دوشنبه 3 آذر 1382

کامروائی سحرخيزان! شرکت در انتخابات مجلس هفتم ضرورت است، داريوش سجادي

علی رغم همه دل چرکينی شهروندان ايران از کم اقبالی طلايه داران جنبش اصلاح طلب طی 6 سال گذشته، انتخابات پيش روی مجلس ايران فرصت تاريخی حائز اهميتی برای باز توليد و تقويت شاکله اصلاح طلبی را در اختيار شهروندان ايران قرار می دهد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

dariushsajjadi@yahoo.com
در آستانه برگزاری هفتمين دوره انتخابات پارلمانی در ايران، دعوت به تحريم اين انتخابات دستور کار بخش قالبی از مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور شده.
دولت آمريکا را می توان پيشقراول مناديان تحريم انتخابات پارلمانی در ايران قلمداد کرد که در بسيجی زود هنگام از اوايل ماه نوامبر با استفاده از امکانات رسانه ای فارسی زبان خود مستقيم و غير مستقيم در تمامی زير مجموعه های برنامه صوتی و تصويری راديو آمريکا و راديو فردا مشوق عدم مشارکت شهروندان ايران در انتخابات پارلمانی زمستان اين کشور شده است.
تناقض مضحک اين فراخوان آنجاست که جورج بوش رئيس جمهور آمريکا در سخنرانی ماه نوامبر خود در «بنياد ملی دمکراسی» دولتمردان ايران را توصيه به تن دادن به دموکراسی می کند و هم زمان لجستيک رسانه ای دولت آمريکا را در خدمت به تشويق کلبی مسلکی شهروندان در انتخابات پارلمانی پيش رو در ايران می کند!

از سوئی ديگر ريچارد آرميتاژ قائم مقام وزارت خارجه آمريکا در نشست مشترک ماه اکتبر خود با نمايندگان کنگره آمريکا صراحتاً با نام بردن برنامه های صوتی و تصويری راديو آمريکا (بخش فارسی) اعم از برنامه های هفتگی « ميزگردی با شما» و « فصل ديگر» و همچنين برنامه خبری روزانه « خبرها و نظرها» در کنار راديو 24 ساعته « فردا» تحت عنوان ابزارهای در حال استفاده دولت آمريکا جهت اثر گذاری بر مسائل داخلی ايران نام می برد و مجريان ايرانی تبار اين برنامه ها نيز متناوباً و متنوعاً در مقابل دوربين و ميکروفون اين رسانه ها از موضع يک ايرانی علاقه مند به تامين و دفاع از منافع ملی ايران با ايرانيان سخن می گويند.
اين در حاليست که اکثر دست اندرکاران رسانه های مزبور تحت تابعيت ملی ايالات متحده بوده و در مراسم رسمی اخذ تابعيت آمريکائی خود دست راستشان را بلند کرده و با صدائی رسا و در مقابل قاضی رسمی ايالات متحده قسم نامه زير را قرائت کرده اند که:
« سوگند ياد می کنم که هرگونه وفاداری به هر پادشاه و رئيس حکومت و قدرت و دولت يا حکومت و کشور خارجی که تاکنون عضو يا شهروند آن بوده ام را طرد و نفی کرده و در برابر تمامی دشمنان داخلی و خارجی از قانون اساسی و قوانين ايالات متحده آمريکا حمايت و دفاع نمايم و به قانون اساسی آمريکا پايبند و وفادار بوده و در صورت الزام قانون به حمايت از آمريکا اسلحه به دست بگيرم ...»
لشگر رسانه ای آمريکا علی رغم برخورداری از چنين تناقضاتی، در کنار ديگر مخالفان جمهوری اسلامی در حالی بر طبل تحريم انتخابات پارلمان ايران توسط شهروندان ايرانی می کوبند که نفس اصرار بر چنين تحريمی نوعاً مؤيد اصالت داشتن انتخابات در ايران است.
طی 25 سال گذشته هيچ گروه و سازمان و دولت خارجی مخالف جمهوری اسلامی مدعی فقدان انتخابات در ايران نشده و هرگز جمهوری اسلامی را مانند عراق دوران صدام حسين و ديگر نظام های توتاليتر موجود در منطقه متهم به برگزاری انتخابات فرمايشی صد در صدی نکرده اند.
برآورد نهائی اصرار بر عدم شرکت در انتخابات، بمعنای صحه گذاشتن بر وجود و اصالت انتخابات در ايران است. تنها دغدغه موجود در دمکراسی انتخاباتی ايران تنگ نظری شورای نگهبان در احراز صلاحيت کاندديداهای علاقه مند به شرکت در انتخابات و فقدان قدرت و اثرگذاری صدر در صدی منتخبين مردم در تمشيت امور محوله بوده و می باشد که اين نيز قبل از مطالبه مخالفان جمهوری اسلامی، دغدغه جناح اصلاح طلب در درون ايران بوده و هست.
جمهوری اسلامی ايران طی دو دهه گذشته همواره در مسير انگشت اشاره ايالات متحده بعنوان کشوری خيره سر و ناهمسو با جهان آزاد بوده که با سياستهای خشونت طلبانه و غير دموکراتيک خود مروج جو نفرت و ترور و خشونت در خاور ميانه شده است.
کاخ سفيد متناوباً کوشيده با ترسيم شمائی رحمانی از دمکراسی خود در کنار جعل سيمائی شرور و شيطانی از جمهوری اسلاميه ناسازگار با سياستهای خود، ضمن آنکه ايالات متحده را در کانون محبوبيت و مقبوليت مردم جهان قرار دهد حکومت روحانيون حاکم بر ايران را در کانون خصومت و کراهت افکار عمومی معلق نگاه دارد!
موفقيت يا هزيمت کاخ سفيد در ترسيم چنين شمائی از خود و ايران را بايد از بطن واقعيتهای موجود در منطقه استنباط کرد.
سفر اخير جورج بوش به انگلستان معيار پر وضوحی از توفيق يا عدم توفيق آمريکا در تحصيل اين هدف را در اختيار تحليلگران سياسی قرار می دهد.

دو سال بعد از وقوع حادثه تروريستی يازده سپتامبر و کسب همدلی جهانی با ايالات متحده در نبرد اعلام شده اش با تروريسم جهانی اينک جورج بوش در حالی پای به پايتخت نزديک ترين و بهترين کشور متحد خود در اروپا گذاشت که کمتر نشانه ای از آن همدلی ها و دلجوئی های صميمانه مردم اروپا نسبت به آمريکائيان باقی مانده است.
جورج بوش در موقعيتی سفر به لندن را انتخاب کرد که مطابق آخرين آمار مراکز اروپائی مردم اين قاره دولت آمريکا را يکی از اصلی ترين دشمنان صلح جهان قلمداد کرده اند!
آمريکای محبوب القلوب دهه 60 ميلادی که بقول زبيگنو برژنسکی مشاور امنيت ملی کابينه جيمی کارتر:
«هنگام بحران موشکی کوبا وزير خارجه وقت رئيس جمهور کندی (دين اپسون) در سفر به فرانسه بمنظور متقاعد کردن ژنرال دوگل جهت کسب حمايت فرانسه از آمريکا خواستار کسب فرصتی از دوگل برای ارائه اسناد حاکی از استقرار موشکهای اتمی شوروی در کوبا شده بود خود را مواجه با پاسخ محترمانه رئيس جمهور وقت فرانسه ديد که صميمانه به وی گفت:
تمايلی به ديدن آن اسناد ندارد و حرف رئيس جمهور آمريکا را می پذيرد و در بحران موشکی مزبور در کنار آمريکا خواهد ايستاد»
اکنون همين کشور به آن درجه از بی اعتباری رسيده که برژنسکی خطاب به دولتمردان کاخ سفيد می پرسد:
« امروز آيا هيچ رهبر خارجی به فرستادگان رئيس جمهور ما پاسخی مشابه پاسخ ژنرال دوگل خواهند داد؟»
چهل سال بعد از بحران موشکی کوبا اکنون جورج بوش در حالی قدم به خاک انگلستانه دوست و متحدش می گذاشت که از شدت محبوبيت وی! بيش از پانزده هزار نفر از کادر پليس انگلستان مامور تامين امنيت اين سفر شده و تظاهراتی يکصد هزار نفری در مخالفت با سفر بوش به انگلستان توسط شهروندان اين کشور در خيابانهای لندن برگزار می شود.
بد استقبالی انگليسيها از ميهمان سه روزه شان از آنجا حائز اهميت است که در آغاز اعلام نبرد جهانی واشنگتن با تروريسم بين الملل، جورج بوش نام ايران را در کنار دو کشور عراق و کره شمالی بعنوان کشورهای محور شرارت عنوان کرد و طی دو سال گذشته همچون سنوات پيش از آن بشدت بر حجم تبليغات منفی خود عليه ايران و ترسيم چهره ای خوفناک و عبوس از جمهوری اسلامی افزوده بود.
اين در حاليست که پنج ماه پيش از سفر بوش به لندن، جمهوری اسلامی ايران همانند سفر بوش به لندن توانسته بود با تکيه بر سفر سيد محمد خاتمی به بيروت بعنوان نزديک ترين متحد سياسی ايران به اعتبار وجود حزب الله لبنان و با استناد به استقبال باشکوه و غير قابل تصوری که مردم لبنان از رئيس جمهور خاتمی به عمل آوردند مانور قدرت محير العقولی را در جوار مرزهای اسرائيل و در مقابل چشم فاتحين بغداد به نمايش بگذارد.
سفری که بر خلاف سفر جورج بوش نه منجر به بسيج 15 هزار نفره نيروهای انتظامی و امنيتی شد و نه خاتمی را همچون محبوبيت! جورج بوش محبوس در ليموزين های ضد تانک و موشک انداز در خيابانهای لندن کرد!
ايالات متحده در موقعيتی رهبری سمفونی در حال اجرای لشگر رسانه ای خود و مخالفين جمهوری اسلامی جهت تحريم انتخابات پارلمانی در اسفند ماه آتی را عهده داری می کند که طی پنجاه سال گذشته در نازل ترين سطح محبوبيت در افکار عمومی جهان قرار گرفته و طبعاً صاحب صلاحيتی اش برای طلايه داری جهان آزاد و دمکراتيک بشدت مخدوش شده.
اما تنزل مقام و محبوبيت آمريکا در سطح افکار عمومی جهان الزاماً بمعنای توفيق و کسب فرصت ايران در بسط و تعميق وجوه و سلوک دمکراتيک در ارکان حکومتی اش نيست.
تصادفاً تجربه 6 سال گذشته ميدان داری اصلاح طلبان در دايره حکومت ايران نشان داد علی رغم اقبال و محبوبيت قابل فهمه اصلاح طلبان و فاصله و نفرت بخش های قابل توجهی از شهروندان ايرانی از محافظه کاران آنچه که حرف اصلی را در صحنه سياسی ايران زده و می زند قبل از محبوبيت اصلاح طلبان، نفرت و کينه محافظه کاران است که در يک وحدت آرمانی با نئومحافظه کاران کاخ سفيد فرصت و قدرت و امکان عمل و مانور دولت اصلاح طلب خاتمی را به نابودی کشاندند.
منفوری که مستظهر به قدرت باشد محروم از امکان استفاده از فرصت تدبير و دورانديشی است و طبعاً ميان بُرهای پر هزينه را بر راهبردهای مصلحت انديشانه ترجيح می دهد.
هل من مبارز طلبی نظامی جورج بوش در خاورميانه با عنوان مبارزه با تروريسم همانقدر سفاهت آميز بود که
تنگ نظری و کارشکنی های بلاهت آميز افراطيون محافظه کاران ايران عليه اصلاح طلبان.
رويکرد خشن و نظامی محافظه کاران آمريکائی با تروريسم بين الملل بمثابه مشت بر جيوه کوبيدن تنها منجر به از ميان رفتن کانون تجمع و تمرکز تروريستها و ترويج و توسعه تروريسم ضد آمريکائی در جغرافيائی بدون مرز شد!
محافظه کاران وطنی نيز با رويکرد نامتساهلانه و خشن خود نسبت به تصميمات و اقدامات اصلاح طلبان نه تنها در اعاده اقبال شهروندان ايران نسبت به خود توفيقی کسب نکردند بلکه عامل مشدده ای در انعزال انگيزه و نشاط دمکراتيک شهروندان ايران در مشارکت های اجتماعی شان شدند.
کم استقبالی شهروندان ايران از انتخابات شوراهای شهر در زمستان گذشته سورپرايز تلخی بود که هم زمان کام هر دو جناح اصلاح طلب و محافظه کار ايران را تلخ کرد.
علی رغم همه دل چرکينی شهروندان ايران از کم اقبالی طلايه داران جنبش اصلاح طلب طی 6 سال گذشته، انتخابات پيش روی مجلس ايران فرصت تاريخی حائز اهميتی برای باز توليد و تقويت شاکله اصلاح طلبی را در اختيار شهروندان ايران قرار می دهد.
چهار ماه پيش که بنقل از شهردار برخاسته از غيبت مردم تهران در انتخابات شورای شهر، گفته شد قرار است در ميادين تهران جنازه شهدای جنگ بعنوان قدردانی از ايشان دفن شود، تهرانيان به يکباره متوجه مضرات خلع مسئوليت نسنجيده خود از انتخابات شورای شهر شدند. اما طبعاً اکنون نمی توانستند زبان اعتراض نسبت به اقدامات شهرداری بگشايند که خود با غيبت تعمدی شان در انتخابات موجبات به قدرت رسيدنش را فراهم کرده بودند.
قطار انتخابات معطل کسی در ايستگاه نمی ماند ! هر کس آمد و بموقع هم آمد، توفيق سوار شدن دارد و هر کس زودتر آمد توفيق جايگاه بهتری را نيز دارد.
حضور در انتخابات را می توان به تعبير بزرگمهر حکيم بمثابه سحرخيزی شب خفتگان تلقی کرد.
هر کس سحرخيز تر بود کامروا تر نيز خواهد بود ولو آنکه سحرخيزان، حراميان باشند و مال باختگان بزرگمهر حکيم!
جنبش اصلاح طلبی ايران محکوم به پيروزی است! تجربه 25 سال گذشته در جمهوری اسلامی ايران تفهيم کننده اين واقعيت به شهروندان ايران شده که يگانه جايگزين مقرون بصرفه برای جمهوری اسلامی در ايران، جمهوری اسلامی است! و تنها ابزار مقرون بصرفه برای تمشيت اين جمهوری بر مدار مطالبات مردم با خاستگاه مذهبی شان، دمکراسی متکی بر آراست و قاعده بازی دمکراسی نيز تنها متکی به يک گزينه است و آن هم انتخابات است.

داريوش سجادی
3/آذر/82
آمريکا

مقالات | بازديد 2119 | نظر 171 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1611

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'کامروائی سحرخيزان! شرکت در انتخابات مجلس هفتم ضرورت است، داريوش سجادي' لينک داده اند.
نظرات
[سياوشان - November 29, 2003 01:20 PM]

فريبي ديگر در راه است بهوش باشيد
فريب جديد با روشي جديد نيرنگي دوباره با مدلي جديد
رايتان مقدس تر از آنست كه پشتوانه آدمكشي وجنايت ودزدان و دروغگويان و...شود
مي خواستم داستان واقعي را برايتان تعريف كنم
در همسايگي مان در اين شهر بي در وپيكر مردي با تحصيلات عاليه در انتخابات شوراها سال گذشته شركت نمودنزديك به بيست ميليون توماني نيز خرج بسيارنمود وشعارش نيز آزادي و دموكراسي واصلاحات
بود وهر چند وقت يكبار نيز از فرمانداري شهرداري و...اصلاح طلبان حكومتي به ستادش
براي دلگرمي ونيازش مراجعه مي كزدند وي فردي بود كه در مدت زماني كوتاه به ميلياردها رسيده بود واينجا صحبت از دموكراسي مي كرد و به من سياوشان پيغام چنيين مي داد كه برايش تبليغ (( ليسه و كيسه مالي )) بكنم وحاضر بود چند صد هزاري بدهد ومن در ستادش حاضر باشم
اما مگر روح سياوشان با پول خريدني است مگر نمي داند آدميان را !!
روزي به برادزش چنين گفتم :: من خوب مي دانم كه برادرت نه بر آزادي دل سوزانده و نه بر دموكراسي وي
را خوب مي شناسم وي بيش تر از آن بر خودش وزمينهاي شهر و دلالي گري و پست ومقام دل سوزانده از نام مقدس آزادي استفاده مكن
اي آفتاب پرست ...آزادي درستي وپاكي مقدستر از آنند كه با شما دلالان كثيف شود
ني ني سياوشان گول شماها راديگر نخواهد خورد ونخواهد شد
دوستي نزديك وآزاده از دوستان برايم تعريف مي كرد سرنوشت يكي ز آزادگان را در نظام مقدس جمهوري نيرنگ اسلامي ::
چنين مي گفت :: كه دبير تاريخمان با مدر ك عاليه تاريخ بسيار مر د آزاده اي بود و وي در شهر كوچك بسيار روشن وفعال بود در اين بيست وپنج سال بسيار جنگيد و كوشيد و اينچنين امام جمعه اداره اطلاعات و تمام ليسه كيسان با وي در افتاده بودند و وي حتي از جيب خود نيز براي آزادي ودموكراسي خزج مي كرد تا زمان حضور خاتمي كه ديگر نتوانستند تحملش كنند وبيشتر خود اصلاح طلبان نتوانستند او را ببينند چون همه مي دانستتند تازه واردها و فرصت طلبان چه كسانيند واو كيست پيشينه اش چيست و ....
توافق پنهان بين فرصت طلبان اصلاح طلب و امام جمعه و سپاه واطلاعت در ماشينش مقداري مواد مخدر جاسازي نمودند
ووي را بجرم حمل آن دستگير وبه زندان افكندنش وي بار سومي بود كه به زندان مي رفت و زنش با دو دختر جوانش در يك خانه سرايداري مدرسه اي چندين سال روزگار سپري نمود تا وي از زندان بدرآمد و اينچنين اين اصلاح طلبان داد بر آزادي مي كوبند
ني ديگر دروغتان را هرگز باور نخواهيم كرد من سياوشان از اين جماعت بسيار دروغ شنيدم هزاران دروغ ودروغ و.....
و اين سخن راست را نيز از رهبر بسيار بزرگشان وآزاده شان !!!!نيز بشنويد وخود قضاوت كنيد :::

((شركت در انتخابات مهم است نتيجه مهم نيست ))

يعني مردم دستمالند براي تف رهبر
يعني مردم دستمال تف رهبر ورفسنجاني وشيوخ و دزدان و....مردم مهم نيستند فقط راي كاغذيشان مهم است نه مطلب داخل راي فقط كاغذش براي ما مهم است و حضورشان براي محكم نمودن قدرت
كاغذ رايشان فقط پشتوانه نظام باشدبس و بس نه بيشتر يعني مجلس هيچ كاره است
مجلس پشم دولت پشمتر مردم نيز پشم پشم
مردم ونظرشان ودر خواستشان هيچ عددي نيند قدرت واقعي معلوم است نمي خواهد چندان دنبالش بگرديد با مقداري نگاه كاملا هويذا است

توجه بهوش باشيد كه بازي ديگري در جريان است وفريبي ديگر با روش ديگر براي فريب مردم فريبي ديگر جديدتر
و نوين تر در صندوق هاي راي
فريبي با روش ديگر حضور مردم و پر كردن صندوقها براي افتخارات نظام وپشتوانه اش در آدمكشي قتل وجنايت ودزدي و......
مرگ نظام نزديك است

[Reza - November 29, 2003 09:35 AM]

BI NAM, in noktat kheili asasi bood. Ke agar mardom ray midadand lazem nabood mozdoori mesle Profossor Sajjadi biad tabligh koneh. Maloomeh ke ozah kheili ghamar dar aghrabeh ke raeese Sajadi too IRAN NEWS, hamoon Soltanifar ke kirgozare Hashemi Rafsanjani yeh, be Sajjadi mamooriat dadeh ke dar morede entekhabat nazar estefragh koneh, vali in to bemiri az oon to bemiri ha nist, Sajjadi. Mardom khar nistand. Entekhabate Shoraha ro bebin ebrat begir, man hatta fekr nemikonam, khanoomet kam movafeghe in harfa basheh, migi na az khodesh bepors. Taze kheili por roo bazi darari kheili chiza hast ke roo konim, hala be ghole dadashet Baradar Hossein too Keyhan, becharkh ta becharkhim. Ye bar digeh biay too Gooya zerto pert koni, oonvaght ma ham ba bacheh ha ye aks mizareem roo internet, hameh hal konand! In gooyo in meydoon.

[aria - November 29, 2003 09:22 AM]

MAZDAK JAN
ba harfayat tamaman moafegham
moaffagh va payande bashi

[بی نام - November 29, 2003 09:06 AM]

دوستان هر وقتیکه به این سفحیهء سجادئیه دلارهاش همراه باجند لول از اون تریاک های مخصوص که رئیس قبلی اش در وزارت اطلاعات(همون تروریست شناخته شده بین المللی آخوند فلاحیان)مصرف میکنه البته از بالاوپایین بدستش میرسه شارژ میشه شروع مینکه عقل علیل پاره سنگ برداشته اش رو بکار بندازه یه چرت وپرتهای بنویسه وازین کارش دردرجه اول راضی نگه داشتن ارباباشه که خدانکرده اون مجعونیکه گرفتارشه بموقع برسه اگر باور نمیکنید خواهشأ از اونهائیکه در این زمینه شناختشو دارن کمک بگیرید که با یه دقت درست وحسابی بصورت این بابا بهتون میگن که چکارست واهل زیربخیه ست دومأبا راه انداختن بحثهای روزو از یک موضع کاملأ خاص افکار بعضی از آدمهارو درگیر کنه ومنحرف درصورتی که این مرده شور خودس خوب میدونه که بحث انتخابات برای اکثریت نوددرصدی مردم حله شده ودیکه تو بازیهای این جماعت کثیف مافیائی شرکت نخواهند کرد.اگر درغیر اینصورت بود خوداشون اینقدر موش تو تنبوناشون نمیافتادکه درهمه جا چپ وراست موضوع شرکت میلیونی مردم همیشه درصحنه روبرای کوری چشم دشمنان ان قلاب مطرح کنند این آغا سفیحه سجادئیه هم یک مامور و مزدور بالا خره درآمریکاانجام وضیفه میکنه واونجا هم خرجش بالاست توی ایران که نیست بتونه به برکت داشتن اربابهای مثل آخوند فلاحیان هرکسی رو که بخواد از دست شوهرش ویا نامزدش وخانواده اش راحت در بیاره توی سونای ضفرانیه در خدمت خودش داشته باشه درآمریکا خرج این کارها بالاست چکار کنه بدبخت مفلوک مریض شده بیچاره وعلاجی بجز این کثافتکاریها نداره خوب!!!!!!!!!! تمام
امیدوارم دوستان شرایط این میکروب را درک کنند

انشاالله العظیم والفاسدین

[Reza - November 29, 2003 04:45 AM]

1) Profossor Sajadi, mikhastam bedoonam ke oon rishe hezbollahi ke dar IRAN NEWS dashtee, chi shod? Raftee farang be badesh dadi? Ya na rishet Dariushi boodo ma nemidoonesteem! Estehaleh, akhavi?
2) Inghadr zoor nazan ke mardom ro befresti jolo ray bedan, rejim-e Velayat-e Vaghih ro moshrooeeyat behesh bedand. Boro ye negah be nazarsanji ye bacheh ha ye Daneshgah Amir Kabir bokon, ta az khodet khejalat bekeshi (sam-te rast-e webpageshoon):
http://www.akunews.com/index2.asp

[mazdack - November 29, 2003 01:00 AM]

متاسفانه کسانی که خواهان شرکت در انتخابات هستند دلایل درستی اروئه نمیدهند.دوستان در ضدمردمی بودن رژیم اتفاق نطر دارندو خواهان آزادی و حکومتی دمکراتیک هستند(بگذریم از چنتا مزدور).برای رسیدن به این خواسته بحق مردم ایران اکنون بهترین دوران تاریخی است و چنانچه این فرصت را از دست دهیم نسلهای بعد مارا نخواهند بخشید.ما نه طرفدار خشونت و نه مصالحه با دزدان و قاتلان اسلامی.در زمانی که افکار عمومی برضد کل حکومت است رای دادن یعنی مشروعیت برای رژیم و نجات رژیم از چالشهائی که آرام ولی پیوسته میرود تا بساط جنایت را از سرزمینمان بردارد.اکثریت مردم نه خواهان درگیری و خونریزی و بقول دوستی انقلاب دوباره و نه خواهان دخالت بیگانگان در امور داخلی خود هستند.اما این بستگی به جهتگیری ستمگران و خشک مغزان حاکم دارد.با وجود رهبرانی ظالم و جنایتکارانی که حاضر به رسمیت شناختن حق مردم نیستند نباید مردم را از جهت گیریهای صحیح تنها باین خاطر که در گذشته انقلابیهائی شکست خورده ترسانید.بین نسل کنونی و نسلی که انقلاب کرد از نظر آگاهیهای سیاسی تفاوتهای بسیاری است.درثانی دیکتاتوری مذهبی بخاطر تعدد وسایل ارتباطی امروز مثل سالهای قبل از 57 نمیتواند جلو آگاهیهارا سد کند.نسل امروز از آگاهی سیاسی بالائی برخوردار بوده و مردم عادی در گیر شرایط سیاسی کشورند و مستقیما در جریان رویدادها و حتی جلوتر از باصطلاح روشنفکران جامعه اند.پدیده ای که چه قبل و چه بعداز انقلاب 57 نادر میباشد.همچنین اوضاع بینللمللی بنفع جنبش آزادیخواهی ماست.درست است که از اسباب حکومتهای دمکراتیک مجلس و رای گیری نیز میباشد اما در زمانی که مجلس و سایر قوا درزیر نظر مستقیم فرد حاکم است مشروعیت خویش را از رای ملت نمی گیرد چون بودن و نبودنش باهر ترکیبی خواست دیکتاتوری است حالا اگر چند نماینده ای نقی هم بزنند تاآنجا که قدرت حاکمان و کل نظام را زیر سوال نبرده اند تحمل میشوند ولی در زمانی که نمایندگانی بخواهند از حق مردم دفاع کند دیگر پارا از گلیمشان بیرون نهاده و بناچار به عناصری بیخاصیت تبدیلشان میکنند.نمونه اش حکومت پهلویها و کنونی.پس کسانی که باین امید میخواهند دوباره رای داده و چندین بار آزموده را بیازمایند باید متوجه این مسئله باشند که فردا این نمایندگان نیستند که باید مورد سرزنش قرار گیرند بلکه رای دهنده گانند و همانها هستند که آبروی رفته رژیمی سرتاپا جنایت را تاحدودی میخرند.همچنانکه قبلا گفته ام در صورت یک نه بزرگ رژیم یا تسلیم میشود و یا وحشیانه و از روی بی خردی به مبارزه و سرکوب آزادیخواهان خواهد پرداخت اما در هر صورت برنده اصلی مردم اند چون دیگر دوران توحش بسر رسیده و حاکمان خشک مغز با نوشیدن زهرهای پیاپی اینرا ثابت نموده اند.بنابراین تحریم انتخابات مرگ رژیم است.

[rezaa bbasi - November 28, 2003 10:11 PM]

اولا" عجیب اینست که آقای سجادي جمهوری اسلامی گل و گلاب را گذاشته اند و بنزد شیطان بزرگ رفته اند. خب البته اگر جمهوری اسلامی (اصلاح طلبان + هاشمی رفسنجانی ) به بنده هم پول فراوان و حقوق و بورس آمریکا میدادند از آنها طرفداری میکردم. آقای سجادی مفهوم دموکراسی اینست که شما در آمریکا نشسته اید و دولت و رئیس جمهور آمریکا را متهم میکنید و هیچکس کاری بکار شما ندارد. آیا در ایران نیز میتوانستید؟
ثانیا" , در انتخابات مجلس رای بدهیم که چه بشود؟ تا عده ای ترسو و سوء استفاده چی 4 سال وقت مملکت را تلف و جیبهای خود را پر پول کنند؟ مجلسی که حتی از استیضاح وزرای نالایقی مثل بهداشت و مخابرات و مسکن عاجز است به چه دردی میخورد؟ مجلسی که به ملاحظاتی ماه هاست که طرح تحقیق و تفحص از صنعت خودرو را معطل گذاشته به چه دردی میخورد؟ این چگونه مجلسی است که حق قانونگذاری خود در یکی از حساسترین مسائل کشور یعنی قراردادهای نفتی را به وزارت نفت غیرپاسخگوی زنگنه (یعنی غیر مستقیم به آل بهرمانی) واگذار کرده است و نگران آن هم نیست؟ گذشته از چند نماینده شجاع مثل خانم حقیقت جو یا اعلمی و شیرزاد و موسوی خوئینی بقیه چه قدمی در راه اصلاحات برداشته اند؟ در راه مشکلات اقتصادی چه؟
ثالثا" چرا شورای فعلی شهر بدتر از شورای قبلی است؟ فرهنگسراهای قلابی قبلی بقول ظریفی مثل روسری سمیرا مخملباف بودند: توهین به هر دو مفهوم حجاب و آزادی. شورای قبلی شهر متشکل از تعدای شیاد (عطریان فر) که با کمک شهردار 17 میلیارد تومانی (ملک مدنی) بهای مسکن را در تهران به 2 تا 3 برابر در عرض 2 سال ارتقاء دادند و زندگی را به تهران و تهرانی تلخ کردند چرا باید محبوب باشد؟ اگر شهردار و شورای جدید بتوانند اصل و اساس زندگی شهری در تهران را بهبود ببخشند هیچکس بیاد آن فرهنگسراهای قلابی و قشون مفتخور اداره کننده آنها هم نخواهد افتاد.
رابعا" , راشدان حق دارد. اصلاح طلبان به ریاست سید المنفعلین و رئیس الجبونین خاتمی و همیاری شبه روشنفکران عقده ای مانند داریوش سجادی بزرگترین شانس رسیدن به دموکراسی به طریقه آرام در ایران را از بین بردند. آنها سنگ قبر خود و جنبش 2 خرداد را کندند. مثلا" با خارج کردن طرح قانون مطبوعات از دستور. یا با عدم پیگیری پرونده ترور حجاریان و مهمتر از همه با واهمه از حضور مردم در صحنه. حالا هم تمامی این حرفها گریه بر سر تابوت خالی است. جناح راست برنده انتخابات است و خاتمی و دوستان او (مثل سجادی) نیز از دوم خرداد نهایتا" نصیبی بجز بی آبرویی و لعن و طعن مردم نخواهند برد. راشدان راست میگوید. منظره خلع شوادنادزه از قدرت نشانداد که به چه راحتی با یک راهپیمایی و حضور 48 ساعته مردم میشد ارکان ضد دموکراسی نظام را وادار به عقب نشینی دائمی کرد و با تغییر چند اصل از قانون اساسی دموکراسی را در ایران نهادینه نمود. آن فرصت را خیانت خاتمی و یارانش از ایران و ایرانیان گرفت. تا فرصت بعدی جه وقت و چگونه پیش آید.


[سياوشان - November 28, 2003 09:38 PM]

نيرنگي دوباره و فريبي دگر بار

روزي يكي زعلماي بني اسراييل به در توبه وپشيماني رفت هر چه چنان زاري نمود جوابي زخداي نيامد ناكام به پيش موسي برفت ... يا رسول الله به پيش خداي خود در كوه طور حديث مرا باز گوي تا فرجي شود موسي به كوه طور شد و در آنجا سخن وندامت آن عالم را باز گفت جواب زآسمان آمد كه ::::
گيرم وي توبه كرد آن خلق كه زراه بدر نمود چه !!!
سخن ما حال بر گذشته وسياست آدميان است مگر نه بهشت را براي اعمالمان بر پا كرده اند مردمان ما جوانانمان دخترانمان و ... ديگر نمي توانند چنان به سادگي و با آرزو چنان بر حكومت آدمكشان و دزدان غارتگران .... اعتمادي كنند ديگر حضور اينان بي فايده است اين 6 سال نشان داد كه دل را چندان خوش مكنيد
بلي دل را چندان به اينان خوش مكنيد
دنياي امروز مال ماست به دستش خواهيم آورد
ياد مي آرم روزي را يكي ز بزرگان اين قوم آدمكش سخني چنانم مي گفت كه در افغانستان بعد از طالبان آدمكشي وقتل و غارت و...خواهد بود ديديم چنين نشد وي چنين استدلال مي كرد كه اين قوم 30 سالي نزديك فقط با يكديگر جنگيده اند و جز جنگيدن هيچ نمي دانند نه دانشگاه نه علم نه مدرسه و....و افغاني ها فقط تفنگ را خوب مي شناسند افغانستان بر اي بوش ويتنام دومي است و ما به پهناي عقلمان ديديم چنين نشد و اين ملايان بسيار اميد دارند كه عراق ويتنام ديگري است اما بدانيد چنين نيز نخواهد بود واين بمب گزاريها و آدمكشيهابر عليه آمريكاييان موقتي است وآينده درخشان اين دو كشور را ما خواهيم نگريست
و6 سال زخاتمي گذشت
واما چنان بعد مگر مردمان ما بايد
عمر نوح و
صبر ايوب و
گنج قارون و
......
داشته باشند كه اين خالي بندان بر ما اصلاحات ببندند واميد ز سرابها بگويند ...
6 سالي زخاتمي گذشت و اين 6 سال چه زود گذشت و مامردمان چه خوش باوران نگريستيم و ما اكنون آينده عراق وافغانستان را در 6 سال آينده خواهيم نگريست ومردمان عراق ز كنون بر ذهن تاريخي خود 6 سالي را زآينده را در عمق زندگيشان و سرنوشتشان كشورشان و شعورشان.... ترسيم مي كنند كه آنان ومردمانشان به كجا خواهند رسيد و در كجاي جهان خواهند ايستاد و ما كجا ....
باور كنيد اي مردم
6 سال گذشت
6 سال از سادگي مان گذشت
6 سال از صداقت بر بادرفته مان گذشت

اگر تا 6 سالي ديگر مردم عراق به دموكراسي نرسند آمريكا و تمدن وي را سرزنش خواهند كرد ولي ما كه را سرزنش كنيم كه خود كرده را تدبير نيست و ما چنين خواهيم سرود ::
عطار هر هفت شهر عشق را گشت ماهنوز اندر خم يك كوچه ايم
اين نظام در وهله اول غارتگر اقتصادي ست مگر نه اينكه زغارت مال مردم در انواع وروشهاي مختلف دست هر دزدي را ز پشت بسته اند در اوايل انقلاب با مصادره و غصب نا حق اموال كارخانه هاصنايع زمينها خانه هاو.... تحت عناوين مختلف وسپس اعدامهاي فراوان وبناخق وتير بارانها به دلايل خودشان بنام شرعشان و حكومت ناب عدل محمديشان !!! با چنان رهبر مسلمين عالمشان و....
مگر نه اينست كه خود مي گويند خواندن نماز و گرفتن روزه در زمين غصبي يا مال غصبي باطل است مگر نه چنان خود فتوا مي دهند كه مال غصبي حرام است مگر نه چندان در انقلاب 57 كه هر كسي را تا توانستند يا به هر اتهام ناكرده اي كشتند وبردند .... ومردمان ما مجبور به مها جرت ز وطن شدند آنان كه رفتند جان خويش رانجاتي دادند ولي نتوانستند اموال زمينها كارخانه ها صنايع خويش ...را ببرند و اكنون اين اموال غصب شده در دست اين جانيان در خدمت اهداف انقلاب وحكومت ناب مخمديشان مي چرخد وبراي سلامتي رهبرشان و بنياد مستضعفان وجانبازان آستان قدس رضوي و بنياد پانزده خرداد و...
ما كه خوب مي دانيم عمق فاجعه را
نه فاجعه خونين 57 هرگز فراموش نخواهد و نه دروغ بزرگ دوم خرداد 76 حال دروغي دوباره و نيرنگي جديد در راهست

[hamid(hend) - November 28, 2003 09:27 PM]

bebakhshid do se roozi to in bahs nabodam,
dar javabe dosti begam hamoon tor ke mibinid ma naz hend message mizanam , ma dar hend televisione losanjelesi nadarim , mesle shoma ham vancover nistim, sali 2-3 bar mamlekatemoon sar mizanim mibinim , mardom to che dardo mamadand
sherkat dar entekhabat ya adame an , har do esterateji hastand , ke albate resanehaye jomhori be zaher eslami az harko0dameshan be nafe khod estefade mikonand ,man khodam dar in resaneha chand sali kar kardeam va be tamame shegerdha ashena hastam , harchand eftekhare in ro daram ghalami be nafe in nezam nazadeam .
be nazare man mardom ba ehsase darooni , va hese siasi ejtemai ke darand in jaryan ro shekl khahand dad , va hadse man adame sherkate , ke harchand fayedeye khasi nadare , be afzayeshe feshare javame beinolmelali chon hoghoghe bashar komak mikone , dar sani be ghole dosti komak mikone ke ma ba dadane kolieye posthaye kelidi be rast ghodrat talab , dastane ghodrat va barkhorde mardom rea yek sare konim , ta che pish ayad

[ha-ma - November 28, 2003 07:54 PM]

قربون دهنت احسان خان . تازه علاوه بر اينكه در ذهن هر كدام ما يك ديكتاتور پرستي هست در اينكار انتخاب هم ميكنيم يعني ميگوئيم اين ديكتاتور اگر بيايد از ديكتاتورهاي ديگر بهتر است . تا منطق حكومتي ما قوي نباشد نميتواند حريف منطق حكومت جاري بشود اگر رضا پهلوي بيايد برگشتن به 25 سال پيش است و اگر آن سيستم درست بود كسي انقلاب نميكرد . صرف اينكه در آن موقع 36 ميليون نفر گول خوردند كه نشد حرف . بالاخره مشكلي وجود داشته كه اينطور شده است و حتما نسل بعدي با آن سيستم مثل نسل قبلي مشكل پيدا خواهد كرد . مجاهد و توده اي و غيره كه جزو انقلابيون بوده اند و الان در نسل حاضر تفكر انقلابي وجود ندارد بنابراين نميتواند آن افكار كسي را تهييج كند دين سالاري هم كه بعد از اين همه مشكلات خريداري ندارد . بنابراين فقط يك ركن قدرت ميماند و آن مردم هستند و اينطور كه معلوم است مردم نميخواهند اينبار افسار خود را به قدرت جديدي بسپارند . فقط دقت كنيد كه هر وقت تلويزيونهاي خارج و يا گروههاي انقلابي فراخواني ميدهند مردم هيچ واكنشي نشان نميدهند و اين اخبار داخل است كه بيرون كشوري ها را به دنبال خود ميكشد بنابراين تشكيل قدرت و يا دولت در خارج را به فراموشي بسپاريد چون واقعا خريداري ندارد از طرفي انقلاب هم ديگر صورت نخواهد پذيرفت . كدام كشور دو انقلابي را تاكنون ديده ايد . تنها راهي كه باقي ميماند تغييرات مداوم و تدريجي است و اين نيازمند حضور هميشگي مردم است وگرنه من به عنوان يك داخل كشوري ميدانم كه فراخوان گروههاي خارجي و يا اپوزيسيون يعني سواري مجاني به انهاست و عملا نيز اين مطلب را تاكنون ديده ايد و اگر دولت ايران با اينترنت و يا ماهواره برخورد جدي نميكند به همين خاطر است چون خاطر جمع شده اند كه ديگر اين مردم براي كسي تب نميكنند و وعده توخالي هم زياد شنيده اند تنها كاري كه اپوزيسيون خارج كشور در حال حاضر ميكند خرابكاري و دودل كردن مردم است مثل انتخابات شوراها كه واقعا كلاه گشادي بود كه به سر ما رفت . بنابراين اين خارجيها هستند كه از زبان ما ميگويند ما دنبال آلترناتيو ميگرديم . نخير اينطور نيست ما دنبال زندگي نكرده خود ميگرديم و من به عنوان ايراني داخل كشور الترناتيوم خودم هستم چون ديگر واقعا چيزي براي باختن ندارم

[سارا غياثی - November 28, 2003 07:38 PM]

آقای سجادی با تيزبينی خود بحثی را مطرح کردند که بيش از هر مقاله ديگری تا کنون مخاطب به خود جلب کرده است. فکر می کنم نظرات داده شده در اينجا ملاک خوبی برای يک تخقيق در ارتباط با دلايل مردم در رد يا تاييد نظر آقای سجادی مبنی بر شرکت مردم در انتخابات باشد. بحث های پر شوری در اينجا در گرفته است که ليست کردن دلايل دو ديدگاه می تواند خود مايه نوشتن چند مقاله شود. پس از خواندن نظرات با 80% اطمينان من تصميمم رو در شرکت يا عدم شرکت در انتخابات گرفته ام، لزومی هم نمی بينم که ان را جار بزنم و قصد حناق کردنش به ديگران راداشته باشم.بايد از همه اونهايی که مطلب نوشتند و در بحث مشارکت کردند و همچنين خود آقای سجادی متشکر بود.

[احسان - November 28, 2003 06:07 PM]

به نظر من صرف نظر از اينکه به اين نظريه:((راي ندادن باعث سقوط جمهوري اسلامي مي شود))اشکالات اساسي وارد است و به هيچ عنوان يک امر قطعي نيست توجه همه را به اين مساله جلب مي کنم که صرف تغيير رژيم سازنده مملکت نيست.اکثر مخالفين جمهوري اسلامي اين طور تبليغ مي کنند که با رفتن اينها مملکت گل و بلبل مي شود.اگر اينطور است چطور 25 سال پيش اين اتفاق نيفتاد؟مگر رژيم نرفت؟مگر انقلاب مردمي نبود؟
حقيقت اين است که اشکال از خود ماست يعني چون نسل اندر نسل ديکتاتور پذيري را به ما ياد داده اندعملا هر سيستمي را هم عوض کنيم باز خود سبب بازتوليد ديکتاتوري ميشويم:از يک سو حاکم جديد را به عرش اعلا مي بريم و قربان صدقه اش مي رويم طوريکه امر به خود طرف هم مشتبه مي شود و فکر مي کند خبري است.از طرف ديگرپايبند به نظم و قاعده و قانون نيستيم و خود بخود حاکم را وادار مي کنيم براي برقراري نظم از زور استفاده کند.و باز از سوي ديگر بخاطر محافظه کاري و يا رودربايستي انتقاد بجا از حاکم را کنار مي گذاريم.نمونه هاي عملي اين واقعيت در روابط والدين و فرزندان-زن و شوهر-رييس و کارمندو......قابل مشاهده است.

پس بجاي پيدا کردن راه هاي سرنگوني حکومت(که حداقل اين راه راي ندادن بسيار بعيد و غير عملي است و شاهد آن راي گيري هاي پيش از 2 خرداد و نيز شوراي شهر سال 81 مي باشد)به فکر اين باشيم که در افکار خود انقلابي پديد بياوريم و فرزندان خود را با منطق ودور از احساسات بي فايده و مطابق تربيت روز دنيا بزرگ کنيم.در اين صورت مي توانيم اميدوار باشيم نسل آينده مملکت را بخوبي خواهند ساخت و ما در اواخر عمر خود در مملکتي نسبتا بدرد بخور زندگي خواهيم کرد و اگر دنبال همان احساسات عجيب و غريب انقلابي باشيم نه تنها در هيچ دوره اي زندگي مطابق ميل ما نخواهد بود بايد همانند پدران و مادران خود انتقادات فرزندانمان را تحمل کنيم.من موافق شرکت در انتخابات در صورت تاييد صلاحيت آدمهاي بدربخور هستم.

[mahmood - November 28, 2003 04:00 PM]

Dear Mr Sajadi, when I go throgh the statements of the so called 99% of people who express their views about what you write I wonder whether these taxi drivers and pitza deliverers who so happens to be the fighters of democracy, really know what democracy is all about? It is too unfortunate that all those who brought down the goverment of late Dr. Mossadegh, under the same pretex(freedom from communists) are fighters of the so called democracy in allience with the same forces.

[مسعود - November 28, 2003 03:13 PM]

خوب حسين درخشان، پدر وبلاگ نويسی در ايران هم که خودشو رسما کانديدا برای مجلس کرده است. فکر کنم با محبوبيتی که درخشان با وبلاگش داره و شخصيت های علمی و هنری و ورزشی که از الان اسمشان در ليست نامزد ها وارد شده تحليل داريوش سجادی مبنی بر شرکت مردم در انتخابات تحقق پيدا کند. راستی اينکه يکی ادعا کند که نظر 99% مردم را می داند هم چيز بامزه ای است که باعث رفع خستگی ادم می شودا. غافل نشين از خواندن اين چيزهای خنده دار.

[ایرج - November 28, 2003 12:32 PM]

دوستان بحث انتخابات که تحریم شود یا نه موضوع داغ
روز است.ربطی به نوشته بی سر و ته این طرف ندارد.
اگر هر کسی هم برای تحریم انتخابات مقاله بنویسد. همبن بحث ها پیش می آید. حتی میشه شیوه علمی
Simulationرا بکار برد. یعنی گویا امکان بده هر کسی میخواهد نظراتش را در باره انتخابات مجلس هفتم
زیر اسم آنتخابات و نظر شما محترم و مهم است در سایت گویا باز کند. تا آدم مجبور نشود. نوشته های بی ارزش
بعضی ها را بخواند. دلیل این ادعا دو نقل قول دوستان را که نظر دادند می آورم:

[Saeed1800: نوشته:
"راستی نوشتن نظر قبل از خواندن مقاله چه قدر وقت و انرژی می برد اگر وقت خواندن تمام اين مقاله ماند شايد نظر خود را بنويسم. تازه می فهمم چرا برخی دوباره نظرشان را نمی نويسند.)!!"
و یا مهربان نوشت:"در نوشته شما خیلی شعار نهفته است. به نظر من این دست نوشتارها انخرافی است (چون مثل تلویزیون لاریجانی ویا سخن گوی قوه قضائی که چهارتا رای بیشتر در مجلس نیاورد) از دولت مردان دنیا نقل قول می آورید که ارزش خواندن ندارند چون چیزمهمی را روشن نمی کنند. شما همان حرافی های آنها را تکرار می کنید وبعدش هم یک نتیجه گیری همان طوری که خودتان دوست دارید می گیرید."

ایرج رشتی

[ahmad - November 28, 2003 10:40 AM]

Dear Mr. Sajadi,
The sudden death of the most prominent Judge in Iranian history has made us so sad that can not be explained by any human being. He was a true believer in our revolution. His knowledge and his devotion to revolution and our leader remind us of you. You like him are examples of soldiers of Imam ready to sacrifice for the revolution. May God bless you. Please continue to write even though 99% 0f people think you are bull shitting .

[امير - November 28, 2003 09:06 AM]

براي دوستاني که تحريم انتخابات را پيشنهاد مي کنند:
صرف نظر از اينکه آيا با سرنگوني جمهوري اسلامي لزوما آزادي بصورت خود بخود و فورا محقق ميشود(که محقق شدن يا نشدن آن را مي توان با مطالعه در تاريخ معاصر ايران و جهان دريافت)2 راه کلي براي سرنگوني جمهوري اسلامي وجود دارد:
1-دخالت خارجي چه به صورت نظامي و چه به صورت ديپلماتيک
2-انقلاب
در مورد اول تصور نمي کنم غرور ملي ما (که بعضي از ما خيلي به آن افتخار ميکنيم)اجازه دهد که به اين امر راضي شويم .بعلاوه احتمال چنين اتفاقي بسيار کم است .اروپا و آمريکا نگران حقوق بنده و شما نيستند .آنها نگران تروريسم-سلاح هسته اي -صلح اعراب با اسراييل و البته قيمت نفت هستند و اگر از اين بابت خيالشان راحت باشد کاري به حقوق بشر ندارند.شواهد نشان مي دهد که جمهوري اسلامي در صورتي که مصالحش اقتضا کند با همه دنيا کنار مي آيد.بنا بر اين منتظر اين گزينه نباشيد.
در مورد دوم هم به غير از اينکه اصولا و بر اساس تجربه هيچ وقت يک نسل 2 انقلاب را نمي بيند و شرايط اقتصادي و فرهنگي امروز جامعه اصولا اجازه چنين کاري را نمي دهد
مي توانيد با مراجعه به تاريخ و مرور سرنوشت انقلابهاو نه فقط انقلاب 57(انقلاب فرانسه-روسيه-کوباو.....)دريابيد که دموکراسي و انقلاب اصولا متنافرند.اگر امروز دموکراسي فرانسه بي نظير است دليل آن انقلاب کبير نيست چرا که تا سالها بعد از آن انقلابيون به قتل عام هم مشغول بودند!دليل دموکراسي فرانسه آن است که زماني همه فهميدند بايد با مدارامسايل را حل کنند و آن زماني بود که از تفکرات سفت و سخت انقابي فاصله گرفتند .اگر انقلابي بايد اتفاق بيفتد انقلاب در افکار ماست که در مدت زمان کوتاه از فردي قهرمان يا خائن مي سازيم واهل اعتدال نيستيم و همواره دنبال دشمن خارجي و در راس آنها انگليس هستيم.
پس تنها راه رسيدن به دموکراسي استفاده از ابزار آن يعني راي دادن است هر چند اين ابزار ناقص باشد هر چند که منتخبين نتوانند يا نخواهند بطور کامل حق موکلين خود را بگيرند.البته بايد منتظر بود و ديد چه کساني تاييد صلاحيت ميشوند.
مطمئن باشيد از راي ندادن شما حکومت ايران غمباد نمي گيرد و براي آن توجيهي مي آورد.
اگر با نظر من موافق نيستيد لطفا يک راه کم هزينه و در عين حال قابل اجرا با در نظر گرفتن شرايط کنوني جامعه(و نه در خواب و خيال و در قالب آرزو و متون ادبي)ارائه دهيد.

[کوچک - November 28, 2003 09:03 AM]

دوستان غرض من از این نوشته نه برخورد با نوشته این مرتیکه ابلهه وعوضی مزدور سجادی است بلکه با خوندن برخی از نظرات دیگر عزیزان من هم خواستم چیزی بگم نظرم راجب شرکت در باصطلاح انتخابات مجلس اینکه مگر این درسته که ادم از یک سوراخ چند بار نیش بخوره اگر قرار بود گول شعارهای این باصطلاح اصلاح طلبهارو بخوریم که خوردیم اگر قرار بود تحت شرایطی بین بدوبدترومخالفت با نظام فاسدآخوندهایکی رو انتخاب کنیم وچاره ای هم نبود که کردیم و اگر هم در دوره های پیش میخواستیم به دیگر کشورهای جهان بفهمونیم که مردم ایران خواهان یک نوع دیگر حکومت هستندو دنبال آزادی دمکراسی و تجدد وتمدن پیشرفته هستند و درعین حال به بلوغ ورشد کافی در چگونگی این تغیر از طریق متمدنانه رسیده اند.که انرا هم با شرکت بسیار قوی وتحسین امیز به همه جا ثابت کردیم حلا اگر منتخبین لایق این انتخاب نبودندو شرایط هم اجازه انتخاب نمایندگان واقعی را نمیداد این گناهش بهیچ وجه برگردن مردم نیست بهرحال اگر منظور هدفهای بالا بوده که همه مورد استفاده قرار گرفته ومردم ایران چه ما خوشمان بیاید چه نیاید به بی فایدگی این اشکال در نظام موجود پی برده اندو اصلا هم قصد ندارند بگذارند رژیم همانطور که تا بحال انجام داده به کثافت کاریهایش ادامه دهد یکی از ابزارهائی که در پیش رو دارد درحال حاضر تحریم هر کونه باصطلاح انتخاباتی که دراین رژیم سفاک برگزار میشود و فقط بعنوان وسیله تبلیغاتی مورد سو استفاده درروابط خارجی اش قرار میدهد این یک واقیعت است ومردم ایران قطعأ به این نتیجه رسیده اندو دراینجا اگر دوستانی غیراز این تصور دارند باید بگویم تنها یک خیال غیر واقعی ایست واما در شریط بعد از آن که خوب آیا مردم به خشنونت دست خواهند زد که به مراد خود که همان تعقیر اساسی حومت است برسند دوستان این مسئله بیشتر برمیگردد به اینکه حکومتیان چگونه در انطرف بازی عمل کنند.اینکه مردم وبخصوص نسل بعداز انقلاب به ما نسل انقلاب ایراد میگیرندواز انقلاب به ان شکل ومضمونی که انجام کرفت کاملأ عصبانی وبی اعتماد هستند شکی نیست و یکی از دلایل مهمی هم که تا بحال مانع خشونت با همه سفاکی ودرندگی که رژیم آخوندها از خود نشان داده اند همین عدم اعتماد کلأ به اینگونه شیوهاست .اما!!!!! با تمام این اوصاف این نمی تواند دلیل این با شد که مردم بتوانند شرایط موجود را بیش از این تحمل کنند وباز اینکه چگونه عمل خواهند کرد بخش مهمی از آن بر میگردد به برخورد اینده نه چندان دور این جانیان. اینطور فکر کردن که بله رژیم به حکومت خود مچنان ادامه خماهد داد و برای براندازی آن مردم خواهند نشست وزانوی غم بغل خواهند کرد که نسل دیگری متولد شود وآنها را یا بهتر بگویم کشوررا نجات خواهد داد به نظر این حقیر سخت دراشتباه خواهیم بود. چراکه مردم بشیوه سابق حاضر بزندکی نیستند وباطبع آن رژیم هم نخواهد توانست بشیوه سابق حکومت کند حال اکر این تغییر بشکل قهر آمیز صورت بکیرد بسته به نوع برخوردهای آنان در مقابل خواست برحق مردم خواهد بود.
دوستان با وضع موجود این رژیم آخوندی پس مانده ولایت فقیهی محکوم به فناست انهم بدست همین مردم وهمین جوانان برومندش پیروز باشید

[Saeed1800 - November 28, 2003 02:43 AM]

لطفا بعد از خواندن مقاله هم نظرتان را بنويسيد.

مدتی است که برخی هموطنان عزيزم قبل يا ميان خواندن مقاله مخالفت يا نظرشان را در مورد نويسنده يا مقاله می نويسند. نمی دانم اينکار يا نظراتشان درست است يا نه ، اما خواهش ميکنم پس از خواندن مقاله هم نظرشان را بنويسند.

(چون من گاهی اوقات با جَو همراه می شوم و بعد می فهمم کار درستی انجام داده ام يا خير . لازم می بينم من هم قبل از خواندن مقاله نظری دهم:

نويسنده اين مقاله به نوشتن مقالاتی در مورد نوبل شوم ، جام زهر ، ليوانهای آب ، ميوه ممنوعه ، چاقوی زنگ زده ، سنگ و شيشه علاقه دارد پس نمی گويم چه اندازه می تواند خطرناک باشد.
شما چه به آقای خاتمی رای دهيد چه ندهيد ، به خانم عبادی تبريک بگوييد يا فحش دهيد ، در راهپيمایی 18 تير شرکت کنيد يا نکنيد و در جوانی ، جوانی کنيد يا با ميانسالان همراه شويد مورد انتقاد اين نويسنده هستيد پس نمی دانم چه آدمی می تواند باشد.

راستی نوشتن نظر قبل از خواندن مقاله چه قدر وقت و انرژی می برد اگر وقت خواندن تمام اين مقاله ماند شايد نظر خود را بنويسم. تازه می فهمم چرا برخی دوباره نظرشان را نمی نويسند.)!!

[wow - November 28, 2003 02:24 AM]

WOOOOW
lol
agha sajadi
migam ke
hesabi noonet tooye roghan oftadeh
kolle baro bachehaye hezbollahi ro , interneti kardi ha
lol
bebin, ounhayy ke havadare entekhabat hastan, chejuri matlab neveshtan
eyne khodet
dogm va bi saro tah
lol
vali baz ham, Wooooow
be khab ham nemididi, in site mohtaram GOOYA !!! inghadr vasat maye bezare, na?
lol

[iman - November 28, 2003 01:36 AM]

بله آقاي امير اشتباه لپي از طرف من بود....تمام تاريخها رو دو سال بكشيد جلو....پيش مياد ديگه (محض تنفس در بحث....)


اما در مورد فشار از خارج من منظورم فشار كشورهاي خارجي نبود! اون هم به صورتي كه شما برداشت كرديد (حمله نظامي!) منظور فشار از خارج از پيكره اين نظام و دست اندر كارانش بود! يعني چالش از درون + فشار مردم از بيرون و همينطور هم تمامي نهاد هاي خقوق بشر

((((ما اگر نميتوانيم در حال حاضر تومار عمر رژيم را در هم بپيچيم حدااقل به بقاي آن هم كمكي نكنيم!!!!!!.......))))

[علي حيدري - November 28, 2003 12:25 AM]

خوب آقاي سجادي حالا که پيش بيني هاي تان در مورد جام زهر اشتباه در آمده است دست گدايي به طرف مردم دراز کرده ايد همان مردم که حس نارسيسيم دارند.
خوب گدايي هم يک شغلي است ولي از قديم گفته اند ما را به خير تو اميدي نيست شر مرسان

[aria - November 28, 2003 12:02 AM]

ghabele tavajohe kollieye doostan
ba tarze estedlal va manteghe tarafdarane entekhabat ke ashna shodid, hal ba lahne adabie oona ham ashna shid
agha YEKI
in filmha baraye ye bacheye sheshome ebtedaie ham ghadimi shode
amsale to hatta shahamate zaher shodan ba yek esme vahed ra hamnadaran che berese be inke bekhan jooneshoon ro dar rahe sarnegoonie in hokoomat bedan
khahesh mikonam in vasleha mesle toodeie ya diktatormanesh va ... ke tamaman sharhe hale khodet hast ra be kasi nesbat nade

[yeki - November 27, 2003 11:41 PM]

اين aria ديگه چه نحسيه؟ اگر اخوندها بعد از به قدرت رسيدن خودی و غير خودی درآوردند، اين بابا از الان شروع کرده، طرف ميگه که کی حق داره اپوزوسيون باشه کی حق نداره. من به خودم که نگاه می کنم می بينيم که حاضرم برای سرنگونی اين حکومت هر کاری بکنم، ولی جدا می ترسم که اوضاع بعدش بيافته دست امثال اين طرزتفکر ديکتاتور منش. همين الان حزب کمونيست کارگری صريحا همين طرز تفکر رو تبليغ می کند. بايد يک راه کار مطمين برای بعد از رفتن اين حکومت پيدا کرد تا لاشخوران در ذات ديکتاتور مجالی برای عرضه اندام پيدا نکنند. کسی پيشنهادی در اين مورد دارد؟

[yeki - November 27, 2003 11:40 PM]

اين ديگه چه نحسيه؟ اگر اخوندها بعد از به قدرت رسيدن خودی و غير خودی درآوردند، اين بابا از الان شروع کرده، طرف ميگه که کی حق داره اپوزوسيون باشه کی حق نداره. من به خودم که نگاه می کنم می بينيم که حاضرم برای سرنگونی اين حکومت هر کاری بکنم، ولی جدا می ترسم که اوضاع بعدش بيافته دست امثال اين طرزتفکر ديکتاتور منش. همين الان حزب کمونيست کارگری صريحا همين طرز تفکر رو تبليغ می کند. بايد يک راه کار مطمين برای بعد از رفتن اين حکومت پيدا کرد تا لاشخوران در ذات ديکتاتور مجالی برای عرضه اندام پيدا نکنند. کسی پيشنهادی در اين مورد دارد؟

[كمال - November 27, 2003 11:12 PM]

بخشي از مقاله خدايار آفام تحت عنوان: "انتخابات" و "اکل ميته" حکومتيان
....این یک جنگ قدرت بیش نیست و مردم با شرکتشان در انتخابات تنها ابزاری در دست این یا آن جناح برای کسب قدرت بیشتر خواهند بود. این یک خطای بزرگ و ساده اندیشی است که به جنگ قدرت دو جناح حکومتی ماسک رقابت دموکراتیک بزنیم. بیائید همه روزنامه های متعلق یا متمایل به هر دو جناح اصلاح طلب و محافظه کار در تمامی این مدت 7 سال جنگ زرگری دو جناح را ورق بزنیم تا ببینیم آیا تا بحال هیچ فردی از آنها این بحث را آورده است که اساسأ این خود نظارت ( پاکسازی ) داوطلبان نمایندگی مجلس است که باید حذف شود؟. ببینیم که آیا هیچ فردی از حکومتگران، بخصوص از اصلاح طلبان، بوده است که بگوید انتخاب نمایندگان مجلس باید مستقیم باشد و بی واسطه؟. نگارنده این سطور از چنین آزاداندیشی در میان حکومتگران هیچ نشانی ندیده است.

........در عین حال در این ظلمت آباد سیاه اندیشی باید چراغ بدست گرفت تا دید کدام انسان آزاده ای سراغ کردنی باشد که هم به " اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه"، یعنی تسلیم بدون قید و شرط اندیشه و فکر خود به دیگری و پذیرش اصل رابطه چوپان و رمه معتقد باشد و هم بخواهد صادقانه مدعی " نمایندگی" مردم بشود؟. باید دید این چنین "نماینده " ای که کلید عقل خود را پیشاپیش به ولی فقیه سپرده چگونه میتواند بی تزویر ورزی و دروغگوئی به موکلین خود کار نمایندگی مجلس را انجام دهد؟. آیا با پذیرش توأمان ولایت فقیه و نمایندگی مردم این شرافت و کرامت انسانی آن فرد نیست که در درگاه قدرت قربانی میشود؟ ..........

برای میلیونها زن و مرد ایرانی درگیر با درد و رنج روزانه، محکوم به گرسنه از سر سفره پاشدن و محکوم به نه گفتن به نیاز های خوراکی و پوشاکی فرزندان خود ، برای دهها هزار زن بی سرپرست ایرانی که بخاطر ستم بی مرز حکومت اسلامی به زنان ناچار به فروش تن خود هستند وبرای دهها هزار کودک و نوجوان ایرانی که بجای درس و مدرسه ناچار به دست دراز کردن بر سر چهار راه ها هستند، و برای میلیونها جوان ایرانی که حکومت اسلامی امید و آینده را از آنها گرفته است، انتخابات رژیم روحانیون نه نان میشود، نه خانه، نه کار، نه مدرسه و هیچ امیدی را با خود نخواهد آورد.
..................
پرده تزویر رژیم در نزد مردم فرو ریخته، نگذاریم که این روشنفکران و درسخوانده های ایران باشند که ماسک تازه ای به حکومت ترور و وحشت روحانیون بزنند.

"اصلاح طلبی" بدون برکناری و محاکمه دست اندرکاران شکنجه، اختناق و کشتار آزادیخواهان ایران، بدون برکنار کردن و محاکمه مسئولین ویرانی ایران در جنگ بیحاصل ایران وعراق و بدون محاکمه آقا ها و آقازاده های دزد و غارتگر دروغ و تزویری بیش نیست. تنها انتخاباتی مشروع است که نمایندگان منتخب در آن خود دستی در کشتار های سالهای 1360 و 1367 نداشته باشند تا بتوانند ضرورت تاریخی بررسی کارنامه 25 سال حکومت روحانیون را پاسخگو باشند .

خدایار آفام
23 آبان 1382

[aria - November 27, 2003 10:47 PM]

agha YEKI ya BIJAN ya SEPIDE KHANOM va har esme dige ke dari
avvalan man dar matnhayam be ye kodoom az masaeli ke be man nesbat dadi chizi nadidam
dovoman sabet kardi ke nazare avale man dorost bood chon ghabl az man in hame nazarate tondtar dar morede tahrime entekhabat dade shode bood vali to daghighan bad az 2 peyghame ghablie man ke chize tondi ham nabood peydat shod. banabarin khahesh mikonam in adahaye bachegoone ra dar nayar va mardo mardoone ba faghat yek esm benevis
dar zemn tosie mikonam inghad jeste opozision be khodet nagir. to be opozision motoalleghi agar va faghat agar jenahhaye chap va raste hokoomatie ma vaghean chap va rast bashan

[امير - November 27, 2003 09:45 PM]

آقا ايمان
خوشحالم که خودت هم اعتراف کردي که دخالت خارجي براي رفتن حکومت ايران لازم است(چون خودت بهتر از من ميدوني که کسي ديگه اهل انقلاب نيست):..............آنگاه با اندك تلنگري از خارج از اين پيكره طومارش در هم ميپيچد و براي هميشه از صحنه روزگار محو خواهد شد! ..........

در ضمن من نفهميدم تو بالاخره به خاتمي راي دادي يا نه(هر چند برام مهم نيست اما حرفات متناقضه):


.........ميگن دور اول 4 سال پيش كه به خاتمي راي داديد و داديم (خودم هم راي دادم) خيلي حرفها توش بود! نه بزرگ و لج فلاني و استيصال و درماندگي انتخاب بين بد و بدتر و اميد به كبوتر زائيدن گاو و البته استدلال خودم شخصا(نمايان شدن چهره واقعي يك آخوند كه مثلا!!!!! از بقيه روشنفكر تره.......اثبات اينكه اصلا آخوند روشنفكري نميتونه وجود خارجي داشته باشه!!!!)
سال 76 كه رفتيد راي داديد (ديگر من راي ندادم چون به هدفم كه شناساندن چهره واقعي ممد چاخان بود........ رسيدم)

[saeed yavar - November 27, 2003 08:29 PM]

tahrime entekhabate akhondi
be korye chashme mozdoorane rejim mesle (dariuosh sajjadi)

[iman - November 27, 2003 08:22 PM]

آقاي يكي :
اشتباه كردي قربون
مطلب دومي كه نوشتي رو طبق معمول بايد با يك اسم ديگه ميدادي بيرون (شبيه هم شدن)......در ضمن اشاره من به يك پست با دو اسم متفاوت در همين كامنتها موجوده (سوتي مورد نظر شما يا يكي از دوستانتان)

آقا فريد :
تو ؟ اپوزسيون؟ خنده دار ترين جوكي بود كه تا حالا شنيدم!
بدبخت ملتي و كشوري كه تو اصلاح طلب آويزون به عباي خاتمي خودشو اپوزسيونش بدونه! ميگن دور اول 4 سال پيش كه به خاتمي راي داديد و داديم (خودم هم راي دادم) خيلي حرفها توش بود! نه بزرگ و لج فلاني و استيصال و درماندگي انتخاب بين بد و بدتر و اميد به كبوتر زائيدن گاو و البته استدلال خودم شخصا(نمايان شدن چهره واقعي يك آخوند كه مثلا!!!!! از بقيه روشنفكر تره.......اثبات اينكه اصلا آخوند روشنفكري نميتونه وجود خارجي داشته باشه!!!!)
سال 76 كه رفتيد راي داديد (ديگر من راي ندادم چون به هدفم كه شناساندن چهره واقعي ممد چاخان بود رسيدم) گفتيم اين بار ميخواهيد مجلس را هم با دولت همراه كنيد تا آن دولت بي بخار مجلسي نيز در كنار خود داشته باشد......چنين شد و باز هم هيچ پخي نشديد! بازهم فقير ها فقير تر و آخوندها گردن كلفت تر شدند!
مجلس هم حتي نتوانست به يكي از وعده هايي كه داده بود (حتي يكي!!!!) عمل كند! اينجا احساس شد بوي سوختني زيادي مي آيد از دماغ دوستاني كه فريب اصلاحات را خوردند! منتها بعضي ها مثل شما
با پماد سوختگي طبيعيش كردند و الان هم شاخ هستند (خنده داره)
رو كه نيست...........
سال 78 گفتيم به هر حال نبايد انتظار داشته باشيم همه مردم ساده دل به يكباره از بينش سياسي بالايي برخوردار شوند! هنوز هم عده اي گول اصلاحات اجرا نشده!!!!! در 4 سال گذشته را ميخورند!
(سطح سواد و مطالعه در جامعه در حال رشد است و كم كم متوجه ميشوند)
اما از انتخابات شوراها كه مردم به قول معروف دوزاريشون افتاد كه راي دادن تنها و تنها مشروع جلوه دادن يك رژيم نامشروع است ديگر حناي اصلاح طلبي رنگ باخت!
وعده هاي اصلاح طلبان همانند ديگر به مصابح چك بي محلي ميماند كه فقط امثال تو را ميتواند خوشحال كند.....پس خوشحال باش و حتما هم تو بايد بري راي بدي......توقع ديگه اي ازت نميره!

آقاي امير:
اگر مطلب من در مورد مزاياي شركت نكردن مردم در انتخابات (بويژه موارد 7 و 8 را بادقت بيشتري مطالعه فرمائيد......7- علامت ملي.....
8- پوسيدگي از درون.......) كاملا متوجه خواهيد شد كه چگونه ميتوان
از اين راه كاملا بي خطر يك مبارزه منفي را شروع كرد.....
در ضمن در مورد انقلاب هم كه فرموديد :
انقلاب به معني يك تحول بنيادين و اساسي در ساختار حكومتي ايران گريز ناپزير است و سير تحول جامعه به همان سمت خواهد رفت.....
كشور ما در اين وانفسا كه تكنولوژي در جهان ثانيه ميزند همين الان نيز در حال عقب گرد است! يك جا بايد جلوي اين عقب گرد گرفته شود و تا نظام سياسي ما مبتني بر فقاهت و مسائل قرون وسطا باشد شاهد هيچگونه پيشرفتي (نسبت به سطح جهاني نخواهيم بود)....اين تحول بايد صورت بگيرد براي اعتلاي ايران و لايه هاي جامعه نيز در اين مسير حركت ميكنند.....(هر چه آرام ولي در اين مسير....)
(البته ناگفته نماند كه انقلاب ميتواند با خونريزي و آشوب همراه نباشد اگر باتدبير به پيش رود و در جهت همين مبارزات منفي امثال شما اصلاح طلبهاي رژيم سنگ اندازي نكنند)

((((رژيم بر روي راي من و شما خيلي حساب ميكند))))

((((مگذاريم بازيمان بدهند)))))

[yeki - November 27, 2003 06:40 PM]

جگرتو بخورم که اينقدر ماخوذ به حيايی. من فقط می خواستم به شما بگم که اينکه طرف ديالوگتو که مخالفتو نظر دارد رو گوسفند و مزدور و وابسته و (يا بدتر تنها يک نفر ) بدانی همون اشتباهی که اول انقلاب هم تکرار شد. اين مردم 65000000 نفرند .اگر واقعا مخاطبينت رو لايق چنان صفاتی می دانی بهتره که مطلابتو جايی بنويسی که مخاطبينت نتوانند کامنت بگذارند.

[yeki - November 27, 2003 06:32 PM]

جگرتو بخورم که اين قدر ماخوذ به حيايی. من فقط می خواستم بهت بگم که اينکه هر کی مثل تو فکر نمی کند را جز مردم ندونی همون اشتباهی که اول انقلاب هم تکرار شد. اين مردم 65000000 نفرند و تو نبايد تعجب کنی که هر جور طرز فکری در اين جمع بزرگ حضور دارد و گوسفند خواندن و مزدور خواندن و عامل فلان و فلان خوانده کسانی که با انها ديالوگ می کنی درست بنظر نمی رسد. اگر چنان صفاتی رو برازنده مخاطبينت می دانی بهتره اعصاب خودتو خرد نکنی و جايی مطلب بنويسی که کسی نتواند در انجا کامنت بگذارد.

[ma-ha - November 27, 2003 06:07 PM]

جالب است از سه سال پيش تا به حال دنيا كارهائي براي ما انجام داده چندين بار بوش حكومت ايران را محكوم كرد و همچنين توني بلر . بعد آمدند و اين بساط اسلامگرائي را هم در اين منطقه جمع كردند بارها اتحاديه اروپا و آمريكا به خاطر نقض حقوق بشر آزادي بيان و چيزهاي ديگر اينها را تحت فشار قرار دادند چندين بار گفتند كه ما از مردم ايران حمايت ميكنيم . حرف ما اين شده كه حالا كه همه اين كارها را كرده اند بيايند و اين حكومت را هم بردارند و اگر نشد به كشور ما حمله نظامي بكنند حتما بعدش هم از آنها ميخواهيم برايمان خانم هم بياورند !!!!!
ما چه كرديم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط ميگوئيم تا خانم براي ما نياوريد همه كارهائي كه انجام ميدهيد فريب و توطئه است !!!!!!
چرا چرا ما اينقدر بي حس و حال هستيم به اين فكر افتاده ايم كه اگر راي ندهيم و در خانه بخوابيم دنيا ميفهمد كه ما اينها را قبول نداشته و آنها را برخواهند داشت واقعا فكر ميكنيم مردم دنيا چه فكري درباره ما ميكنند؟ من نميگويم كه حتما راي دادن جواب مشكل است ولي مردم ايران هم بايد موجوديت داشته باشند تا دنيا آنها را در نظر بگيرد و راحت ترين راه نيز همين وسايل محدودي است كه در دست ماست

[aria - November 27, 2003 05:56 PM]

AGHA YEKI
avalan shayad shayad bad az peyghame man afrade yad shode tasmim gereftan YEKI beshan
dovoman negahi be paien bendaz ta be dorostie harfe man beresi, oonjaie ke be ghole IMAN, BIJAN sooti dad
dar zemn estedlale man na faghat az rooye peygham dahandegane hazer dar inja balke hatta dar rooznamehaye mansoob be ROOHANIATE MOBAREZ mibashad ke dar oonja ham mitavan did ke aksare mardom entekhabat ra tahrim mikonan, in tahrimha hatta alan dar sathe jameae verde kalame har baghal va chaghali hast
zemnan baraye jomleye dovomet ham javabe khoobi daram ke adab ejaze nemide inja bayanash konam

[yeki - November 27, 2003 05:36 PM]

پس بر همين استدلال اقاmazdak & iman & aria :aria سه روحند در يک کالبد. بدنه چه حالی می کنه با اين سه روح.

[aria - November 27, 2003 05:24 PM]

ba poozesh az ALI AGHA, khatabe man be AMIR bood, ya BIZHAN YA SEPIDE ya har kase digari ke ba asamie motofavet miad inja ke tedade tarafdarane entekhabat ra ziad neshoon bede

[aria - November 27, 2003 05:17 PM]

ALI AGHAYE GOL
fekr mikonam peyghamhaye digaran ra khoob nemikhooni
age vaghean donbale javabe soalet migardi mitooni oona dar labelaye payamhaye sayere doostan peyda koni ya laaghal az oona ide begiri. masalan negahi be estedlalhaye MAZDAK va IMAN bendaz

[علی - November 27, 2003 04:47 PM]

بی نظير است. بيش از 130 نفر نظر داده اند. تقريبا از هر 10 بازديد کننده يکی نظر داده.دم اقای سجادی گرم با مقاله ای که چنين مردم رو به نظر دادن واداشته. keep up the good job.

[امير - November 27, 2003 03:47 PM]

بنده يک سوال پرسيدم هيچکس از هموطنان موافق تحريم انتخابات به من جواب ندادند.لطف کنيد پس از خواندن نظرم بدون حاشيه رفتن و نوشتن متن شاعرانه و احساسي به من جواب دهيد:براي دوستاني که تحريم انتخابات را پيشنهاد مي کنند:
صرف نظر از اينکه آيا با سرنگوني جمهوري اسلامي لزوما آزادي بصورت خود بخود و فورا محقق ميشود(که محقق شدن يا نشدن آن را مي توان با مطالعه در تاريخ معاصر ايران و جهان دريافت)2 راه کلي براي سرنگوني جمهوري اسلامي وجود دارد:
1-دخالت خارجي چه به صورت نظامي و چه به صورت ديپلماتيک
2-انقلاب
در مورد اول تصور نمي کنم غرور ملي ما (که بعضي از ما خيلي به آن افتخار ميکنيم)اجازه دهد که به اين امر راضي شويم .بعلاوه احتمال چنين اتفاقي بسيار کم است .اروپا و آمريکا نگران حقوق بنده و شما نيستند .آنها نگران تروريسم-سلاح هسته اي -صلح اعراب با اسراييل و البته قيمت نفت هستند و اگر از اين بابت خيالشان راحت باشد کاري به حقوق بشر ندارند.شواهد نشان مي دهد که جمهوري اسلامي در صورتي که مصالحش اقتضا کند با همه دنيا کنار مي آيد.بنا بر اين منتظر اين گزينه نباشيد.
در مورد دوم هم به غير از اينکه اصولا و بر اساس تجربه هيچ وقت يک نسل 2 انقلاب را نمي بيند و شرايط اقتصادي و فرهنگي امروز جامعه اصولا اجازه چنين کاري را نمي دهد
مي توانيد با مراجعه به تاريخ و مرور سرنوشت انقلابهاو نه فقط انقلاب 57(انقلاب فرانسه-روسيه-کوباو.....)دريابيد که دموکراسي و انقلاب اصولا متنافرند.اگر امروز دموکراسي فرانسه بي نظير است دليل آن انقلاب کبير نيست چرا که تا سالها بعد از آن انقلابيون به قتل عام هم مشغول بودند!دليل دموکراسي فرانسه آن است که زماني همه فهميدند بايد با مدارامسايل را حل کنند و آن زماني بود که از تفکرات سفت و سخت انقابي فاصله گرفتند .اگر انقلابي بايد اتفاق بيفتد انقلاب در افکار ماست که در مدت زمان کوتاه از فردي قهرمان يا خائن مي سازيم واهل اعتدال نيستيم و همواره دنبال دشمن خارجي و در راس آنها انگليس هستيم.
پس تنها راه رسيدن به دموکراسي استفاده از ابزار آن يعني راي دادن است هر چند اين ابزار ناقص باشد هر چند که منتخبين نتوانند يا نخواهند بطور کامل حق موکلين خود را بگيرند.البته بايد منتظر بود و ديد چه کساني تاييد صلاحيت ميشوند.
مطمئن باشيد از راي ندادن شما حکومت ايران غمباد نمي گيرد و براي آن توجيهي مي آورد.
اگر با نظر من موافق نيستيد لطفا يک راه کم هزينه و در عين حال قابل اجرا با در نظر گرفتن شرايط کنوني جامعه(و نه در خواب و خيال و در قالب آرزو و متون ادبي)ارائه دهيد

[mazdack - November 27, 2003 03:35 PM]

هیچ انسان شریفی که خواستار حکومت دمکراتیک وآزاد میباشد در این شرایط گول خیمه شب بازیهای اسلامیان را نخواهد خورد.همانطوریکه این هموطنان عزیزی بحق مطرح کرده اند جنگ های حیدر نعمتی بین جناحهای مختلف حکومت نه برای آزادی و برقراری حکومتی سکولار و دمکراتیک بلکه بر سر گرفتن قدرت و حفط بیضه اسلام و حکومت قتل و غارت و شکنجه و سفاکی است.سرگذشت درد آور رادمردانی چون باطبی ها و هزاران انسان شریف و آزاده این سرزمین که گناهی جز آزادیخواهی و انساندوستی نداشتند بما بعنوان انسانهای آزاده و انسان دوست حکم میکند که با تمام قوا با این شیاطین و ستمگران بیرحم بمبارزه ای بی امان پرداخته و لحظه ای رسالت خویش را قربانی ترفندهای این ددمنشان پلید ننمائیم.کسانی که مردم را به رای دادن تشویق می کنند و شورای تهران را مثال می آورند بخوبی میدانند که اصلاح طلبان همچون دوستان خویش در جناح باصطلاح مخالف همه از یک قماشند و اختلافشان در چگونه چاپیدن و سواری گرفتن از مردم است.رای مردم هیچ چیزی را عوض نخواهد نمود ولی مشروعیت بشدت لطمه خورده رژیم را دوباره احیاء خواهد نمود و این ددمنشان حار حارترخواهند شد.هموطنان عزیز باطبی ها به کمک ما نیازمندند و تحریم انتخابات فرمایشی کمک بزرگی به زندانیان عقیدتی که زیر فشار و شکنجه این جانیان بسر میبرند خواهد نمود.زیرا درصورت نه گفتن اکثریت قابل توجه مردم جهانیان و سازمانهای بین المللی با توجه به عدم مشروعیت رژیم فشارهای خودرا بیشتر خواهند نمود و نیروهای اپوزیسیون بهتر میتوانند افکار عمومی را برعلیه این تروریستها سازماندهی کنند.دست کم گرفتن افکار عمومی جهان و زیر پاگذاشتن قوانین جامعه بشری تنها از رژیمهای ترور و وحشت سر میزند و عاقبتی چون ملاعمر و صدام حسین خواهند داشت.در صورت تحریم رژیم یا مجبور به تسلیم است ویا سرکوب که در هر صورت بوق پایانی خویش را نواخته.باید آگاه بود که افکار عمومی جهان را ماباید به مسائل کشورمان جلب کنینم نه اینکه توقع داشته باشیم که آنها دنبال مسائل ماباشند. باید فریاد زد و عملا نارضایتی و بیزاری خود را از هر چه که به اسلامیان حاکم مربوط میشود بوضوح و بدون کوچکترین ابهامی نشان داد.افکار جهانی را باید متوجه نارضایتهای خود کرد.وقتی 75% مردم با نه گفتن به رژیمی مشروعیت داخلی نظام را زیر سوءال ببرند هیچ دولتی برای منافع خودش حاضر به داد و ستد با این ددمنشان نخواهد بود و در روابط بین المللی بعنوان نماینده ملت شناخته نخواهند شد و نمایندگان واقعی مردم درآن صورت میتوانند از سازمانهای بین المللی برای وادار به تسلیم نمودن رژیم کمک بگیرند و درآن صورت است که رژیم دیگر تنها بامردم ایران طرف نخواهد بود.نباید به افکار آگاه آزاد اندیشان جهان بادیده بدبینی نگریست و همه را صهیونیست و برضد ما دانست.نه اینطورنیست در دنیا گروهای مختلف فکری وجود دارد و به اندازه ای که مابتوانیم روی افکار عمومی اثر بگذاریم میتوانیم منتظر حمایت از آنها باشیم نه بیشتر.یکی از ترفند های دیکتاتوری اینست که با بدبین کردن مردم نسبت به افکار جهانی این پشتوانه را از آنها بگیرد.بنابراین تحریم انتخابات یکی از اصولی ترین وسیله مبارزاتی کنونی است و استفاده نکردن از این وسیله اشتباهی بزرگ است.زمانی است که تاریخ را میتوانیم بنفع آزادی از بند استبداد و برقراری یک حکومت مردمی رقم بزنیم آگاه باشیم که شرکت نکردن در این خیمه شببازیها آخرین ضربه را بر حکومت ترور و وحشت فرود خواهد آورد و پشیمانی فردابخشودنی نخواهد بود چه حزب توده و اکثریت را کسی نخواهد بخشید ولو اینکه بارها اعتراف به خیانتشان بکنند.

[فريد - November 27, 2003 03:22 PM]

من می بينم اينجا هر کسی آزادانه نظرشو نوشته. تمرينه خوبيه برای تحمل نظرات ديگران. ولی يک مورد(فردی به نام iman) مشکوک است آنکه مردم رو گوسفند خطاب کرده و به دنبال يه مشت يونجه. اين بابا يا بايد از ادمهای اطلاعاتی باشه که می خوان اپوزوسيون رو ادم هايی بی شعور و احمق جلوه بدهند يا واقعا اپوزوسيونه و به گوسفند بودن مردم معتقد. اگر اوليه که هيچ نون داره می خوره از اين راه، فقط ما بايد حواسمون جمع باشه، اگر حالت دومه که وای به حال ما اپوزوسيون که همچين ديو سيرت هايی بين ما نفوذ کردند. خدا به داد ملت برسد.

[آرش - November 27, 2003 01:36 PM]

عدم شرکت مردم در انتخابات هیچ عدم مشروعیتی برای رژیم ایجاد نخواهد کرد کمااینکه شرکت مردم در انتخابات نشانهء مشروعیت رژیم نیست. ضمن اینکه عدم مشروعیت رژیم اصولا موجب سقوط رژیم نخواهد شد. چون از نظر بخش عمده ای از مردم ایران رژیم هماکنون هم فاقد مشروعیت هست و لزومی نداره ما بخواهیم با عدم شرکت در انتخابات این رو به کسی اثبات کنیم.
عدم شرکت مردم در انتخابات نشانهء اینه که مردم نسبت به سرنوشت خودشون بی علاقه هستن و میخوان به یک عده آخوندِ محافظه کار بدونِ حتی کوچکترین مقاومتی اجازه بدن که براشون تصمیم گیری کنند. این به دولت های خارجی هم چیزی جز این که مردم ایران بی تفاوت هستند را نشون نمی دهد. محافظه کار ها هم اگر مجلس را در دست بگیرند در امتیاز دادن به خارجی ها برای این که مزاحمشون نشن تردیدی به خودشون راه نخواهند داد. و این کار رو موقعی که همهء قدرت یک دست در اختیارشون باشه خیلی هم براحتی انجام خواهند داد.

[iman - November 27, 2003 12:11 PM]

........((((متاسفانه بعضي از هموطنان دوست دارند همان گوسفندي باشند كه جمهوري اسلامي سعي دارد به آنها القاء كند!!!!! به اين معني كه راحتي خيال و آرامش در كسب يونجه بهتر است!!!
كسي كه يونجه بهتري داد او صلاحيت چوپاني بر گله را دارد! نهايت خواست بعضي از هموطنان از يك حكومت همين است!!!! اصلا هم مهم نيست كه با آنها مثل گوسفند رفتار شود.....اصلاح طلب در واقع همان چوپانيست كه يونجه بهتري ميدهد والا نفس حكومت جمهوري اسلامي كه گوسفند پروري و حكومت چوپان بر گله است براي بعضي از دوستان ملالي نيست!!!!...گويا خود باور كرده اند كه گوسفنداني بيش نيستند......))))

[ایرج - November 27, 2003 12:07 PM]


به نظر آقای کاوه مردم باید به مجلس بی یال و دمی رای بدهند که حتی نتوانسته یک طرح یا یک لایحه اساسی را از کانال شورای نگهبان عبور دهد.
این نکاتی که نوشتید با کمک خاتمی پیاده شده .
انتخاب دموکراتیک باید بدون سانسور شورای نگهبان باشد. تمام انتخابات جمهوری اسلامی غیر دمو کراتیک بوده. ما می توانیم نتیجه بگیریم:

رفراندم برای تغییر قانون که همان هم انتخابات است.
تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی جدید متکی به حقوق بشر , جدائی دین از دولت,نفی حکومت موروثی
و ایدئولوژی ووو
نظر شما را در رابطه با اروپا و آمریکا درست می دانم.

[iman - November 27, 2003 12:07 PM]

مزاياي شركت نكردن در انتخابات:

رژيم آخوندي روي اين انتخاباتها خيلي حساب ميكند! نه به خاطر راي مردم! اشتباه نكنيد! اينها فقط حضور من و شما را در پاي صندوقها ميخواهند! ماهواره ها ! خبرنگارهاي خارجي! تمامي خبرگزاريهاي داخلي و خارجي در اين روز حوزه هاي انتخاباتي را نشانه رفته اند! اگر ميبينيد مردم براي شركت مردم در انتخابتها اين چنين به دست و پا ميافتند براي نشان دادن همين صحنه هاي حضور است!
پس عدم شركت ما در انتخابات پيامدهاي مثبت زير را خواهد داشت كه در نهايت موجب بحران مشروعيت رژيم آخوندي و تضعيف آن خواهند شد!

۱- تلاش رژيم را براي پرشور و اشتياق توصيف كردن فضاي انتخاباتي ايران (مانند كشورهاي دمركراتيك)
عقيم ميگزاريم.....در نتيجه به همگان نشان ميدهيم كه تعريف دموكراسي در اين رژيم را به دليل اينكه با استانداردهاي جهاني همخواني نداشته و يك چيز من در آوردي و بچه گول زنك است قبول نداريم!

۲- رژيم بعد از انتخابات در صورتيكه موفق شود عده زيادي از مردم ساده دل را كما في السابق گول زده و به صحنه بكشاند ميتواند مانور بسيار قابل ملاحظه اي بر روي اين حضور داشته باشد! كما اينكه تاكنون چنين بوده! و مردم بدبخت و از همه جا بيخبر كه داغ رژيم را در سينه دارند طرفدار رژيم لقب ميگيرند! و رژيم به طرق مختلف حضور آنان در يك فراخوان حكومتي رادليل بر مشروعيت خويش بر ميشمارد (كاري كه تا كنون كرده)....پس اين تلاش رژيم را نيز عقيم ميگزاريم!

۳- تمام كشورهاي جهان و بويژه دنياي غرب نيز همين نظر را دارند! و از انتخابات در كشوري مثل ايران به عنوان فاكتوري براي نمايش ميزان محبوبيت حكومتهاي جهان سومي ياد ميكنند....(چون معيار ديگري ندارند) پس همواره در آمارها و تجزيه تحليلهاي خويش ميزان محبوبيت حكومت با به طور كلي ميزان پاسخ عموم مردم به فراخوانهاي حكومتي مشخص ميشود

۴- از مورد ۳ نتيجه همان ميشود كه تنش زدايي حكومتهاي ديكتاتوري در سطح جهاني گفته ميشود! يعني براي نهادها وكشورهاي دموكراتيك كه داد حقوق بشر سر ميدهند ديگر بهانه اي براي مخالفت با چنين رژيمي باقي نميماند! در نتيجه همان ميشود كه ۶ سال پيش اتفاق افتاد!!!!!
حتما شما سال ۷۵ را به خاطر داريد! در آن سال سر جريان ميكونوس تمامي كشورهاي اروپايي سفراي خود را از ايران فراخواندند! ارتباطات سياسي حتي در پايين ترين رده ها نيز قطع شد! در چنين شرايط بحرانيي سال بعد خاتمي به قدرت ميرسد و همان كشورها برايش فرش قرمز پهن ميكنند! (سال ۷۷ در فرانسه ووو اين روند ادامه يافت).........كاهش فشارهاي خارجي و دموكراتيك شناخته شدن جلاداني كه دستشان به خون جوانان اين كشور آلوده است به نفع كيست؟!!!!

۵-بيش از پيش منفعل گذاشتن و در واقع بستن دهان مخالفين داخلي و اپوزسيون! زيرا اين راي همواره به عنوان استدلالي از ميزان محبوبيت رژيم الم خواهد شد!
ديگر حتي اسم رفراندوم را هم نميتوان برد! آخر رژيمي كه توانسته باشد مردم را در چهاچوب نظام خويش به حركت وادار دارد و مردمي كه اميد به اصلاحات از درون چنين رژيم ديكتاتوري داشته باشند ديگر چه نيازي به رفراندوم دارند! پس خود به خود يك استدلال قوي در برابر اين خواسته به حق مردم(رفراندوم) شكل ميگيرد......

۶-افزايش ميزان سرمايه گزاري خارجي! رژيمي كه توانسته است با هر ترفندي اكثريت مردم را به انتخاب در چهارچوبهاي بسته و متحجرانه خويش وادار سازد مطمئنن حالا حالاها ماندني است! يعني به نوعي موقعيتش تا مدتها (حداقل ۴ سال) تضمين ميشود! پس سرمايه گزار خارجي از عدم ثبات و يك دگرگوني بنيادين در ساختار حكومتي كه موجب تعليق قراردادها و تغيير قوانين و هزار و يك مشكل ديگر و در نتيجه بر باد رفتن سرمايه ميشود گرفتار نخواهد شد پس به نوعي شم اقتصادي سرمايه گزارن خارجي حكم ميكند كه وقايع سياسي را در يك كشور بحران زده دنبال كنند!
افزايش ميزان سرمايه گزاري خارجي به سود مردم نخواهد بود و اين پولها به همان حسابهايي واريز ميشود كه قبلا ميشد ......در واقع مردم روز به روز بدبخت تر و آخوندها روز به روز شكم گنده تر ميبشوند.....

اما به پيامدهاي ۷ و ۸ بيشتر توجه كنيد!!!!دو پيامد اساسي عدم شركت در انتخابات كه از بقيه موارد گفته شده مهم تر است و در واقع مانند ضربه اي كاري بر پيكر رژيم عمل خواهد كرد! اين عوامل

۷- همه ما متفق القوليم كه رژيم آخوندي از پايگاه مردمي برخوردار نيست! اما در حال حاظر هر كس با توجه به مشاهدات يا مطالعات محدود خويش ميزان اين نارضايتي عمومي را مقدار معيني تخمين ميزند! مردم عادي كوچه و بازار نيز به همين ترتيب! اينكه مردم عامي به صورت رسمي و عيني متوجه شوند ميزان نارضايتي ديگر هموطنانان از اين رژيم كثيف تا چه حد ميباشد خود ميتواند در عكس العملهاي آينده شان نقش موثري ايفا كند! چون ميتوانند تخمين بزنند چه ميزان همفكر و همدل در كل كشور دارند! و در نتيجه يك اين به صورت يك علامت ملي در سراسر كشور خواهد بود!مردم اينگونه با هم حرف ميزنند! و اعلام مشاركت ميكنند!!!!! بلي! اعلام مشاركت!!!!!
مشاركت در نه گقتن به اساس و بنيان اين رژيم! اعلام اتحاد در داشتن يك عقيده و يك هدف و آنهم اينكه در چهار چوب اين نظام هيچگونه سارشي بين مردم و حكام صورت نميگيرد و براي پيشرفت ايران اين رژيم بايد سرنگون شود!!!!! مردم به يكديگر نشان خواهند داد به اين رشد فكري رسيده اند كه از دل يك رژيم ديكتاتوري محال است يك حكومت دموكراتيك بيرون بيايد (در واقع از درون يك ماهيت نميتوان ماهيتي متضاد صيد كرد و گاو هيچ گاه كبوتر نميزايد) اين محال و غير منطقي است!!!!! (قابل توجه افرادي كه خود را گول ميزنند)
اين يك رابطه تلپاتيك بين مردم ايران است كه بدون كوچكترين تماسي با يكديگر گويي حرفها با هم ميزنند!!!!! بعدها خواهيد ديد كه اين چقدر براي رژيم گران تمام خواهد شد و به اتحاد مردم تا چه حد خواهد انجاميد! تمامي اعتراضات و اعتصابات و تحصنها ووووووو تمامي انواع مبارزات منفي با پشتوانه و دلگرمي بيشتري انجام خواهد شد و مبارزان راه آزادي حداقل نگاه گرم مردم را بر پشت خويش احساس خواهند كرد!
فردا كه مبارزات منفي شكل گسترده اي به خود گرفت وقتي گفته شد امروز كسي شير نخرد! يا امروز كسي اتوبوس سوار نشود! وووووووو هزاران مورد ديگر مردم ميتوانند بدانند كه اگر در مبارزه همراهي كنند تنها نيستند.......

۸- بحران مشروعيت داخلي! اين مورد از موارديست كه جاي بحث بسيار دارد! همينقدر بدانيم كه عدم شركت مردم در انتخابات در داخل خود رژيم نيز اختلاقات عميقي را بوجود خواهد آورد...هر كس سعي ميكند اين بحران را به گردن ديگري بياندازد........... مطمئن باشيد براي جذب مردم شكاف بين تفكرات داخل رژيم عميق تر ميشود! و پيكره اين افعي خونخوار از درون ميپوسد! آنگاه با اندك تلنگري از خارج از اين پيكره طومارش در هم ميپيچد و براي هميشه از صحنه روزگار محو خواهد شد! (مانند يك پيت حلبي كه هواي داخلش را خارج كني.....فشار هواي خارج مچاله اش ميكند!!)
تضعيف اين رژيم از داخل بزرگترين ثمره شركت نكردن مردم در اين خيمه شب بازي است!


موارد ديگري نيز ميتوان بر شمرد كه به مرور به آن خواهيم پرداخت!


به اميد داشتن ايراني آباد آزاد و سربلند براي همه ايرانيان

[iman - November 27, 2003 12:00 PM]

آقاي منوچهر:
در مورد مثال فرموديد. فكر ميكنم لازم باشد مطالعات خود را در زمينه تاريخ انقلابات گسترده تر كنيد!
در تمامي انقلابها و تحولات سياسي اين نافرماني مدني يا مبارزه منفي است كه نتيجه ميدهد.....(ديكتاتور هيچگاه به زبان خوش خر قدرت را رها نميكند)....همين گرجستان گذشته ايران يوگوسلاوي سابق ووووو هر كشوري را ببينيد كه در آن تحولي بنيادين رخ داده جايگاه مبارزات منفي مردمي كاملا مشهود است: مبارزات منفي انواع گوناگون دارد از اعتصابات و تحصنهاي صنفي گرفته تا اعتراضات خياباني از ضربه اقتصادي زدن به دولت (مثلا سوار نشدن به اتوبوس يا استفاده نكردن از اتومبيل شخصي و بنزين نزدن) گرفته تا عدم شركت در فراخوانهاي حكومتي مثل انتخابات يا هر چيز فرمايشي ديگر!
در حكومت شوروي نيز ساليان سال مبارزات منفي مردمي ادامه داشت! شما فكر ميكنيد چرا اقتصاد شوروي از داخل پوسيد؟ چگونه ظرف چند روز چند پاره شد؟ آيا فكر ميكنيد از قبل طرحي و برنامه اي نبود؟ شما فكر ميكنيد گورباچف همينجوري دلش خواسته بود و خواب نما شده كه استعفا كرده؟ خيلي ساده ايد!!!!!
((((باز هم تاكيد ميكنم: با كدام منطق يك فرد يا حكومت ديكتاتوري حاظر ميشود تمامي قدرت و امكانات و منابع كشوري را كه در اختيار دارد با خواست مردم واگذار كند؟ شما خود را جاي يك ديكتاتور بگذاريد كه مردم با زبان خوش ميخواهند از تمامي قدرت و امكاناتي كه سالها با چنگ و دندان حفظ كرده ايد چشم پوشي كنيد! (با زبان خوش؟!!!!-با ادبيات دموكراتيك؟!!!!) اصلا چنين چيزي عاقلانه نيست و تاريخ هم همين را ميگويد: ديكتاتور خاصيتش اين است......به زور مي آيد به زور حكومت ميكند و به زور ميرود! حال شما هي بگوئيد از آب كره ميگيريم!
بسم الله!!!! (كما اينكه تا كنون گرفته ايد!)

وقتي شما هنوز به اين نتيجه نرسيده ايد كه انتخابات در كشورهايي مثل ما به دليل اينكه مطابق با تعاريف دموكراتيك و استنانداردهاي بين المللي نيست پس نمايشي و فرمايش است چگونه خود را مخالف رژيم ميدانيد ؟؟!!! چگونه خود را طرفدار دموكراسي ميدانيد در صورتيكه اين خيمه شب بازيهاي بچه گول زنك را دموكراتيك ميدانيد!
من مزاياي شركت نكردن در انتخابات را گفتم! راي دادن فقط آب در آسياب دشمن ريختن است! دموكراتيك جلوه دادن يك حكومت غير دموكراتيك است......

[كاوه - November 27, 2003 11:10 AM]

مسئله اين است:

مجلس كم اثر بهتر است يا مجلس نوكر استبداد!

اگر مجلس هفتم بدست جناح مستبد بيافتد طرحهاي ذيل در صدر خواهند بود:
1. طرح نابود سازي اينترنت
2. طرح تشديد مجازات آنتنهاي ماهواره
3. طرح تشديد مبارزه با براندازان
4. تغيير قانون انتخابات شوراها و اعمال نظارت شوراي نگهبان
5. بازسازي وزارت اطلاعات بوسيله سعيد امامي‌ها
6. اعمال محدويت در گزينش
7. قانون مبارزه با هر نوع مخالفت
7. طرح دادن هر امتيازي به خارجيها كه موجب رضايت آنها بشود تا از حكومت در مقابل مردم دفاع كنند!!!!!

اگر اين طرح‌ها را در مجلس هفتم ديديد بگوييد يادش بخير كاوه پارسي!!!!!!!!!!!!!

با عرض پوزش،آخور اروپا و آمريكا را هم كه با نفت پر كنند عدم مشاركت ملت و مشروعيت نظام و حقوق بشر .. همه و همه فقط بازي و اهرم فشار براي گرفتن امتيازات بيشتر از حكومت خائن خواهد شد. مثل عربستان و كويت و ...!

[كاوه پارسي - November 27, 2003 11:08 AM]

مسئله اين است:

مجلس كم اثر بهتر است يا مجلس نوكر استبداد!

اگر مجلس هفتم بدست جناح مستبد بيافتد طرحهاي ذيل در صدر خواهند بود:
1. طرح نابود سازي اينترنت
2. طرح تشديد مجازات آنتنهاي ماهواره
3. طرح تشديد مبارزه با براندازان
4. تغيير قانون انتخابات شوراها و اعمال نظارت شوراي نگهبان
5. بازسازي وزارت اطلاعات بوسيله سعيد امامي‌ها
6. اعمال محدويت در گزينش
7. قانون مبارزه با هر نوع مخالفت
7. طرح دادن هر امتيازي به خارجيها كه موجب رضايت آنها بشود تا از حكومت در مقابل مردم دفاع كنند!!!!!

اگر اين طرح‌ها را در مجلس هفتم ديديد بگوييد يادش بخير كاوه پارسي!!!!!!!!!!!!!

با عرض پوزش،آخور اروپا و آمريكا را هم كه با نفت پر كنند عدم مشاركت ملت و مشروعيت نظام و حقوق بشر .. همه و همه فقط بازي و اهرم فشار براي گرفتن امتيازات بيشتر از حكومت خائن خواهد شد. مثل عربستان و كويت و ...!

[Rahi - November 27, 2003 10:18 AM]

IMAN barikallah, harfe dele ma ro zadi. Ey vallah.

[امیر - November 27, 2003 07:54 AM]

بادرود: بنظر من پیشنهاد اولین نظر دهنده به نام خانم ویا آفای شیوای خیلی اصولی وعقلانی! ایشان می فرمایند:در اسفند کشته من در انتخابات مثل اکثر مردم شرکت نکردم. نتیجه این شد یک مشت آدم زرنگ کرسی ها را مطابق قاعده دمکراسی اشغال کردند الان فکر می کنم اگر مردم در انتخابات شرکت می کردند برای شهر تهران بهتر بود!بعد ایشان ادامه میدهند:فکر نمی کنم مردم این اشتباه را در انتخابات مجلس تکرار کنند.و کشور رو با دست خودشان تحویل محافظ کاران بدهند!من هم موافقم و پیشنهادم این که 1000000نفرروز انتخابات از خانه ها بیان بیرن تا قدرت برسه به دست حقدار!!!

[خشي - November 27, 2003 04:34 AM]

آرش جان الان و نه العان دوما هم اينكه شايد شما ندوني ولي حمايت خارجي از يك حكومت يكي از دلايل دوام آن رژيم است متاسفانه پس از انتخاب خاتمي حمايت بخصوص اروپا از اين رژيم بي نهايت زياد شده درثاني ما چي ديگه داريم واسه از دست دادن بيا هموطن دست از محافظه كاري بر داريم و بنيادش در اندازيم

[ha-ma - November 27, 2003 02:14 AM]

جالب است راي نميدهيم راستي ها هم با راي اندك بالا مي آيند و فردايش آقاي هاشمي در ژست دموكراتيك در تلويزيون ظاهر ميشود و به راحتي ميگويد كه راي اندك نشانه اين بوده كه مردم از نظامشان!!!! راضي نبوده اند و اين به دليل كوتاهي مسئولان در دولت و مجلس بوده است و چنان خود را به آن راه ميزند كه در گذشته هيچ اتفاقي نيافتاده است . خوب چه ميشود با دو سه تحليل مسئله خاتمه مي يابد و از فردايش سر هر كوچه بسيجيها به جوانان ميگويند كه ها كنيد تا معلوم شود چيزي خورده ايد يا نه . البته اينبار به اين خاطر كه مردم در اين شش هفت سال پررو شده اند بدتر خواهند شد . بين بني صدر تا خاتمي مردم در كدام انتخابات شركت گسترده داشتند ؟ ولي چه اتفاقي افتاد ؟ هيچ . پارسال گفتيد در شوراها شركت نكنيد و يك سفيه شد شهردار تهران چه اتفاقي افتاد ؟ واقعا شهرستاني ها شعورشان پارسال از من تهراني به مراتب بيشتر بود چون من خام شدم و گول خوردم و خودم را به بي قيدي زدم
چرا خوابيد سلطنت طلب و آخوند و ملي گرا و مصدقي و غيره از يك قماشند همه اينها در يك تلاش هماهنگ سعي ميكنند مردم به حاشيه رانده شوند . چرا؟ چون از نظر همه اينها ما مردم رعيت حساب ميشويم و موقعي كه آقاها ميخواهند با هم كنار بيايند و مذاكره كنند نبايد يك رعيت پاپتي خود را وسط بياندازد فقط همين . و مردم هم با اين كار در انظار جهاني مردمي بي خاصيت جلوه ميكنند كه هيچ حسي ندارند . تلاش همه اينها اين است كه اول مردم را خواب كنند . من نميگويم كه تنها راه راي دادن است شايد اينها تمام افراد بدرد خور را رد صلا حيت كنند كه در آنصورت كسي نمي ماند كه به او رايي داده شود اما مردم بايد ناظر و حاكم باشند تا كسي نتواند آنها را بي خاصيت نمايد و اين را بايد به هر طريقي نشان داد مثلا مردم گرجستان كه به آرا اعتراض داشتند وارد پارلمان شدند .
مردم بي حس شايسته زور ميباشند راستي اگر يك ترياكي مثل كنه به لباس شما بچسبد و از شما پول بخواهد چه ميكنيد ؟ اينها هم بعد از اينكه مردم بي حس شدند همان كار را با آنها خواهند كرد

[آرش - November 27, 2003 01:44 AM]

برای اینکه ما بخواهیم در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات تصمیم بگیریم به نظر من بهترین کار یک تحلیل هزینه-فایده است. یعنی سناریوهایی که بعد از حضور یا عدم حضور مردم ممکنه پیش بیاد رو در نظر بگیریم بعد هزینه و فایدهء هر کدوم رو محاسبه کنیم. خب. حالا مثلاً فرض کنید که مردم تو انتخابات شرکت نکردن. مسلماً یک عده فرمانده های سپاه بعلاوه آدمایی مثل همونایی که رفتن تو شورای شهر و اعضای موئتلفه میرن تو مجلس. خفت روزنامه هارو هم میچسبن که یک کلمه نتونن حتی در لفافه انتقاد کنن. در نطقهای پیش از دستور هم فقط از خدمتهایی که آقای رفسنجانی به مردم کرده و نعمت ولایت فقیه صحبت می کنند.مثلاً قانون جدا کردن زنها از مردها در رستوران ها و بیمارستانها و دانشگاهها و بقیه جاها و اصلاح قانون گزینش در دانشگاهها (بطوری که فقط ذوب شدگان در ولایت بتونن داخلش بشن و دیگه صدای مخالفی در دانشگاه وجود نداشته باشه درست مثل قبل از سال 76) و از این قبیل قانون هارو تصویب کردن.
ایران هم نهایتاً از لحاظ مشروعیت بین المللی و داخلی میشه مثل یک کشورهایی مانند عربستان-سوریه-کوبا-پاکستان و n تا کشور دیگه که انتخابات اصلاً درشون مطرح نیست (هر چند العانم وضعیتش خیلی فرقی نداره). آیا حکومت این کشورها سقوط کرده؟
آیا مردم در اون صورت انقلاب خواهند کرد؟ اگر آری چرا؟ وضعیت در اون صورت چه فرق مشخصی با العان خواهد داشت که مردم رو وادار به انقلاب کنه ولی العان نمی کنه؟ کی در اون میخواد بره ج.ا رو سرنگون کنه؟ با توسل به چه مکانیسمی میخواد اینکار رو بکنه؟ آیا اکنون این مکانیسم ها وجود ندارند؟ اگر کسی نتونست ج.ا رو سرنگون کنه چی؟(همانطور که دوستانمون 25 ساله دارن شعارش رو میدن و نتونستن) بیایید یک کم واقع بینانه تر باشیم و کمتر تو رویا های شیرین سیر کنیم.
لطفاً یکی به من بگه که شرکت نکردن در انتخابات و خاکمیت رو از حالت دوگانه به حالت یک دست در آوردن (تا بتونه تصمیمات خودش رو بدون هیچ مشکلی عملی کنه) چه سودی برای مردم داره. لطفاً یک کم واقع بین باشید.

[منوچهر - November 26, 2003 11:55 PM]

اقا iman همه فکر می کنند که استدلال هايشان قانع کننده است و بقيه خواب هستند و ... بهتر است بپذيريم که استدلال ما نبايد لزوما برای ديگران قانع کننده باشد، اين اولين شرط ازادمنشی است.
از من يک مثال خواستی "كه از دل يك حكومت ديكتاتوري يك حكومت مردمي بيرون بيايد". نمی دونم به کجای بحث اين مثال مربوط می شود ولی اگر مثال می خواهی "حکومت شوروی و 12 کشور ديگر کمونيستی". ولی هنوز يک مثالی که من خواستم برای اثبات نظر خودت بياوری نياوردی چون اصلا همچين مثالی وجود ندارد. ببين من اصلا موافق اين حکومت نيستم توجه داشته باش که من فقط دارم ضعف گسترده استدلال شما را برمی شمرم. موفق باشی

[iman - November 26, 2003 11:36 PM]

يك سوال جالب از آقا بيژن:

آقاي عزيز يكه بار با اسم بيژن مياي يه چيزي ميگي بار بعد با سم امير همونو ميگي (سوتي ميدي در واقع) بعد لابد با اسم سپيده يا سفيده يا هر چيز ديگه ايم مياي تاييدش ميكني؟ يه سوال ازت دارم كه چي آخه؟ چي رو ميخواي ثابت كني؟!!!!! تو انتخابات هم ميخواي به جاي سي ميليون راي بدي؟!!

[iman - November 26, 2003 11:31 PM]

در جواب آقاي بيژن:
دوست عزيز شما فكر ميكنيد كشورهاي دنيا كه اتفاقات ايران را دنبال ميكنند و يا حتي مردم عادي نتايج انتخابات را از سيماي لاريجاني ميبينند ! خير! اينها كه امتحان خود را بارها و بارها پس داده اند!
قابل توجهتان باشد كه همانطور كه در اول صحبتم گفتم (تمامي ماهواره ها و خبرگزاري ها و خبرنگارهاي داخلي و خارجي حوزه هاي انتخاباتي را نشانه رفته اند! مسلما از شلوغ ترين حوزه تا خلوت ترين آن به راحتي و بدون مراجعه به سيماي لاريجاني مشخص ميشود) اما در مورد مردم شما فكر ميكنيد اگر گفتند مثلا انتخابات ۷۶ شركت كننده زياد داشت و يا شوراي شهر شركت كننده كم بود به صدا و سيما بنده كردند؟ مسلما خير! مردم خود چشم دارند و به راحتي ميتوان از نزديك ترين حوزه ها خبر گرفت و غير از آن (اخبار در سطح شهر ميپيچد) اما اگر هم خواسته باشيم به آنچه كه ميبينيم بسنده كنيم بازهم علمي و منطقي است چون علم آمار نيز بر پايه تخمين بنا شده! اين نظر سنجي ها كه ميبينيد مثلا ميگويند ۹۰ درصد مردم فلانجا مخالف فلان موضوعند فكر ميكنيد از تك تك افراد سوال ميشود؟ علم آمار بر پايه همين تخمينهاست يعني شما بدون مراجعه به سيماي لاريجاني ميتواني آنچه را كه ميبيني تخمين بزني.......و همينطور هم آنچه دوستان و آشنايان در حوزه هاي ديگر......

در جواب آقاي منوچهر:
دوست عزيز اگر خوب خوانده باشيد استدلالهايم قانع كننده است (ميگويند كسي را كه خوابيده است ميتوان بيدار نمود اما كسي كه خود را به خواب زده است.........؟!!!!!)
اينجا يك مسئله خيلي بزرگ مطرح است! نگاهي به گذشته بياندازيم ببينيم از مجموع اين انتخاباتها چه كسي بيشتر سود كرده! اين حكومت كه همواره در مقابل اتهاماتي كه وارد ميشود مبني بر مكردمي نبودنش همواره اين راي هاي را به رخ ميكشد و تاييدي بر كثافتكاريهاي خويش ميداند (و دليلش را هم گفتم كه چرا حرفش منطقي است زيرا توانسته همين مردم را در يك فراخوان حكومتي به صحنه بكشاند! بين تظاهراتهاي فرمايشي رژيم با انتخابات فرمايشيش چه تفاوتي وجود دارد؟ در هر دو جا مردم در صحنه را ملاك مشروعيت خويش ميداند....(شما توجه نداريد كه در يك رژيم ديكتاتوري تنها راه پي بردن به ميزان علاقه مردم به رژيم شركت آنها در ((فراخوانهاي حكومتي)) است)
(از طرفي شما براي من يك مثال بزنيد كه از دل يك حكومت ديكتاتوري يك حكومت مردمي بيرون بيايد! اين اصلا غير ممكن است! گاو هيچگاه كبوتر نميزايد)......ما نميتواني انتظار داشته باشيم از دل يك ماهيت ماهيتي متضاد را صيد كنيم! اين از لحاظ عقلي غير منطقي است......
حكومتهايي كه نام برديد دموكراتيك نيستند ولي توانسته اند به هر شكل مردم را راضي نگه دارند! بين اين دو نكته يك مسئله باريك وجود دارد! حكومت ميتواند دموكراتيك نباشد ولي مديريتي قوي داشته باشد.......بهترين نمونه اي كه مثال زديد كوبا بود كه مردم آن با وجود ديكتاتور بودن فيدل كاسترو كفشش را هم ليس ميزنند (به نقل مضمون).......اما مطمئن باشيد اگر يك حكومت ديكتاتوري نتواند خواسته هاي مردم را برآورد صد در صد كار به قواي قهريه خواهد انجاميد زيرا از مجراي دموكراتيك نميتوان.........
(((((كشور ما با هيچكدام از مواردي كه مثال زديد سنخيتي ندارد زيرا ماا همه روزه شاهد لعن و نفرين مردم به سران اين حكومت هستيم........بحث سر اين است كه اين حكومت يك حكومت ديكتاتوري و.........بدون پايگاه مردمي........است)))))
در مورد گرجستان مثال جالبي زديد كه در درجه اول حتما همانطور كه آن آقاي ديگر گقت برويد و سايت نبوي آن لاين را بخوانيد (تفاوت حكومت ايران و گرجستان) شما يك حكومتي كه ميگويد قوانين من الهاي است و از آسمان براي بندگان خدا نازل شده پس هيچ حرفي توش نيست و مخالفانش را هم((( شرعا مرتد و مهدور الدم))) ميداند با حكومت گرجستان يا هر جاي ديگري يكي ميكنيد؟!!!براي اينها كشتن من و شما ثواب بهشت را دارد فراموش نكنيد!!!!!
دوست عزيز تفاوت اين ديكتاتوري با آن ديكتاتوري از زمين تا آسمان است! دقيقا از زمين تا آسمان.....
اما نكته ديگر كه خواهشمندم به آن توجه كنيد اين است كه به حال حكومت گرجستان يك حكومت ديكتاتوري است! در يك حكومت ديكتاتوري تعاريفي مثل انتخابات ووووو يك كلمه و بازيچه بيش نيست زيرا اين حكومتها اگر ميگويند مجلس اگر ميگويند انتخابات ووووو هر مضمون دموكراتيك ديگر تعريف خود را دارند نه آنچه كه استاندارد بين المللي است و همه به عنوان مصاديق حقوق بشر قبول دارند! دموكراسي در اين كشورها نقش مشروعيت دهنده و (تاييد كننده) نظام حاكم را دارد! حال من از شما ميخواهم به نتايج انتخابات گرجستان توجه كنيد! آيا مردم گرجستان از طريق انتخابات شواردناادزه را بركنار كردند؟ خير ! همانطور كه گفتم انتخبات در آنجا نيز تنها تاييد كننده رژيم حاكم بود در نتيجه مردم به خيابانها ريختند (اين اعتصابات و مبارزات قهر آميز بود كه شوارد نادزه را فراري داد) و الا انتخابات در گرجستان هم ضامن حكومت او بود!!!! .....اين آش بين همه كشورهاي ديكتاتوري تا اين قسمت مشترك است كه در نهايت به زور حكومت ميكنند و به زور هم ميروند! ((اگر تاريخ را بخوانيد پر است از سرنوشت كشورهاي ديكتاتور كه در نهايت ديكتاتور با زبان خوش از همه چيز نخواهد گذشت!)

در پايان توجه شما را به نكته اي مهم جلب ميكنم:

بلي! دموكراسي يعني حكومت مردم! و در حكومتهاي دموكراتيك مردم بوسيله فعاليتهاي دموكراتيك سياست خود را تعيين ميكنند ولي آيا ما در كشورمان اين مردم هستند كه حكومت ميكنند!
چند درصد مردم موافق حكومت فعلي هستند!؟ اگر حكومتي مردمي نباشد دموكراسي در چهارچوب آن معني پيدا ميكند؟!!!! شما از انتخابات صحبت ميكنيد بحث كلمه نيست!!!!بحث تعريف است! در چهارچوب يك حكومت ايدئولوژيك دموكراسي چگونه تعريف ميشود؟!!!! چگونه ميتوانيم به مردم بگوييم شما در سرنوشت كشورتان سهيم هستيد تا جاييكه فقط به ما و خط فكري ما راي دهيد؟!!! خير آقا!!!
دموكراسي....مجلس......انتخابات وووووو اينها مضاميني هستند كه داراي تعريفي مشخص با استاندارد جهانيند! اگر اين استانداردها رعايت شود معني پيدا ميكنند ! در غير اين صورت اگر
ما تعريف دموكراتيك را دستكاري بكنيم تنها يك اسم باقي خواهد ماند بدون ماهيت دموكراتيك! در اين صورت تمامي اين مضامين به صورتي فرمايشي و مشمئز كننده جلوه گر خواهد شد و چونان مراسم خيمه شب بازيي خواهد بود كه مردم نقش عروسكهاي اين بازي دغلكارانه را ايفا خواهند كرد!


اگر اندكي بينش و شعور سياسي داريم! اگر اندكي با مضامين استاندارد بين المللي و حقوق حقه خويش آشنايي داريم نگذاريم از وجود ما براي كشيدن رنگ و لعاب دموكراتيك بر روي حكومت صد در صد غير دموكراتيكشان استفاده كنند!


در يك كلام........

((((نگذاريم بازيمان بدهند!!!!!))))

[امير - November 26, 2003 11:03 PM]

براي دوستاني که تحريم انتخابات را پيشنهاد مي کنند:
صرف نظر از اينکه آيا با سرنگوني جمهوري اسلامي لزوما آزادي بصورت خود بخود و فورا محقق ميشود(که محقق شدن يا نشدن آن را مي توان با مطالعه در تاريخ معاصر ايران و جهان دريافت)2 راه کلي براي سرنگوني جمهوري اسلامي وجود دارد:
1-دخالت خارجي چه به صورت نظامي و چه به صورت ديپلماتيک
2-انقلاب
در مورد اول تصور نمي کنم غرور ملي ما (که بعضي از ما خيلي به آن افتخار ميکنيم)اجازه دهد که به اين امر راضي شويم .بعلاوه احتمال چنين اتفاقي بسيار کم است .اروپا و آمريکا نگران حقوق بنده و شما نيستند .آنها نگران تروريسم-سلاح هسته اي -صلح اعراب با اسراييل و البته قيمت نفت هستند و اگر از اين بابت خيالشان راحت باشد کاري به حقوق بشر ندارند.شواهد نشان مي دهد که جمهوري اسلامي در صورتي که مصالحش اقتضا کند با همه دنيا کنار مي آيد.بنا بر اين منتظر اين گزينه نباشيد.
در مورد دوم هم به غير از اينکه اصولا و بر اساس تجربه هيچ وقت يک نسل 2 انقلاب را نمي بيند و شرايط اقتصادي و فرهنگي امروز جامعه اصولا اجازه چنين کاري را نمي دهد
مي توانيد با مراجعه به تاريخ و مرور سرنوشت انقلابهاو نه فقط انقلاب 57(انقلاب فرانسه-روسيه-کوباو.....)دريابيد که دموکراسي و انقلاب اصولا متنافرند.اگر امروز دموکراسي فرانسه بي نظير است دليل آن انقلاب کبير نيست چرا که تا سالها بعد از آن انقلابيون به قتل عام هم مشغول بودند!دليل دموکراسي فرانسه آن است که زماني همه فهميدند بايد با مدارامسايل را حل کنند و آن زماني بود که از تفکرات سفت و سخت انقابي فاصله گرفتند .اگر انقلابي بايد اتفاق بيفتد انقلاب در افکار ماست که در مدت زمان کوتاه از فردي قهرمان يا خائن مي سازيم واهل اعتدال نيستيم و همواره دنبال دشمن خارجي و در راس آنها انگليس هستيم.
پس تنها راه رسيدن به دموکراسي استفاده از ابزار آن يعني راي دادن است هر چند اين ابزار ناقص باشد هر چند که منتخبين نتوانند يا نخواهند بطور کامل حق موکلين خود را بگيرند.البته بايد منتظر بود و ديد چه کساني تاييد صلاحيت ميشوند.
مطمئن باشيد از راي ندادن شما حکومت ايران غمباد نمي گيرد و براي آن توجيهي مي آورد.
اگر با نظر من موافق نيستيد لطفا يک راه کم هزينه و در عين حال قابل اجرا با در نظر گرفتن شرايط کنوني جامعه(و نه در خواب و خيال و در قالب آرزو و متون ادبي)ارائه دهيد.

[Hasan torke - November 26, 2003 10:46 PM]

in yaro he "agha taghi_mashhad" ham mesl-e in akhondast. baraye hame payam darad. man motmaen hastam bejaye inke mashhadi bashe torke bain nahve-ye harf zadanesh. baba dir residi akhond bazi yo payam dadan gozasht, Yakhchidi agha taghi.

[agha taghi_mashhad - November 26, 2003 10:36 PM]

يك جمله براي آقاي سجادي: نون بازوتو بخور بالام جان!

براي خانوم سپيده: من هم از هم نسلان شما هستم......در دانشگاه ! ميان دوستان! كوچه و بازار! اماكن عمومي هر جا كه ميبينيم هم نسلان از مبارزه منفي و عدم شركت در خيمه شب بازيهاي رژيم (به نام انتخابات) خبر ميدهند........با اين تفاصيل شما از هم نسلان خود بسيار عقب تر تشريف داريد!
شما كه ميگوئيد بايد به انتظار بنشينيم ببينيم هم نسلان چه ميكنند (مثلا شك داريد) بايد بدانيد كه حزب باد تشريف داريد كه اين را ميگوئيد يعني ذره اي از خود بينش سياسي نداريد!
در مورد گرجستان در سايت ابراهيم نبوي حرف جالبي زده شده حتما برويد و بخونيد (تفاوتهاي اساسي ايران و گرجستان)

........((((متاسفانه بعضي از هموطنان دوست دارند همان گوسفندي باشند كه جمهوري اسلامي سعي دارد به آنها القاء كند!!!!! به اين معني كه راحتي خيال و آرامش در كسب يونجه بهتر است!!!
كسي كه يونجه بهتري داد او صلاحيت چوپاني بر گله را دارد! نهايت خواست بعضي از هموطنان از يك حكومت همين است!!!! اصلا هم مهم نيست كه با آنها مثل گوسفند رفتار شود.....اصلاح طلب در واقع همان چوپانيست كه يونجه بهتري ميدهد والا نفس حكومت جمهوري اسلامي كه گوسفند پروري و حكومت چوپان بر گله است براي بعضي از دوستان ملالي نيست!!!!...گويا خود باور كرده اند كه گوسفنداني بيش نيستند......))))

[بيژن - November 26, 2003 09:18 PM]

براي جناب ايمان:
در شهرستانها خيلي از مردم بدلايل قوم و خويشي و فاميلي و از روي رودر بايستي در انتخابات شرکت مي کنند.نمونه اش همين انتخابات شوراها بود.بنا بر اين در ايران انتخابات بصورت مطلق تحريم پذير نيست .گذشته از آن فکر نمي کنيد حتي در صورت عدم شرکت مردم در انتخابات اين رژيمي که شما اينقدر بدي هاي آن را مي شماريد بيايد و تعداد شرکت کنندگان را بيشتر از مقدار اصليش اعلام کند؟

[امير - November 26, 2003 09:16 PM]

براي جناب ايمان:
در شهرستانها خيلي از مردم بدلايل قوم و خويشي و فاميلي و از روي رودر بايستي در انتخابات شرکت مي کنند.نمونه اش همين انتخابات شوراها بود.بنا بر اين در ايران انتخابات بصورت مطلق تحريم پذير نيست .گذشته از آن فکر نمي کنيد در صورت عدم شرکت مردم در انتخابات اين رژيمي که شما اينقدر بدي هاي آن را مي شماريد بيايد و تعداد شرکت کنندگان را بيشتر از مقدار اصليش اعلام کند؟

[منوچهر - November 26, 2003 09:15 PM]

اقا iman هنوز جواب امير و سپيده رو ندادی و استدلالت قانع کننده نيست. برای اينکه کشور هايی که در انها ديکتاتوری است مثل عربستان و ان 10 شيخ نشين ديگر و مصر و سوريه و کوبا و کره شمالی و همين چين که يک سوم جمعيت جهان در ان سکونت دارند و ..... همه در شرايطی به سر می برند که اصلا در ان انتخابات مطرح نيست و يا اگر انتخابات هم هست اصلا گروه مخالف در ان شرکت نمی کند. و همه طبق تيوری جنابعالی بايد شامل حال موارا 8 گانه باشند. در عمل می بينيم که حکوت هايشان هم محکم سر جای خود است. متاسفانه بايد بگويم که تيوری شما حتی يک مورد نمونه جهانی هم ندارد که نشان دهد مردم با شرکت نکردند در انتخاباتی چيزی بدست اورده باشند. اگر نمونه ای داری رو کن. در ضمن به اين صحبت سپيده هم توجه داشته باش که در گر جستان مردم موفق به برکناری ديکتاتور شدن با شرکت در انتخابات نه با عدم شرکت در ان. عدم شرکت يعنی بي خيالی مردم نسبت به مسايل سياسی. در ضمن اين پيشنهادت که مردم شير نخرند يا سوار تاکسی نشوند هم خيلی خنده داره. آدمو ياد پيشنهاد سلطنت طلب ها برای بوق زدن می اندازد. اگه شما چنين ظرفيتی را در جامعه سراغ داری پس چرا منتظر زمان انتخابات ماندی. از اپوزوسيون بخواه همين روزها فرمان عدم خريد شير رو صادر کنند. موفق باشی عزيز

[وحيد - November 26, 2003 08:55 PM]

بايد از اقای سجادی تشکر کرد که مانند نيما راشدان نازکدلی نمی کند و اجازه می دهد که بخش کامنت ها برای مقاله اش باقی بماند. واقعا متعجب شدم ديدم راشدانی که اينهمه حرف های مردم پسند در باب دموکراسی می زند با گويا نيوز شرط کرده است که برای مقاله اش بخش کامنت نگذارند.

[iman - November 26, 2003 08:44 PM]

jhjjjمزاياي شركت نكردن در انتخابات

رژيم آخوندي روي اين انتخاباتها خيلي حساب ميكند! نه به خاطر راي مردم! اشتباه نكنيد! اينها فقط حضور من و شما را در پاي صندوقها ميخواهند! ماهواره ها ! خبرنگارهاي خارجي! تمامي خبرگزاريهاي داخلي و خارجي در اين روز حوزه هاي انتخاباتي را نشانه رفته اند! اگر ميبينيد مردم براي شركت مردم در انتخابتها اين چنين به دست و پا ميافتند براي نشان دادن همين صحنه هاي حضور است!
پس عدم شركت ما در انتخابات پيامدهاي مثبت زير را خواهد داشت كه در نهايت موجب بحران مشروعيت رژيم آخوندي و تضعيف آن خواهند شد!

۱- تلاش رژيم را براي پرشور و اشتياق توصيف كردن فضاي انتخاباتي ايران (مانند كشورهاي دمركراتيك)
عقيم ميگزاريم.....در نتيجه به همگان نشان ميدهيم كه تعريف دموكراسي در اين رژيم را به دليل اينكه با استانداردهاي جهاني همخواني نداشته و يك چيز من در آوردي و بچه گول زنك است قبول نداريم!

۲- رژيم بعد از انتخابات در صورتيكه موفق شود عده زيادي از مردم ساده دل را كما في السابق گول زده و به صحنه بكشاند ميتواند مانور بسيار قابل ملاحظه اي بر روي اين حضور داشته باشد! كما اينكه تاكنون چنين بوده! و مردم بدبخت و از همه جا بيخبر كه داغ رژيم را در سينه دارند طرفدار رژيم لقب ميگيرند! و رژيم به طرق مختلف حضور آنان در يك فراخوان حكومتي رادليل بر مشروعيت خويش بر ميشمارد (كاري كه تا كنون كرده)....پس اين تلاش رژيم را نيز عقيم ميگزاريم!

۳- تمام كشورهاي جهان و بويژه دنياي غرب نيز همين نظر را دارند! و از انتخابات در كشوري مثل ايران به عنوان فاكتوري براي نمايش ميزان محبوبيت حكومتهاي جهان سومي ياد ميكنند....(چون معيار ديگري ندارند) پس همواره در آمارها و تجزيه تحليلهاي خويش ميزان محبوبيت حكومت با به طور كلي ميزان پاسخ عموم مردم به فراخوانهاي حكومتي مشخص ميشود

۴- از مورد ۳ نتيجه همان ميشود كه تنش زدايي حكومتهاي ديكتاتوري در سطح جهاني گفته ميشود! يعني براي نهادها وكشورهاي دموكراتيك كه داد حقوق بشر سر ميدهند ديگر بهانه اي براي مخالفت با چنين رژيمي باقي نميماند! در نتيجه همان ميشود كه ۶ سال پيش اتفاق افتاد!!!!!
حتما شما سال ۷۵ را به خاطر داريد! در آن سال سر جريان ميكونوس تمامي كشورهاي اروپايي سفراي خود را از ايران فراخواندند! ارتباطات سياسي حتي در پايين ترين رده ها نيز قطع شد! در چنين شرايط بحرانيي سال بعد خاتمي به قدرت ميرسد و همان كشورها برايش فرش قرمز پهن ميكنند! (سال ۷۷ در فرانسه ووو اين روند ادامه يافت).........كاهش فشارهاي خارجي و دموكراتيك شناخته شدن جلاداني كه دستشان به خون جوانان اين كشور آلوده است به نفع كيست؟!!!!

۵-بيش از پيش منفعل گذاشتن و در واقع بستن دهان مخالفين داخلي و اپوزسيون! زيرا اين راي همواره به عنوان استدلالي از ميزان محبوبيت رژيم الم خواهد شد!
ديگر حتي اسم رفراندوم را هم نميتوان برد! آخر رژيمي كه توانسته باشد مردم را در چهاچوب نظام خويش به حركت وادار دارد و مردمي كه اميد به اصلاحات از درون چنين رژيم ديكتاتوري داشته باشند ديگر چه نيازي به رفراندوم دارند! پس خود به خود يك استدلال قوي در برابر اين خواسته به حق مردم(رفراندوم) شكل ميگيرد......

۶-افزايش ميزان سرمايه گزاري خارجي! رژيمي كه توانسته است با هر ترفندي اكثريت مردم را به انتخاب در چهارچوبهاي بسته و متحجرانه خويش وادار سازد مطمئنن حالا حالاها ماندني است! يعني به نوعي موقعيتش تا مدتها (حداقل ۴ سال) تضمين ميشود! پس سرمايه گزار خارجي از عدم ثبات و يك دگرگوني بنيادين در ساختار حكومتي كه موجب تعليق قراردادها و تغيير قوانين و هزار و يك مشكل ديگر و در نتيجه بر باد رفتن سرمايه ميشود گرفتار نخواهد شد پس به نوعي شم اقتصادي سرمايه گزارن خارجي حكم ميكند كه وقايع سياسي را در يك كشور بحران زده دنبال كنند!
افزايش ميزان سرمايه گزاري خارجي به سود مردم نخواهد بود و اين پولها به همان حسابهايي واريز ميشود كه قبلا ميشد ......در واقع مردم روز به روز بدبخت تر و آخوندها روز به روز شكم گنده تر ميبشوند.....

اما به پيامدهاي ۷ و ۸ بيشتر توجه كنيد!!!!دو پيامد اساسي عدم شركت در انتخابات كه از بقيه موارد گفته شده مهم تر است و در واقع مانند ضربه اي كاري بر پيكر رژيم عمل خواهد كرد! اين عوامل

۷- همه ما متفق القوليم كه رژيم آخوندي از پايگاه مردمي برخوردار نيست! اما در حال حاظر هر كس با توجه به مشاهدات يا مطالعات محدود خويش ميزان اين نارضايتي عمومي را مقدار معيني تخمين ميزند! مردم عادي كوچه و بازار نيز به همين ترتيب! اينكه مردم عامي به صورت رسمي و عيني متوجه شوند ميزان نارضايتي ديگر هموطنانان از اين رژيم كثيف تا چه حد ميباشد خود ميتواند در عكس العملهاي آينده شان نقش موثري ايفا كند! چون ميتوانند تخمين بزنند چه ميزان همفكر و همدل در كل كشور دارند! و در نتيجه يك اين به صورت يك علامت ملي در سراسر كشور خواهد بود!مردم اينگونه با هم حرف ميزنند! و اعلام مشاركت ميكنند!!!!! بلي! اعلام مشاركت!!!!!
مشاركت در نه گقتن به اساس و بنيان اين رژيم! اعلام اتحاد در داشتن يك عقيده و يك هدف و آنهم اينكه در چهار چوب اين نظام هيچگونه سارشي بين مردم و حكام صورت نميگيرد و براي پيشرفت ايران اين رژيم بايد سرنگون شود!!!!! مردم به يكديگر نشان خواهند داد به اين رشد فكري رسيده اند كه از دل يك رژيم ديكتاتوري محال است يك حكومت دموكراتيك بيرون بيايد (در واقع از درون يك ماهيت نميتوان ماهيتي متضاد صيد كرد و گاو هيچ گاه كبوتر نميزايد) اين محال و غير منطقي است!!!!! (قابل توجه افرادي كه خود را گول ميزنند)
اين يك رابطه تلپاتيك بين مردم ايران است كه بدون كوچكترين تماسي با يكديگر گويي حرفها با هم ميزنند!!!!! بعدها خواهيد ديد كه اين چقدر براي رژيم گران تمام خواهد شد و به اتحاد مردم تا چه حد خواهد انجاميد! تمامي اعتراضات و اعتصابات و تحصنها ووووووو تمامي انواع مبارزات منفي با پشتوانه و دلگرمي بيشتري انجام خواهد شد و مبارزان راه آزادي حداقل نگاه گرم مردم را بر پشت خويش احساس خواهند كرد!
فردا كه مبارزات منفي شكل گسترده اي به خود گرفت وقتي گفته شد امروز كسي شير نخرد! يا امروز كسي اتوبوس سوار نشود! وووووووو هزاران مورد ديگر مردم ميتوانند بدانند كه اگر در مبارزه همراهي كنند تنها نيستند.......

۸- بحران مشروعيت داخلي! اين مورد از موارديست كه جاي بحث بسيار دارد! همينقدر بدانيم كه عدم شركت مردم در انتخابات در داخل خود رژيم نيز اختلاقات عميقي را بوجود خواهد آورد...هر كس سعي ميكند اين بحران را به گردن ديگري بياندازد........... مطمئن باشيد براي جذب مردم شكاف بين تفكرات داخل رژيم عميق تر ميشود! و پيكره اين افعي خونخوار از درون ميپوسد! آنگاه با اندك تلنگري از خارج از اين پيكره طومارش در هم ميپيچد و براي هميشه از صحنه روزگار محو خواهد شد! (مانند يك پيت حلبي كه هواي داخلش را خارج كني.....فشار هواي خارج مچاله اش ميكند!!)
تضعيف اين رژيم از داخل بزرگترين ثمره شركت نكردن مردم در اين خيمه شب بازي است!


موارد ديگري نيز ميتوان بر شمرد كه به مرور به آن خواهيم پرداخت!


به اميد داشتن ايراني آباد آزاد و سربلند براي همه ايرانيان

[سپيده - November 26, 2003 08:23 PM]

استدلال امير قانع کننده بنظر می رسد. واقعا خنده دار بنظر می رسد که حکومتی با عدم شرکت مردم در انتخاباتش سقوط کند. از انطرف ديديم که در گرجستان هم گروه مخالف در انتخابات شرکت کرد و بر شمارش درست ارا پافشاری کرد. اگر گرجی های مخالف در انتخابات شرکت نمی کردند الان شواردنادزه با قدرت بيشتری بر مسند بود. منکه اگر رد صلاحيت ها گستر ده نباشد حتما در انتخابات شرکت می کنم و دوستانم را هم به شرکت در ان تشويق می کنم. منتظر تکفير ايرانيان سابق (قسم خوردگان به پرچم امريکا) هم می مانم.

[Ariya arjmand - November 26, 2003 08:06 PM]

Aghaye Sajjadi
In ke dar jomhooriye eslami azadi ya democrasi va entekhabat azad vojjod nadarad niyazi be tozih va esbat nadarad. Nemooneye bareze an adame emkane moarrefiye candida az tarafe afarade mokhalefe Velayate faghih mibashad. amma in ke shoma migooyid entekhabat dar Iran mesle Iraq farmayeshi nist az an harf haye jaleb ast. Avvalan nemonneye jalebi ra baraye moghayese entekhab nakardeid va hame midanim sharayete Iraq zamane saddam che bood va emkane piyade kardane in sharayet dar Iran be dalayele tarikhi va farhangi va tafavote omde beyne vaziyate ghomi va demografic beyne do keshvar gheyre momken ast. Amma bayad did taabire shoma az entekhabate farmayeshi chist. In ke mardom majboor be entekhab beyne "Bad" va "Bad tar" hastand va ya in ke hatta pas az entekhabe haman candida haye mahdood va tasfiye shode, mafiyaye ghodrat dar jomhooriye eslamiye matloobe shoma, haghe radde salahiyat va mardood eelam kardane nazare mardom ra darad, az nazare shoma che maanayi darad va aya in chizi be joz entekhabate farmayeshi mibashad? Jaleb tar az hame talashe shoma jahate tojihe naghayese mojood dar systeme hokoomatiye Iran va kasbe aberoo baraye in hokoomate bi aberoo mibashad. Dooste aziz behtar ast kami be gozashte bargardid va ba moroor vaghayee dahe haye 30 - 40 va 50 va sarneveshte kasani ke be har tarigh saay dar khosh raghsi va taarif o tamjid az ghodrat mandane hakem dashteand ra motalee nemoode va darse ebrati baraye ayandeye khod namayid.
Be omide Piroozi va sarbolandiye Iran va Iranian va naboodiye zoorgooyan va chaploosan

[mazdack - November 26, 2003 07:53 PM]

در این روزها که مبارزات تودهای ملیونی میرود تابساط خائین و جانیان اسلامی را برچیند در گوشه وکنار افرادی یا ازروی بغض وناآگاهی و یا آگاهانه سعی در بی حرمت کردن پاکبازانی را که در بهمن 57 باخون خویش بساط ظلم و ستم شاهنشاهی را با آرزوی بر قراری حکومتی آزاد و دمکراتیک برچیدند افتاده اند وشریفترین فرزندان این آب وخاک را بباد حمله مگیرند.این سیه رویان یا بازماندهای نظام فاسد سلطنتی هستند و از اینکه رژیمی خونخوارتر نتایج آنهمه فداکاری نسل انقلاب رابیشرمانه پایمال نموده احساس خوشحالی میکنند و هنوز بر این باورند که مردم ایران دوباره چیزی را که بکبار استفراغ کرده اند دوبار برمیگردانند.ویا ازمزدوران حاکمان ستمگر وریاکاران اسلامی اند که همچون گاوان پرواری بر خان ومانی که هیچگونه زحمتی برایش نکشیدند ناجوانمردانه چمبانمه زده اند.اینها بیشرمانه رشیدترین وفداکارترین فرزندان این آب وخاک را که هدفی جز سربلندی و پیشرفت ایران وایرانی نداشتند به خاک و خون کشیدند و محصول آنهمه تلاش و جانبازیهارا ناجوانمردانه بیغما بردند.دوستان نسل بعد از انقلاب !پدران شما افتخار آفریدند و به گواه تاریخ شریفترین نسلی بوده اند که صداقت و جوانمردی وگذشت رامی بایست از سرگذشت آنها فراگرفت.داستان این رادمردان از افتخارات ملت ماست.نگذارید که عده ای ابله ویا فریبکار با آماج قرار دادن این رادمردان نان و نامی برای خویش تهیه کنند همانطوری که جانیانی مثل رفسنجانی...که دستانشان آلوده بخون آن پاکان است خود راوارث انقلاب میدانند.اینها حرامزادگانی بی نام و نشان بودند که بجز تزویر و حرامزادهگی و دنائت و پستی از آنها چیزی برنمیآید.فرزندان انقلاب را دورانی دیگر بود و اینهمه وسایل ارتباطی امروز در دسترس نبود.ودر ثانی جانیان پهلوی آنچنان عرصه را برسیاسیون تنگ کرده بودند که آگاهی یافتن بآسانی امروز نبود.آنها که دوران مصدق را بیاد داشتند برای نسلی که انقلاب کرد کاملا ناشناخته بودند وفراموش نکنید که اسلام هم بعنوان یک قدرت سیاسی و هم بصورت سنتی در جامعه ما ازپایگاهی بزرگ برخوردار بود و خود شاه هم ازان سوءاستفاده میکرد.درضمن دوران جنگ سرد بود و معاملات بین المللی قربانی میطلبید.بنابراین باید تمام این مسائل را درنظرگرفت و با دقت آنالیز نمود تاعلت شکست آن رادمردان را دریافت.فراموش نکنید که مااز مذهب درطول تاریخ مان ضربه های بسیاری خورده ایم.هرچند که بهائی سنگین پرداخته ایم اما چنانچه درست عمل کنیم برای همیشه از این مایه فساد و تباهی(مذهب)خلاص شده ایم وهمین کم نتیجه ای نیست.حال دست در دست هم باید داد تا این بیشرمان بیرحم و سنگدلان ناجوانمرد را از اریکه قدرت بزیر کشیم اما اینبار با آگاهی و همیاری یکدیگر.بنابراین تحریم این خیمه شب بازیها خود مبارزه ای آگاهانه میباشد.

[امير - November 26, 2003 07:45 PM]

صرف نظر از اينکه آيا با سرنگوني جمهوري اسلامي لزوما آزادي بصورث خود بخود و فورا مخقق ميشود(که محقق شدن يا نشدن آن را مي توان با مطالعه در تاريخ معاصر ايران و جهان دريافت)2 راه کلي براي سرنگوني جمهوري اسلامي وجود دارد:
1-دخالت خارجي چه به صورت نظامي و چه به صورت ديپلماتيک
2-انقلاب
در مورد اول تصور نمي کنم غرور ملي ما (که بعضي از ما خيلي به آن افتخار ميکنيم)اجازه دهد که به اين امر راضي شويم .بعلاوه احتمال چنين اتفاقي بسيار کم است .اروپا و آمريکا نگران حقوق بنده و شما نيستند .آنها نگران تروريسم-سلاح هسته اي -صلح اعراب با اسراييل و البته قيمت نفت هستند و اگر از اين بابت خيالشان راحت باشد کاري به حقوق بشر ندارند.شواهد نشان مي دهد که جمهوري اسلامي در صورتي که مصالحش اقتضا کند با همه دنيا کنار مي آيد.بنا بر اين منتظر اين گزينه نباشيد.
در مورد دوم هم به غير از اينکه اصولا و بر اساس تجربه هيچ وقت يک نسل 2 انقلاب را نمي بيند و شرايط اقتصادي و فرهنگي امروز جامعه اصولا اجازه چنين کاري را نمي دهد
مي توانيد با مراجعه به تاريخ و مرور سرنوشت انقلابهاو نه فقط انقلاب 57(انقلاب فرانسه-روسيه-کوباو.....)دريابيد که دموکراسي و انقلاب اصولا متنافرند.اگر امروز دموکراسي فرانسه بي نظير است دليل آن انقلاب کبير نيست چرا که تا سالها بعد از آن انقلابيون به قتل عام هم مشغول بودند!دليل دموکراسي فرانسه آن است که زماني همه فهميدند بايد با مدارامسايل را حل کنند و آن زماني بود که از تفکرات سفت و سخت انقابي فاصله گرفتند .اگر انقلابي بايد اتفاق بيفتد انقلاب در افکار ماست که در مدت زمان کوتاه از فردي قهرمان يا خائن مي سازيم واهل اعتدال نيستيم و همواره دنبال دشمن خارجي و در راس آنها انگليس هستيم.
پس تنها راه رسيدن به دموکراسي استفاده از ابزار آن يعني راي دادن است هر چند اين ابزار ناقص باشد هر چند که منتخبين نتوانند يا نخواهند بطور کامل حق موکلين خود را بگيرند.البته بايد منتظر بود و ديد چه کساني تاييد صلاحيت ميشوند.
مطمئن باشيد از راي ندادن شما حکومت ايران غمباد نمي گيرد و براي آن توجيهي مي آورد.
اگر با نظر من موافق نيستيد لطفا يک راه کم هزينه و در عين حال قابل اجرا با در نظر گرفتن شرايط کنوني جامعه(و نه در خواب و خيال و در قالب آرزو و متون ادبي)ارائه دهيد.

[بهنام - November 26, 2003 07:40 PM]

بابا عجب آمار وحشتناکی دادی. البته يه خورده نعنا داغشو زياد کردی ها.اقااميد بحث اصلی اينه که:
"شرکت گسترده مردم در انتخابات در شش سال اخير باعث شده محافظه کاران دو بار در انتخابات رياست جمهوری، يک بار در انتخابات مجلس و يک بار نيز در انتخابات شوراهای شهر شکست سنگينی از اصلاح طلبان بخورند اما در آخرين انتخابات که ميزان مشارکت مردم در انتخابات کاهش يافت، اصلاح طلبان شکست خوردند و نامزدهای محافظه کاران با آرای کمی شوراها را در شهرهای بزرگ، از جمله شهر تهران از آن خود کردند."(نقل از بی بی سی). تنها دليل منطقی برای عدم شرکت در انتخابات ميتواند اين باشد که بزار محافظه کارها تمام حکومت رو در اختيار داشته باشن تا انوقت مردم قيام کنند. 2 اشکال اساسی به اين منطق وارده
1)حالا اگر در اين حالت مردم ايران مثل 99% ديگر کشور هايی که حکومت ديکتاتوری دارند و مردمش هم انقلاب نمی کنند عمل کردند چه خاکی بسر کنيم. خودمون با دست خودمون گوه زديم به خودمون. مثل ترکه ميشه.
2)اين روش شبيه پيشنهاد انجمن حجتيه می ماند که بيشتر گناه کنيد تا دنيا پر از گناه بشود شايد اقا زودتر ظهور کرد. همين پيشنهاد را هم از مجاهدين سراغ داريم که می گفتند به خاتمی هم رای ندهيد که بهتره. همانطور که هيچکدام از اين پيشنهاد ها در عمل درست از اب در نيامدچه تضمينی است که اين بار درست از اب درآيد.

[اميد - November 26, 2003 04:13 PM]

رتبه اول در مصرف مواد مخدر در جريان
رتبه اول در تعداد تلفات رانندگي در جهان
رتبه اول در ميزان خودكشي در جهان ( روزنامه صبح امروز )
رتبه اول در ميزان طلاق
فحشا و فرار دختران به كشورهاي عربي
نيم ميليون كشته و بالاي يك ميليون زخمي در جنگ
چهارميليون آواره در سراسر جهان
وضعيت بسيار بد اقتصادي
فساد همه گير
شش ميليون معتاد
چهار ميليون بيكار
رتبه اول در ايدز در خاورميانه
بدنامي و عضويت در محور شر
ووو
حالا سئوال من اين است كه مثلا راي ندادن ما يك سطر به سطور بالا اضافه ميكند و يا اينكه واقعا چيزي را عوض خواهد كرد ؟ و اگر راي بدهيم چه ميشود ؟ آيا سركار ميرويم و يا اينكه خواسته هاي مردم برآورده ميشود ؟
من منتظر تصميم مردم هستم كه به اعتقاد من درسترين تصميم خواهد بود و فاسدان سياسي هم ميتوانند فعلا سطور بالا را مدال كرده و به سينه بزنند و يا اينكه اين مسائل را سانسور كنند

[javad - November 26, 2003 04:07 PM]

mehran جون ممتو بخورم. يعنی تو می گی ديگه کار اين حکومت تمامه. قربونت برم از اين سادگيت حال می کنم، 25 سال اين حرف و من می شنوم. قديم تر ها که ادم ها از تو هالو تر بودن می گفتن 2 ماه ديگه ميرن. می خوام ببينم تو که عقلت از انها بيشتر بنظر می رسه به من بگی اونها چند ماهه ديگه می رن. حالا اگر نااميدی در طی چند ماه ديگه برن بگو اقلا چند سال ديگه می رن. می دونم عزيزم تو هم کاره ای نيستی اقلا يه دلخوشی بده من 25 ساله منتظر باز کردن يه مغازه عرق فروشی هستم که کارم بهتر شه. اگه پيشبينی کنی و درست دربياد هفته ای يک آبجو تگری مهمون منی ها.

[iran-chabar - November 26, 2003 03:30 PM]

آرش جان
من احساس شما رو درک می کنم ولی من ترجیح می دهم که در مبارزه برای آزادی طرف مقابلم را بشناسم.اگر محافظه کاران بر تمامی کشور سلطه داشتند تکلیف مردم برای رسیدن به آزادی مشخص بود ولی وجود اصلاحطلبان در صحنه سیاسی کشور مانع از جمع شدن قدرت مدنی مردم می شود.
از یاد نبریم که اصلاحطلبان امروز همگی جانیان.شکنجه گران.تواب سازان و قلدران ده سال اول انقلاب هستند.نسل دانشگاهی امروز نباید انقلاب فرهنگی و جنایات انجام شده در پوشش آنرا فراموش کند.
من قویا معتقدم که صحنه سیاسی ایران بدون اصلاحطلبان بسیار شفاف تر و مناسب تر است و امکان پیروزی مردم بر حکومت خونریز جمهوری اسلامی بسیار بیشتر و راه پیروزی هموارتر است.
آرش جان آزادی را با تعارف نمی دهند.آزادی تنها با لبه شمشیر بدست می آید خواه شمشیر مخالفت مدنی خواه شمشیر قتال.من طرفدار خشونت نیستم و آنرا آفت جنبش مردم ایران می دانم.مردم ایران برای رسیدن به آزادی همانطور که به خشونت نیازی ندارند به راه حلها و رهبری غلط و خیانتکارانه اصلاحطلبان هم نیازی ندارند.
نگاهی به حرفهای رئیس مجلس مثلا اصلاحات بینداز.ببین که چگونه از نماینده اصفهان می خواهد که کارهای ننگین و فضاحت بار رژیم را نگوید( نه اینکه بر ملا نکند چون تشت رسوایی این رژیم مدتهاست که از بام بر زمین افتاده است ).می دانی جرا؟ چون مردم در نظر تمامی افراد کاست حکومتی ایران غرسبه هستند . این مسئله خاص محافظه کاران نیست بلکه اصلاحطلبان در این مسئله بسیار مهارت بیشتری دارند ( نگاهی به سخنان وقیحانه خاتمی در دفاع از سکوتش بینداز ).
سرانجام اینکه این رژیم به زودی رفتنی است ولی آنچه مهم است درس گرفتن ما از اشتباهات پدرانمان و عدم تکرار خطاهای آنهاست.
یا حق

[ایرج - November 26, 2003 01:57 PM]


سپیده نوشته
"طرح هایی برای دفن شهدا در میدان ها خبر نداری"
شما مثل اینکه ایران را مساوی تهران می بینید.
این طرح در روستاها و شهر های کوچکتر خیلی وقته (قبل از انتخابات شورا ها)پیاده شده.
به شما توصیه می کنم برید تو روستا ها وشهر های عقب نگهداشته شده ببینید "دفن شهدا" کجاست.
مرده پرستی یک بخشی ار دین اسلام است.
شما که اینقدر" نسل ما نسل ما "می گوئید اولا تا حال نسل شما هیچ کاری مثبتی نکرد.نسل ما ولی یک انقلاب را به ثمر رساند. کار مشکلی بود استبداد سلطنتی را سر نگون کردن.حالا انقلا ب را ملاها قاپیدندو میوه اش را هم مثل اینکه شما تو دهن گذاشتید .
شعار این ما ها اینست:
نتایج انتخابات مهم نیست ٍٍٍٍٍ شرکت نکردن در آن اهمیت دارد.

ایرچ رشتی

[آرش - November 26, 2003 12:48 PM]

Iran-chabar عزیز. واقعیتهایی که در مورد مجلس ششم گفتی تا حدود زیادی درست است. هرچند همهء واقعت نیست. شما راجع به نامه های سرگشادهء نماینده ها به رهبر، پیگیری های کمیسیون اصل 90 در مورد زندانی های ملی مذهبی ، حکم آغاجری ، قتل زهرا کاظمی چیزی نگفتی. اگر مجلس ششم فقط همین کارها را کرده باشه یعنی بعضاً در مقابل کارهای حاکمیت هزینه (از طریق افکار عمومی) ایجاد کرده باشه و هیچ کار مثبت دیگری هم نکرده باشه هیچ دلیلی وجود نداره که با عدم شرکت در انتخابات مجلس رو دودستی به محافظه کار ها تقدیم کنیم که فردا اگر کسی رو هم کشتن حتی یک نطق پیش از دستور هم در محکومیتش انجام نشه. من معتقدم با وجودی که حتی یکی از مصوبات اصلاح طلبانهء مجلس سوم تصویب نشده ولی همین که حاکمیت رو تا حدودی با چالش روبرو کرده کافیه که ما مجدداً در انتخابات شرکت کنیم. این حق ماست که به کاندیداهایی که دوست داریم آزادانه رای بدیم. حالا اگر جمهوری اسلامی با نظارت استصوابی و اعمال فشار بر نماینده ها بخش عمده ای از حقوق ما رو ذایل می کنه دلیل نمیشه که بقیهء حقوقمون رو هم دودستی تقدیمشون کنیم. اگر هیچ نکتهء مثبتی در عدم شرکت در انتخابات میدیدم حتماً شرکت نمی کردم.

[iran-chabar - November 26, 2003 10:46 AM]

سپیده خانوم و همفکران ایشان اگر واقعا ریگی به کفش ندارند با خواندن این جملات باید تغییری هرچند مختصر در تفکرشان حاصل شود وگرنه که "کسی را خوابیده می توتن بیدار کرد ولی کسی رو که خودشو به خواب زده نمی شه"!!!!
"اصلاح طلبان در آستانه مجلس ششم از وعده هايی نظير وعده های اخير آقای تاج زاده، به مردم زياد دادند. برخی از عمده ترين وعده هايی که آن ها در آن زمان دادند به قرار زير بود:
قانون مطبوعات را اصلاح می کنيم
قانون انتخابات را اصلاح می کنيم
دادگاه ويژه روحانيت و ساير دادگاه های غير قانونی را منحل می کنيم
کميته پيگيری برای کشف حقيقت قتل های زنجيره ای برپا می داريم.
آزادی بيان را تامين می کنيم
ايران را به کشور همه ايرانيان تبديل می کنيم
مخالفين را از حقوق قانونی برخوردار می سازيم
معاندين را به مخالف و مخالفين را به موافق تبديل می سازيم...
مجلس ششم به دليل همين وعده های رنگارنگ و مکرری که در جريان تشکيلش به مردم داده شد، به مجلس اصلاحات ملقب گرديد.
اکنون که عمر اين مجلس رو به پايان است، افکار عمومی حق دارد قبل از آن که وعده های تازه ای نظير اجرای «چند همه پرسی» توسط مجلس هفتم را جدی بگيرد، از اصلاح طلبان بخواهد بدهکاری مجلس ششم را پرداخت نمايند و نخست وعده هايی را که قبلا به مردم داده اند، عملی کنند. فايده چنين پاسخگويی اين خواهد بود که سياستمداران را در کشيدن چک های بی محل تازه، اندکی محتاط تر خواهد ساخت.
دليلی وجود ندارد در حالی که اين مجلس به هيچ کدام از وعده هايی که به رای دهندگان داد، جامعه عمل نپوشانده است مردم به وعده های تازه ای که به آن ها داده می شود، باور کنند.
اگر جبهه دوم خرداد کارنامه موفقی داشت، اين ميزان نگرانی از عدم شرکت مردم در انتخابات کاملا بی جا بود. اما اصلاح طلبان کارنامه موفقی نداشته اند. وقتی مجلس ششم نتوانسته است به هيچ يک از مطالبات وعده داده شده به مردم عمل کند، چرا بايد پذيرفت مجلس هفتم چنين کند؟
خوش بين ترين اصلاح طلبان نيز اين واقعيت را انکار نمی کنند که «مجلس رفراندم» هرگز نمی تواند قدرت «مجلس اصلاحات» را داشته باشد. مجلس ششم با اکثريت قاطع اصلاح طلب و در شرايطی تشکيل شد که اصلاح طلبان هنوز در بن بست قرار نگرفته بودند و پشتيبانی گسترده مردم را با خود داشتند. موقعيت اصلاح طلبان در مجلس هفتم ضعيف تر از مجلس ششم خواهد بود و حمايت عمومی از آنان به ميزان چشمگيری کاهش يافته است. وقتی آن مجلس «قدرتمند» با يک فتوای رهبری حکومت، وظايف خود را فراموش کرد، از اين مجلس که حتی اکثريت داشتن اصلاح طلبان در آن مورد ترديد است، چه انتظاری می توان داشت؟
يک تفاوت مهم ديگر در فاصله انتخابات مجلس ششم و مجلس هفتم به وقوع پيوسته است. اکثريت اصلاح طلبان در آستانه انتخابات مجلس ششم، در وعده هايی که به مردم می دادند صداقت داشتند و بر اين باور بودند می توانند اين وعده ها و مطالبات را عملی سازند. آن ها در آن دوران هنوز باور نداشتند قانون چنان اختياراتی به ولايت فقيه و نهادهای وابسته به آن داده است که بتوانند به راحتی قدرت مجلس را خنثی کرده و از آن نهادی فاقد تاثير بسازند. در جريان چهار سال تلاش مجلس برای تصويب پاره ای از قوانين، اين حقيقت برای همگان آشکار شد که مجلس اختيار زيادی ندارد. اگر در وعده های اصلاح طلبان در سال 78 صداقت وجود داشت، اما در وعده هايی که اين بار اصلاح طلبان در مورد برنامه های مجلس هفتم می دهند، نشانی از صداقت ديده نمی شود. اين وعده ها به چک های بی محلی می ماند که همه می دانند اعتباری برای آن وجود ندارد و برگشت خواهد خورد. کسانی نظير آقای تاج زاده نيز اين را به خوبی می دانند و می دانند که دارند افکار عمومی را فريب می دهند.
در راهی که اصلاح طلبان حکومت ايران برگزيده اند، چاره ای ديگر نيست. سياست های انتخاباتی برای مجلس هفتم قرار است بر فريب افکار عمومی بنا شود."

[mehran - November 26, 2003 10:36 AM]

"خوشبختانه این حکومت تا حالا در شمارش ارا سابقه بدی نداره."
این رو سپیده خانم نوشته!از کسی که این همه دلبسته جمهوری اسلامیه چه انتظاری دارین آقای aria؟
افرادی مثل سپیده خوب می دونن که تحریم انتخابات به هزار و یک دلیل میخ آخر بر تابوت این حکومت جنایتکار است و سعی دارند که مانع کوبیدن آن توسط مردم ایران بشن ولی بی خبر از اینکه امروز را زمانه ای دیگر است از خرداد 76 و به قول معروف """اون ممه رو لولو برد""".....

[Manoocher - November 26, 2003 10:15 AM]

You again ? Shut up. Shut your dirty mouth. Everybody knows you work for the dirty Mullahs.So Shut
up for ever.

[آرش - November 26, 2003 09:30 AM]

من هیچ دلیلی نمیتونم پیدا کنم که رای ندادن بتونه کمکی به ما بکنه.قبل از سال 76 سالها مردم رای ندادن. چی شد؟ هیچی. العان هم اگر مردم با رای ندادن مجلس رو دودستی تقدیم محافظه کارها کنند همانطور که شورا هارو کردند وضع لزوماً بهتر نمیشه. اگر کسی اعتقاد داره که میشه لطفاً دلیلشو به من بگه تا منم بفهمم. لابد میگین رژیم مشروعیتش رو از دست میده. خب بده. اولاً که همین العانشم مشروعیت نداره بعدشم که چی؟ مگه العان مثلاً حکومت کره شمالی-کوبا-لیبی-پاکستان-عربستان-سوریه-برمه-ترکمنستان-اردن-عمان-مصر و ... مشروعیت دموکراتیک دارن؟
بدش نهایتاً فرض کنید ج.ا مشروعیتی که نداره رو از دست داد.مثلاً ایران رو تحریم اقتصادی میکنن. فکر کردین در اون صورت هاشمی رفسنجانی گرسنه و بی دارو میمونه یا تریاکِ خامنهای به دستش نمی رسه. نه. بچه های بدبخت هموطنتون سوء تغزیه میگیرن.
البته در هر صورتی هم نمیشه تو انتخابات شرکت کرد. اگر شورای نگهبان دست به یک رد صلاحیت گسترده بزنه و فقط یک عده رو دستچین کنه خوب طبیعتاً نمیشه تو انتخابات شرکت کرد و به کاندیداهای دستچین شده رای داد. اون وقت واقعاً باید یک فکر عملی دیگه کرد.

[kourosh - November 26, 2003 06:34 AM]

کارزار به‌ شکست‌کشاندن‌ انتخابات‌ حکومتى‌ را سازمان‌ دهيم

‌سيد على‌ خامنه‌اى‌، رهبر نظام‌ اسلامى‌ سخن‌ درستى‌ گفت‌ که‌ نتايج‌ انتخابات‌ مهم‌ نيست‌، شرکت‌ در آن‌ اهميت‌ دارد

اينک‌ اين‌ امکان‌ وجود دارد که‌ انتخابات‌ مجلس‌ شوراى‌ اسلامى‌ کانون‌ تجلى‌ يک‌ فرياد «نه‌» بزرگ‌ به‌ جمهورى‌ اسلامى‌ و مجموعه‌ گزينه‌هاى‌ در چارچوب‌ آن‌ گردد و مردم‌ در شکل‌ يک‌ مقاومت‌ منفى‌ و مدنى‌، با عدم‌ شرکت‌ گسترده‌ خود در انتخاباتى‌ فرمايش‌ و نمايشى‌ بر خواست‌ ديرينه‌ استقرار دموکراسى‌ در کشور و رهايى‌ از يک‌ حاکميت‌ دين‌سالار و تامين‌ حاکميت‌ دموکراتيک‌ مردم‌ بر سرنوشت‌ خويش‌ و کشور، پاى‌ بفشارند و به‌ نوعى‌ آن‌ را رفراندمى‌ سازند براى‌ اعلام‌ نفى‌ وضعيت‌ موجود

فريدون‌ احمدى‌


سه شنبه ۴ آذر ١٣٨٢ – ٢۵ نوامبر ٢٠٠٣
در اسفندماه‌ سال‌ جارى‌، انتخابات‌ دوره‌ هفتم‌ مجلس‌ شوراى‌ اسلامى‌ برگزار خواهد شد. بحث‌ بر سر نحوه‌ اتخاذ موضع‌ در قبال‌ اين‌ انتخابات‌ مدتى‌ است‌ جريان‌ دارد و مى‌رود به‌ کانون‌ چالش‌ نيروهاى‌ سياسى‌ تبديل‌ شود. اهميت‌ فراوان‌ دارد که‌ نيروهاى‌ آزاديخواه‌ و دموکرات‌ در ايران‌ و در خارج‌ از کشور بتوانند با اتخاذ موضعى‌ واحد، برآمدى‌ يگانه‌ و موثر در اين‌ عرصه‌ داشته‌ باشند.
پس‌ از انتخابات‌ دوره‌ دوم‌ شوراهاى‌ شهر و روستا که‌ در آن‌ انزواى‌ جناح‌ سينه‌چاک‌ ولايت‌ پيش‌ از پيش‌ آشکار شد و همراه‌ آن‌ راى‌دهندگان‌ در شهرهاى‌ بزرگ‌ سلب‌ اعتماد از اصلاح‌طلبان‌ حکومتى‌ و نفى‌ آنان‌ را به‌ صراحت‌ اعلام‌ کردند، اينک‌ اين‌ امکان‌ وجود دارد که‌ انتخابات‌ مجلس‌ شوراى‌ اسلامى‌ کانون‌ تجلى‌ يک‌ فرياد «نه‌» بزرگ‌ به‌ جمهورى‌ اسلامى‌ و مجموعه‌ گزينه‌هاى‌ در چارچوب‌ آن‌ گردد و مردم‌ در شکل‌ يک‌ مقاومت‌ منفى‌ و مدنى‌، با عدم‌ شرکت‌ گسترده‌ خود در انتخاباتى‌ فرمايش‌ و نمايشى‌ بر خواست‌ ديرينه‌ استقرار دموکراسى‌ در کشور و رهايى‌ از يک‌ حاکميت‌ دين‌سالار و تامين‌ حاکميت‌ دموکراتيک‌ مردم‌ بر سرنوشت‌ خويش‌ و کشور، پاى‌ بفشارند و به‌ نوعى‌ آن‌ را رفراندمى‌ سازند براى‌ اعلام‌ نفى‌ وضعيت‌ موجود. و اين‌ امر تنها از طريق‌ مشارکت‌ همبسته‌ و فعال‌ و همه‌جانبه‌ همه‌ نيروهايى‌ ميسر است‌ که‌ آزادى‌ و رهايى‌ و پيشرفت‌ مردم‌ اين‌ اين‌ مرز و بوم‌ را خواهانند و استقرار نظامى‌ دموکراتيک‌ و مبتنى‌ بر حقوق‌ بشر و جدايى‌ دين‌ و دولت‌ را در کشور مى‌طلبند. اين‌ هدف‌، به‌ شکست‌کشاندن‌ انتخابات‌ حکومتى‌ با اعلام‌ عدم‌ شرکت‌ و تحريمى‌ ساده‌ به‌ موفقيت‌ نخواهد انجاميد بايد براى‌ آن‌ کارزارى‌ را سازمان‌ داد و در جنبشى‌ که‌ شکل‌ خواهد گرفت‌ مشارکت‌ فعال‌ داشت‌.
سيد على‌ خامنه‌اى‌، رهبر نظام‌ اسلامى‌ سخن‌ درستى‌ گفت‌ که‌ نتايج‌ انتخابات‌ مهم‌ نيست‌، شرکت‌ در آن‌ اهميت‌ دارد. و اين‌ واقعيتى‌ است‌ که‌ در اوضاع‌ و احوال‌ کنونى‌ سياسى‌ و نيروهاى‌ شريک‌ در منازعات‌ انتخاباتى‌، نتايج‌ انتخابات‌ از اهميت‌ چندانى‌ برخوردار نيست‌ و هر شکل‌ از شرکت‌ در انتخابات‌ و با هر نيت‌، تنها از سوى‌ نيروهايى‌ که‌ دل‌نگران‌ حفظ‌ نظام‌ و يا موقعيت‌هاى‌ خويش‌اند، توجيه‌پذير و درک‌شدنى‌ است‌. مواضع‌ اخير چهره‌هاى‌ سرشناس‌ جبهه‌ مشارکت‌ اسلامى‌ در مورد ضرورت‌ شرکت‌ در انتخابات‌ مجلس‌ نيز از همين‌ منظر و بر همين‌ مبنا اتخاذ شده‌ است‌.
نگاهى‌ گذرا به‌ برخى‌ استدلال‌ها و مواضع‌ در نيروهاى‌ بيرون‌ حاکميت‌ بياندازيم‌:


نزول‌ فاحش‌ حد خواسته‌ها
نه‌ فقط‌ از نيروهاى‌ وابسته‌ به‌ حاکميت‌ همچون‌ حجاريان‌ که‌ معتقدند بايد به‌ حضور در شکل‌ اقليت‌ و استفاده‌ از مجلس‌ به‌ عنوان‌ تريبون‌ بسنده‌ کرد، بلکه‌ از تحليل‌گران‌ در بيرون‌ حاکميت‌ نيز استدلال‌هايى‌ شنيده‌ مى‌شود که‌ اکثر افشاگرى‌ها در مورد نقض‌ حقوق‌ بشر و مبارزاتى‌ که‌ در اين‌ زمينه‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ با سخنان‌ پيش‌ از دستور مجلس‌ و يا از کميسيون‌ اصل‌ نود، «کليد خورده‌» است‌ و بايد با شرکت‌ در انتخابات‌ «امکانات‌» حفظ‌ شوند. توسط‌ اين‌ تحليل‌گران‌، زمانى‌ حمايت‌ از يک‌ جناح‌ حکومت‌ راه‌کار اصلى‌ تغيير ساختار سياسى‌ و استقرار «جمهوريت‌» قلمداد مى‌شد، اکنون‌ به‌ خاطر چند نطق‌ و افشاگرى‌ نيم‌بند مى‌خواهند مردم‌ و راى‌شان‌ را به‌ حمايت‌ از اصلاح‌طلبان‌ حکومتى‌ بکشانند. راستى‌ اين‌ بيشتر تجسم‌ نزول‌ خواسته‌هاست‌ يا سقوط‌ ارزش‌ها و يا دفاع‌ از يک‌ تصميم‌ انتخاب‌ سياسى‌ در هر شرايط‌ و به‌ هر بها؟

استفاده‌ از حق‌ راى‌ يک‌ هنجار دموکراتيک‌؟
گروهى‌ با تاکيد بر اين‌ که‌ استفاده‌ از حق‌ راى‌ و شرکت‌ در انتخابات‌ هنجارى‌ دموکراتيک‌ و وظيفه‌اى‌ شهروندى‌ است‌، شرکت‌ در انتخابات‌ کذايى‌ مجلس‌ را امرى‌ بديهى‌ قلمداد مى‌کنند و اين‌ واقعيت‌ را ناديده‌ مى‌گيرند که‌ ارزش‌ قائل‌شدن‌ براى‌ راى‌ خود و امتناع‌ از به‌ هرزدادن‌ آن‌، در سامانه‌هاى‌ دموکراتيک‌ در جهان‌ ما، هنجارى‌ دموکراتيک‌تر و حاوى‌ آموزشى‌ بالاتر است‌. امتناع‌ از شرکت‌ در انتخابات‌ غيرقابل‌ پذيرش‌، خود مى‌تواند به‌ عنوان‌ استفاده‌ بهينه‌ از حق‌ راى‌ کارکرد داشته‌ باشد. جالب‌ است‌ بر زمينه‌ وجود اين‌ ارزيابى‌ که‌ درصد قابل‌ توجهى‌ از مردم‌ از شرکت‌ در انتخابات‌ آتى‌ مجلس‌ سر باز خواهند زد، برخى‌ از همان‌ تحليل‌گران‌ و سياستگرانى‌ که‌ در دور دوم‌ رياست‌ جمهورى‌ خاتمى‌ عمده‌ استدلالشان‌ بر شرکت‌ گسترده‌ مردم‌ و از اين‌ طريق‌ نتيجه‌گيرى‌ در باره‌ لزوم‌ حمايت‌ از خاتمى‌ بود، اينک‌ صريحا مى‌گويند اگر مردم‌ شرکت‌ نکنند اشتباه‌ مى‌کنند و شرکت‌ در انتخابات‌ يک‌ امر ارزشى‌ است‌. اين‌ افراد در شرايط‌ متفاوت‌ حد واقعيت‌گرا و يا ارزشمدار بودن‌ خود را انتخاب‌ مى‌کنند.

شرکت‌ يا عدم‌ شرکت‌ در انتخابات‌ صرفا يک‌ تصميم‌ تاکتيکى‌ است‌؟
برخى‌ نيروهاى‌ سياسى‌، با استناد به‌ کنش‌ و واکنش‌هاى‌ غيرقابل‌ پيش‌بينى‌ مردم‌ ايران‌ و به‌ اصطلاح‌ «دقيقه‌ ۹۰» بودن‌ مردم‌، استدلال‌ مى‌کنند که‌ تصميم‌گيرى‌ در مورد شرکت‌ يا تحريم‌ انتخابات‌ را به‌ عنوان‌ يک‌ تاکتيک‌ سياسى‌ بايد به‌ روزهاى‌ آخر قبل‌ از انتخابات‌ موکول‌ کرد و آنگاه‌ با محاسبه‌ سود و زيان‌ آن‌ در باره‌ آن‌ تصميم‌ گرفت‌. تعريف‌ نحوه‌ شرکت‌ در انتخابات‌ به‌ مثابه‌ يک‌ امر صرفا تاکتيکى‌ و اين‌گونه‌ مواجهه‌ با چنين‌ موضوع‌ مهمى‌، به‌ معناى‌ بى‌برنامه‌، بى‌تدارک‌، بى‌سازمان‌ و بى‌راستا کردن‌ يک‌ سازمان‌ و يا جريان‌ سياسى‌ در رابطه‌ با امر انتخابات‌ پيشاروى‌ است‌، کمکى‌ به‌ شکل‌گيرى‌ مواضع‌ واحد و يگانه‌ اپوزيسيون‌ نمى‌کند و به‌ نوعى‌ انفعال‌ و نظاره‌گربودن‌ را فرموله‌ مى‌کند و بازتاب‌ مى‌دهد.

تحريم‌ انتخابات‌ سياسى‌ انفعالى‌ است‌؟
گفته‌ مى‌شود تحريم‌ انتخابات‌، سياستى‌ انفعالى‌، راحت‌طلبى‌ در يافتن‌ پاسخ‌ و پاسخ‌ سنتى‌ نيروهاى‌ اپوزيسيون‌ است‌ به‌ موضوع‌ انتخابات‌. بسيار خوب‌ تحريم‌ ساده‌ و انفعالى‌ نکنيم‌، به‌ صدور يک‌ اطلاعيه‌ ساده‌ که‌ ما شرکت‌ نمى‌کنيم‌ و دعوت‌ مردم‌ به‌ عدم‌ شرکت‌ بسنده‌ نکنيم‌. به‌ سهم‌ خود فعالانه‌، غيرانفعالى‌ و با برنامه‌ بکوشيم‌ کارزارى‌ همه‌جانبه‌ پديد آوريم‌ براى‌ شرکت‌ هر چه‌ ناچيزتر و محدودتر مردم‌ و براى‌ به‌ شکست‌کشاندن‌ انتخاباتى‌ که‌ جز توهين‌ به‌ خرد و اراده‌ انسان‌ ايرانى‌ چيز ديگرى‌ نيست‌. بکوشيم‌ همه‌ آحاد و نيروهاى‌ اپوزيسيون‌ با همفکرى‌ هم‌ گرد سياستى‌ واحد نيروهاى‌ خود را همبسته‌ کنند

[aria - November 26, 2003 05:52 AM]

SEPIDE JOON, dokhtaram
avalan bar khalafe eddeaye to man tamame omidam be nasle to hast chon mesle nasle man fekr nemikone, va tamoome enteghade man be to be khatere ineke az naslet kheyli aghabtari va noskhehaye ghadimi tajviz mikoni
dovoman kojaye harfe man booye enghelabe khoonine digari ro midad? man khod ba enghelab mokhalefam. tamame takide man in bood ke sherkat nakardan dar entekhabat mashrooiate in rejim ro zire soal mibare va on ro too sarashibie soghoot mindaze
sevoman man neveshteye khodam ro yek bare dige khoondam vali chizi ba in mazmoon ke hame chiz dar amrika va englis tarahi mishe nadidam, man faghat be on vane nemoone yeki az dalayele bishtar shodane azadihaye ejtemaie ra fesharhaye khareji bar iran zekr kardam
dar zemn to magar ba pedar va madarat moshkel dari ke inghadr be nasle man tohin mikoni? man ghabool daram ke nasle man eshtebah kard vali bayad donbale dalilhayash begardi, to khodet ham age oon moghe vojood dashti hamin eshtebahe nasle mano mikardi
man eshtebahe nasle khodamo enkar nemikonam chon oon moghe jamiate daneshjooie 200000 nafar bood va jamiate roostaie 65% kolle iran, vali to ke too asre internet bozorg shodi chera inghad aghab oftade fekr mikoni? rasti aya to be kasi too in hokoomat vasli ke shomareshe ara dar jomhoorie eslami ra eftekhar amiz midani
hala didi ke nazare man dar morede to dorost bood ke goftam aval fekr kon bad matlab benevis

[هرمز - November 26, 2003 05:04 AM]

"به تو چه" عزیز عذر می خوام،عذر می خوام،اگه طرف قسم یاد کرده که اسلحه دستش بگیره ولی نمی خواد که بگیره که طرف خیلی پفیوزه. طرف نه به کشور خودش وفاداره نه به قسمش نه به کشور دومش. میشه بگی تو محله شما به اینجور جاکش ها چی میگن؟ اوه ببخشید کلمشو خودم گفتم.

[سپیده - November 26, 2003 04:54 AM]

اقا aria یه کم aram . پیاده شو با هم بریم.
1) میگی همه چی کار خارجی هاست، نسل ما با این عادت فکر کردن دایی جون ناپلیونی نسل شما هم اشناست هم از ان بیزار است، تفکری که مردم رو دست بسته میخواد چون همه چی در لندن و واشنگتن طراحی شده. نه پدر جان ما خودمان انتخاب کردیم که کی رییس جمهور بشه به خاتمی رای دادیم چون فکر کردیم که می تونه اصلاحاتی انجام بده و همین رای ما و نه سیاست دایی جون ناپلویونی نسل شماها سبب فضای باز اجتماعی - سیاسی بیشتر شد.
2)پدر جان این که در راهپیایی های انقلاب همپای هم نسلی هات حتی در یکیش هم شرکت نداشتی (به گفته خودت چون خیلی باهوشی بودی) به خودت مربوطه. من اون موقع نبودم ولی فکر نکنم که کار قابل افتخاری کرده باشی،ولی بازهم با نوه هات چک کن.
3)قصد توهین ندارم ولی واقعا پدر سالاری. به من می گی از نسل خودم صحبت نکنم اونوقت از طرف نسل ما خودت حرف تو دهن نسل ما می زاری. نسل ما اگر خواست در انتخابات شرکت می کنه اگر هم خواست شرکت نمی کنه نسل ما هنوز تصمیم اش رو نگرفته. روز بعد از انتخابات با اعلام شمارش ارا معلوم میشه. خوشبختانه این حکومت تا حالا در شمارش ارا سابقه بدی نداره.
4)پدر جان نسل شما زورش روزده حرف دیگری هم برای گفتن نداره فکرش رو هم نمی تونه عوض کنه. توصیه می کنم با همان احوالات خودتان خوش باشید هر چی شد از یک انقلاب خونین دیگر تا تداوم اصلاحات تا یک دیکتاتوری تمون عیار رو همه رو باهم کار انگلیس ها بدونید و لعنت براشون بفرستید. نسل جدید رو هم بزارین خودش تصمیم بگیره.

[به تو چه - November 26, 2003 04:46 AM]

اين آقاي سجادي هميشه به مردم توهين مي كنه انتظار داره به به و چه چه هم بهش بگند.
اصلا توي امريكا چه كار مي كنه؟ چه جوري رفته امريكا؟ اونجا خرجش رو از كجا در مي آره؟ ظرفشويي؟ ماشين شويي؟ يا پول مردم بيچاره ايران كه بهترين رژيم دنيا يعني جوكموري [جمهوري] اسلامي به پاش مريزه. مثل او مردك پلفسول حميد مولانا. معلوم نيست از كجا پرفسور هم شده........

پاراگراف آخر بيشتر به جوك مي مونه تا نتيجه گيري. ماكياولي كامل...................

فكر مي كنه هر كي سوگند شهروندي خورده واقعا ميره واسه امريكا اسلحه به دست مي گيره!!!!!!

[ali pishgoo - November 26, 2003 03:46 AM]

PISH BEENEE MEE KONAM YEKI AZ EEN AFRAD REHISEH JOMHOOREH AYANDEH KHAHAND BOOD : KAROOBI, NATEGH NOORI, ROHANI, BARADAREH KOOTCHEKEH KHATAMI, SHOWHAREH SHIRINEH EBADEE. WHO YOU THINK

[aria - November 26, 2003 03:25 AM]

SEPIDE KHANOM
avalan adam bayad koor bashe ke ARIA ra ARAM bekhoone
dovoman azadihaye ejtemaie ke to azash dam mizani az sadagheye sare dovome khordadiha nist, balke tahmile fesharhaye khareji va gozare zaman va roshde jamiate daneshgahi va nafarmanihaye madani tavassote mardom va kheyli faktorhaye digar ke motmaen hastam to alefbayash ra ham nemidooni baeseshan boode. masalan agar baraye moddati hokme sangsar molgha shod natijeye kare eslahtalaban naboode balke feshare gharb bar iran boode
sevoman man kheyli khoshhalam ke bar khalafe nasle khodam hatta dar yek rahpeymaie zamane enghelab sherkat nakardam, na be in mani ke saltanattalab boodam balke hamoon moghe midoonestam ke agar hokoomat daste mollaha biofte iran sar az che vaziati dar miare. amma to ke motoallegh be in nasli chera az zabane in nasl sohbat mikoni. zaheran nemidooni ke aksare kasani ke in entekhabate kazaie ra tahrim mikonan bachehaye hamin nasle to hastan. dar vaghe tohmate pedarsalari ke be man mizani barazandeye khodete

[Shojaeddin33 - November 26, 2003 03:24 AM]

N SHA ALLAH AGHAM EMAMEH ZAMAN PISH AZ MAJLESEH HAFTOM ZOHOOOOR ME FARMAYAND WA NAFT MELLI MEESHAWAD RAST RASTAKI BA KOMAKEH SHELL WA TOTAL WA BP WE SHORAKA. N SHA ALLAH

[Parvia - November 26, 2003 03:17 AM]

اي سوار بر مرکب سپيده ! در کدامين صحرا، شتاب گرفته اي که زمين چون گوي به دور خويش مي چرخد و دست مي افشاند؟
آيا طنين آسمان توست که ابرها را به بارش وامي دارد
>
MONTAZAREH ZOHOOREH AGHAM EMAMEH ZAMAN BAYAD BOOD>>

[Rahi - November 26, 2003 02:54 AM]

Omid! Jana sokhan az zaban-e ma migooyee.

[سپیده - November 26, 2003 02:53 AM]

اقا aram ادم باید یا کور باشه یا در ایران زندگی نکنه تا فرقی بین ازادی های اجتماعی قبل از 2 خرداد و بعد از ان قایل نشه. در مورد انتخابات شورا هم همین مطلب صدق می کند. پدر جان مگه تو در کجا زندگی می کنی که از تعطیلی بسیاری از فرهنگسراها و طرح هایی برای دفن شهدا در میدان ها خبر نداری. در اخر پدر جان این گندی که ایران رو گرفته دست گل هم نسلی های جناب عالی است. نسل جدید همنطور که "امید" می گه از پدر سالاری های امثال جنابعالی حالمون بهم می خوره و اگه دیدیم که با شرکت در انتخابات اصلاحات تداوم پیدا می کنه هر کسی خودش تصمیم خواهد گرفت که شرکت کند یا در انتظار یک انقلاب خونین بنشیند.

[اميد - November 26, 2003 01:33 AM]

بيچاره ما مردم!!؟؟ باور كنيد من دلم به حال ما مردم ميسوزد در جريان ملي شدن نفت بيرون آمديم گفتند شما غلط كرديد و گول خورديد و اشتباه كرديد در جريان انقلاب بيرون آمديم باز هم گفتند شما گول خورديد در دوم خرداد راي داديم گفتند گول خورديد نميدانم چرا ما مردم هميشه گول ميخوريم و كساني كه به ما سركوفت ميزنند هميشه درست ميگويند و عجيب اين است كه ما مردم هميشه سر جايمان هستيم و اين آقايان كه تكليف براي ما مشخص ميكنند يا فراري هستند و يا تحت تعقيب ميباشند و يا آواره و يا بدنام . يكي ميگويد راي بدهيد يكي ميگويد راي ندهيد و جالب اين است كه هيچ كدام از اين گروههاي سياسي در داخل و خارج نميگويد كه اي مردم ما حرفهايمان را زده ايم حالا تكليف با شماست هر كاري كه شما كرديد ما هم تائيد ميكنيم واقعا هيچ كس اين حرف را نزده است همه ميگويند دموكراسي اگر واقعا رفتار و كردارتان يكي ميباشد ديگر چه معني دارد كه به ما بگوئيد كه حتما اين كار را بكنيد و يا آن كار را . واقعا بي معني است كه بگوئيم دموكراسي اين است كه مثلا من به مردم بگويم كه راي ندهيد و مردم هم يكپارچه راي ندهند و يا من به مردم بگويم راي بدهيد و مردم يكپارچه راي بدهند !!! چرا تكليف را به مردم واگذار نميكنيد؟ چرا فكر ميكنيد كه مردمي كه شما هم مثل آنها هستيد نميفهمند و شما بايد بگوئيد كه چه كار بايد بكنند؟ با اين كار اگر مثلا فردا شما هم بيائيد مردم ميتوانند از شما مسئوليت بخواهند و يا اينكه آن موقع هم براي مردم تكليف تعيين ميكنيد؟ بايد به تمام گروهها گفت خيلي عقب هستيد ميترسم با اين عقب بودن شماها كار ما هم به افغانستان و عراق برسد واقعا با وجود شما خدا به مردم ما رحم كند . باز هم ميپرسم كه در اين صد سال اخير حركتهاي مردم در مشروطيت بود و در جريان ملي شدن نفت و در جريان انقلاب و در جريان حوادث اصلاح طلبي كه در تمام اين حركتها وانمود شد كه مردم اشتباه كرده اند يا گروههائي كه فكر ميكنند صاحب اين مردمند آنقدر مسائل را پيچيده كردند كه چنين به نظر بيايد. واقعا چرا؟ چرا مردم مليتهاي ديگر كه صاحب دموكراسي هستند اشتباه نميكنند و مردم ما شايسته اشتباه ميباشند ؟ چرا اين كار را با مردم خود ميكنيد ؟ چرا دنبال يك صاحب ديگر براي اين مردم هستيد ؟ چرا به جاي اينكه واقعا به فكر ايجاد دموكراسي براي اين مردم باشيد دنبال صاحب براي آنها ميگرديد ؟ و آخرين سئوال اين است كه چرا هر گروه سياسي كه به وجود مي آيد ميخواهد به نوعي با اينگونه تحليلها مردم را به حاشيه براند ؟ آيا اين خود دليل فاسد بودن آنها نيست ؟

[AZADMANSEH - November 26, 2003 12:51 AM]

iN SAJADI ASLAN SHARM NADAREH (HATMAN BACHE AKHOOND HAST)
ZAMANI KE DAR HOKOOMATE MOREDE DELKHAHE ISHAN, YANI HAMIN JMHOORIE ESLAMI TOOYE ROOZE ROSHAN YEK KHABARNEGAR RA BAZDASHT KARDEH VA BAAD HAM KOSHTEH VA HATA BE RAVAYATI TAJAVOZ MIKONAND, ISHAN LABOD ZABOONESH DAR JAYE DIGARI BOOD KE KHAFEH KHOONI GEREFTEH BOOD,
SHERKAT DAR ENTEKHABATE FARMAYESHI FAGHAT DAMIDAN BE IN JENAZEHE KASIFE ERTEJAYE AKHOONDI HAST VA BAS, BAZ HAM IN AGHAYAN DARAND KHATAMITARASHI MIKONAND.
ASLAN AGAR YEK JENAYATKARE DASTE RASTI MESLE NATEGHE NOORI VA YA HAR KHARE DIGARI MESLI ISHAN BE JAYE KHATAMI VA IN ESLAH TALABAN BASHEH BEHTAR HAST, CHON OON VAGHT MA TAKLIFE KHODEMOON RO BA IN REGIM JOORE DIGARI ROSHAN KHAHIM KARD KE AGHAYE SAJADI ALBATEH KHOSH-HAL NAKHAHD BOOD CHON JIREH VA MAVAJEBESH AZ TARAFE ARBABANE DOZDI MESLE RAFSANJANI GHAAT KHAHAD SHOD.
NANG BAR ADAM FOROOSHANI MESLE SAJADI

[aria - November 25, 2003 11:09 PM]

SEFIDE KHANOM
mishe befarmaied manzooretan az inke diktatori bad az entekhabate shoraha mohkamtar shod chie? mage zamanike oon shora dar daste eslahtalaban bood che kari baramoon kardan va aya oon moghe azadie bishtari dashtim? dokhtaram aval fekr kon bad matlab benevis

[مهدی - November 25, 2003 11:04 PM]

جمهوری اسلامی جایگزین جمهوری اسلامی ؟؟؟؟؟!!!
فاصله شما با جامعه ایران چقدر است جناب سجادی
بزرگترین مطالبه شما احتمالا وجود یک " دیکتاتور صالح " است.
در حالی که مردم به چیزی جز دموکراسی واقعی که ساختار عادلانه را به جای حاکم عادل می نشاند راضی نمی شوند.
ضمن این که قدرت حتی قدیس ها را هم به ضحاک ها بدل می کند.

[soheil - November 25, 2003 10:33 PM]

as ghadim esme kachal ro mezashtan zolf-ali, hala shode hekayate in azadmanesh. meshe hads zad in adama to zendegi shakhsi shan che gohai hastand ye dictator be tamame ma'na.

[جمشید - November 25, 2003 10:23 PM]

شروع کردن پيام با "با سلام" هم از اون اصطلاحات ابدوغ خياری بقول حسين درخشان يقه آخوندی است.

[azadmanesh - November 25, 2003 10:21 PM]

baad az in Sajadi mozdoore kasife jomhoorie eslami cheshmeman be jamale nekbate mozdoore digari be name Dr. Mojtaba roshan shod.
begzarim ke in namard aslan dctor hast ya na, vali be yagheen az avamele mozdoore velayate jenayatkare faghih hast . agar vojood va mardanegi darand khaili roshan khodeshoon ro dar Canada be mardom neshoon bedab baad bebinand che darsi az mardome Iran khahand gereft.
sajadi va amsale oon bayad yek kami ham sharm va haya dashteh bashand ke az jenayatkarane in hokkomat poshtibani mikonand.

[mehran - November 25, 2003 10:18 PM]

با سلام
آقای داور تو هم که مثل اربابت شریعت مداری تواب ساز خنگی!!!!بابا بی خیال.حداقل یک اسم دیگه واسه خودت انتخاب کن!راستی روزی چندتا پیام واسه کیهان می نویسی که داری تبلیغشو اینجا می کنی.
سپیده خانوم نمی دونم شما از کدوم آزادی صحبت می کنین ولی بیشتر از این از کسی که حتی تا به حال بوی آزادی هم به مشامش نخورده بعید نیست!!

[داور - November 25, 2003 09:47 PM]

چيزی که توی اين نظر خواهی ها جالب است اينه که ادبياتی که اکثر مخالفين رای دادن بکار می برند خيلی کيهانی است. تحمل مخالف نظرشان رو ندارند و مخالف نظرشان رو مزدور و ... و لايق هر صفت بدی می دانند روشی که اشکارا آزاديخواهانه نيست. نکنه که اينها که اصرار دارند مردم در انتخابات شرکت نکنند همان اصحاب حاج سعيد اينها هستند اين بار در غالب انقلاب خواهی می خواهند مردم در انتخابات شرکت نکنند تا مجلس رو ملا خور کنند.

[سپیده - November 25, 2003 09:15 PM]

من که گذشته رو مرور می کنم می بينم که رای دادن مردم در 2 خرداد و بعدش مجلس آشکارا آزادی بیشتری را برای مردم به ارمغان اورد. بی انصافی محض است اگر کسی بگويد که ازادی که اکنون مردم دارند افزايش چشمگيری نسبت به قبل از 2 خرداد پيدا نکرده است. از ان طرف عدم شرکت در انتخابات شوراها دست اوردی که نداشت هيچ سبب ان شد که ديکتاتور های نظام تقويت شوند. استدلال انهایی که توصيه به عدم شرکت در انتخابات می کنند اين است که بگذار اوضاع بدتر شود شايد طوری شد. از اين استدلال می شود حدس زد که اين توصيه بسيار با بی دردان خارج از کشور همانگ است تا مردم داخل ايران که خواهان تعييرات ارام ولی مداوم هستند.

[امیر - November 25, 2003 08:56 PM]

چگونه جمهوری اسلامی را اصلاح نموده .سرنگون کنیم!؟!..شیرین جان نوبل:از آنجا که دوران تغییرات خشونت آمیز درهمه جای دنیا به سرآمده(مثل کرجستان) وشیوه سرنگون کردن رژیم ها باتوسل به خشونت متعلق به قهرنهای گذشته است (مثل جمهوری اسلامی که متعلق به همان قرنهاست)شیوهای زیر برای اصلاح یا زبانم لال سرنگونی توصیه میشود! در روز انتخابات از زدن بشکن .کف .سوت والبته بوق دریغ نفرماید.

[aria - November 25, 2003 07:56 PM]

به نظر من سواي انچه كه آمريكا و اذنابش مي گويند،به هيچ وجه نبايد در انتخابات شركت نمود.چرا كه اين به اصطلاح اصلاح طلبي جان تازه اي داد به حكومت رو به باد جمهوري اسلامي و 8 سال جناب فريباخاتمي شيره اساسي ماليد سر همه خوش باوران منتظر دموكراسي.
اصلاً بگذاريد همان شيوخ حكومت را دست بگيرند شايد با گندكاري هايشان اندكي اين ملت خفته را بيدار كنند.ملتي كه هرچه دارد برسرش مي آيد حقش است.وگرنه وضعش اين نبود.شايد اينها كار اشتباهي كردند تا مردم حركتي كنند.
زت زياد

[lol - November 25, 2003 04:45 PM]

lol
migam ke
Baradar Sajadi
hesabi mohem shodi ha
khube
omidvar bash
be jaii dar in hokoomat miresi
lol
dustan, ehsas mikonam, nazar dadan be charandiate Sajadi, faghat, Sajadi ro mohem mikone va bas
lotfan bi etena az nazarate koodakanash , begzarim.
lol

[ممرحاخ - November 25, 2003 04:20 PM]

آفای سجادی عزیز و دیگر خوانندگان محترم
فرق شرکت کردن در انتخابات و شرکت نکردن در آن چیست؟
اگر مردم شرکت کنند، صرف نظر از این که چه کسی یا چه جناحی پیروز می شود، تاثیری در شیوه حکومت ندارد. دلیلش، انتخابات از سال 76 به بعد است. این یک واقیعت است که نمی توان منکر آن شد. در بهترین شرایط، در سال 76 مردم برای نه گفتن به وضعیت حاکمِ آن موقع و ممانعت از ادامه آن وضعیت (از طریق انتخاب ناطق نوری)در انتخابات شرکت کردند. آیا کوچکترین نتیجه مثبتی به دست آمد؟ جزء این که مردم به کلیت حکومت دینی بدبین شدند؟ جزء اینکه متوجه شدند که روشنفکرانی که همگی آنها به ولایت فقیه اعتقاد دارند (شرط اصلی در کاندیدا شدن) جدا از حکومت نیستند و به خوشباورانه ترین صورت، فاقد توانایی بروز یک حرکت مستقل هستند؟
اگر مردم در انتخابات شرکت نکنند چه پیش خواهد آمد؟ آیا روزگار ما بدتر از این خواهد شد؟ مثلا"، مردم در انتخابات شوراها شرکت نکردند. خوب اوضاع شهر بدتر شد؟ در عوض ترس و واهمه از قهر مردم از سر تا پای حکومت را فرا گرفته بود. بیم از این داشتند که با این آبروی رفته چه کنند. الان هم اگر مردم شرکت نکنند، هیچ چیز را از دست نمی دهند. حکومت جمهوری اسلامی ارزشی ندارد که نگران از دست دادنش باشیم. در عوض، با عدم شرکت در انتخابات، یک نه دیگر به این شیوه حکومت گفته می شود که البته قدرت آن از نه گفته شده در انتخابات شوراها بیشتر و طنین آن در خارج ار کشور تکان دهنده تر است.
راستی در کشوری که مجمع تشخیصل مصلحت نظام (نه مصلحت مردم) دارد، آیا می توان با شرکت در انتخابات، آن نظام را وادار به ترک مصلحت کرد؟
آقای سجادی، نظامی که فقط به مصلحت خودش فکر می کند نه به مصلحت مردم، چه نام دارد؟ آیا واقعا" هیچ امیدی برای این مردم متصور نیستید الا اینکه به دامن همان حکومت آویزد؟ آیا گزینش حکومت جمهوری اسلامی تنها راهی است که بعد از نقل قولهای فراوان از این و از آن، آن را توصیه می کنید؟

[kourosh - November 25, 2003 04:04 PM]

Who is this Mojtaba Vancuver. How some people like him and Sajadi be this low. He is quoting his Imam thing again as "Amrica Hicha Ghalati Namitavanad BeKoonad". He and his Imam were apparently right,. AMerica does only right thing and "Hich vaght" does wrong things. If they could open their eyes and see the suffering of the people in Iran, they could realize what AMerican has done to Iran in the past 24 years, by ignoring the mullahs. ANd no matter how much they beg the civilized world and how many agreement they make with Europe, they are being treated as a bunch of backward terrorists by everybody. You are right, as your Imam thing said, "America Hich Ghalati Namitavanad Bekoonak". Another great quote having to do with "Hichi" was when Imam thing was asked about his feeelings toward Iran upon his arrival and he responded "Hichi". Now the traditional black/red erteja who used to call themselves intellectuals in 1978, claim they were duped by this man. The "Hichi" guy.

[mehran - November 25, 2003 03:54 PM]

با سلام
نمی دونم که چرا ادبیات دوستانی که از شرکت در انتخابات حمایت می کنند با اونایی که نمی خوان در انتخابات شرکت کنن فرق می کنه.دسته اول خیلی شبیه مرحوم حاج سعید حرف می زنن.
یادمون نرفته که افزایش سرسام آور بهای مسکن دست پخت همون شورای شهر اصلاحطلب!مردم دوست!منتخب!راستگو!دموکرات!صالح!و...!بود.مردم ایران هیچ وقت کلاهی رو که این دشمنان دوست نما سرشون گذاشتن فراموش نمی کنن.
راستی می دونین شباهت خانم عبادی با خاتمی چیه؟تفاوتشون چیه؟
شباهتشون اینه که جفتشون پروژه های سوخته اند و نمی دونن.
تفاوتشون اینه که خاتمی 6 سال مردم را گول زد بعد سوخت ولی شیرین عبادی نیومده سوخت!!!!!!

[Mafie - November 25, 2003 03:41 PM]

I thought the best way to respond to this "Journalist Living in the USA" who like his masters in Mullacracy and Beyt Imam has no shame and can't see the mass destruction and mass murderer of Iranian people by this regime, is to bring him the following article. Of course, Sajadi is just a matarsak and his name is used by agents of darkness and their secret services who tried to establish him as a journalist in DC which didn’t work and he was shipped to Arizona. The whole purpose of Sajadi being in the USA is putting forward these ridicules articles of his. The mullacracy think people are as stupid as the time they brought Imam into Iran. Please somebody ask Sajadi, what does he do for living, and how he gets his money. Although we asked this question before, and now a pizza shop or similar, operated by a terrorists group might have put him on their pay list. Nevertheless the whole purpose of Sajadi being in the USA is what he was doing in Iranmania.com, and now that they found Iranian people mostly read articles in Farsi, is operating in Gooya.com. That is it.
Now the article:
Is the similarity in colors between the green Islamic flag and the green United States dollar bill just an interesting coincidence? Consider the lucrative business that the Islamic government of Iran, its affiliated network, and its associates have created in the Middle East for the G8 and other European countries. Coincidence? No, not at all . . . it is very real.

From Green to Red . . .

In 1977 Zbigniew Brzezinski (former National Security Advisor in the Carter Administration) introduced the Green Belt Policy, referring to the green Islamic flag. He proposed and tried to implement the creation of a series of Islamic governments along the Southern borders of Russia to isolate Communist Russia from the warm waters of the Persian Gulf and also from the oil-rich regions of the Middle East. He also used the concept of Islamic fundamentalism as an important ideological weapon against communism to further prevent the dissemination of leftist ideas in the Middle East.

This short-term policy and naïve approach brought the Islamic Republic of Iran (IRI), Taliban, Hezbollah, etc., to the region. And finally, after 23 years, its detrimental and destructive forces reached the United States in the September 11th tragedy.

Green Generating Green$

There is no question that having incompetent systems of government in the Middle East, such as the Islamic government of Iran, has played a significant role in keeping oil prices below actual production costs for its primary customers (e.g., the G8 countries) for more than 20 years. Just check any trustworthy source and compare the region's 1979 economic figures with today's numbers; comparing the financial condition of Iran and its neighboring countries in 1979 with their economic situation today shows their miserable and deteriorating conditions in spite of the inherent wealth in the region.

And there is also no question that supporting the Middle East war machinery -- new equipment, parts re-building destroyed infrastructure, etc. -- is a huge and profitable business for the G8, other European countries, Japan, China, and others. For example, the cost of the destruction to Iran's infrastructure after its eight-year war with Iraq is more than 400 billion dollars, which the Iranian people will be paying for generations to come. In the meantime, many countries are benefiting from the new business of reconstruction. And the saga continues . . .

Imagine the miserable condition Europe, Japan, etc., would be in if they were paying $140 per barrel for oil instead of the current deals they are getting from Islamic Iran and others! No wonder they all provide a red-carpet treatment to officials of the Islamic government of Iran!

Looking for Solutions

Since 1979, in the absence of a competent government in Iran, European countries have been able to benefit from the flow of inexpensive oil and gas, as well as from multibillion-dollar contracts with the Islamic government of Iran. In return European countries have (1) provided a safe passageway for the IRI terrorists and assassins who were responsible for murdering some of Iran's most important opposition leaders, including the Shah's last Prime Minister, Shahpour Bakhtiyar, (2) approved multibillion-dollar oil contracts, (3) granted multibillion-dollar loans to the IRI, (4) ignored the IRI's human rights violations, (5) supported the IRI and its dog-and-pony reformist show, and much, much more.

After the September 11th tragedy, Europe -- under unprecedented pressure from the U.S. -- can no longer ignore the behavior of the monster that it has been supporting. More than ever, therefore, European countries are looking for potential solutions.

But they are looking for a solution that merely confines the criminal behavior of these systems (e.g., IRI) without changing the current profitable business model between Europe and Islamic Iran.

Shades of Green -- Modern Islamic Governments/Leaders!

The collaborators and associates of the Islamic government of Iran, with the help of their European cheerleaders, are now labeling themselves with ridiculous slogans such as "Modern Islam," "Modern Islamic Women," and "Gentler Islam" in an effort to extend the life of the Islamic system of Iran for a couple of more decades with a different image. A different shade of green!

To show their "genuineness," their new titles will probably be accompanied by some social freedom. In reality, however, nothing will change. The miserable political and economic conditions of Iran and the region will stay the same. Just like when Khatami became president. A smiling president instead of the usual frowning faces of the Mullahs (Islamic clergymen) was created, and some minor social freedoms were provided for youths, all in an effort to give a new face (a "reformist" face) to the Islamic system of Iran. This successful tactic provided the needed new face to win over Europe's public opinion, which had drastically deteriorated after the 1997 Mykonos Trial in Germany.

"Insanity: doing the same thing over and over again and expecting different results." -Albert Einstein

Since the breakdown of the USSR, hundreds of unemployed Russian nuclear scientists, engineers, and specialists are now living a lavish lifestyle in Islamic Iran and are driving Islamic Iran's nuclear programs. The IRI is also working very closely with North Korea and China on extending the range of its missiles way beyond its neighboring countries' boundaries. This combination is an unfortunate recipe for future disaster.

Giving a different shade of green to a barbaric system in Iran is not going to change anything. It only provides them with a forum where they can hide their activities and achieve their long-lasting objectives, such as the destruction of Israel and other U.S. interests in the world, and much more.

The issue is not Islam, Christianity, or any other religion. The issue is not old or modern Islam. The issue is a system of government (the Islamic government of Iran) that has been effectively using and interpreting religious-related ideologies to justify its criminal behavior to the masses and to its regional collaborators.

The Western World can either support the wishes of the Iranian people to establish a secular and democratic system via an internationally observed referendum in Iran, or it can expect more blood ("red") from the potential new versions of Islam government ("shades of green") that are going to come.

The only remaining choice is to end this insanity for good.


[Saied - November 25, 2003 03:22 PM]

شيرين عبادى : قهر كردن با صندق هاى رأى دواى درد ما نيست

[ستاره - November 25, 2003 02:48 PM]

با نگاهی به آنچه در انتخابات شوراهای شهر افتاد ميشه نتيجه گرفت که عدم شرکت در انتخابات تنها به نفع محافظه کاران تمام خواهد شد. من ياد گرفتم که در هیچ نظامی رای انهايیکه رای نمی دهند را نمی شمرند.

[حجت رمضاني - November 25, 2003 02:40 PM]

بر طبق فتواي مجتهدين شيعه و از جمله حضرت آيت الله خميني غير مسلمين نجس هستند و بايد از هرگونه ارتباط با آنها پرهيز كرد مگر در حالت اضطرار. كفار و مشركيني كه تحت قيمومت حكومت اسلامي هستند ميتوانند با پرداخت جزيه و بدون تظاهر به كفر وشرك از امنيت برخوردار باشند. در صورت تخلف حكومت اسلامي حق دارد مردانشان را كشته و زنان و كودكانشان را همچون غنائم بين سپاهيان اسلام تقسيم كند. مجازات ارتداد نيز كشته شدن است. حقوق بشر و اين گونه مزخرفات در فقه شيعي محلي از اعراب ندارد. شيعه دوازده امامي قوم برگزيده خداست. اهل تسنن نيز از جمله گمراهان محسوب ميشوند. حكومت اسلامي موظف به ارشاد آنها است. اگر تمكين نكنند حكم كفار درباره آنها جاري ميشود. والسلام.

[arash - November 25, 2003 02:19 PM]

ba tashakor az jenab sajada.har mellati shayeste haman hokoomati ast ke bar aan mellat hokoomat mikonad.dar soorati ke entekhabat azad bargozar gardad mardom dar aan sherkat nakonand naslhaye ayande be dark va fahme ma khahand khandid.mardome iran hamishe ajoolane tasmim gerefteand va aamele tarikhie aghab mandegie iran hamin ast.zaheran mardom az khodeshan ham talabkarand

[parandeh - November 25, 2003 01:51 PM]

Man kheli khoshhal mishavam agar roozi Khameneie ya khatami betavannand bedoone in ke aslahehaye sarbazan ra khali az gololeh konnand be didar anha beravan. Vali Bush tavanest da nav yek shab bekhabad in yani honar dashtan maghboliat. Albateh ke Bush niaz be moraghebat darad vali Khatami nadard chon alghaede nemikhad Khatami ra bekoshad. Shoma behtarast be darsat beresi .

[ایرج - November 25, 2003 12:51 PM]

این مجتبی همان شعار های حزب الله را پخش می می کند و باید از دستیاران سعید امامی و سعید رضوی باشد . فکر کنم الکی نوشته مقیم کانادا است.
در رابطه با انتخابات متوجه شدیم که دشمنان ایرانیان
مثل مجتبی و سجادی تبلیغ می کنند که در انتخابات شرکت
کنیم. آدم باید مرض روانی داشته باشد در انتخابات
که توسط شورای نگهبان(12نفر)دستور داده می شود کی حق کاندید دارد شرکت کند.وضع مردم بد تر از این نخواهد شد چون دوران هرنوع دیکتاتوری چه موروثی چه با بار ایدئولوژی در ایران به سر رسیده و ربطی هم با مجلس ملاها ندارد.
آقای عباسی این آقای راشدان که اینقدر تعریفش می کنید. از خارج میگه لنگش کن چرا نمیاد ایران وعملا کاری انجام نمیده. مگر ایشان خونشان از دکتر ناصر زرافشان با ارزش تره؟ ایشان می خواهند از مردم ایران ابزاری سواستفاده کنند.

ایرج رشتی

[دکتر مجتبیء ونکور - November 25, 2003 12:42 PM]

آقای حمید.

شما هم ظاهراً تحت تاثیر سیاه نمایی های تلویزیون های مزدور لس آنجلسی و روزنامه های زنجیره ای قرار گرفته اید یا خودتان را به نادانی میزنید. انشااله مردم متدین و شهید پرور با شرکت پر شور در انتخابات و رای به کاندیداهای ارزشی و اصول گرا و پیرو مقام معظم رهبری نشان بر این گفته حضرت امام صحه خواهند گذاشت که "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند". انشااله خدا شما را هم به راه صالحین هدایت نماید.

واسلام

[دکتر مجتبیء ونکور - November 25, 2003 12:41 PM]

آقای حمید.

شما هم ظاهراً تحت تاثیر سیاه نمایی های تلویزیون های مزدور لس آنجلسی قرار گرفته اید یا خودتان را به نادانی میزنید. انشااله مردم متدین و شهید پرور با شرکت پر شور در انتخابات و رای به کاندیداهای ارزشی و اصول گرا و پیرو مقام معظم رهبری نشان بر این گفته حضرت امام صحه خواهند گذاشت که "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند". انشااله خدا شما را هم به راه صالحین هدایت نماید.

واسلام

[hamid(hend) - November 25, 2003 12:13 PM]

mojtaba jan , shoma ham mesle aghaye sajadi dochare faramoshi mozei shodeid , dar entekhabate shoraha faghat 15% mardome tehran paye sandoghe ray raftand , in be mani in ast ke 85% mardome iran khod forokhte hastand ?????
azizam , in ke mardom az estebdade feli narazi hastand , haghighatist ke dar tak take selolhaye in jameye khaste moshahede mishavad va niazi be esbat nist , pas chera khod ra farib midahid , mardome iran mosalman ya laik az nezame feli khasteand , in be mani nokari amrika va esrail nist , shoma doste aziz nokare amrika va esrail hastid ke be in hokomate feli iran ejaze midahid ta bashad va az roye hemaghat va bimaghzi siasi , tamame manabeye iran azizeman ra betore mostaghim va gheire mostaghim be biganegan naj dahad .
be nazare man nezame estebdadi feli bozorgtarin nokare amrika engelis va esrail ast , va mardome iran azadmanesh va azade az har bandi , be fekre iraneshan hastand , doste man agar vaghean dar canada besar mibari , bia roozi chand dar iran o bebin in an che kardand bar sare iran , etiad fahsha, bikari , faghr bidad mikonad , dar dobay dokhtarane irani khod foroshi mikonand , hameja fesad shode , manam chon parvia ye azizam , arezoo mikonam hazrate vali asr zohor konad , ke zamane inak akharo zaman ast .
ama ba eteghad be zohor ya adame eteghad be zohore hazratash , ma mardome iran khod bayad be dade khod beresim , montazere monji nabashim , monji ma khodemanim , gandi var mobarezeye manfi ra aghaz mikonim , ta gandi var az estebdade hokomati azad shavim .
ya hagh

[hamid(hend) - November 25, 2003 12:04 PM]

khanome shirine ebadi baraye tamame iranian aziz hastand , ama harfe ishan vahye monzal nist , man dar entekhabate 2 khordad dar daftare asli khatami dar bakhshe daneshjoi faal bodam , ama az nazdik didam che faribi zire labkhande ishan ast , dar hich entekhabati bad az an sherkat nakardam , va hame mardom ra davat be tahrime in entekhabat mikonam , harchand midanam va eteghad daram mardome iran bar khalafe nazare aghaye sajadi khod frokhte ahmagh va faribkhorde nistand va khodeshan dar in entekhabat sherkat nemikonand , fayedeye adame sherkat dar entekhabat inast ke jameye jahani pay mibarad ke mardome iran bad az 8 sal talash baraye kontorol va hedayate jenahe eslah talab baraye residan be khastehaye khod az tarighe demokratik be hadafe khod naresideand va az in masire demokratik khaste shodeand , faramosh nakonim raye mardom az roze aval be khatami bale be eslahat nabood , balke na be khamenei va namzade morede nazare ou bood , harchand shoare eslahat niz khoshayand mardoom bod , ama dar teye in chand sal mardom didand ke eslahat jai dar hokomate velayate motlagheye faghihi ke yek shabe faghih ke yekshabe be maghame ayatolahi resid nadard ,
adame hozor dar entekhabat nedaye estemdad talabi melat iran az javame beinolmelali khahad bood

[Nima - November 25, 2003 11:42 AM]

khedmate in mojtaba phd arz konam ke shoma lotfan khafe shin.

[Nima - November 25, 2003 11:42 AM]

khedmate in mojtaba phd arz konam ke shoma lotfan khafe shin.

[Mojtaba (PhD), Vancouver, Canada - November 25, 2003 11:40 AM]

با سلام.

انشااله مردم همیشه در صحنه اینبار هم مثل انتخابات شوراها با حضور پر شور خود و با رای دادن به نامزد های اصول گرا و متعهد و ارزشی و طرد عناصر فریب خورده و نوکر آمریکا یک بار دیگر مشت محکمی به دهان استکبار جهانی خواهد کوبید. مردم نشان دادند که دیگر فریب این عناصر فرصت طلب و کسانی که برای خوشآمد آمریکا و اسراییل دم از اصلاحات می زنند و میخواهند ارزش های لیبرال غربی را جایگزین ارزش های متعالی اسلامی کنند و قصد تضعیف ولایت فقیه را دارند نخواهند خورد. مردم ایران غیر از معدودی خود فروخته و کسانی که به خاطر از دست رفتن منافع خودشان و اربابانشان از انقلاب زخم خورده هستند همه حامی ولایت فقیه و ارزشهای اسلامی هستند و خواهند بود. انشااله

[رضا عباسی - November 25, 2003 11:37 AM]

اولا" عجیب اینست که آقای سجادي جمهوری اسلامی گل و گلاب را گذاشته اند و بنزد شیطان بزرگ رفته اند. خب البته اگر جمهوری اسلامی (اصلاح طلبان + هاشمی رفسنجانی ) به بنده هم پول فراوان و حقوق و بورس آمریکا میدادند از آنها طرفداری میکردم. آقای سجادی مفهوم دموکراسی اینست که شما در آمریکا نشسته اید و دولت و رئیس جمهور آمریکا را متهم میکنید و هیچکس کاری بکار شما ندارد. آیا در ایران نیز میتوانستید؟
ثانیا" , در انتخابات مجلس رای بدهیم که چه بشود؟ تا عده ای ترسو و سوء استفاده چی 4 سال وقت مملکت را تلف و جیبهای خود را پر پول کنند؟ مجلسی که حتی از استیضاح وزرای نالایقی مثل بهداشت و مخابرات و مسکن عاجز است به چه دردی میخورد؟ مجلسی که به ملاحظاتی ماه هاست که طرح تحقیق و تفحص از صنعت خودرو را معطل گذاشته به چه دردی میخورد؟ این چگونه مجلسی است که حق قانونگذاری خود در یکی از حساسترین مسائل کشور یعنی قراردادهای نفتی را به وزارت نفت غیرپاسخگوی زنگنه (یعنی غیر مستقیم به آل بهرمانی) واگذار کرده است و نگران آن هم نیست؟ گذشته از چند نماینده شجاع مثل خانم حقیقت جو یا اعلمی و شیرزاد و موسوی خوئینی بقیه چه قدمی در راه اصلاحات برداشته اند؟ در راه مشکلات اقتصادی چه؟
ثالثا" چرا شورای فعلی شهر بدتر از شورای قبلی است؟ فرهنگسراهای قلابی قبلی بقول ظریفی مثل روسری سمیرا مخملباف بودند: توهین به هر دو مفهوم حجاب و آزادی. شورای قبلی شهر متشکل از تعدای شیاد (عطریان فر) که با کمک شهردار 17 میلیارد تومانی (ملک مدنی) بهای مسکن را در تهران به 2 تا 3 برابر در عرض 2 سال ارتقاء دادند و زندگی را به تهران و تهرانی تلخ کردند چرا باید محبوب باشد؟ اگر شهردار و شورای جدید بتوانند اصل و اساس زندگی شهری در تهران را بهبود ببخشند هیچکس بیاد آن فرهنگسراهای قلابی و قشون مفتخور اداره کننده آنها هم نخواهد افتاد.
رابعا" , راشدان حق دارد. اصلاح طلبان به ریاست سید المنفعلین و رئیس الجبونین خاتمی و همیاری شبه روشنفکران عقده ای مانند داریوش سجادی بزرگترین شانس رسیدن به دموکراسی به طریقه آرام در ایران را از بین بردند. آنها سنگ قبر خود و جنبش 2 خرداد را کندند. مثلا" با خارج کردن طرح قانون مطبوعات از دستور. یا با عدم پیگیری پرونده ترور حجاریان و مهمتر از همه با واهمه از حضور مردم در صحنه. حالا هم تمامی این حرفها گریه بر سر تابوت خالی است. جناح راست برنده انتخابات است و خاتمی و دوستان او (مثل سجادی) نیز از دوم خرداد نهایتا" نصیبی بجز بی آبرویی و لعن و طعن مردم نخواهند برد. راشدان راست میگوید. منظره خلع شوادنادزه از قدرت نشانداد که به چه راحتی با یک راهپیمایی و حضور 48 ساعته مردم میشد ارکان ضد دموکراسی نظام را وادار به عقب نشینی دائمی کرد و با تغییر چند اصل از قانون اساسی دموکراسی را در ایران نهادینه نمود. آن فرصت را خیانت خاتمی و یارانش از ایران و ایرانیان گرفت. تا فرصت بعدی جه وقت و چگونه پیش آید.

[مجتبیء ونکور کانادا - November 25, 2003 11:33 AM]

با سلام.

انشااله مردم همیشه در صحنه اینبار هم مثل انتخابات شوراها با حضور پر شور خود و با رای دادن به نامزد های اصول گرا و متعهد و ارزشی و طرد عناصر فریب خورده و نوکر آمریکا یک بار دیگر مشت محکمی به دهان استکبار جهانی خواهد کوبید. مردم نشان دادند که دیگر فریب این عناصر فرصت طلب و کسانی که برای خوشآمد آمریکا و اسراییل دم از اصلاحات می زنند و میخواهند ارزش های لیبرال غربی را جایگزین ارزش های متعالی اسلامی کنند و قصد تضعیف ولایت فقیه را دارند نخواهند خورد. مردم ایران غیر از معدودی خود فروخته و کسانی که به خاطر از دست رفتن منافع خودشان و اربابانشان از انقلاب زخم خورده هستند همه حامی ولایت فقیه و ارزشهای اسلامی هستند و خواهند بود. انشااله

[افرا - November 25, 2003 10:31 AM]

می گویند اگر رای ندهید قدرت به دست تندروها می افتد ولی مگر همین الان هم که دولت و مجلس دست اصلاح طلبان است انها قدرت ندارند و همه کاره نیسنتد ، خودتان را گول نزنید .

[افرا - November 25, 2003 10:31 AM]

می گویند اگر رای ندهید قدرت به دست تندروها می افتد ولی مگر همین الان هم که دولت و مجلس دست اصلاح طلبان است انها قدرت ندارند و همه کاره نیسنتد ، خودتان را گول نزنید .

[aria - November 25, 2003 06:42 AM]

agha mehrane aziz
khahesh mikonam raayate adab ro bekon
to ba in karet dari bahoone be daste SAJADI midi

[KOUROSH - November 25, 2003 06:36 AM]

Gooya.com and its treatment of Sadjadi, reminds me of IranianTV Satations and another fellow Sadjadi chap by the name of Mesbah.Tv stations knew very well whose line is Mr. Mesbah in, and what were his goals, but they brought him anyway, that people first can fully understand the real motive of backwards and at the same time understand how provokative, and backward these fellow are. Their only goal is promoting Khomenism with any cost.

[villej - November 25, 2003 05:55 AM]

Sajadi boy,
On one condition I admit that you really believe in what you write and “gooya” publish it for you (thanks to gooya!!). If next time that you write something here you announce that you have moved from US and return back to Iran and want to stay and live there then I’ll accept that at least you are honest about your words and ready to pay for that. Otherwise, it will prove that you just write the words that your IRI masters pay for. Go ahead and prove yourself !!! No regards

[خشي - November 25, 2003 05:43 AM]

inam jenabe sajjadi
http://worldzonepro.com/webdude/kozo.html

[aria - November 25, 2003 04:33 AM]

moshkele aslie SAJADI ine ke mardome iran ra ba dolate iran mosavi farz mikone
man motaghedam ke afradi mesle SAJADI bayad vojood dashte bashan ta adam ghadre nevisandegani mesle MAJID MOHAMADI ra bedanad

[امیر - November 25, 2003 04:16 AM]

آقای سجادی عزیز:درود برشمااز قدیم هم گفته اند حرف مرد یکی است! شما جز معدود توده ایهای 25 سال گذشته هستید که حرفتون یکی بوده بعد از مبارزه ضدامپریالیستی با امام راحل مدتی درجستجوی اصلاحات به دنبال فائزه جان! رفسنجانی دویدید.بعد هم که خورشید اصلاحات (سید خندان )طلوع کرد!بازارشماسکه شد.حالاهم زور میزنید تابگین جایگزین مقرون بصرفه برای جمهوری اسلامی در ایران جمهوریاسلامی است!درضمن برای رهای از کابوسهای شبانه(امپریالیست وجورج بوش )بهتراست به یک متخصص مراجعه کنید!!

[عباس ت. - November 25, 2003 03:12 AM]

ملت ایران با شرکت وسیع در انتخابات مشت محکمی به دهان اجنبی پرستان خواهد زد.

[امير - November 25, 2003 01:54 AM]

من به عنوان يک ايرانی نيازی نمی بينم در انتخاباتی شرکت کنم که نتيجه اش را ديده ام! با شرکت در انتخابات فقط فرصتی دوباره به آنهايی می دهيم که جز مشروع کردن اقدامات خودسرانه و ديکتاتوری يک سری راديکال، هيچ کليد ديگری در آستين ندارند. با انتخابشان فقط زمان رسيدن به هدف را به تاخير می اندازيم. من به رهبری کسانی معتقدم که از نظر شورای محترم نگهبان صلاحيت رهبری ندارند. با رای دادن به اشخاصی که توسط 12 نفر تندرو تاييد می شوند، کاری نمی کنم جز تاييد نظراتشان. ناراحت نباشيد. اگر تجربه انتخابات شهر تهران تکرار شود اوضاع بدتر نخواهد شد. فقط مردم زودتر به ستوه می آيند. ديگر حتی رهبر و حاميی در خود حکومت هم نخواهند داشت. آنوقت است که اتحاد عليه حکومتی که سرتاپا نفرت است خيلی ساده تر از مخالفت با حکومتی است که نيمی از آن حاکمان سازشکار و يا ناتوان هستند.

[malek - November 25, 2003 01:45 AM]

اين آقا درست بشو نيست .تحریم انتخابات در شرایط کنونی بنفع مردم است .

[Rahgozar Delfan Porof - November 25, 2003 01:31 AM]

Dear Parvia. You are absolutely right. He willl come and will spread whatever you like: I agree with you that we have to wait for. Thanks for your ROSHAN BEENEE.

[hossein - November 25, 2003 01:27 AM]

aghaye sajaddi
man hich vaght nafamidam ke shoma
"MOSHKELETAN CHIEH???!!!!"

[parvia - November 25, 2003 01:24 AM]

Dear Mr Sajadi : Why you do not believe that the key, I mean the main key, for the future of Iran, and the rest of the world lies on the ZOHOOREH AGHAM EMAMEH ZAMAN. On 15 Shaban we have celebrated HIS birthday. Be sure we will wittness HIS ZOHOOR and the spread of
EDALAT and ISLAMIC BROTHERHOOD ALL OVER THE WORLD. He will come and everybody will benefit from his ZOHOOR until the ROOZEH GHIAMAT

[namdar - November 25, 2003 01:24 AM]

Just to remind to those who say they are diappointed because of the SHOURAHA Election result. They say the people didnot particiapte and the result was as it is now. My question is, if they had participated, and had elected good candidates, what woulh have been the difference? Any difference. You see the result of Majles! It is totally blaocked and nothing can be done. The election is a tool for people against the democtatically elected civilized leaders, but it is a tool for dicatators against the people otherwise! The Iranian regime is using the election concept to decieve the world. They are not sincere, and their lack of sincerity has been proved to them for some times. That is why they have realized not to be decieved any more. Those who understand, and those who are knowledgable won't participate. Simply one can not decieve himself (KHODASH RA GOOL BEZAND). The logics of Mr Sadjadi has long have lost its effectiveness. He knows that and he tries and tries harder, because he is afraid that sooner he has to find another source of income to survive such a dirty life. I am really sorry for him. He is not sincere and he tries to decive the people.

[hamid farzaneh - November 25, 2003 01:01 AM]

man mikhaham yek chand moredy ra dar mored in maghaleh va maghaleh ghabli ishan(shirin ebadi va solhe nobel) zekr konsm va ghezavat ra beh ohdeh khanandegan begozaram
1- Dar inkeh aghaye Sajjadi az har cheh irani mottenaffar ast hich shakky nist. Ishan dar maghaleh solhe nobel, iranian ra mardomy ravan parish, forsat talab, va bihoviat khandand va hatta az sheddat khashm -o-tanaffor bah yekbareh sar beh sahraye karbala zadeh va zan irani ra zesht va faghed zibaee shemordand va hatta dar nahayat-e ta-ajjob az sher Vigen beh onvan yek jal bozorg yad kardand. Hameh midanand keh zibaee yak amr-e nesbi va salighe-i ast. Bana bar in goftan inkeh zan irani zibast, bayan ehsas mard iran dar mored hamsarash va ya zanan iran ast. Amma gooee aghaye Sajjadi anchenan mollayan pool-e khoobi behesh pishnahad dadehand keh dar tahghir iranian hich harimy ra bi nasib nemikhahad bogozarad.
2- Dar in maghaleh hazer migooyad USA dar talash-e jal-e simaee sharoor va sheitani az jomhoory eslami ast. Labod midanid keh jal yeni chizy ra bar khalaf vaghe sakhtan. Ba tavajjoh be terrorha-ye dakhel va kharej keshvar( koshtan Foroohar-ha, Mokhtary,....) va jenaayati manand khaneh hedayat dokhtaran karaj, bastan rooznameh-ha, faghr va bad bakhti mardom va pooldar shodan akhoondha ghezavat ra be ohdeh shoma migozaram " Aya yek ensan sherafatmend mitavanad begooyad keh simaaee sharoor va sheitani az jomhoory eslaami jal shodeh ast. Zehi veghahat-o-bisharmi
3-In aghay mifarmayad keh jomhoory eslami manand regime saddam va digar nezam-haye totaliter eghdam be entekhabat farmayeshi sad dar sad nakardeh. Jenab Sajjadi agar be shoma begooyand bein-e yek cellul dar Evin va ya yeki dar zendan-hayemakhfi Sepah yeki ra entekhab kon, Aya baz ham khahi goft in nahayat democratic boodan in regimeast zira keh beh man hagh-h entekhab dadeh pas sad dar sad farmayeshi nist? Aya nakhahi goft pas azadi cheh? chera entekhab bein-e 2 zendan. Agha-ye aziz, eslah talaban va mohafezeh karan mannand haman 2 zendan hastand. Mardom Azadi mikhahand, va bar khalaf nazar shoma agar ham chand ravan parish tahvil dadeh bashand, doost va doshman va har chand gahi ba takhir, vali khoob mishenasand.

bargharar bashid

[مهربان - November 25, 2003 12:56 AM]

در نوشته شما خیلی شعار نهفته است. به نظر من این دست نوشتارها انخرافی است (چون مثل تلویزیون لاریجانی ویا سخن گوی قوه قضائی که چهارتا رای بیشتر در مجلس نیاورد) از دولت مردان دنیا نقل قول می آورید که ارزش خواندن ندارند چون چیزمهمی را روشن نمی کنند. شما همان حرافی های آنها را تکرار می کنید وبعدش هم یک نتیجه گیری همان طوری که خودتان دوست دارید می گیرید. به نظر شما ایرانیان عزیز باید در انتخابات شرکت کنند؟ سئوال من از شما اینست چرا؟
جواب شما شاید این باشد. سلب آدمیت ایرانیان(خودی و عیر خودی) باید از طرف مشتی ملاهای مفت خورادامه داشته باشد.زیر پا گذاشتن حقوق بشر باید ادامه داشته باشد. حقوق کودکان که آن هم حقوق بشر می باشد باید پایمال شود.چه جوری؟

دین ناب محمدی تجاوز جنسی به کودکان ایرانی را تئوریزه (ازدواج در سنین پائین) می کند وقانونی کرده.
شما حاضریت اگر دختری دارید در سن کودکی با یک مردازدواج کرده و هم خوابگی کند؟ حتما جواب شما نه است؟ خوب اگر برنامه ای باشد و حذف این قوانین ضد حقوق بشر را کسی در برنامه خود داشته باشد می توان به آن کاندیدا رای داد. وگر نه مجلس ششم هیچ کاری نکرد. وقت ها بیهوده تلف شد.

بهتر بود شما یک مقاله راجع به محمد دررابطه با بچه بازی (پدو فیلی )و سو استفاده جنسی از کودکان می نوشتید و مخصوصا شهوترانی هرزه گی محمد و میکل جاکسن را مقایسه می کردید.و نشان می دادید که فرق اینها با حیوانات در کجا نهفته است.


[lol - November 25, 2003 12:52 AM]

dustanike mokhalefe In Sajadi hastan, lotfan tavajoh konan
az har gune lafze nashayest khoddari konid
talashe sajadi va arbabanesh in hast ke mokhalefin ro afrade bi tarbiyat va bi mantegh neshan dehand
jaleb ast ke tamame kasanike movafeghe sajadi hastan ba Fonte Farsi type mikonan
lol
Aghaye sajadi ta zamanike shoma noone rejim ro mikhori hatta agar 1 kalame az harfat rast bashe, kasi bavar nemikone
emrooze, mard o zan, pir o javan, anva ghsam az niroohaye eslami ro emtehan kardan
behtarin niruye eslami= khatami
karname khatami be ma neshun mide aya dar entekhabat bayad sherkat kard ya na
har kas az khatami va majles 6 razi hast, dar entekhabat sherkat kone va har ki narazi az khatami va majles6 tahrim kone
in haghighat ast ke shoraye negahban, ejaze entekhabe kasi ke tarafdare MARDOM bashe ro nemide
har ki mokhalefe in haghighat hast, sabet kone azesh mamnun misham ye donia
lol

[Abbas - November 25, 2003 12:43 AM]

Mr.Sajadi, once for ever , shut up and stop writing bull shit.

[نويد رازقي - November 24, 2003 11:50 PM]

دوستان و عزيزان كه فكر مي‌كنيد راي دادن دردي را دوا مي‌كند آيا سه بار راي دادن (دو بار به خاتمي و يك بار در انتخابات مجلس )‌دردي را دوا كرد چرا يك آن نمي خواهيد درست فكر كنيد اين نظام جهنمي از پاي بست ويران است تو را به خدا تحت تاثير چيگرايان رومانتيكي امثال موجود سجادي قرار نگيرد صندوقهاي راي را در در روز راي گيري خالي بگذاريد تا اين نظام سراسر كثافت ديگر نتواند ادعاي مشروعيت مردمي كند دلايل براي عدم شركت در انتخابات زياد دارم اما متاسفانه جايش در اينجا نيست فقط توصيه مي‌كنم به مانيفست اكبر گنجي رجوع كنيد و همچنين آخرين تجريه جهاني نافرماني مدني يعني گرجستان و استعفاي شواردنادزه را به خاطر بياوريد. به قول تحكيم وحدتيها در انتخابات گذشته مجلس هموطن اندكي صبر سحر نزديك است.

[سياووش - November 24, 2003 11:25 PM]

من و خيلی های مثل من دفعه قبلی رای نداديم تا حال گيری کنيم ولی الان که نگاه می کنم می بينم که حال خودمان گرفته شد. در حالی که ادم های بسيار با عرضه ای همچون سازگارا در بين کانديداها وجود داشت رای ندادن ما گروهی ديگر رو به مسند رساند. من که ديگه همچين اشتباهی رو تکرار نمی کنم.

[aria - November 24, 2003 11:16 PM]

khanome EBADIE aziz
agar manteghe shoma ra bepazirim bayad motoghabelan goft ke sherkat kardan dar entekhabat hich dardi ra dava nemikonad, chon agar mikhast moshkeli ra hal konad chahar entekhabate por shoore ghablie mardom natije midad

[shoja - November 24, 2003 11:13 PM]

Jenabeh sajady shoma keh dar maghaleh ghably hameh mardomeh iran ro ravany va divaneh tashkhis dadid (dar moredeh shrineh ebady va jayezeh solheh nobel hala az in divaneh ha cheh entezary darid baba??akheh yeh kam kolahetoon ro ghazy konid belakhareh in mellat divaneh and ya na??ageh baleh keh chera zahmat beh khodet midi barashoon maghaleh minevisy ageh na keh fekr nemikonam adameh aghel va balegh ehtiaj beh tosieh amsaleh jenabeh ali dashteh basheh.

[Tiffany - November 24, 2003 11:01 PM]

ba khoondaneh in maghaleh beh yadeh yeh dastani oftadam: yeh babayi mikhast pesareshoo bezareh motreb besheh vali chon pesareh kamroo bood bayad babash mibordesh keh 10 ta ko... bedeh, vali bara etminan az pesareh mikhad keh 50 ta bedahad ta khoob roosh baz besheh va porroo besheh. vaghti barmigardan pisheh motrebeh keh oono vaseh motrebi ghabool koneh motrebeh migeh digeh in beh dardeh motrebi nemikhoreh va bayad akhoond besheh choon kheyli por roo shodeh. hala naghleh in babast( SAJADI) keh ba kamaleh por rooyi beh melat migeh berid dar entekhabat sherkat konid vagarna beh zararetoon misheh baba too ham kheili por rooyi darzemn in gofteyeh shoma keh behtarin alternative ro bara jomhoori eslami dar Iran, jomhoori eslami midoonid faghat nashi az hamoon 50 bareh..... boro baba khoda aghlet bedeh.

[aria - November 24, 2003 11:00 PM]

AKH JOON, dobare SAJADI omad
laaghal bara chan roozi sargarm mishim

[شيرين عبادی - November 24, 2003 11:00 PM]

به عنوان يك شهروند عادي بر اين عقيده‌ام كه قهر كردن با صندوق، دردي را دوا نمي‌كند؛ اگر مي‌خواست مشكلي را حل كند در شوراي شهر بايد نتيجه مي‌داد.

[Toraj - November 24, 2003 10:52 PM]

Aghayeh sajadi
Nemidoonam vaghean khodeto beh khariyat mizani ya vaghean khari??? akheh mardak to ba cheh rooyi migi tanha jaygozin bara jomhoori eslami, Jomhoori eslamist??? akheh roodari ham hadi dareh sangeh pa ghazvin ro az roo bordi. alhagh keh ba in porrooyi bayad mirafti akhoond mishodi.

[افشين - November 24, 2003 10:35 PM]

اين آقا درست بشو نيست صد
صد بار گفتم برو دنبال
يك كار شرافتمندانه

[Mori - November 24, 2003 10:30 PM]

Problem is choose between Bad and worth!
I recon the same theology was selected by the Leader of IR of Iran and since Has been adapted

However I now believe the right choose is Only GOOd one! if Not the Best!!!
So much to think of this!!

[hatef - November 24, 2003 10:04 PM]

har kasi dar im mamlekat harfe hagh zad behesh tohin shod..man dar matlabe aghaye sajadi chize zedde mardomi nemibinam..natijeye enfeaale mardom dar entekhbate shorahaa befarmaiid yek shahrdaare basiji va aghaboftadeh hast..in behtar bood ke too meydoonayae tehran jasad dafn konan ya gol bekaran..beyne amsaale ahmadinejaad va karbaschi kodoom behtaran???agar befahmim vaghiyat chiye va baa ohaam va roya zendegi nakonim mifahmim ke entekhabat behtarin raahe hal baraye jabejaii ghodrat hast va inke domokrasi ghorso hab nadare ke bazihaa montazeran bebalan taa 1 shabe azado shado rahat bashand...ye kam fekr konid akhe..

[ُسميرا - November 24, 2003 10:01 PM]

مردم ايران انقدر احمق نيستند که يک اشتباه رو دوبار تکرار کنند. يک بار انقلاب کردند و نتيجه اش رو ديدند. مردم به تغييرات ارام و پيوسته دلخوش ترند تا انقلابی که همه چيز رو به هم بريزد.

[mazdack - November 24, 2003 09:44 PM]

درضمن جناب سجادی اکثریت مردم ایران بر خلاف جنابعالی و همپالکیهایت بهره ای جز فقر و زجر و زندان و جنگ و خونخواری و دربدری از جنایاکاران اسلامی ندیده اند و هدفی جز برقراری حکومتی آزاد و سکولار ندارند.

[mazdack - November 24, 2003 09:35 PM]

درضمن جناب سجادی اکثریت مردم ایران بر خلاف جنابعالی و همپالکیهایت بهره ای جز فقر و زجر و زندان و جنگ و خونخواری و دربدری از جنایاکاران اسلامی ندیده اند و هدفی جز برقراری حکومتی آزاد و سکولار بدارند.

[azadmanesh - November 24, 2003 09:33 PM]

In Sajadi baz ham shoroo kard be zer zer kardan va tofalehaye velayate faghih ro ghergherehg kardan.
baba chera in ghadr zoor mizani va baraye in hokoomate kasif aberoo jaam mikoni??
sherafate to kojast namard? magar koor hasti va nemibini hata be estelah eslah talabane hamin regim dar dakhele Iran be in khaimeh-shab bazi entekhabat) bee etena hastand.
mozdoori va kh...yeh mali ham hadi dareh .
to hata be andazehe Fatemehe haghighatjoo ( namayandeh majles)ham mardanegi nadari , nangat bad mozdoore kasife jomhoorie eslami)

[yek iraani - November 24, 2003 09:28 PM]

semi-mr. sadjadi, your last paragraph is really disgusting. where the hell did you bring the claim that "due to 25-year-experience of iranian people, the only alternative to the IRI is IR." where the hell did you find this

[mazdack - November 24, 2003 09:26 PM]

جناب سجادی اولا جنبش مردم ایران نه بر اثر تحریکات مشتی سلطنت طلب و مزدور آمریکاست که شب و روز در بوق و کرنای رادیوفرداهاشان می کوبند.این حرف شما باز هم توهینی به شعور مردم ایران است و مثل همان رهبران خشک مغز مردم را صغیر و نادان میدانید.اولا آقای جرج بوش از اول هم محبوب همان مردم آمریکا هم نبود و محبوبیتش را مدیون تروریستهای امثال رهبران اسلامی ایران می داند و بهمین جهت به این جنایتکاران در حدی که بتواند بعنوان لولو استفاده کنداجازه زندگی انگلی میدهد.جهت گیری مردم ایران در مقابل رژیمی جنایتکار که ملیونها انسان این آب و خاک را یا کشته ویا فراری داده و در یک پروسه مبارزاتی به بیهوده بودن این بازیهای انتخاباتی رسیده را محصول تبلیغات آمریکا دانستن توهینی بزرگ به شعور مردم است.رژیم جمهوری اسلامی بیشتر از هر رژیم دیگری به غرب و بخصوص آمریکا منفعت رسانده و درست آنچه را که آمریکا توانائی انجامش رابخاطر الزامات بین المللی نداشته برایش هموار نموده.در ثانی در یک پروسه ای شاید دو دشمن در یک مورد خاص جهتگیری مشابه ای نسبت به موضوعی داشته باشند.این هرگز به این معنا نیست که آنها دست از منافع خویش برداشته اند. این دیگر خیلی احمقانه است که تروریستهای حزب الله لبنان را دوست مردم ایران دانسته واز افتخارات ملت ما بدانید.نه دوست عزیز ایرانیان طرفدار دنیای متمدن و خواهان صلح و دوستی انسانها می باشند تروریستهای اسلامی ارزانی تو اربابانت.اکثریت مردم ایران تصمیم به تحریم این انتخابات فرمایشی گرفته اند زیرا در عمل فرقی بین جناحهای اسلامی نمیبینند.تحریم انتخابات توسط اکثریت مردم رژیم را در کل از پشتوانه مردمی خالی نموده و مشروعیت تمام جناخها را زیر سوءال میبرد.در آنصورت مردمی که به یک رژیم غیره قانونی رای نداده اند لزومی به پیروی از قوانینش نمیبینند.برای رژیم دو راه بیشتر باقی نخواهد ماند یاسرکوب شدید ویا تسلیم به خواست اکثریت و در هر صورت نابودی این جنایت کاران را در پی خواهد داشت. بنابر این تحریم انتخابات در شرایط کنونی بنفع مردم است نه رژیم.

[دکتر شیرازی - November 24, 2003 09:15 PM]

به دوستانی که انتخابات را برای انتخابات میخواهند.
صرف رای دادن بدون امکان تغیر و جابجای حگوتک گران درد ایران نیست. اگر دردیست که هست عدم امکان جابجای قدرت توست مردم است. اگر گسی این امکان را در حکومت جمهوری ایران میبیند چرا در انتخابات شرکت نکند؟

[دکتر شیرازی - November 24, 2003 09:04 PM]

اقای سجادی مطرح مکونند که"تجربه 25 سال گذشته در جمهوری اسلامی ايران تفهيم کننده اين واقعيت به شهروندان ايران شده که يگانه جايگزين مقرون بصرفه برای جمهوری اسلامی در ايران، جمهوری اسلامی است"
ایشان بر این باور هستند که مردم هنوز جمهوری اسلامی را خواهانند غافل از اینکه اکسرییت مردم اگر به اصلاحات رای دادند نه خواستشان جمهری اسلامی بل راه تغیر ان از طریق رای بوده و میباشد

[مریم - November 24, 2003 09:02 PM]

من انتخابات سال ÷یش مجلس را شرکت کردم و خیلی هم تلاش کردم که بقیه هم شرکن کنند.مجلس که تشکیل شد و به دستور رهبر طرح مطبوعات کنار گذاشته شد سیل متلک ها بود که به سوی من امد و این ادامه داشت.این مجلس هم مثل رییس جمهورمون فقط الروی ما را برد. من در انتخابات شورا شرکت نکردم و اصلا هم پشیمون نیستم.من یک زمانی نوری را دوست داشتم. جلوی بیمارستان هم برای حجاریان دعا خوندم.اما این شورای جدید حداقل به اندازه شورای قبلی بی خاصیت خواهد بود نه بیشتر.درست است الان که قیافه شهردار را میبینم چندشم می شود اما یاد گرفته ام گول قیافه تمیز را نخورم.این نماینده هایی که در مجلس هستند را من در جشن مشارکت دیده بودم. اما عجیب است که از ان موقع تا الان اصلا" ندیده امشان!!!!!!!!!!!!!

[yek - November 24, 2003 08:55 PM]

جناب سجادي
اين روزها كه قهر كردن مد شده حرف شما بين اين جماعت خريداري ندارد.بعنوان يك مشهدي مي بينم كه امروز شركت نكردن مردم در انتخابات شورا فاجعه اي شد براي شهر مشهد. اصلا دوست ندارم اين اتفاق در مورد مجلس روي دهد.حرفاي نيما راشدان هم براي من بي معني است .
يك سري صحنه گرجستان ربطي به ايران ندارد.اين جوانك خام فكر مي كند خم زنگ رزي است؟انقلاب كرديم و رژيم ساقط شد بعدش چي؟منار را دزديديم فكر چاهش را هم كرده ايم؟قهر كردن ديديم كه فايده ندارد!

[SHABNAM - November 24, 2003 08:37 PM]

MARDOMOME IRAN HOSHYARTAR AZ AN HASTAND KE TO JOOJE BEKHAHI GOLESHAN BEZANI.
MOTMAEN BASH MA IRANIYAN KHEYANETE TO RA NESBAT BE VATAN VA HAMVATANANEMAN FARAMOSH NAKHAHIM KARD.MARDOME IRAN CHE SHERKAT KONAD CHE NAKONAND KORSI MOTALEG BE JENAHE RAST AST. TAHRIM ENTEKHAB NESHANE TANAFOR VA ENZEJARE MARDOM AZ REGIM VA RESANDANE FARYADE IRAN BE GOSHE JAHAN AST.

[parviz - November 24, 2003 08:21 PM]

pleas,tell sajadi shut up,10yaears ago you said RAfsanjanee is a good man then later you said Katami is wonderful.we are sick and tierd.we you are trying to give iranian another hope.please shut up.

[parviz - November 24, 2003 08:20 PM]

pleas,tell sajadi shut up,10yaears ago you said RAfsanjanee is a good man then later you said Katami is wonderful.we are sick and tierd.we you are trying to give iranian another hope.please shut up.

[بنقل از شيرين عبادی - November 24, 2003 08:16 PM]

شيرين عبادي: قهر كردن با صندوق راي دردي را دوا نمي‌كند.
ايسنا

[mehran - November 24, 2003 08:15 PM]

آقای سجادی!
با سلام
1-به قول ظریفی اگر حرف نزنید نمی گویند که لال هستید.
2-دیگه خود اصلاحطلبان هم فهمیده اند که حنایشان دیگر توانایی رنگ کردن مردم را ندارد .حالا شما کی می خواین از خوابی که خودتونو به او زدین بیدار شین الله اعلم!!!
3-مجلس هفتم که اصلاح طلبا بدون التماس از مردم و با اون پشتوانه مردمی تشکیل شد هیچ کاری(بخوانید هیچ غلطی)نکرد.این مجلس که از الان اصلاحطلبان دارند از مردم خواهش می کنند که به اونا رای بدن چه شود!!!
4-من روی سخنم با شما نیست چرا که افرادی مثل شما تا جسم سختی به سرشان نخورد به این نتیجه نمی رسند که نباید خودشونو به خواب بزنند.من با افراد هرچند اندکی حرف می زنم که هنوز امکان دارد ارجیف اصلاحطلبان(بخوانید شریک دزد و رفیق قافله)آنان را تحت تاثیر قرار دهد.
بدانید که راه آزادی ایران از تحریم انتخابات مجلس هفتم می گذرد.مبادا ان کنید که چون نسل پیشین شرمنده فرزندان خود باشید.
نسیم آزادی وزیدن گرفته است و دور نیست که طوفانی شود و طومار حیات مستبدان و خونخواران را در هم بپیچد.تنها یک چیز لازم است و آن گشودن پنجره است.
چشمها را باید شست/جور دیگر باید دید
زنده باد آزادی/زنده باد ایران

[lol - November 24, 2003 08:11 PM]

Agha sajadi
akharin harfato bezan
ki ro mikhai razi koni
ki ro mikhay gool bezani
jalebe ke pas az darje maghale, baz miaii va vase khodet darje nazar mikoni
agha, baradar, dast bekesh
oon mame ro loo loo bord
lol

[siamak - November 24, 2003 07:49 PM]

اگر شورای نگهبان انعطاف نشان بدهد، با توجه به تجربه تلخ انتخابات شوراها، مردم در انتخابات شرکت می کنند ولی اگر کانديداها حذف شوند از مردم نمی شود انتظاری داشت.

[ahmad - November 24, 2003 07:44 PM]

من هم شرکت می کنم

[شيوا - November 24, 2003 07:31 PM]

در اسفند گذشته من در انتخابات مثل اکثر مردم شرکت نکردم. نتيجه اين شد که يه مشت ادم زرنگ کرسی ها را مطابق قاعده دموکراسی اشغال کردند. الان فکر می کنم که اگر مردم در انتخابات شرکت می کردند برای شهر تهران بهتر می شد. فکر نکنم مردم اين اشتباه رو در انتخابات مجلس تکرار کنند و کشور رو با دست خودشان تحويل محافظه کاران بدهند.

Copyright: gooya.com 2016