چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385

سعيد حجاريان: بايد به فكر تاسيس نهادي ملي براي حمايت از صلح بود، ايلنا

* تنها راه مبارزه با پديده شوم جنگ و خشونت تقويت جامعه مدني است


تهران- خبرگزاري كار ايران

سعيد حجاريان با بيان اينكه سازمان‌‏هاي حرفه‌‏اي نگاهبان صلح در جهان بسيار جدي گرفته مي‌‏شوند و موقوفاتي براي تاسيس و ادامه كار اين نهادها وجود دارند كه از آنها در مقابل خيل عظيم سازمان‌‏هاي رزمي حمايت كنند، گفت: متاسفانه درايران جاي خالي يك نهاد حل منازعه به چشم مي‌‏خورد، در شرايطي كه نهادهاي سنتي حل منازعه ناكاركرد شده‌‏اند و نهادهاي منبعث از قانون اساسي نيز در سطح كلان چندان كارايي ندارند، بايد به فكر تاسيس نهادي ملي براي اين كار بود.

به گزارش خبرنگار "ايلنا"، حجاريان كه در جلسه "چه بايد كرد" كه از سوي حوزه شمال تهران جبهه مشاركت ايران اسلامي، برگزار مي‌‏شود با عنوان «كابوس كائوس و روياي كاسموس» سخن مي‌‏گفت، افزود: مي‌‏گويند جنگ زماني آغاز مي‌‏شود كه سياست به پايان رسيده باشد يا به عبارت ديگر جنگ ادامه سياست است، به زباني ديگر، جنگ و سياست مانند دو روي يك سكه‌‏اند كه با اندك لغزشي يك روي آن مي‌‏تواند نمايان شود. لذا تمام تلاش مصلحين عالم اين بوده است كه در بزنگاه‌‏هاي تاريخي كه به نفع صلح و حل منازعه پيش برود و مردم از عواقب خانمان‌‏سوز جنگ و ستيز در امان بمانند.
وي تصريح كرد: اين همه نهادهاي صلح‌‏باني، حل منازعه، پيش آگهي‌‏دهنده و پادمان‌‏ها و سازمان‌‏هاي بين‌‏المللي و منطقه‌‏اي براي رصد كردن صلح و آكادمي‌‏هايي كه در آن صلح‌‏سالاران تربيت مي‌‏شوند مانع از آن نشده است كه در جهان كنوني از هر گوشه‌‏اي نائره جنگ شعله‌‏ور شود و دودمان‌‏ها و نسل‌‏هايي را در زمانه خود بسوزاند. چون صدها برابر بودجه صرف مراكز نظامي، تسليحات و تربيت جنگ‌‏سالاران مي‌‏شود.
حجاريان با طرح اين سوال كه اين نامعادله و ناقرينگي وحشتناك را چگونه بايد رفع كرد تا سكه جنگ و صلح چرخ‌‏زنان به روي جنگ به زمين نيفتد، اين مغاك را چه چيزي مي‌‏تواند پر كند؟ و آيا دريا دريا خون، استخوان‌‏هاي قربانيان جنگ يا خاكستر خانمان‌‏ها و دودمان‌‏ها اين جهنم را كه دائماً قربانيان جديدي مي‌‏طلبد، پر خواهد كرد، گفت: تاريخ نشان داده است كه محال است جهنم جنگ با خون بيگناهان سيراب شود و آتشش اطفاء شود. تنها راه مبارزه با اين پديده شوم تقويت جامعه مدني است، آن گونه كه نسبت به عواقب آن اشعار داشته باشد و بتواند با بسيج توده‌‏هاي ميليوني از وقوع يا ادامه جنگ جلوگيري كند، چنان كه در ويتنام اين جامعه مدني آمريكايي بود كه باعث توقف جنگ شد.
اين عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي، افزود: جنبش صلح‌‏طلبي مانند هر جنبش ديگري نيازمند يك دكترين، عده‌‏اي پيشتاز كه اصطلاحاً به آنها «صلح‌‏سالاران» (در مقابل جنگ‌‏سالاران) مي‌‏گويم و نوعي سازماندهي رقيق است؛ در غير اين صورت نيروي اين جنبش هرز مي‌‏رود و تداوم نخواهد داشت.
وي در مورد دكترين جنبش صلح‌‏طلبي، گفت: ممكن است عده‌‏اي از ارزش‌‏هاي متعالي انساني شروع كنند، مثلاً نوع‌‏دوستي را بن‌‏مايه دكترين صلح بنامند اما من ترجيح مي‌‏دهم كه مسأله را به زندگي ملموس توده‌‏ها نزديك‌‏تر ببينم. صلح در ذات خود طمأنينه و پيش‌‏بيني‌‏پذيري را براي بشريت به ارمغان مي‌‏آورد و در مقابل، جنگ با تخريب بنيادها و شالوده‌‏ها پريشان‌‏خاطري و زوال را نصيب انسان مي‌‏كند. حجاريان اظهار داشت: جنگ، «كائوس» است. كائوس (CHAOS) يا به تلفظ امروزي‌‏ها «كياس»، به معني «پريشيده و مضمحل» و به قول بعضيها، لفظاً و معناً، معادل است با خاويه يا هاويه (به معني جهنم) و هباء (به معناي پراكنش) اما كاسموس؛ كاسموس (COSMOS) در لغت به معناي خيمه منظم و نيز نظم كيهاني است.
وي با بيان اينكه دكترين صلح كاملاً با زندگي ملموس انسان‌‏ها مماس است يعني جنگ آنها را به ورطه پريشاني، از هم گسيختگي و جهنم زميني رهنمون مي‌‏سازد، افزود: حال آنكه صلح با ايجاد نظم، خيمه و چتري براي آسايش و زندگي عادي، توسعه و امنيت و رفاه فراهم مي‌‏آورد، اما همه اينها به اين معنا نيست كه «سلام» (يعني صلح) را با استسلام جابه‌‏جا كنيم. صلح تحميلي و زير بار ظلم رفتن آثاري به مراتب مخرب‌‏تر از زوال در اثر جنگ به جا مي‌‏گذارد.
به گفته حجاريان، پيشتازان صلح‌‏طلبي- همانگونه كه جنگ‌‏سالاران را در عرصه نبرد يكه‌‏تاز مي‌‏دانند- كساني بايد باشند كه در عرصه صلح نيز نقش پيشتازي را به عهده گرفته و فرماندهي جنبش را به عهده گيرند، تظاهرات ميليوني اروپاييان و آمريكاييان قبل از حمله آمريكا به عراق توسط اين قبيل پيشتازان سازماندهي شده بود و شعارها، مقالات و سخنراني‌‏ها توسط آنان تدارك مي‌‏شد. بعضي از اين پيشتازان قدرت سازماندهي بالايي دارند و بعضي توان تبليغات و مناظره و بعضي تئوريسين‌‏هاي مبرزي هستند. اين جمع قليل هستند كه مانند لوكوموتيوي واگن‌‏هاي متعدد جنبش صلح‌‏طلبي را به حركت درمي‌‏آورند و نهادهاي مدني را كه هر يك براي علايق خاصي به وجود آمده‌‏اند، در جهت جنبش سازماندهي مي‌‏كنند.
وي افزود: شخصيت‌‏هايي مانند مرحوم ادوارد سعيد، نوام چامسكي، جان بين، خانم شيهان و زلاتا فلاپوويچ از جمله پيشتازان صلح‌‏طلبي و مخالفان حمله به عراق بودند كه اعتراضات ضدجنگ را در آمريكا و اروپا سامان مي‌‏دادند.
اين عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي در ادامه دو دسته سازمان را براي جنبش صلح‌‏طلبي قابل تصور دانست و گفت:
اول سازمان‌‏هاي توده‌‏اي؛ اين سازمان‌‏ها معمولاً بر اثر وحشت از جنگ و براي همياري و تعاون و به صورت خلق‌‏الساعه به وجود مي‌‏آيند. پنداري جنگ نيز چون بلاياي ارضي و سماوي است كه خود به خود مردم را به هم پيوند مي‌‏زند. شما ديده‌‏ايد كه مثلاً هنگام وقوع زلزله، نوع‌‏دوستي و همدردي باعث مي‌‏شود كه اهالي يك شهر به كمك هم بشتابند. افراد را از زير آوار بيرون بكشند، زخمي‌‏ها را مداوا كنند، غذاها را ميان خود تقسيم كنند. جنگ نوعي همبستگي اجتماعي پديد مي‌‏آورد كه هر چه زودتر آن حالت پريشاني به نظم و سامان درآيد، اين جنبش خودجوش توده‌‏اي معمولاً در زمان درمان اتفاق مي‌‏افتد. اما جنبش‌‏هاي توده‌‏اي فاقد برخي از توانايي‌‏هاي لازم هستند كه ويژه سازمان‌‏هاي حرفه‌‏اي هستند.
وي افزود: درباره سازمان‌‏هاي حرفه‌‏اي بايد گفت اين قبيل مراكز معمولاً شامل پژوهشكده‌‏ها، دانشكده‌‏ها و نهادهاي صلح‌‏باني مي‌‏شود. اولين وظيفه آنها مانند زلزله‌‏شناسان، ثبت پيش‌‏آگهي‌‏ها است. (PROGNOSISE) در اين مرحله تلاش مي‌‏شود كوچكترين علامتي كه دلالت بر نوعي ستيز قومي، مذهبي، نژادي، منطقه‌‏اي و طبقاتي ميان دو يا چند كشور باشد را ثبت كرده و در همان مراحل آغازين به اقدامات پيشگيرانه بپردازند. و معمولاً آرشيوهاي اين موسسات سوابق زيادي را از اين قبيل جمع‌‏آوري كرده و در اختيار محققين قرار مي‌‏دهند.
به گفته حجاريان، مثلاً «تد رابرت گار» (TED ROBERT GURR) سال‌‏ها است كه چنين موسسه‌‏اي در آمريكا برپا كرده است و تعداد زيادي پژوهشگر در اختيار وي هستند. يا مثلاً «جان گالتونگ»1 (JOHN GALTUNG) پيشتاز تحقيقات مربوط به صلح و جنگ، موسسه‌‏اي به نام TRANSCEND در نروژ برپا كرده كه تحقيقات فراواني درباره حل منازعه و تامين صلح انجام داده است.
وي تصريح كرد: در مرحله دوم كه كم و بيش اوضاع وخيم‌‏تر شده است و جرثومه ستيز در اندام منطقه‌‏اي نفوذ كرده است، نوبت كار معاينه (DIAGNOSIS) و تحليل و تبيين ماده مرض است. كه علت‌‏هاي واقعي اين ستيز از كجا سرچشمه گرفته؟ آيا ساختاري است؟ آيا دولت‌‏هاي بيگانه در آن دخيل‌‏اند؟ آيا سوءتفاهمات باعث اين قبيل رفتارهاي پرخاشگرانه شده است؟
حجاريان مرحله سوم جنبش صلح‌‏طلبي را مرحله درمان (THORAPY)خواند و گفت: در اين مرحله برسي مي‌‏شود كه چگونه بايد منازعه را حل و آتش ستيز را خاموش كرد؟ كدام وسيله مناسب‌‏تر است؟ آيا غرامت كفايت مي‌‏كند؟ آيا بايد تغيير خطوط مرزي داد؟ آيا نوعي فدراليسم رافع مشكلات است؟ آيا دخالت دولت براي تعيين حداقل دستمزد مشكل را حل مي‌‏كند؟ و مسأله مهم آن است كه آيا مي‌‏توان از وسايل غيرصلح‌‏آميز براي رسيدن به صلح استفاده كرد يا نه؟ يعني آيا جنگ وسيله مناسبي براي رسيدن به صلح است؟ سوالي كه در سال‌‏هاي اخير ذهن بسياري از انديشمندان را به خود مشغول داشته است و تلاش كرده‌‏اند كه به آن از مناظر گوناگون (اخلاقي، سياسي، حقوقي و...) پاسخ دهند.
پي‌‏نوشت:
1- پيشتاز مطالعات جنگ و صلح در جهان، پروفسور «جان (يوهان) گالتونگ» (JOHN GALTUNG)؛ ايشان بيش از صد كتاب درباره مسأله صلح و توسعه و حل منازعه و بيش از هزار مقاله نوشته‌‏اند كه اعتبار جهاني دارد.
اين مرد شريف نروژي با تربيت دانشجويان متبحر و تاسيس مراكز تحقيقاتي فراوان دين خود را به بشريت ادا كرده‌‏اند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

موسسه TRANSCEND كه يكي از يادگارهاي ايشان است با فصلنامه معتبري كه چاپ مي‌‏كند خوانندگان زيادي را به خود جذب كرده است. گالتونگ سال‌‏ها رييس موسسه «صلح و توسعه (SIRRI)» استكهلم در سوئد بوده است. در سال 1992 فرصتي دست داد كه در اجلاس سالانه آكادمي توسعه سوئيس (SAD) محضر ايشان را درك كنم. توصيه ايشان در جمع پژوهشگران اروپايي اين بود كه اگر در كشورهاي توسعه‌‏نيافته نتوان صلحي پايدار ايجاد كرد، نرخ مهاجرت از اين كشورها به سمت اروپا شدت خواهد گرفت و اين علاوه بر مهاجرتي است كه از سوي شوروي فروپاشيده و اقمار آن به سمت غرب در جريان است. لذا وظيفه مبرم اروپاييان است كه براي امر صلح در كشورهاي عقب‌‏مانده سرمايه‌‏گذاري كنند. در اين اجلاس دوست عزيزم آقاي مهندس عبدي گزارشي از سيل مهاجرت به ايران ارائه داد. در آن زمان انبوه كويتي‌‏ها به ايران آمده بودند و همچنين كردهاي شمال عراق به مناطق سردسير ايران پناهنده شده بودند. عده‌‏اي از ترك‌‏ها بر اثر نبردهاي قره‌‏باغ از ارس گذشته و به ايران آمده بودند و همه اينها علاوه شده بود بر انبوه افغاني‌‏ها و عراقي‌‏هايي كه سال‌‏هاي گذشته به ايران مهاجرت كرده بودند و تقريباً چهار ميليون مهاجر در ايران به سر مي‌‏برد. من كه كنار گالتونگ نشسته بودم ديدم پيرمرد از پشت عينك اشك در چشمانش حلقه زده است. البته بعضي‌‏ها با ديدن خود صحنه‌‏هاي دلخراش مي‌‏گريند اما او آنقدر با اعداد و ارقام سر و كار داشت كه حتي نمودارها و ارقام نيز او را به گريه مي‌‏انداخت. من از او دعوت كردم كه براي سفري وقت خود را تنظيم كرده و به ايران بيايد و او نيز براي ماه بعد قول داد. ما كه به ايران برگشتيم من به دنبال تشريفات آمدن او بودم كه مسوولين مربوطه ممانعت به عمل آوردند و اين در حالي بود كه هر سال در ايران انواع كنگره‌‏ها و سمينارهاي بين‌‏المللي برگزار مي‌‏شود و ولخرجي‌‏ها و اسراف‌‏هايي آنچنان به عمل مي‌‏آيد. اما تحمل يك انسان شرافتمند نوع‌‏دوست اروپايي براي مسوولين سنگين بود. و من هنوز شرمسار گالتونگ هستم.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سعيد حجاريان: بايد به فكر تاسيس نهادي ملي براي حمايت از صلح بود، ايلنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016