چهارشنبه 30 دی 1383

قضانوردی از فریمان


قاضی دادگاه انقلاب شکر زیادی خورده است و شاهرودی هم به علیزاده گفته است: مرتیکه بی شعور! برو این گهی که خوردی خودت جواب بده، چقدر باید بهت بگم؟ علیزاده در حالی که سرش را زیر انداخته است توی دلش می گوید: هر چی می خواهی بگی بگو، فردا خودت پی کار رو ول می کنی من هم هرکاری دلم خواست می کنم.

با توجه به اینکه در هیمن روزها موشک فضانورد اتحادیه اروپا و آمریکایی های خائن و کثیف موفق شد که بر سطح تیتان بنشیند و همزمان با این موضوع قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران در حال اثبات این نکته بود که سلول انفرادی با سلولی که در آن یک نفر زندانی است فرق دارد، و با توجه به پیشرفت های فضائی اروپا از یک سو و پیشرفت های قضائی ایران از سوی دیگر و همچنین با عنایت به این نکته که به گفته‌ آقای عليزاده مهم ترین قضانورد قوه قضائیه جمهوری اسلامی: دنيا می‌خواهد از برخی اشتباهات دستگاه قضايی برداشت سياسی كند، لذا به توضیحات مربوط به آخرین مصاحبه ای که با استاد قضانورد عباسعلی علیزاده که مدتهاست از طریق مسیر فریمان به هاوائی و سپس به تهران آمده، داده شده است، توجه فرمائید.

19012005-ff-01.gif

علیزاده گفت: پرونده‌های چند نفر از زندانيانی كه دارای امراض صعب‌العلاج هستند را به آيت‌الله شاهرودی دادند و ايشان هم با ارجاع آنها به بنده، دستور دادند كه مشكل اين‌ها به نحوی حل شود....با بررسی پرونده آنها، ديدم می‌توان نيمی از آنها را كه حدود 12 نفر مي‌شوند، از طريق آزادي‌هاي مشروط، آزاد كرد كه ما انشاءالله فردا صبح آنها را آزاد مي‌كنيم. رييس قوه‌ قضاييه به ما دستور دادند كه با اين‌ها با ارفاق برخورد كنيم.
توضیح پزشکی: یکی از چیزهایی که در جمهوری اسلامی نشان می دهد که چقدر حکومت به رافت اسلامی اهمیت می دهد این است که زندانیانی که بیماری صعب العلاج دارند آزاد می کند.
توضیح قضائی، پزشکی: روش درمان بیماران صعب العلاج این است که آنان را آزاد کنند، در این حالت بیماران علاج می شوند.
توضیح آزادی مشروط: زندانیان صعب العلاج موظفند بعد از رفتن از زندان معالجه شوند و پس از معالجه برای ادامه زندان به آنجا برگردند.
علت آزادی بیماران صعب العلاج: این زندانیان برخلاف قوانین زندانهای جمهوری اسلامی مبتلا به بیماری هایی شده اند که در محدوده قانون نیست و باید خودشان معالجه شوند.
تعداد زندانیان صعب العلاج: نیمی از این تعداد دوازده نفر هستند که آزاد می شوند، بقیه آنها با وجود اینکه بیماری صعب العلاج دارند باید در زندان بمانند.
روش ابتلا به بیماری صعب العلاج: بیمار را دستگیر و از او بازجویی می کنند، و در حین بازجویی به او رافت اسلامی می کنند، در نتیجه زندانی دچار بیماری صعب العلاج می شود و بعد از این مرحله شیرین عبادی را به دادگاه انقلاب احضار می کنند، و برای حل مشکل خانم شیرین عبادی زندانی بیمار با ارفاق آزاد می شود.
زمان آزادی بیماران صعب العلاج: زندانیان بیمار فردا انشاء الله آزاد می شوند. از نتیجه اظهارات آقای قضانورد مبنی بر آزادی زندانیان صعب العلاج خبری در دسترس نیست.
علیزاده فرمود: ما با اتحاديه‌ي اروپا و كساني كه در آن قسمت كار مي‌كنند اختلاف نظر فرهنگي و قانوني با آنها داريم. در برخي چيز‌ها، با آنها مثل بازداشت غيرقانوني و يا شكنجه‌ي غيرقانوني، وحدت نظر داريم. برخي چيزهاي ديگر هم هست كه ما در قانون داريم اما آنها قبول ندارند مثل شلاق زدن كه به صورت حد و تعزير در قوانين ما هست، اين را آنها نمي‌توانند ايراد بگيرند چون قانون كشور ماست.
اختلاف فرهنگی: یکی از مهم ترین ابعاد فرهنگی انقلاب اسلامی که اروپایی های بی شعور درک نمی کنند این است که ما از نظر فرهنگی معتقد هستیم باید آدمهای مجرم را خواباند روی یک تخت و از نظر فرهنگی باید یک شیئی طولانی را صد بار محکم به آنجای آنها زد، در این حالت یک عمل فرهنگی انجام می گیرد و از طریق فشار وارد بر یک نقطه فرهنگ انقلابی وارد مجرم شده و اصلاح فرهنگی می شود. اصولا محل اعمال فرهنگ با نقاطی که تهاجم فرهنگی صورت گرفته است رابطه دارد.
آدمخواران جهان متحد شوید: اتحادیه اروپا موظف است فرهنگ های مختلف را درنظر بگیرد، مثلا بعضی قبایل آفریقایی معتقدند که یکی از راههای حل مشکل با مخالف این است که او را می خورند، اتحادیه اروپا موظف است از قاضی مرتضوی بخاطر اینکه شمس الواعظین یا اکبر گنجی را نخورده است تشکر کند، چون هم از نظر فرهنگی اشکال دارد، هم این افراد خوشمزه نیستند.
وحدت نظر: ما هم مثل اروپایی ها معتقدیم باید بازداشت غیرقانونی انجام نگیرد، اما با وجود اینکه این اعتقاد را داریم بازداشت غیرقانونی می کنیم، و به اروپایی ها هیچ ربطی ندارد که ما برخلاف اعتقادمان رفتار کنیم، چون ما از نظر فرهنگی معتقد هستیم که نباید کسی بازداشت غیرقانونی شود، اما از نظر فرهنگی این کار را می کنیم و اگر اروپایی ها دقیقا مطالعه کنند می بینند که این فرهنگ بازداشت غیرقانونی غیر اعتقادی در ایران سابقه داشته است.
شکنجه غیرقانونی: شکنجه بر دونوع است، شکنجه قانونی و شکنجه غیرقانونی. شکنجه قانونی این است که زندانی را شکنجه می دهند و این کار توسط مامورانی که قانونا استخدام شده اند صورت می گیرد و مامور مربوطه در حقیقت در حال انجام وظیفه است و چون مامور دولت نمی تواند برخلاف دستور رئیس خودش عمل کند برای حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی و وحدت میان مسلمین جهان و دریافت حقوق و حفظ کیان اسلام زندانی را شکنجه می کند، اما شکنجه غیرقانونی این است که یک نفر همینجوری از خیابان راه بیفتد و برخلاف قوانین زندان برود داخل زندان و بدون نظر قاضی زندانی را از سلول دربیاورد و او را شکنجه کند که اروپایی ها در این مورد مخالف شکنجه هستند، اما در موارد دیگر شکنجه قانونی را قبول دارند.
تفاوت قانونی: اروپایی ها حق ندارند به قوانین ما اعتراض کنند، چون این کار درحکم دخالت در کشور ماست، مثلا طبق قوانین جمهوری اسلامی اگر زنی بدون حجاب به مدرسه رفت این عمل غیرقانونی است و جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه روسری سرش می کند خشتکش را هم به سرش می کشد، اما اروپایی ها حق ندارند جلوی ورود دختران باحجاب را بگیرند، چون ما با آنها تفاوت قانونی داریم، ولی آنها با ما تفاوت قانونی ندارند.
قانون اساسی: یکی از تفاوت های قانونی ما این است که اگر محمد خردادیان در لس آنجلس رقصید ما حق داریم هروقت او به ایران آمد او را زندانی کنیم و محکومش کنیم که باید در کشور خودش زندگی کند، اما اروپایی های بی شعور به جای اینکه دیسکو های شان را تعطیل و کلیه رقاص ها را زندانی کنند، دزدها را زندانی می کنند.
علیزاده اظهار داشت: مواردي مثل سنگسار كردن هست كه آنها تصور مي‌كنند كه نقض قانون بشر مي‌شود؛ اولا ببينيد رجم در قانون هست اما اين جور نيست كه حتما بايد رجم باشد، بستگي به اين دارد كه چه جور حكم بدهد...در قرآن براي كساني كه شديدترين جرايم را مرتكب شوند، حكم هست و در قانون هستند اما ببينيد چقدر در جامعه اجرا شده است؟
توضیح تصور و تصدیق: یکی از مشکلات اروپایی ها و اصولا بقیه این است که آنها تصور می کنند که رجم ( اسم کلانتری سنگسار همان رجم است) نقض قانون بشر است( در اینجا به جای حقوق بشر قانون بشر به کار رفته است، علیزاده فکر می کند اگر اینجوری حرف بزند سر اروپایی های خنگ خدا را کلاه می گذارد و به جای حقوق بشر می گوید قانون بشر، در حالی که چیزی به نام قانون بشر نداریم، بعدا وقتی از او می پرسند قانون بشر چیست؟ می گوید: هین! مو گفتم؟ غلط رفت، مو حقوق بشره گفتم.) وی ادامه می دهد: صدور چنين مجازات‌هايي از اختيارات قاضي هست اما در اجرا در كشور 65 ميليوني اين همه دادگاه و دادسرا داريم چند رأي صادر مي‌شود؟ مگر كسي باشد كه چند جرم را مرتكب شود. ما پرونده‌هايي داشتيم كه قتل مقرون به آزار بوده است، مثل كسي كه به نام دعا نويسي، به دختران مردم تجاوز مي‌كرده و آنها را زنده زنده به چاه مي‌انداخت. ما با اجراي احكام شديدي در اين موارد ببينيد كه منطقه را امن كرديم.
نتیجه گیری آماری: چون جمعیت ایران 65 میلیون نفر است بنابراین اشکالی ندارد که تعدادی از آنها را هم سنگسار کرد، انشاءالله وقتی جمعت ایران به سی میلیون نفر رسید این قانون لغو می شود.
قتل مقرون به آزار منجر به سنگسار: حدس بزنید در طول تاریخ ایران چند نفر از 65 میلیون نفر ایرانی در حال دعانویسی به دختران مردم تجاوز کرده و آنها را زنده زنده به چاه انداخته اند؟
سووال اساسی: یک علت سنگسار زنان این است که یک آقایی که دعانویسی می کرد در حال دعانویسی به دختران تجاوز می کرد، بعد زنان سنگسار می شدند.
مشکل مهم قضائی: مهم ترین راه اثبات اینکه جمهوری اسلامی سنگسار می کند این است که از یک خبرنگار پیدا شود و از سخنگوی قوه قضائیه بپرسد که چرا مدتی است سنگسار نمی کنید؟ وی به همه چیز اعتراف خواهد کرد.
علیزاده با شهامت تمام گفت: ما قبول نداريم كه نقض حقوق بشر كرده‌ايم؛ البته اين را مي‌پذيريم كه برخي اشتباهات را در دادگاه‌ها و برخي مؤسسات داريم كه اشتباهات غيرعمدي است و نظام هم با آنها برخورد كرده است. مثل جريان همين جانباز عزيزي كه در زندان با او بد تا كرده بودند و شهيد شد؛ قوه‌ي قضاييه اشتباه را پذيرفت، مأموران زندان را از كار بر كنار كرد، قضات را تحويل دادگاه انتضامي قضات داد. حكومت با نحوه‌ي رفتار با اين جانباز راضي نبود.
اشتباه غیر عمدی: یکی از اشتباهاتی که در قوه قضائیه ایران انجام می گیرد این است که به جای اینکه مقالات نویسندگان را بخوانند اشتباها آنها را می گیرند و زندانی می کنند، اشتباه دیگر این است که به جای اینکه به متهم بگویند به چه جرمی بازداشت شده است به او می گویند خفه شو پدرسگ! اشتباه سوم این است که به جای اینکه او را ببرند پیش بقیه زندانی ها، او را اشتباها می اندازند توی زندان انفرادی، چون زندانبان اشتباها کلید بقیه سلول ها را در خانه مادرزنش جا گذاشته و فقط کلید سلول های انفرادی را دارد، اشتباه چهارم این است که وقتی می خواهند زندانی ای را که بدون دلیل دوماه در سلول انفرادی نگه داشته اند آزاد کنند به جای اینکه به او بگویند اشتباه کردیم ببخشید، به او می گویند اگر یک کلمه در مورد زندان حرف بزنی خشتکت را می کشیم سرت! اشتباه پنجم این است که وقتی می خواهند یک نویسنده یا یک سیاستمدار را زندانی کنند اشتباها پسر یا پدرش را زندانی می کنند، اشتباه هفتم این است که به جای اینکه کسی را که مقاله نوشته است متهم به نوشتن مقاله کنند به او می گویند که امنیت ملی را از بین برده است، اشتباه هشتم این است که از متهمی را که به اتهام از بین بردن امنیت ملی بازداشت شده است
به جای اینکه بپرسند چطور می خواست حکومت را نابود کنی؟ می پرسند با چه کسی رابطه نامشروع داشتی، اشتباه نهم این است که به جای اینکه از متهم بازجویی کنند با لنگه کفش به سرش می کوبند و یا دماغش را می شکنند، اشتباه نهم این است که از متهم می خواهند اقرار کند که جرم انجام داده و وقتی اقرار کرد که جرم انجام داده به جای اینکه او را زندانی کنند او را آزاد می کنند، در عوض کسی که اقرار نمی کند جرم انجام داده به جای اینکه آزادش کنند اینقدر در زندان نگه می دارند تا بگوید مجرم است تا آزادش کنند( برای آزاد شدن زندانی باید معلوم شود مجرم است)، اشتباه دهم این است که وکیل مدافع متهم را به خاطر اینکه از متهم دفاع کرده زندانی می کنند، اشتباه یازدهم این است که از قانون به جای بیل و کلنگ استفاده می کنند و ...
عليزاده گفت: دنيا مي‌خواهد از برخي اشتباهات دستگاه قضايي برداشت سياسي كند.
توضیح واضحات: وقتی یک قاضی در طول یک سال به دستور رهبر سیاسی حکومت اشتباها سی نشریه را که طرفدار رئیس جمهور هستند، توقیف می کند دولت های دنیا موظفند که فکر کنند این قاضی قصد داشته از این طرف خیابان برود آن طرف خیابان اما حواسش پرت شده و در حالی که در طول یک سال به مدت ده ماه و هفده روز حواسش پرت بوده، سی نشریه را توقیف کرده است.
علیزاده گفت: تجاوز خيلي بد و نامناسبي به اراضي ملي شده است. وزارت مسكن و شهرسازي اين گزارش را به آيت‌الله شاهرودي داد و ايشان طي جلسه‌اي با وزير مسكن، رييس بازرسي كل كشور، رييس ديوان عدالت اداري، رييس دادگستري تهران و دادستان تهران دستور دادند كه با اين پديده قاطعانه برخورد شود.
توضیح: علت اینکه قوه قضائیه با مشکل زمین و مسکن برخورد کرده است به خاطر نوع و شدت تجاوز به اراضی بوده است، البته تجاوز مذکور نامناسب هم بوده است، قرار است در آینده از تجاوز مناسب استفاده شود. و علت اینکه قوه قضائیه به کسانی که قیمت اتومبیل را بالا می برند کاری ندارد این است که این مرفهین بی درد هرکاری می کنند نمی توانند به اتومبیل تجاوز کنند، در حالی که به اراضی تجاوز می کنند.
علیزاده در مورد احضار شیرین عبادی گفت: شخصي به دادگاه انقلاب عليه خانم شيرين عبادي شكايت كرده است، پرونده‌ي آن به بازپرس ارجاع شده است. وقتي ارجاع شد بازپرس نمي تواند رسيدگي نكند. وقتي ارجاع شده، ديدند كه شكايت عادي است. در شكايت‌هاي عادي رسم اين است كه ارجاع به پاسگاه مي‌شود اول فكر كردند كه شكايت را به پاسگاه بدهند اما از آنجايي كه شيرين عبادي شناخته شده است، به عنوان احترام، خودشان شيرين عبادي را دعوت كردند تا همان جا پرونده را رسيدگي كنند؛ اين كار و اصل قضيه با حسن نيت بوده است.
نتیجه گیری اولیه: احتمالا خانم شیرین عبادی شب گذشته آشغال خانه اش را جلوی خانه همسایه ریخته است، همسایه هم از این موضوع ناراحت شده و تصمیم گرفته است که به شهرداری تهران شکایت کند، اما اشتباها به دادگاه انقلاب شکایت کرده است، چون شهردار تهران یک موجود انقلابی است و هر نوع ریختن زباله در خیابان در حکم محاربه با امام زمان( و طبعا نمایندگان مجلس و شهردار محترم تهران) و دخالت در انتخابات است، لذا با توجه به شرایط ویژه انتخاباتی شاکی در حال رد شدن از خیابان لیز حورده است و افتاده است توی شعبه دادگاه انقلاب و شکایتش پرت شده است توی دفتر دادیار دادگاه انقلاب.
نتیجه گیری ثانویه: اگر احضار کسی که جایزه نوبل صلح گرفته است به دادگاه انقلاب حسن نیت باشد، لابد سوء نیت این است که هر کسی در تهران تصمیم به ازدواج گرفت با موشک شهاب سه خانه اش را با خاک یکسان کنند.
نتیجه گیری ثالثیه: ایران تنها کشور دنیاست که قاضی دادگاه برای احترام به کسی او را احضار می کند.
عليزاده گفت: البته مي‌پذيرم كه اشتباهي شده، بايد در احضاريه مي‌نوشت كه خانم عبادي، شخصي به اين نام عليه شما شكايت كرده است. شكايت بسيار عادي است و معلوم نيست به جايي برسد. من امروز كه سوال كردم گفتند چون اين شكايت بدون دليل است، به احتمال قوي منع پيگرد خواهد خورد.
نتیجه گیری اخلاقی: قاضی دادگاه انقلاب شکر زیادی خورده است و شاهرودی هم به علیزاده گفته است: مرتیکه بی شعور! برو این گهی که خوردی خودت جواب بده، چقدر باید بهت بگم؟ علیزاده در حالی که سرش را زیر انداخته است توی دلش می گوید: هر چی می خواهی بگی بگو، فردا خودت پی کار رو ول می کنی من هم هرکاری دلم خواست می کنم.
نتیجه گیری نهایی: یکی از تفریحات جمهوری اسلامی وجود آدم های بامزه ای است که حرف های مسخره ای می زنند، اما سرنوشت ملت در دست شان است.

مطالب ديگر:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17142

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'قضانوردی از فریمان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2008