دوشنبه 3 آذر 1382

لزوم شكستن تابوهاي اجتماعي، اكبر منتجبي

بيان و زبان و نگاه جبهه مشارکت متعلق به سال 76 و نهايتاً سال 78 مي باشد كه مردم دل زده از راست به دامان چپ و اصلاح طلبان پناه آوردند. امروز زبان مردم تغيير كرده است. نگاه آن ها بيش از گذشته عوض شده است و اين براي كساني كه به دنبال آراي مردم هستند، ضروري است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

مدتي است كه جبهه مشاركت در تدارك شركت در انتخابات مجلس هفتم است. به همين دليل نيز رايزني هاي مختلفي را با روزنامه نگاران، زنان، دانشجويان، فعالان سياسي، اساتيد دانشگاه و... آغاز كرده است. اين نشست ها اگرچه به دليل آشنايي با ديدگاه گروه هاي مرجع در جامعه انجام مي شود اما از آن چه كه در اين نشست ها رد و بدل مي شود، مي توان به اين نكته دست يافت كه اين حزب سياسي، نظرش را تغيير نخواهد داد، هرچند كه برخي از اعضاي اين گروه هاي مرجع، آن ها را از شركت در انتخابات برحذر دارند.
لذا مي توان نتيجه گرفت استراتژي غالب در اين جبهه حضور با تمام قوا در انتخابات است و مطالبي كه در خصوص تحريم يا عدم شركت در انتخابات به اعضاي بلندپايه آن توصيه مي شود، هيچ جذابيتي ندارد. آنها تصميم به شركت دارند اما گويا هنوز به يك جمع بندي براي چگونگي اين حضور نرسيده اند. به عبارت ديگر تاكتيكي كه بايد از آن بهره بگيرند تا مشاركت مردم گسترده باشد و آنها بتوانند آراي بالايي بياورند هنوز اتخاذ نشده است. موضوعي كه در انتخابات شوراها اين حزب سياسي از آن بسيار رنج برد و حال در صدد برطرف نمودن است.
در اين جلسات مشترك، تاكنون تنها دو راه پيشنهاد شده است. اول: تحريم يا عدم شركت. با اين استدلال كه حضور جبهه مشاركت در انتخابات مشروعيت بخشيدن به بخشي از بدنه نظام است. مشروعيت بخشيدن به كساني كه پيش از اين و احتمالاً پس از اين نيز، نگاه و آراي مردم مردم براي آن ها هيچ است و به دنبال اقتدارگرايي و حاكميت خود بر مردم هستند، نه حاكميت مردم بر مردم. حاملان اين ديدگاه به جبهه مشاركت يادآور مي شوند فراموش نكند تا همين چند روز پيش در همين طبقه زيرين كه امروز به رايزني براي شركت در انتخابات مي پردازد، روزه سياسي در اعتراض به بازداشت زندانيان سياسي مي نمود. يادآور مي شوند ميخ آهنين نرود بر سنگ فرو، و فراموش نكنند كه با چنين ساختاري كه فعلاً حاكميت با آن روبه رو است نه تنها باز روزنامه ها توقيف خواهند شد، روزنامه نگاران و دانشجويان و فعالان سياسي زنداني خواهند شد، بلكه مجلس نيز نمي تواند كاري كند. مگر در اين چهار ساله كم لايحه و طرح و نطق پيش از دستور داشت. چه اتفاقي افتاد؟
اما نگاه دوم، نگاه موافقان شركت جبهه مشاركت در انتخابات، اين است كه اقدامات انجام شده هرچند كه كم است، هرچند كه اندك و ناچيز است و به چشم نمي آيد، اما قابل توجه است. حركت اصلاحات حلزون وار بوده اما اين حركت حلزون وار در ذات اصلاحات است و نمي توان يك شبه و چهار ساله همه چيز را تغيير داد. زمان احتياج است و بايد مردم، ممارست را بياموزند و آرام آرام مثل رودي كه جهت خود را پيدا مي كند و نهايتاً به دريا مي رسد، راه خود را پيدا كنند. حاملان اين تفكر به جبهه مشاركت يادآور مي شوند گرچه شركت آنها در انتخابات تلخ است اما راه ديگري وجود ندارد. براي بقا، براي دموكراسي، براي ايراني متعلق به همه ايرانيان، انتخابات تنها راه است و بايد هر كس، در هر تواني كه مي تواند، به مانند چهار سال پيش كه مردم را ترغيب به شركت در انتخابات كرد، امروز نيز اين كار را انجام دهد. اين حضور نه براي استفاده يك جبهه، كه بلكه براي يك ايران دموكرات، لازم است.
در اين نشست ها پيشنهادات مختلفي را نيز دو طرف بيان كرده اند. الگوهاي برخي كشورها را يادآور شدند و بيان كردند مي توان از آن ها آموخت و عمل كرد. اما نكته قابل توجهي كه در اين ميان ديده مي شود اين است كه عليرغم برگزاري اين نشست ها زبان اعضاي جبهه مشاركت و نگاه آن ها، زبان و ديدگاهي كهنه است. به عبارت ديگر برخي بر اين تصور هستند كه مي توان با «قطب سازي» مردم را تحريك به شركت در انتخابات نمود. مثلاً حركات جناح راست را كه ديگر براي مردم هيچ جذابيتي ندارد، بيشتر از پيش بزرگ نمايي مي كنند، رفتارهاي آنان را در دلسرد كردن مردم يادآور مي شوند و يا ليست احتمالي آن ها را منتشر مي كنند. واقع امر اين است كه اين بيان و زبان و نگاه متعلق به سال 76 و نهايتاً سال 78 مي باشد كه مردم دل زده از راست به دامان چپ و اصلاح طلبان پناه آوردند. امروز زبان مردم تغيير كرده است. نگاه آن ها بيش از گذشته عوض شده است و اين براي كساني كه به دنبال آراي مردم هستند، ضروري است. بدنه اجتماعي كشور پس از نااميدي از دولت و برخي اصلاح طلبان راه ديگري در پيش گرفته و زبان ديگري را براي خود اختيار كرده است كه متأسفانه تاكنون جبهه مشاركت يا ديگر احزاب سياسي نتوانسته اند اين جهت جديد و نگاه آنان را دريابند، كه اگر مي دانستند يا مي توانستند مردم را در انتخابات شوراها به پاي صندوق هاي رأي مي آوردند.
لذا به نظر مي رسد، اگر چهار سال پيش بحث توسعه اقتصادي آقاي هاشمي نقطه پاياني شد براي مردم و توسعه سياسي راه خود را آغاز كرد، امروز نيز،بحث توسعه سياسي روزهاي پاياني خود را مي گذراند و به مانند توسعه اقتصادي از اين پس بايد در دستورات كلان كشور جاي گيرد. به نظر مي رسد امروز به مقولات اجتماعي بيش از گذشته پرداخت و توسعه اجتماعي را در دستور كار قرار داد. به مشكلات زنان در جامعه توجه كرد، به دنياي تازه جوانان پرداخت و مسائلي را كه عده اي آن را در 25 سال انقلاب «تابو» كردند، شكست و از بين برد. شايد بتوان با پروژه «توسعه اجتماعي» اميدهاي زيادي برانگخيت، در اين صورت ديگر نيازي نيست منتظر يك «معجزه» بود. معجزه را خود مردم خواهند آفريد، اما در غير اين صورت بايد براي هر انتخاباتي كه قرار است برگزار شود منتظر معجزه بود و شايد يك روزي براي كل ايران. در اين راستا پيشنهاد مي شود كه جبهه مشاركت علاوه برجلسات مختلفي كه گروه هاي مرجع دارد، با ديگر اقشار همانند اساتيد دانشگاه، جامعه شناسان، علما و... جلسات فشرده كاري برگزار كند و راه را براي شكستن «تابو» هاي اجتماعي باز كند.

مقالات | بازديد 1291 | نظر 14 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1615

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'لزوم شكستن تابوهاي اجتماعي، اكبر منتجبي' لينک داده اند.
نظرات
[adell - November 29, 2003 11:13 AM]

باید همه تابوها شکسته شوند تابوهایی همچون مقدس بودن و معصومیت که فقط برای استفاده ابزاری از آنها استفاده می شود

[م. ک. صدر - November 28, 2003 06:59 PM]

م.ک. صدر از اصفهان
آقای نيما شما که با آقای معمتمد مخالفيد لطفا توضيح هم بدهيد. شما قران خوانده ايد، احاديث پيامبر و ائمه را مطالعه فرموده ايد. اين بيست و پنج سال حکومت صالحان و متقيان و فقيهان و روحانيان و حجج اسلام و آيت الله ها را زندگی کرده ايد ، از آمدن اسلام به ايران آگاهی داريد، تاريخ اسلام را خونده ايد، پای منبر آقايان نشسته ايد؟؟؟ اگر اينها را خوانده و ديده و شنيده و زندگی کرده ايد نظرتان را بدهيد. من فکر نمی کنم حضرات شريعتمدار هم خودشان چيزی غير از اين بگويند، فقط آنها می گويند که همه اينها خوب است و خير است و الهی ست و اين بابا از قرار می گويد نخير اين طور نيست و اين بند هم با آن موافقم. بسيار ممنون اگر جواب بدهيد تا من روشن شوم.

[amir abbas - November 27, 2003 11:37 PM]

aghaye montajabie azia
bekhahi va nakhahi mardoom dar entekhabat sherkat nemikonand va in rejim bezoodi raftanist. dast az tojihate bachegane bardar rahe kaselisan ra naro, be nasle khodet motoallegh sho

[nima - November 27, 2003 11:35 PM]

,aqaye Nasere Mo'tamedi
man ba harfhaye shoma dar morede din va eslam kamelan mokhalefam
besiyar mohem ast ke az efrato tafrit parhiz konim
eslam dine khushunat va jenayat nist
balke bardashte divanevare aqayane hezbollahi az dine eslam chenin ast

[عليرضا - November 27, 2003 05:26 AM]

آقاي منتجبي گزارشگر روزنامه‌ي «ياس نو»!
بهتر است از گزارش‌هاي خود در روزنامه‌ي ياد شده شروع كنيد.
آقاي منتجبي گزارش‌هاي شما بسيار محافظه‌كارانه و در راستاي تطهير حزب مشاركت است. حتي در بعضي موارد با قلب واقعيت و انعكاس گزينشي حوادث از رسالت اطلاع‌رساني خود فاصله مي‌گيريد.
متاسفانه روزنامه‌ي «ياس نو» به «كيهان چپي» معروف شده است.
گويا درد نان به شما نيز فشار آورده است.
اما بهتر است براي اين تفكرات نقض خود چاره‌اي بينديشيد و همانند آقاي محمد جواد روح براي روزنامه‌ي شرق هم بنويسيد تا درد نان‌تان كمتر شود.

[ناصر معتمدی از تهران - November 26, 2003 03:29 PM]

بزرگترين تابويی که بايد آنرا شکست و به عنوان مقوله خشونت ساز و خشونت آفرين و اغفال ايرانيان آنرا مورد تجزيه و تحليل قرار داد شخص آيت الله روح الله خمينی ست. و صد البته اسلام وتشيع است که بايد به عنوان پديده ای که باعث و بانی اين همه خشونت در ايران و جهان است مورد پژوهش قرار گيرد. تنها با اين کار است که ميتوان اميدوار بود که جامعه کم کم دردهايش را درمان کند. بر ايرانيان واجب است که از حزب مشارکت اسلامی بطور کلی نااميد شوند. زيرا نه تنها با پشتيبای عظيم مردمی ای که داشتند هيچ کار مفيدی انجام ندادند و در واقع رای مردم را بمثابه يک ثروت هنگفت ملی بر باد دادند، بلکه حتی حاظر نشدند با يک اشاره مليونها انسان آماده آمدن به خيابان استفاده کنند. آقايی از مشارکتی ها حتی از مردم طلبکار هم شده که آنها فقط 15 دقيه در هر چهار سال کار کرده اند و رای داده اند! و تازه حالا اين آقايان در اعلاميه خود مدعی شده اند که با استفاده از تعاليم عاليه اسلام و امام اينبار آنها هستند که می خواهند اسلام اينبار ناب تر محمدی را پياده کنند. در صورتی که مردم ايرا جه مسلمان و چه غير مسلمان چه شيعه و چه سنی بايد بداند و در حال دانستن آن است که از روز اول تا کنون اين مکتب غير از قتل و سنگسار و کشتار و حبس و ارتداد و التحاد و چيز ديگری به ارمغان نياورده است. دفتر چه يادداشت اين دين پر است از اسامی دستبريده شدگان، پابريده شدگان، سربريده شدن، سر به نيست شدگان، بدارآويخته شدگان، سنگسارشدگان، خفه شدگان در زندان، مسموم شدگان، مترودشدگان، مغضوب شدگان و... و صد البته شهداء ! و اين حزب مشارکت اسلامی ست و همه اينها را فضيلت و ارزش می داند و حاضر نيست آنها را به عنوان ضد ارزش برسميت بشناسد. و اشتباه بزرگ منردم اين است که حتی به خاتمی اطمينان کردند، در صورتی که به آقای خاتمی هم به عنوان يک مبلغ همين دين نمی شود اطمينان کرد. زيرا ذات و طبيعت او با مقوله هايی که گفتم اجين و آميخته است. بنا براين تا به قول نويسنده مقاله اين دگمها شکسته نشوند کاری از پيش نخواهد رفت. خوشبختانه اين دگمها در دل مردم در حال خردشدنند، و عجبا که صدای دلنشين اين خرد شدن به گوش اين شريعتمداران نمی رسد. وآنچه به اين حزب مربوط می شود با اعلاميه هايی که می دهد و با دگمهايی که دارد بايد گفت در واقع به خودش مربوط است و نه به مردم ايران. و البته که حساب است بسيجی مداران متعصب سرکوبگر از روز روشنتر است. ببخشيد. ن ـ م

[aria - November 25, 2003 11:20 PM]

aghaye MONTAJABI
bavaram nemishe kasi mesle shoma be yek nasl bad az man taallogh dare vali daraye afkari hastid ke be chand nasl ghabl az man bishtar mikhore

[mazdack - November 25, 2003 08:23 PM]

دیگر نه توپ و تانک مرتجعین و جانیان حاکم اثری دارد و نه چرخشهای اصلاح طلبان در چهارچوب اسلام و قانون اساسی اسلامی.مردم به تحریم انتخابات فرمایشی و نه گفتن به همه جناحهای حاکم کمر همت بسته اند.دیگر اشکهای کاسه لیسان توده ای -اکثریتی و ناله های ملی مذهبی و حمایتهای بیدریغ برنده جایزه صلح هم نمی تواند روبسپیر(خاتمی) دیگری را برای نجات این حکومت فاسد بیرحم وددمنش اسلامی به مردم قالب کند.مگر الان مردم درکارند؟همان مافیای رفسنجانی_خامنه ای با تسلط کامل بر شورای نگهبان ولایت و مجمع تشخیص مصلحت نظام مملکت را میچاپند و مجلس و بقیه قوا هم همه مجبور به پیروی هستند.تازه نمایندگان همین مجلس نمایندگان اکثریت مردم ایران نیستند چه برسد به اینکه همینها دوباره فیلترشوند.درحال حاضر بهترین کار تحریم کامل هر رایگیریست.زیرا این امر برای چندمین بار مزدوران حکومتی رادر نظر مردم جهان رسوا نموده و حساب مردم ایران را از مشتی تروریست و جانی در چشم جهانیان جدامینماید.از طرف دیگر فشار کشورهای خارجی بر حکومت ترور و وحشت در ایران افزایش یافته و عرصه را بر آنها تنگتر نموده و چاره ای جز تسلیم نخواهند دید.در هیچ مملکتی 15% نمیتواند حکومت کند در صورتی که 75-80% نه بگویند.بنابر این ترساندن مردم از محافظه کاران حرفی پوچ و بیمعنی است چرا حکومت در هرکال در دست آنهاست و شرکت مردم در انتخابات هیچ تاثیری در کل قدرت آنها ندارد.اما عدم شرکت اکثریت مردم پایانی است بر حکومت ترور و اسلامی.

[x - November 25, 2003 04:21 PM]

در زماني كه امثال آقاجري تاوان تابوشكني اجتماعي خود را با حكم اعدام مي پردازند چگونه مي شود تابوهاي اجتماعي را شكست؟
راه حل اجماع اصلاح طلبان بر مساله رفراندوم است و اگر اصل رفراندوم مورد قبول نگرفت اعتصاب مجلس.
اين كار هم قانوني است هم ممكن. هم در چهارچوب اصلاحات

[مجتبي - November 25, 2003 01:21 PM]

اين شعار هم مانند ديگر شعارهايي كه بدون توجه به واقغيت هاي اجتماعي سر داده مي شود محكوم به شكست است.شما هنوز مردم ايران را نشناخته ايد

[hamid(hend) - November 25, 2003 12:03 PM]

mehdi jan , nemidanam ki hasti va az kojaii ama azizam, man mesle to noke peikane 18 tir bodam , haselash , ekhraj az seda sima , ekhraj az roznamehai ke dar an mashghol be kar bodam, va ekhraj az yek fedrasione varzeshi ke masol ravabet omomi an bodam bood , faghat bekhatere hozor dar 18 tir , jaleb inke man bekhatere inke az tabdile harekat be yek harekate ghahr amiz mokhalef bodam dar mobarezate khiabani daneshjoyan sherkat nadashtam , ba in hal gozinesh mara rad kard, kasi nagoft taraf motekhasese, taraf baramon dare kar mikone , alanam omadam hend darsamo edame bedam , ama hanooz ba nazareto mokhalefam , ma hanooz faliathaye farhangi darim , ama dalil nemishavad be ayande iran khod bitavajoh bashim .
man ba inke mitavanestam ama dar hezbe mosharekat sherkat nakardam , ke in hezb hich kari az pish nemitavanad bebarad , agar mard hastand aval zendaniane khodi khod ra nejat bedahan, zendaniane siasi daneshjoyan , va az hame mohemtar nejate melat az zendane estebdad pish kesheshan .
man dar entekhabat sherkat nemikonam , na man hich yek az 5000 daneshjoye irani saken dar hend dar in entekhabat sherkat nakhahim kard .shayad ba in harekat sedaye estemdad talabi mardome iran be goshe jahanian beresad

[lol - November 25, 2003 12:57 AM]

Aghaye montajabi !!
bavar kon harbeye toseye ejtemaiy ham karsaz nakhahd bood
momkene 6 sal digar ba in harbe, harekate eterazye mardom ro aghab andakht, vali akharesh,,,,,,
tazeh,,,eslahate eghtesadi+siasi karesh be koja keshid ke toseye ejtemaii bekhad bekeshe
lol

[مهدی - November 25, 2003 12:28 AM]

خیلی از دانشجو هایی که در 18 تیر نوک پیکان حرکتهای سیاسی بودند الان به فکر کارهای فرهنگی هستند. بهتر نیست مردم مسیر خود رو کاملا" از حکومت جدا کنند و انرژِی خودشون رو روی کارهای فرهنگی متمرکز کنند؟

[aria - November 24, 2003 10:56 PM]

شايد بتوان با پروژه «توسعه اجتماعي» اميدهاي زيادي برانگخيت،
jenabe MONTAJABIE AZIZ
in harfe shoma ya az rooye naagahist va ya soodi az goftane an be shoma miresad. hatta agar shoarhaye gholombe solombetar az inha ham dade shavad mardom inghad ahmagh nistand ke gool bekhorand
motmaen bashid mardom tahte hich sharayeti hazer be sherkat dar entekhabat nistand, chon be in natije residan ke rahe sarnegoonie in rejim az adame sherkat dar entekhabat ke monjar be adame mashrooiate hokoomat mishe migzare

Copyright: gooya.com 2016