی قانونیها و این نابسامانیهای اجتماعی نتیجه استبداد اند، که خوداستبداد در بستر ابهامات بوجود میاید، زنده میماند و عمل میکند. و این ابهامات در جائی نیستند جز در ذهن خود ما مردم. بیائید یک بار برای همیشه، با پیرایش ذهن خود از غبار مه آلودی که سرنوشتمان را قرنها رقم زده است آن را ذلال و شفاف کنیم، تا دیگر نه به استبداد و نه به هیج شر دیگری اجازه ندهیم تا با سرنوشتمان بازی کنند. تا معانی شفافی برای واژه ها نیابیم، در آن مورد عمل ننمائیم. از روشنفکرانمان در زبان و در قلم ودرعمل شفافیت و روشنائی طلب کنیم.
از یک سو با شعار استقلال و آزادی انقلاب کردیم و هنوز بر این اصول استوار مانده ایم، از سوی دیگر عده ای(اغلب از قشر روشنفکر) اصرار دارند انقلاب اشتباه بوده و هست!! این یک ابهام است. اگر انقلاب به معنی تغییر و تحول استبداد به مردمسالاری است، دیگر اشتباه بودن انقلاب چه صیغه ای از این واژه میتواند باشد؟ اگر برداشت آنها از انقلاب "خشونت" است ، این برداشت ازذهن گل آلود و مبهم خودشان تراوش میکند و از واقعیت به دور است. انقلاب متحول شدن یا کردن چیزی یا حالتی است، در کجای این واژه خشونت را میتوان جا داد؟ اگر خشونتی در این تحول آشکار شود مربوط به انقلاب نیست، بلکه به استبدادی بر میگردد که در برابر تحول به مردمسالاری ، از خود خشونت نشان میدهد. اگر شعارانقلاب استقلال وآزادی است، روش مبارزاتی آنهم برمشی آزادی، یعنی خشونت زدائی میشود. به این ترتیب در حقیقت خشونت از انقلاب نیست که از استبداد است. در نتیجه برای خشونت زدائی باید استبداد زدائی کرد. این همه فساد و بی عدالتی و قتل های گوناگون و ... را باید به حساب انقلاب(استقلال و آزادی) نوشت، یا استبداد "ضدانقلاب" ؟ پس یاد انقلاب بزرگمان و اصول آن، استقلال و آزادی را گرامی بداریم و بر استقرار آنها کوشاباشیم تا با راندن استبداد ووابستگی از وطن، شاهد پیروزی انقلاب بگردیم.

ملت ایران

درست است که از یک سو" ضد انقلاب" با دسیسه های خارجیان و نیرنگ، خود را در حاکمیت بر کشورمان تحمیل نمود، اما فراموش نکنیم که خود با ابهامات خودساخته ذهنی خویش براین حاکمیت گردن نهاده ایم. بدانید که هیچ کس غیراز خودمان یارای رهانیدمان از این استبداد را ندارد( ان الله لا یغیرما بقوم حتی یغیروا ما با نفسهم). بیائید در آستانه بیست و پنجمین سال انقلاب ، از این حماسه باشکوه غبار زدائی کنیم، بار دیگر شعار استقلال و آزادی را با شفافیت تمام سردهیم و بار دیگر به استبداد نه بگوئیم. باشد تا بیست و پنجمین سال انقلاب، سال آزادی و استقلال ومردمسالاری گردد. این سالگرد مبارک را به شما هموطنان عزیز تهنیت میگوئیم.


(1)- روزنامه یاس نو از قول رجائی نوشت ، محمد علی رجائی(نخست وزیر) گفته است که در حقیقت بهزاد نبوی با امضای قراردا الجزائرآبروی خود را فدای آبروی امام کرد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4324

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'پيام مجامع اسلامی ايرانيان به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016