پنجشنبه 23 تیر 1384

معصومه شفيعى در گفتگو با بهنام باوندپور: ناكامى براى ملاقات با اكبر گنجى، تاثير فشارهاى بين‌المللى و جزييات بيشتر تجمع سه‌شنبه، صداي آلمان

* معصومه شفيعى: ”آنقدر توی سر یک جوانی زده بودند که حالش بد شده بود و افتاده بود“


سى و چهار روز از اعتصاب غذاى اكبر گنجى نويسنده و روزنامه‌نگار منتقد جمهورى اسلامى مى‌گذرد. سه‌شنبه گذشته، جمع وسيعى از مردم در تجمعى اعتراضى براى آزادى گنجى در برابر در اصلى دانشگاه تهران، شركت كردند كه به در خواست تعدادى از نهادهاى مدنى و حقوق بشرى برگزار شد. اما اين تجمع در همان نخستين لحظات، با حمله خشونت‌آميز نيروى انتظامى و ضرب و شتم و دستگيرى شركت‌كنندگان مواجه شد. خانم معصومه شفيعى همسر اكبر گنجى، در گفتگويى با صداى آلمان، چند ساعت پس از تلاشش براى ملاقات با همسر خود، و دقايقى پس از عيادتش از على اكبر موسوى خويينى در بيمارستان كه در جريان حمله نيروى انتظامى مصدوم شده است، ما را در جريان جزييات بيشتر اين تجمع قرار مى‌دهد.

مصاحبه گر: بهنام باوندپور

دویچه وله: خانم معصومه شفیعی، گويا نتوانستید امروز با همسرتان آقای گنجی ملاقات کنید. چه مانعی بر سر راه این ملاقات وجود داشت؟

معصومه شفیعی: به من گفته بودند که اگر بخواهم ملاقات بکنم، باید بروم از دادستانی، آقای مرتضوی، نامه بگیرم. حالا چی شده که دادستانی این موضع را مىگیرد، من نمی دانم، چون تا هفته ی پیش ما ملاقاتمان برقرار بود.

دویچه وله: یعنی تا الان اینجوری نبوده که اجازه ی کتبی و یا شفاهی آقای مرتضوی لازم باشد برای ملاقات؟

معصومه شفیعی: چرا. آنزمانی که آقای گنجی خودش را به زندان معرفی کردند، ۲۱ خرداد، چون اعلام اعتصاب غذا کرده بودند، از آن به بعد ممنوع الملاقات بود و بعد از ۲ هفته که به ما اجازه ی ملاقات دادند گفتند که بایستی بروید از آقای مرتضوی نامه بگیرید. هرچند یکبار ملاقات با آقای گنجی را موکول می کنند به نامه ها و گرفتن مجوز کتبی از آقای مرتضوی.

دویچه وله: آیا می دانید که این مسئله از لحاظ قانونی مجاز هست یا نه؟

معصومه شفیعی: گنجی دارد دوران محکومیت خودش را طی می کند و ملاقاتهای ایشان ظاهرا باید زیر نظر مسئولان زندان باشد و اینکه آقای مرتضوی شخصا دخالت می کند، من نمی دانم طبق قانون می تواند اینکار را بکند یا نه.

دویچه وله: شما آرزو می کردید عکسهای همسرتان منتشر بشود تا مردم ببینند ایشان به چه سرنوشتی دچار شده اند. حالا این عکسها چاپ شده، چه عکس العمل هایی را دیده اید از طرف مردم، آشنایان یا احیانا آیا واکنشهایی منعکس شده است در مطبوعات یا رسانه های عمومی یا اینترنتی؟

معصومه شفیعی: من هنوز واکنشی در رسانه ها ندیده ام. اما دوستان زنگ می زنند، کسانی که در اینترنت این عکسها را دیده اند. آنها زنگ می زنند و خیلی اظهار تاسف می کنند و از من می پرسند که این عکس گنجی ست یا نه؟ دیشب به من زنگ زدند. من عکسها را ندیده بودم و تازه امروز عکسها را یکجایی دیدم و تایید می کنم که این عکس گنجی ست. هر کسی که این عکسها را دیده خیلی تاسف می خورد که چرا گنجی به این روز افتاده و اینهمه وزن کم کرده و وخامت حالش تا این حد است. در هر صورت این عکسها اثبات می کند تمام صحبت های ما را در مورد وخامت حال گنجی و اعتصاب غذای گنجی و اینکه ایشان احتیاج به مرخصی دارد و احتیاج به آزادی دارد که بیاید بیرون و مستمر معالجه بکند تا به نتیجه ای برسد. نمی دانم، امروز که دادستانی ملاقات ما را ممنوع کرده و موکول کرده به اجازه ی کتبی شاید به خاطر چاپ این عکسها بوده است. نمی دانم. می گویم شاید. مطمئن نیستم. ولی در هرصورت هر کسی که اینکار را کرده واقعا کمک کرده است که حال گنجی، وضعیت جسمانی گنجی به بیرون و به افکار عمومی منتقل بشود و مسئولین بدانند که دارند چه لحظاتی و چه فرصت هایی را برای تامين جانى یک انسان از دست می دهند.

دویچه وله: گویا در برابر تجمع اعتراضی در برابر دانشگاه شخصیت های سرشناسی، از جمله آقایان موسوی خوئینی، هاشم آقاجری، بابک احمدی،‌ محمد ملکی و فریبرز رییس‌دانا مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. ممکن است از شنیده های خودتان بگویید که با این شخصیت ها چگونه رفتار شده؟

معصومه شفیعی: وقتی نیروی انتظامی حمله کرد، در واقع جمعیت را قیچی کرد و هر گروه و دسته ای از مردم را به یک قسمتی، به یک خیابان و کوچه هدایت کرد. توی آن قسمتی که من بودم آقای هاشم آقاجری را دیدم که نیروی انتظامی حمله کرد و همه را زد. بطرف ایشان هم هجوم آورد و وقتی خواست ایشان را بزند دوستان همه دور ایشان را گرفتند و مانع از این شدند که ضربات باتوم به ایشان فرود بیاید، ولی در همان حال پای مصنوعی ایشان که در جبهه آسیب دیده و از دست داده‌اند درآمد و موجب شد که ایشان نتواند حرکت بکند و سرگرم جاانداختن پای مصنوعی خود شدند. از شخصیت های سرشناس، همانطوری که شما فرمودید، آقای موسوی خوئينی، آقای بابک احمدی،‌ آقای هاشم آقاجری و از بچه های «دفتر تحکیم وحدت» آقای علی افشارى، آقای مومنی، آقای دلبری و اعضای مسئولین نشریه ی «نامه»، هیات تحریریه «نامه»، مدیر مسئول آقای صمیمی بودند، آقای کرمانی و در واقع از طیف های مختلفی حضور داشتند که می خواهم در این مصاحبه از حضور همه تشکر بکنم. من اصلا دوست نداشتم حتا یک ضربه ی باتوم به بدن هیچکس فرود بیاید. دوست داشتم همه ی این ضربه های باتوم را خودم می خوردم و الان هم که آقای موسوی را دیدم که دنده هایشان شکسته خیلی ناراحت شدم. افراد زیادی را شاهد بودم که مورد ضرب و شتم بیرحمانه ی آنها بودند. جوانهای زیادی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. نیروی انتظامی، افراد رده های پائین، همه اتیکیت اسم و اسم فامیل داشتند، ولی افراد رده بالا و درجه دارهایشان اتیکیت هایشان را برداشته بودند و امکان شناسایی شان برای ما مقدور نبود. افراد لباس شخصی هم در این جریان حضور داشتند. من اینها را بی‌سیم بدست می دیدم که در جریان درگیری ها هم دخالت داشتند. در هرصورت باعث تاسف بود که این تجمع که می توانست خیلی آرام برگزار بشود و طی ساعت ۵ تا ۷ هم تمام بشود، بدون درگیری جلوی سر در، این تجمع را به یک صحنه ی زد و خورد بسیار فجیع تبدیل کردند که انعکاسش در داخل و خارج خیلی زیاد است. اگر نیروی انتظامی حمله نمی کرد، اینهمه تبلیغات نمی شد، اینهمه افراد آسیب نمی دیدند و اینهمه وجدان جریحه دار نمی شد.

دویچه وله: اگر من درست متوجه شده باشم آقای موسوی خوئینی بیش از دیگران مصدوم شده اند؟

معصومه شفیعی: چون جمعیت در گروههای مختلف پراکنده شد، من در گروه خودمان حتا آقای موسوی را ندیدم. ایشان قبل از ما دستگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در گروههای دیگر ضرب و شتم خیلی بیشتر بود. حتا با آجر حمله کردند. نیروی انتظامی با آجر به مردم حمله کرد. یکی از دوستان که ساعت ۸ شب به خانه ی ما آمد گفت که من خودم شاهد بودم. اینها بسته های بزرگ آجر را می آوردند و آنها را بسوی مردم پرت می کردند. این را خود دوست من که به او اطمینان دارم به من گفت. خودم ندیدم، ولی ایشان گفتند. اینکه آقای خوئینی بیشترین صدمه را دیده یا دیگران، من نمی توانم بگویم. باید کاملا برآورد بشود از این جمعیتی که شرکت کرده بودند چه کسانی آسیب دیده اند. چون من اطلاع دارم که کسانی هم به پزشک قانونی هم مراجعه کرده اند و برای ضرباتی که خوردند تاييدیه پزشک قانونی گرفته اند. صحنه ها خیلی ناجور بود آقای باوندپور. امیدوارم که به این مسئله رسیدگی بشود، آمران شناسایی بشوند تا اینگونه مردم بی پناه را مورد ضرب و شتم قرار ندهند. من می دیدم جوانها را، واقعا آنچنان باتوم ها بالا می رفت و فرود می آمد که روی سر و صورت اینها و حتا آنقدر توی سر یک جوانی زده بودند که حالش بد شده بود و افتاده بود. تا این حد. من متاسفم که این ضرب و شتم ها شد. من واقعا از شرکت همه ی دوستان تشکر می کنم. امیدوارم هیچکس آسیب جدی ندیده باشد. در هرصورت، همه ی اینها باعث تقدیر و تشکر است. اگر بتوانم جبران بکنم، خیلی خوشحال می شوم اگر بتوانم جبران کنم. اما متاسفانه راهی ندارم. خلاصه عذر من را بپذیرید. در اینجا من از همه تشکر می کنم و امیدوارم من را عفو بکنند.

دویچه وله: خانم شفیعی، حتما باخبر شده اید که واکنش های بین المللی در مورد وضعیت همسرتان، آقای گنجی، آنقدر وسیع شده که حتا رییس جمهور آمریکا هم خواستار آزادی ایشان شده است. مواضع اتحادیه اروپا، پارلمان اروپا، دولت آمریکا و سیاستمداران بلژیکی و سوئدی در مورد آزادی آقای گنجی فقط گوشه هایی از این واکنش ها هستند. تاثیر آنها را در ایران مشاهده می کنید؟ اصلا ملموس هست؟

معصومه شفیعی: تاثیرش شاید در سطح مردم ملموس نباشد، ولی در قشر تحصیلکرده و روشنفکران و کسانی که جریان را دنبال می کنند آنها کاملا متوجه این تغییرات هستند. چون روزنامه های ما بشدت کنترل می شود یا دستوری داده اند که خبرها آنچنان درج نشود در روزنامه ها و یا خودشان دچار خودسانسوری هستند، به این خبرها خیلی پر و بال داده نمی شود. اما، آن کسانی که دنبال جریان هستند و خیلی نسبت به این مسایل حساس اند و بنوعی فکر می کنند که باید دراین جریان شرکت داشته باشند، همه ی اینها متوجه هستند که اینها چقدر تاثیر دارد و هر اقدامی در این زمینه می تواند یک فشاری بر حکومت ایران، جهت آزادی گنجی، داشته باشد.

دویچه وله: یکی از اعضای «ائتلاف آبادگران» مجلس، آقای سعید ابوطالب، اعلام کرده است که می خواهد به همراه تعداد دیگری از نمایندگان مجلس به دیدار آقای گنجی بروند. آیا خبری دارید؟

معصومه شفیعی: هیچ خبری ندارم. منهم این خبر را خوانده ام. بهرحال هر کسی که برای این مسئله تلاش کند که این بحران به گونه ای حل بشود، باعث تقدیر و تشکر ما هم هست.

دویچه وله: فکر می کنید واکنش آقای گنجی نسبت به ملاقات اعضای «ائتلاف آبادگران» مجلس با خودشان و پاسخشان به این نمایندگان در صورت ملاقات چه خواهد بود؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

معصومه شفیعی: ببینید آقای باوندپور، اگر اینها ملاقات بکنند و خواستار شکستن اعتصاب غذای گنجی باشند، مسلما گنجی نمی پذیرد. مگر اینکه بخواهند حرفهای گنجی را بشنوند و بعد بروند با آنطرف وارد مذاکره بشوند تا ببینند چه جوری این بحران را حل بکنند، شاید به یک نتیجه ای برسد. ولی اینکه ایشان اعتصاب غذایش را بعد از ۳۳ روز بشکند بدون اینکه هیچ نتیجه ای بگیرد، مسلما قبول نخواهند کرد.

دویچه وله: امروز ۳۴ روز شد.

معصومه شفیعی: بله، ۳۴ روز.

دویچه وله: خانم شفیعی، دیگر چه کارهایی خواهید کرد برای نجات جان همسرتان آقای اکبر گنجی؟

معصومه شفیعی: ما تمام کارهایی که از دستمان برمی آمده انجام داده ایم. دیگر یک مواردى بر دوش خانم عبادی‌ست که در لندن تشریف دارند و یکسری اطلاع رسانی و پیگیری هایی در آن قسمت می ماند و یکسری هم مصاحبه ها و خبررسانی هایی که به عهده ی من است و در واقع با خبرهایی که از گنجی دارم همه ی افراد را مطلع می کنم. تمام نامه نگاری ها، می توانم بگویم، تقریبا انجام شده و شاید یکی دو مورد باقی مانده که در این یکی دوهفته انجام خواهد شد. ولی دیگر کاری از دست ما برنمی آید. همه ی راهها طی شده و ما منتظریم ببینیم که آنطرف چه عکس العملی نشان می دهد و همینطور جامعه جهانی، که بهرحال تاکنون عمل کرده و موثر هم بوده است. مذاکراتی که سعی می کنند همه ی افراد با گنجی داشته باشند نشان می دهد که اینها تحت تاثیر فشارهای جهانی ست و نامه نگاری ها و پیگیری های داخلی هیچ نتیجه ای نداشته است. من فکر می کنم، اگر اوضاع خیلی بحرانی بشود شاید اقدام به تجمع های دوباره ای هم بشود. بازهم نمی توانم مطمئن باشم. اما می خواهم بگویم که این آخرین راههای ماست که پیش رویمان قرار دارد.

دویچه وله: خانم شفیعی از آخرین باری که ملاقات داشتید با همسرتان آقای گنجی، تا امروز، آیا خبری و یا حتا شایعه ای، چیزی به گوشتان رسیده است؟

معصومه شفیعی: شایعات پیرامون گنجی خیلی زیاد هست. مثلا زنگ می زنند و می گویند ما شنیده ایم گنجی فوت کرده است. یعنی به منزل زنگ می زنند. اینها یکسری تلفن های مشکوک است و من مطمئنم که خیلی از این شایعات را خود این آقایان راه می اندازند که در واقع افکار عمومی را چک بکنند. کار کثیفی ست به نظر من. کار خیلی غیرانسانی‌ست.

دویچه وله: ولی از آخرین باری که ایشان را دیده اید تا امروز خبری دیگر از ایشان اصلا ندارید؟

معصومه شفیعی: خبری ندارم. از دوشنبه که ایشان را دیدم دیگر خبری ندارم از ایشان.

[برای شنيدن صدای معصومه شفيعی به اصل مطلب در سايت دويچه وله رجوع کنيد]

Copyright: gooya.com 2016