قطع ارتباط با مقام رهبری , عامل اصلی تلفات نجومی در زلزله بم
مقدمه
از وقتی که بم لرزيد و دهها هزار انسان را زنده بگور کرد , در کنار فعاليت های با ارزش امدادگران داخلی و خارجی, مطالب و مقالات زيادی هم نوشته و منتشر شد که شوربختانه غالب آنها جنبه سياسی داشتند , لذا کمبود يک بررسی علمی بشدت احساس می شد.
نوشته ای که از نظرتان ميگذرد, پاسخی است به آن نياز, مطلبی است صرفا پژوهشی که بطور کاملا بهداشتی تهيه شده و همانگونه که شيوه جناب عارف, معاون اول رياست مردم سالاری دينی است, از وارد شدن به حوزه های سياسی و اجتماعی و مذهبی بشدت پرهيز می کند, چون از قديم هم گفته اند که" بازی اشکنک داره , سر شکستنک داره".
خدايش بيامرزد, مهندس بازرگان از اصول ترموديناميک در مقوله خداشناسی بهره می گرفت و هر چند دولتش موقت بود ولی نامش و روشش چنين نبود و هنوز شاهد نوشتن مقالات و کتابهای از آن دست هستيم. اگر آب الهيات با علم فيزيک در يک جو برود, دليلی ندارد که با ساير شاخه های علمی و نظری نرود. پس بگذاريد تا ادامه مطلب را با متدولوژی علمی دنبال کنيم و برای دستيابی به حقيقت, از اصول منطق و علم احتمالات کمک بگيريم. .
فرضيات
يک - خداوند, بخشنده و مهربان است. اين فرض آن چنان مورد قبول همگانی است که نيازی به اثبات ندارد. بگذريم که مدتی به خواسته آقايان "قاسم الجبارين" شد, ولی با مرگ آقايان خمينی, خلخالی و لاجوردی و تغييرات در اوضاع جهانی " جباريت و قاسميت" از مد افتاده است.
دو- پروردگار بزرگ برای راهنمايی و کمک به بندگانش برگزيدگانی را مامور می کند تا باعث خوشبختی و موفقيت آنان شود. اين نکته نيز مشابه قسمت الف, جای شک و شبهه ندارد.
سه - مقام معظم رهبری, همانگونه که اخيرا هم در سفر به قزوين تکرار فرمودند, برگزيده خداست و اختيارات الهی به ايشان تفويض شده است. آقای مشکينی, رياست محترم مجلس خفتگان و شيفتگان رهبری, بهمراه جمعی از محترمان بازار با انجام آزمايشات و معاينات مختلف صحت اين موضوع را تاييد فرموده اند.
چهار - خداوند دادگر است و" خودی و غير خودی" سرش نمی شود, لذا تبعيضی بين برگزيده ايرانی با مشابهان آمريکايی و ژاپنی اش نمی گذارد.
پنج - در مواقع اظطرای و خطرناک, خداوند با نماينده اش تماس گرفته و هشدار ميدهد, همانطور که در مورد زلزله کاليفرنياهم اقدام کرد و بجای پنجاه هزار نفر, فقط پنج نفر جان باختند.
نتيجه منطقی
در موقع وقوع زلزله بم, ارتباط مقام رهبری با داخل و خارج قطع بوده است, بدون شک اگر ايشان پيام الهی را دريافت کرده بودند, آن را به اطلاع مردم می رساندند تا سريعا از رختخواب خارج شده و سوار پاترول هايشان بشوند و گشتی بزنند, و احتمالا سری هم به تاسيسات توريستی آقای رفسنجانی بزنند و با استفاده از سونا و استخر آب گرم حالی بکنند و بعدش هم يک شير قهوه و کاپاچينو بخورند تا موقع فروريختن سقف های گلی زير آوار نمانند.
چگونه کليه راههای ارتباطی با مقام رهبری بسته شد؟
يک - چند روز قبل ازوقوع زلزله, نامه ای به بيت مقام رهبری ارسال می شود که متاسفانه اين نامه, به علت مسافرت رييس دفترشان به خارج برای حج عمره و امور بازرگانی , درکشو مانده و بدست ايشان نمی رسد. احتمالا اين سفر با هزينه شخصی بوده و ارتباطی به شرکت های مخابراتی اروپايی نداشته است.
دو - تماس تلفنی نيز به نتيجه نمی رسد, چون ماموران حفاظتی برای نصب ضد هوايی های جديد محوطه را کنده و کابل تلفن را قطع کرده بودند.
سه- تلفن موبايل نيز به علت خالی بودن باطری قابل استفاده نبوده است.
چهار - امکان اطلاع رسانی از طريق اينترنت نيز ميسر نبوده , چون سايت خداوند نيز مدتی است فيلتر گذاری شده است.
پنج - پيامی با نامه الکترونيک به آدرس مقام رهبری فرستاده می شود, که متاسفانه بچه ها مشغول بازی کردن گيم بوده اند و کسی پيام ها را نمی خواند.
شش - دست آخر پيام تکست, توسط برنامه های تلويزيون ماهواره ای ارسال می شود که به علت خواب آلودگی و خماری ناشی از شب زنده داری قبل از آن, توجه کسی را جلب نمی کند.
هفت - در آخرين اقدام, باريتعالی شخصی را مامور می کنند تا خودش را به بيت رهبری برساند و شخصا موضوع را به شرف عرض برساند, متاسفانه شخص مزبور در خيابان دستگير شده و در مراحل بازجويی دچار ضربه مغزی می شود و چند روز بعد جان می سپارد.
هشت - در ماجرای اين تلاشها خداوند از بی خبری نماينده خود به خشم ميايد و تصميم می گيرد که قدرت خود را از مقام رهبری سلب کرده و به شخص صالحی واگذار کند. اما با توجه به کمبود وقت و خطرات زلزله و اينکه تعويض رهبری پروسه ای چند ماهه است و نيازمند چاپ مقالات تند و افشاگرانه عليه ايشان در روزنامه های کيهان و جمهوری اسلامی و تحريک امت حزب الله و خواندن خطبه های ماشينی در نمازهای جمعه و تشکيل مجلس خفتگان و شيفتگان و غيره است, از اجرای آن موقتا منصرف می شود.
راه حل جلوگيری از فجايع آتی
يک- مقام رهبری در زمانهايی که بزم دارند و امکان کم خوابی و خستگی و خماری وجود دارد, موقتا قدرت الهی خود را به شخص ديگری تفويض کنند ( رهبر زاپاس) , شواهد و قراين نشان ميدهد که سردار سازندگی شايسته ترين فرد برای اين منظور است, کسی که هرگز از موقعيت سياسی خود برای منافع شخصی و خانوادگی استفاده نکرده است و ثروت بيکرانش از آسمان آمده و پاک و مطهر می باشد.
دو- يک آدم ذوب نشده ای را مسئول چک کردن باطری موبايل شان فرمايند تا با وظيفه شناسی کارش را درست انجام دهد.
سه- دستور فرمايند از فيلترينگ سايت الهی و تداخل در ساحت قدسی جلوگيری شود
چهار- متکی به محبت خداوند باشند و بيهوده زمين را برای نصب دستگاهای دفاعی و حفاظتی زير و رو نکنند تا خطوط تلفن قطع نشود
پنج- در اوقاتی که مسئولان بلند پايه به مسافرت های طولانی می روند, جانشين هايی را بگمارند تا نامه ها و پرونده ها ماهها خاک نخورد.
ششم- به مقامات قضايی توصيه فرمايند در بازجويی ها از باتوم های لاستيکی و برقی استفاده کنند و حتی المقدور از بکار بردن ميله های آهنی پرهيز شود
هفتم- ميزان حق السهم خود را از اتومبيل های ساخته داخل و وارداتی تعديل کنند تا مردم عادی بتوانند حداقل يک دوچرخه دست دوم خريده و در مواقع خطر از محل زلزله فرار کنند.