یکشنبه 25 اردیبهشت 1384

درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت هفتم)، امضا محفوظ

بسم الله الرحمن الرحيم


نام بردن و بيشتر نام بردن، تنها كاري است كه بازجو از متهم مي خواهد و متهم بي دفاع چاره اي جز تمكين و تسليم و تكرار چندباره اسمهايي كه به ذهنش مي رسد، ندارد. شهوت بازجو براي واداشتن متهم به اضافه كردن اسامي و لو دادن تعداد هرچه بيشتري از دوستان و همكاران و همفكرانش تمامي ندارد و متهم را وادار مي كند كه در هر عنوان و موضوعي كه توسط متهم طرح مي شود، نام تمام كسان بي ربط و با ربطي را كه به نحوي مي شناخته و ممكن است روزي در معرض اتهام سازمان اطلاعات موازي قرار گيرند، روي برگه هاي اعتراف بنويسد.

متهم آنچنان زير فشار كتك و بازجويي بي دفاع و ضربه پذير مي شود كه احساس مي كند تا حد زيادي آلوده بوده يا شده و باز احساس مي كند تنها راهي كه پيش پاي اوست، آلوده كردن ديگران و نام بردن از ايشان است تا آنها هم در اعترافات و اتهامات و جرايم او شريك شوند و او هم همكاري كرده باشد، بلكه هم قدري از مجازات او كم شود و هم از احساس كشنده گناه و خطاكار بودن خلاصي يابد و همه را مانند خود گناهكار تصور كند.

و جالب اينجاست كه همين اسم بردن هاي پياپي و بي هدف، مبناي پرونده سازي ها و بازداشت ها و آزار و اذيت هاي بعدي مي شود، تنها به خاطر اينكه نام متهم دوم در آن لحظه دشوار، سريع تر به ذهن متهم قبلي آمده و توجه بازجويان را جلب كرده است.

پرونده برخورد با سينماگران و نويسندگان سينمايي كه با عنوان «پروژه مبارزه با ابتذال فرهنگي و جهانگستري فرهنگ غرب» كليد خورد، مدل نماديني است كه مسئولان سازمان اطلاعات موازي در عمليات اطلاعاتي و امنيتي خود به كار مي گيرند. آنها در تمام مراحل كار به جاي اينكه به دنبال كشف حقيقت يا جمع آوري اطلاعات دقيق از فعاليتهاي عناصر فرهنگي مورد سوء ظن باشند، تلاش مي كنند با روشهاي مختلف فرضيه هايي را كه پيشاپيش به عنوان واقعيتهاي حوزه فرهنگي پذيرفته بودند از دل اعترافات متهمان و ارتباطات آنها با يكديگر استخراج كنند.

فهم اين نكته، از بررسي تعبيرات و اصطلاحاتي كه در بازجويي هاي متهمان به كار رفته است، به سادگي قابل درك است. چگونه است كه متهماني كه تا چند ماه پيش به فعاليتهاي خود نگاه فرهنگي داشتند و آنها را در جهت تقويت فرهنگ بومي ايران مي دانستند، اكنون در سه كنج تنهايي زندان انفرادي پي برده اند كه تمام كرده هايشان عليه امنيت ملي بوده و سرشار از ابتذال و مايه هاي ضدفرهنگي است؟

واضح است. اين چيزي است كه بازجو بدان مي انديشد و به متهم القا مي كند، و گاهي آنچنان متهم را تحت تأثير خود قرار مي دهد كه حتي بدون القا و ديكته كردن هم متهم همان چيزي را مي گويد كه بازجو مي خواهد. بلكه كار تا آنجا پيش مي رود و متهم آنگونه درهم شكسته مي شود كه تمام تلاش خود را به كار مي گيرد تا مانند بازجو فكر كند و حرف بزند و با منطق ذهني بازجو مسائل را تحليل كند.

... متهم اصلي پرونده سينماگران كه به 50 سال جاسوسي براي آمريكا متهم شد و اعتراف كرد كه از زمان كودتاي 28 مرداد تا امروز !! عامل نفوذي غرب براي به ابتذال كشاندن عرصه فرهنگي بوده است، با همين ترتيب به اعترافات گسترده و مصاحبه تلويزيوني واداشته شد.

او از جهات مختلف، از اختلافات خانوادگي با همسرش گرفته تا سفرهايش به خارج از كشور و ارتباطاتش با فعالان فرهنگي داخل و خارج، تحت فشار قرار گرفت تا بپذيرد كه غرب از كانال او و عده اي ديگر در صدد سرنگوني جمهوري اسلامي از طريق فرهنگي است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

... درباره تمام نشرياتي كه به نحوي به آنها رفت و آمد داشت، تمام روزنامه نگاراني كه با آنها آشنا بود و تمام افرادي كه به نحوي در حوزه فرهنگ ايران فعاليت داشتند و او آنها را مي شناخت، مورد بازجويي قرار گرفت. نيازي به ايجاد درد و كتك نبود و تنها كمي بي خوابي دادن و طولاني كردن دوران انفرادي كافي بود تا اين پيرمرد ضعيف و بيمار بپذيرد كه سرپل يك شبكه مخفي نفوذ و استحاله فرهنگي بوده است.

به اين ترتيب بود كه او مجبور شد در مورد تك تك افرادي كه مي شناخت، جلساتي كه در آنها شركت داشت و جزييات جلسات و مراسمات و جشنهاي خانوادگي مفصلا توضيح دهد و حتي درباره آنچه در اين محافل نوشيده مي شد و يا دست دادن زنان با مردان و رعايت حجاب نيز جزييات ماجرا را بنويسد.


ضميمه:


ادامه

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/22583

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت هفتم)، امضا محفوظ' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016