چهارشنبه 5 مرداد 1384   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سخنی چند دربارهء "فرقهء حروفيه" و ...، علي ميرفطروس

حروفيه پاسخگوى چه نيازهايى بود؟ چرا با وجود تعقيب ها و سركوب هاى فراوان، پنهان و آشكار سال ها تداوم يافت؟ چه تأثيراتى بر فرقه ها و جنبش هاى آينده داشت؟ و اساساً اهميت تاريخى و اجتماعى حروفيان در چيست؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




اشاره:

روزنامهء شرق (سه شنبه ٤ مرداد ماه ١٣٨٤ ) مقالهام را (در پاسخ به مطالبی در همان روزنامه) با حذف، سانسور و تغييراتی چاپ کرده است. کم و کيف اين حذف ها چنان است که مضمون مقاله ام را مخدوش و درک آن را برای خوانندگان، دشوار می سازد. (برای مقايسه، علاقمندان می توانند متن روزنامهء شرق را در سايت من ملاحظه نمايند).
من– البتّه – به "حّد" و "محدوديّت"های دوستان شرق آگاهم و هم از اين روست که توصيه می کنم: در آينده – اساساً – از نامها و انديشه های مسئلهساز، پرهيز کنند تا – بعد– شرمسارِ حذفها و سانسورهایشان نباشيم. بقول حافظ:
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شيخ، ز آب حرام ما را
گو نام ما ز ياد به عمدا چه می بری؟
خود آيد آنکه ياد نياری ز نام ما
ع. م
* * *

* "حروفيه " بيان آرمان های مذهبی، فلسفی و اجتماعی مردمی بود که در تعاليم التقاطی و نوگرای حروفيان، مدارای مذهبی، برادری، عشق به همنوع و آرامش معنوی احساس می کردند.


در شماره های ٤٨٢ و ٥١١ روزنامهء شرق، مطالبی دربارهء فرقهء حروفيه و شاعر برجستهء آن – عمادالدين نسيمی – چاپ شده که نويسنده ء محترم به کتاب کوچک و قديمی من نيز اشاراتی به "تعريض" داشته است، در حاليکه شيوه ء علمی و اخلاق تحقيقاتی حکم می کند که در اينگونه موارد به آخرين تحقيقات و نظرات مؤلف استناد شود نه به جزوهء کوچکی که حدود ٢٨ سال پيش منتشر شده و طبيعتاً خالی از رنگ و بوی "جوانی" نيست، آنهم در روزگاری که بسياری از محققان ما بقول حافظ:

" در گذرگاه عافيت، جريده می رفتند ".

دربارهء جنبش حروفيّه، نويسندهء مقاله می توانست به کتاب جديدم مراجعه کند که
بعنوان رساله ای دانشگاهی (دانشگاه سوربن، ١٩٩٣ ) در واقع يک کتابشناسی مفصّل در
ارزيابی و نقد منابع اصلی و تحقيقات جديد مربوط به جنبش حروفيان است. « ١»

همچنين نويسندهء محترم می توانست به کتاب ديگرم: "عمادالدين نسيمی، شاعر و
متفکر حروفی" مراجعه کند که يک تحقيق دانشگاهی در بررسی زمانه، زندگی، جايگاه
ادبی و عقايد اجتماعی _ فلسفی عمادالدين نسيمی می باشد.« ٢» بخش های مهم اين
کتاب عبارت اند از:

١– دربارهء منابع اصلی و تحقيقات جديد مربوط به عمادالدين نسيمی
٢– نکاتی در شناخت جنبش های مترقی در ايران بعد از اسلام
٣– زمانه: اوضاع اجتماعی، فرهنگی و مذهبی
٤ – کودکی و نوجوانی
٥ – جستجو، پيوستن به فرقهء حروفيه: فضل الله نعيمی استرآبادی
٦ – مهاجرت
٧ – عقايد و افکار
٨ – نسيمی و حلاج
٩ – خلاقيّت و جايگاه ادبی نسيمی
مهاجرت دوم: بسوی سرنوشت–١٠
دستگيری و محاکمه–١١
زندان و شهادت–١٢


در اينجا با نقل مقدمهء کوتاه چاپ دوم کتاب عمادالدين نسيمی (آلمان، ١٩٩٩ ) اميدوارم که در شناخت دقيق تر جنبش حروفيان کمکی کرده باشم.
* * *

اى جانِ عاشق! از لب جانان ندا شنو
آواز «ارجعى» ز جهانِ بقا شنو
اى آنكه اهل ميكده را منكرى! بيا
از صوفيانِ صومعه بوى ريا شنو
صوفى كجا و ذوق مىِ صافى از كجا
اين نكته را ز دُرد كَشِ آشنا شنو
از سوزِ عود و نغمه چنگ و نواى نى
شرحِ درونِ خستهء پر درد ما شنو
شرح غم «نسيمى» آشفته، موبمو
اى باد صبح! زآن سر زلف دو تا شنــو «٣»

تاريخ اجتماعى ايران، داراى چهره هاى بسيارى است كه در شبانه ترين دوره ها، مشعل دانش، آگاهى و حقيقت جويى را فروزان ساخته و شمارى از آنان نيز سرانجام در راه آزادى انديشه و پيكار با خرافه پرستى و جهالت، جان باخته اند...

در اواخر قرن هشتم هجرى / چهاردهم ميلادى در شمال ايران (استرآباد طبرستان) و خصوصاً در شمال غربى( اران، آذربايجان و تركيه عثمانى) فرقه اى پديد آمد كه به حروفيه معروف شد. اين فرقهء فلسفى ـ عرفانى و اجتماعى، از آغاز پيدايش خود از طرف حكومت تيمورى و متعصّبان مذهبى، مورد سوء ظن، تعقيب و سركوب قرار گرفت.
فضل الله استرآبادى (مؤسس فرقه حروفيه) ادعا كرد كه معانى باطنى حروف و كلمات قرآن بر او آشكار شده و «الوهيّت» با ظهورش آغاز گرديده است. او، بدين ترتيب «ختم دين محمدى» را اعلام كرد. براى فضل الله استرآبادى تكرار « فضل الله» در قرآن، زمينهء مناسبى براي طرح و تشريع دعويهايش به شمار مى رفت و او از اين «موهبت» در ارائه و تبليغ عقايدش استفاده كرد.

حروفيه پاسخگوى چه نيازهايى بود؟ چرا باوجود تعقيب ها و سركوب هاى فراوان، پنهان و آشكار سالها تداوم يافت؟ چه تأثيراتى بر فرقه ها و جنبش هاى آينده داشت؟ و اساساً اهميت تاريخى و اجتماعى حروفيان در چيست؟
گروهى از محققان ( مانند ادوارد براون«٤» ، رضا توفيق «٥» و عبدالله گلپينارلى «٦») حروفيه را «جنبشى ايرانى (ملّى) عليه اعراب و اسلام و نمونهء آشكارى از پيكار روح آريايى و سامى» قلمداد كرده اند.

بنظر ما: وجود عقايدِ دنياگرايانه و گرايش هاى ايرانى در بعضى آثار حروفيان، اگر چه خصلت ملى و كُفرآميز عقايد حروفيان را تائيد مى كنند با اينهمه بايد دانست كه حروفيان گروه هاى يكدست و متحدالعقيده اى نبودند، از اين گذشته، جنبش حروفيان تنها در ايران محدود نماند بلكه در نواحى عثمانى و سوريه نيز گسترش يافت. به همين جهت، ادبيات اوليه حروفيه اگر چه به زبان فارسى نوشته شده، اما ادبيات بعدى اين فرقه غالباً تركى ست.

با توجه به تعقيب ها و سركوب هاى گسترده ء حروفيان، راز بقا و گسترش آنان در چه بود؟
بنظر ما: حروفيه، بيان آرمان هاى مذهبى، فلسفى و اجتماعى مردمى بود كه از استيلاء و ستم حكومت تيمورى و نيز از «جنگ هفتاد و دو مذهبِ» فرقه هاى دينی به جان آمده بودند و در تعاليم التقاطى و نوگراى حروفيان، مداراى مذهبى، برادرى، عشق به همنوع و آرامش معنوى احساس مى كردند. مجموعه اين تعاليم باعث شد تا اين فرقه، قشرهاى مختلفى را در ايران، عثمانى و سوريه به سوى خود جلب كند.

حروفيه براى تأثيراتى كه بر جنبش هاى آينده (مانند بكتاشيه، نقطويه و بابيه) داشته و نيز، خصوصاً به جهت ميراث ادبى ـ فلسفى عظيمى كه بنيانگذار، شاعران و متفكران آن باقى گذاشته اند، در تاريخ ادبيات ايران و عثمانى داراى اهميت بسيار است. اين امر، حروفيه را از جنبش هاى هم عصر خود (مانند نهضت سربداران و مشعشعيان) متمايز مى سازد. شايد بتوان وجود اين ميراث ادبى ـ فلسفى عظيم در جنبش حروفيان و فقدان آن در جنبش هاى ديگر اين دوران را ناشى از خاستگاه و پايگاه شهرى حروفيان و خاستگاه و پايگاه روستايى نهضت هاى ديگر دانست.

از نظر اجتماعى، حروفيان غالباً متشكل از پيشه وران خُرده پاى شهرى و صاحبان حرفه و فن بودند و از نظر فلسفى نيز شايد بتوان اين فرقه را نمايندهء فكرى همين اقشار اجتماعى در مقابله با دستگاه دينى حاكم آن عصر بشمار آورد. بهمين جهت، ادبيات حروفى داراى ذخاير عظيمى از انديشه هاى نوجويانه و الحادى است كه بخاطر شرايط سخت مذهبى ـ سياسى و محدوديت هاى تاريخى اگرچه در لفافه اى از واژه ها و مفاهيم عرفانى ابراز شده اند، اما مطالعهء دقيق اين آثار، ما را با جوهر واقعى فلسفه حروفيان آشنا مى كند.

آشنائى با جنبش حروفيان به يُمن تحقيقات مؤلف در زندگى و عقايد حسين بن منصور حلاج ممكن شد. در واقع، عقايد انسان ـ خدائى و سرنوشت خونين حلاج، فضل الله استرآبادى و عمادالدين نسيمى، فصل مشترك زندگى و عقايد آنان است و نشان دهندهء تأثير عميق حلاج بر عقايد فضل الله و عمادالدين نسيمى مى باشد. بنابراين، كتاب حاضر مى تواند بخشى از تحقيق مفصّل نگارنده در بارهء زندگى و عقايد حلاج نيز بشمار آيد كه طى آن، تأثير عقايد انسان ـ خدائى حلاج بر جنبش هاى اجتماعى و جريان هاى فكرى آينده نموده مى شود.

بيست سال پيش كه نخستين چاپ كتاب کوچک «جنبش حروفيه...» «٧» منتشر شد ، مطالعات اساسى در ايران راجع به اين جنبش و خصوصاً در بارهء زندگى و عقايد عمادالدين نسيمى، بسيار اندك بود و غير از كوشش هاى گرانقدر استاد دكتر صادق كيا و پروفسور هلموت ريتر، كار چندانى در بارهء حروفيان صورت نگرفته بود. در چنان شرايطى، با توجه به سانسور حاكم بر اين گونه «تحقيقات نامتعارف»، طبيعى بود كه كتاب كوچك «جنبش حروفيه...» نيز داراى ضعف ها و كمبودهاى فراوان باشد. امروزه مى توان خوشحال بود كه به همّت بسيارى از دانشمندان و محققان ايرانى و خارجى، مطالعات مربوط به جنبش حروفيان، غناى گسترده اى يافته است. در پرتو اين كوشش ها و مطالعات، اينك ما مى توانيم درك روشن ترى از عقايد شاعران و متفكران حروفى داشته باشيم. به احترام اين كوشش هاست كه مؤلف در آغاز كتاب حاضر، كتابشناسى تقريباً كاملى از مطالعات مربوط به زندگى و عقايد عمادالدين نسيمى را بدست داده است. مؤلف، همچنين خوشحال است كه يكى از نظرات اساسى وى، مبنى بر «گرايش هاى دنياگرايانه و برداشت هاى اين جهانى و مادىِ بخشى از حروفيان»، امروزه، مورد قبول و تأئيد بعضى محققان قرار گرفته است . « ٨»

اين كتاب، شامل يك بررسى كامل در بارهء حروفيه و زمينه هاى تاريخى پيدايش آن نيست، بلكه كتاب حاضر، بخشى از يك رساله دانشگاهى در بارهء جنبش حروفيه است كه در آن، مؤلف به زندگى و عقايد عمادالدين نسيمى و جايگاه برجسته وى در تاريخ ادبيات ايران پرداخته است.
در آثار مورخين و مؤلفين قرن هشتم و نهم هجرى/ چهاردهم و پانزدهم ميلادى، علاقه اى به شرح زندگى و عقايد نسيمى ديده نمى شود و اين بى شك ناشى از حساسيّت و كينه اى است كه در تمامت آن دوران، متوجه اين شاعر و متفكر آزاده بوده است. مؤلف اميدوار است كه شرايط آينده چنان باشد تا بتواند به چاپ و انتشار متن كامل رساله نايل آيد. بقول عمادالدين:

خواهد «نسيمى» از سرِ زلفِ تو دم زدن
چندان كه عُمر، بر سرِ اين گفت و گو كند «٩»


دکتر علی ميرفطروس
www.mirfetros.com

------------------------------------
١- Mirfetros, Ali: Le Mouvement Horufi, Vol 1, Etude des sources originelles et des recherches modernes, Ed, soleil, Canada, 1994.

همچنين نگاه کنيد به ترجمهء اين رساله در: ايرانشناسی (چاپ آمريکا)، شماره های ٣ و ٤، ١٣٧٣ و شمارهء ١، ١٣٧٤ .
عمادالدين نسيمی (شاعر و متفکر حروفّى)، چاپ اول، سوئد، ١٩٩٢ ، چاپ دوم، آلمان،–٢
.١٩٩٩
٣ ـ ديوان فارسى عمادالدين نسيمى، به تصحيح رستم على اوف، ص١٩٤-١٩٥. مصراع دوم و پنجم اين شعر در نسخه رستم على اوف و جلالى پندرى بجاى «ز جهان بقا» و «مى صافى» «به جهان بقا» و «مى صاف» آمده است.

- ٤Journal of the Royal Asiatic Society, London, 1898, p. 62.
- ٥ Textes persans relatifs à la secte des Houroufis, Lyden-London, 1909, p. 307.
- ٦ Hurufilik metinleri katalogu, Ankara, 1973, pp. 19-20.
٧ - جنبش حروفيه و نهضت پسيخانيان (نُقطَويان)، تهران، ١٣٥٦.
٨ - مثلا نگاه كنيد به: حروفيه در تاريخ، يعقوب آژند، تهران، ١٣٦٩ش، صص ٥٠، ٥١، ٦٢، ٧٠، ١٠١ و ١٩؛ ديوان عمادالدين نسيمى (زندگى و اشعار)، يدالله جلالى پندرى، تهران، ١٣٧٢ش، ص٢٠.
٩ ـ مصراع دوم اين بيت در نسخه رستم على اوف (ص١٢٢) بصورت «جُست و جو كند» آمده است که با توجه به ابيات ديگر، خصوصا سطر «از سر زلف تو دم زدن»، تركيب «گفت و گو كند» صحيح تر است.





















Copyright: gooya.com 2016